🏔فتح قله شیرباد بینالود بلندترین قله خراسان رضوی توسط ۴ نفر از اعضای گروه کوه‌نوردی شهدای ینگجه، امروز
📸 از #علی‌اکبر_شوشتری
@yengejeh ™
📸 از #علی‌اکبر_شوشتری
@yengejeh ™
💈دستمال ۵۰ ساله!
🔸دستمال گلدوزی شده توسط خانم #فاطمه_غلامی مربوط به بیش از ۵۰ سال پیش
📸 از #مهری_طالبی، گرگان
@yengejeh ™
🔸دستمال گلدوزی شده توسط خانم #فاطمه_غلامی مربوط به بیش از ۵۰ سال پیش
📸 از #مهری_طالبی، گرگان
@yengejeh ™
با ینگجه
🌀 #تونل_زمان 🔔 زنگ علوم! ✍ نویسنده: #حسین یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌هایم برای درس خواندن این بود که روزی وزیر آموزش و پرورش شوم و درس علوم را از سرفصل‌های درسی این وزارتخانه حذف کنم. اصلا حس من به درس علوم تجربی چیزی فراتر از تنفر بود و این تنفر در جایی بیشتر…
🌀 #تونل_زمان
🔔زنگ علوم! / قسمت دوم
✍ #حسین
... #خانم_ساقی همیشه به محض ورود به کلاس چادرش را برمی‌داشت و با وسواس بسیاری تا می‌زد و می‌انداخت به تکیه‌گاه صندلی‌اش! یک تکه کاغذ از کیفش برمی‌داشت و می‌پیچاندَش به انتهای گچ تا دست‌هایش هنگام نوشتن بر روی تخته سیاه، گچی! نشود. اما این‌بار برخلاف همیشه دَمِ دَر و چادر به سر ایستاد به سلام و احوالپرسی، دفتر نمره هم در دستش نبود (دفتر نمره‌ای که فقط لحظه‌ای غفلت از سوی معلم‌ها کافی بود تا با مصطفی به چنگ بیاوریمش و نمره‌هایمان در لحظه‌ای تبدیل شود به بالاترین نمرات کلاس!)
خانم معلم پس از پایان احوالپرسی با خنده‌ای بر لب گفت: «خیلی آروم و بی سروصدا وسایِلِتون رو جمع کنید برید بیرون، امروز گردش علمی داریم»
به جرأت می‌توانم بگویم این تنها خاطره شیرین من از درس علوم بود.
ساعتی از گردش علمی‌مان گذشت و پس از صحبت‌هایی درخصوص چگونگی شکل‌گیری رودها و چشمه‌ها، انواع خاک‌ها و پوشش گیاهی روستا، رسیدیم به صخره‌هایی که بین دبستان #شهید_باب_الله_سبزی و گلزار شهداست (که ما آن‌جا را کَمَرلـَه می‌خواندیم)
پای دره بودیم که یکی از بچه‌ها با ذوق و شوق دوید جلوی پای خانم معلم و گفت: "خانم معلم! خانم معلم! اینو ببینید، این‌جارو ببینید، اینا رد پاهای اسب امام علی هستن!»
قدمی به سمت چپ برداشت و گفت: «اینم یه صندوقچه است!»
با دست اشاره ای به کمی بالاتر کرد و گفت: «اونم تخت یا منبر امامه!»
هم‌چنین اشاره‌ای به اندک آبِ جاری در لابه‌لای صخره‌ها کرد و ادامه داد: «خانم معلم بیایید! بیایید یه آبی به دست و صورت‌تون بزنید و از این آب بخورید، هم شفابخشه! هم خیلی خنک و خوشمزه‌اس!»
خانم معلم که زیرچشمی همه را می‌پایید چند قدمی به طرف رد پاها برداشت و لبخندی زد و گفت: «نه بچه‌ها! این صخره‌ها احتمالاً از سرد شدن گدازه‌های آتش‌فشانی ایجاد شدن و طی سال‌های طولانی در اثر فرسایش آبی به این شکل دراومدن؛ بزرگ‌تر که شُدید، بیشتر که کتاب خوندید و باسوادتر شُدید متوجه میشید که الان اشتباه می‌کنید.
خانم معلم تیشه را به ریشه زد و ما متحیر از صحبت‌های او، تمام علامت تعجب‌های دنیا جمع شده بود در چهره‌هامان.
بعد از سکوتی کوتاه یکی از بچه‌ها گفت: نه خانم! فرسایش دیگه چیه؟! گدازه کدومه؟! این‌جا رد پای اسب امامه؛ همه میدونن.
و اما من؛ در ذهنم از خانم معلم یک فرد بی‌اعتقاد ساختم که ظاهراً خیلی هم سواد ندارد، چون ما می‌دانیم که این‌جا رد پای اسب امام است و او نمی‌داند!!!
خانم معلـمِ جان! یادت بخیر و تَنت سلامت.
پایان.
@yengejeh ™
🔔زنگ علوم! / قسمت دوم
✍ #حسین
... #خانم_ساقی همیشه به محض ورود به کلاس چادرش را برمی‌داشت و با وسواس بسیاری تا می‌زد و می‌انداخت به تکیه‌گاه صندلی‌اش! یک تکه کاغذ از کیفش برمی‌داشت و می‌پیچاندَش به انتهای گچ تا دست‌هایش هنگام نوشتن بر روی تخته سیاه، گچی! نشود. اما این‌بار برخلاف همیشه دَمِ دَر و چادر به سر ایستاد به سلام و احوالپرسی، دفتر نمره هم در دستش نبود (دفتر نمره‌ای که فقط لحظه‌ای غفلت از سوی معلم‌ها کافی بود تا با مصطفی به چنگ بیاوریمش و نمره‌هایمان در لحظه‌ای تبدیل شود به بالاترین نمرات کلاس!)
خانم معلم پس از پایان احوالپرسی با خنده‌ای بر لب گفت: «خیلی آروم و بی سروصدا وسایِلِتون رو جمع کنید برید بیرون، امروز گردش علمی داریم»
به جرأت می‌توانم بگویم این تنها خاطره شیرین من از درس علوم بود.
ساعتی از گردش علمی‌مان گذشت و پس از صحبت‌هایی درخصوص چگونگی شکل‌گیری رودها و چشمه‌ها، انواع خاک‌ها و پوشش گیاهی روستا، رسیدیم به صخره‌هایی که بین دبستان #شهید_باب_الله_سبزی و گلزار شهداست (که ما آن‌جا را کَمَرلـَه می‌خواندیم)
پای دره بودیم که یکی از بچه‌ها با ذوق و شوق دوید جلوی پای خانم معلم و گفت: "خانم معلم! خانم معلم! اینو ببینید، این‌جارو ببینید، اینا رد پاهای اسب امام علی هستن!»
قدمی به سمت چپ برداشت و گفت: «اینم یه صندوقچه است!»
با دست اشاره ای به کمی بالاتر کرد و گفت: «اونم تخت یا منبر امامه!»
هم‌چنین اشاره‌ای به اندک آبِ جاری در لابه‌لای صخره‌ها کرد و ادامه داد: «خانم معلم بیایید! بیایید یه آبی به دست و صورت‌تون بزنید و از این آب بخورید، هم شفابخشه! هم خیلی خنک و خوشمزه‌اس!»
خانم معلم که زیرچشمی همه را می‌پایید چند قدمی به طرف رد پاها برداشت و لبخندی زد و گفت: «نه بچه‌ها! این صخره‌ها احتمالاً از سرد شدن گدازه‌های آتش‌فشانی ایجاد شدن و طی سال‌های طولانی در اثر فرسایش آبی به این شکل دراومدن؛ بزرگ‌تر که شُدید، بیشتر که کتاب خوندید و باسوادتر شُدید متوجه میشید که الان اشتباه می‌کنید.
خانم معلم تیشه را به ریشه زد و ما متحیر از صحبت‌های او، تمام علامت تعجب‌های دنیا جمع شده بود در چهره‌هامان.
بعد از سکوتی کوتاه یکی از بچه‌ها گفت: نه خانم! فرسایش دیگه چیه؟! گدازه کدومه؟! این‌جا رد پای اسب امامه؛ همه میدونن.
و اما من؛ در ذهنم از خانم معلم یک فرد بی‌اعتقاد ساختم که ظاهراً خیلی هم سواد ندارد، چون ما می‌دانیم که این‌جا رد پای اسب امام است و او نمی‌داند!!!
خانم معلـمِ جان! یادت بخیر و تَنت سلامت.
پایان.
@yengejeh ™
✅ تهیه و چیدمان صندلی و میز در مسجد جامع ینگجه توسط واقف محترم دکتر #محمدابراهیم_شوشتری
📸 از #احسان_احمدی
@yengejeh ™
📸 از #احسان_احمدی
@yengejeh ™
✅ تهیه و چیدمان صندلی و میز در مسجد جامع برای آسایش پدر و مادران سالمند روستا به همت دکتر #محمدابراهیم_شوشتری انجام گرفت.
🌺شادی روح اموات بانی صلوات🌺
📸 از #احسان_احمدی
@yengejeh ™
🌺شادی روح اموات بانی صلوات🌺
📸 از #احسان_احمدی
@yengejeh ™
با ینگجه
✅ تهیه و چیدمان صندلی و میز در مسجد جامع برای آسایش پدر و مادران سالمند روستا به همت دکتر #محمدابراهیم_شوشتری انجام گرفت. 🌺شادی روح اموات بانی صلوات🌺 📸 از #احسان_احمدی @yengejeh ™
✅ ضمن قدردانی از واقف محترم جناب دکتر #محمدابراهیم_شوشتری ذکر ۲ نکته لازم به نظر می‌رسد:
1⃣ این صندلی‌ها برای آسایش بیشتر سالمندان روستا تهیه شده است. جوانان و کودکان عزیز در هنگام برگزاری مراسمات به فکر سالمندان باشند.
2⃣ با توجه به نیت واقف محترم مبنی بر استفاده از صندلی و میزها در مسجد جامع ینگجه، خارج کردن آن‌ها از مسجد برای هر نوع مراسم دیگری شرعاً صحیح نیست.
@yengejeh ™
1⃣ این صندلی‌ها برای آسایش بیشتر سالمندان روستا تهیه شده است. جوانان و کودکان عزیز در هنگام برگزاری مراسمات به فکر سالمندان باشند.
2⃣ با توجه به نیت واقف محترم مبنی بر استفاده از صندلی و میزها در مسجد جامع ینگجه، خارج کردن آن‌ها از مسجد برای هر نوع مراسم دیگری شرعاً صحیح نیست.
@yengejeh ™
سلام
صبح قشنگ‌تون بخیر
روزگارتان از رحمتِ
«الرَّحْمَن الرَّحِیم» لبریز
سفره‌تان از نعمتِ
«رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار
روزتون پر از لطف و عنایت خدا
✍ از #علی_بهنام‌فر
@yengejeh ™
صبح قشنگ‌تون بخیر
روزگارتان از رحمتِ
«الرَّحْمَن الرَّحِیم» لبریز
سفره‌تان از نعمتِ
«رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار
روزتون پر از لطف و عنایت خدا
✍ از #علی_بهنام‌فر
@yengejeh ™
◼️اطلاعیه مراسم ترحیم◼️
⚫️هوالباقی
با سلام و احترام به اطلاع می‌رسانیم عصر امروز مراسم ترحیم و یادبود مرحومه مغفوره #معصومه_غلامی در مسجد پنج تَن(علیهم السلام) واقع در بلوار توس، توس ٤٢ (شهید جنگی) از ساعت ١٦ الی ١٨ برگزار خواهد شد.
حضور شما سروران باعث تسلای خاطر داغ‌دیدگان خواهد شد.
▫️شادی روحش صلوات و فاتحه‌ای قرائت می‌کنیم.
@yengejeh ™
⚫️هوالباقی
با سلام و احترام به اطلاع می‌رسانیم عصر امروز مراسم ترحیم و یادبود مرحومه مغفوره #معصومه_غلامی در مسجد پنج تَن(علیهم السلام) واقع در بلوار توس، توس ٤٢ (شهید جنگی) از ساعت ١٦ الی ١٨ برگزار خواهد شد.
حضور شما سروران باعث تسلای خاطر داغ‌دیدگان خواهد شد.
▫️شادی روحش صلوات و فاتحه‌ای قرائت می‌کنیم.
@yengejeh ™