امام جمعه یزد:
درفرانسه دختری که حجاب داشته باشد، می زنند و می کشند!!!
این ادعای اقای امام جمعه محترم بر اساس کدام پایه ومدرک است؟ کدام دختری در فرانسه به خاطرحجاب مضروب و یا کشته شده؟
کسی را که مغزش بودپرشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب
زدانش چو جان تو را مایه نیست
به از خاموشی هیچ پیرایه نیست
#فردوسی
درفرانسه دختری که حجاب داشته باشد، می زنند و می کشند!!!
این ادعای اقای امام جمعه محترم بر اساس کدام پایه ومدرک است؟ کدام دختری در فرانسه به خاطرحجاب مضروب و یا کشته شده؟
کسی را که مغزش بودپرشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب
زدانش چو جان تو را مایه نیست
به از خاموشی هیچ پیرایه نیست
#فردوسی
ضحاک پسر مرداس پیر بود. مرداس امیری تازی و نیک سرشت و پاک بود.
اهریمن ضحاک رو فریب داد که تو جوانی باید حکومت کنی نه پدر پیرت
ضحاک وسوسه شد و پدر را کشت و بر تخت نشست.
بعد اهریمن در لباس آشپزی توانمند، به دربار ضحاک رفت و ضحاک رو به شکم پرستی عادت داد و بعد دو بوسه ی اهریمن بر سر شانه های ضحاک، دو مار بر سر شانه هایش رویید که خوراکشان مغز انسان بود.
در همین زمان جمشید پادشاه ایران دچار غرور شد و فره ایزدی رو از دست داد.
ایرانیان در جستجوی پادشاه جدید بودند و به ضحاک اعتماد کردند.
ضحاک به ایران حمله کرد و کسی مقاومت نکرد و کشور به دست ضحاک ماردوش افتاد.
جمشید فرار کرد و در نهایت کنار دریای چین به چنگ ضحاک افتاد.
جمشید رو با اره دو نیم کردند و پادشاهی هفتصد ساله و تاج و تخت رو صاحب شد.
دختران جمشید، شهنواز و ارنواز اسیر و همسر ضحاک شدند. ضحاک آنها رو به تیمار مارهایش واداشت.
ضحاک دو آشپز داشت که هر روز مغز دو جوان رو برای مارها آماده میکردند.
ارنواز و شهنواز با همکاری دو آشپز دربار ضحاک، هر روز یکی از جوانان رو نجات می دادند و به جایش مغز گوسفند به مارها می دادند.
پسرانی که فراری میدهند به کوه زاگرس پناه می برند و بعدها قوم کرد رو تشکیل میدهند.
مردم از ظلم و ستم ضحاک به ستوه آمده بودند. شبی ضحاک خواب دید که خردمندان اینطور تعبیر کردند: فریدون نامی تو را از تخت به زیر خواهد کشید.
ضحاک ترسید و دستور داد فریدون رو پیش از تولد پیدا کنند.
فرانک مادر فریدون از ترس ماموران ضحاک، فریدون و گاو پَرمایَه رو به دشتبانی سپرد. فریدون تا سه سالگی در آنجا ماند و از شیر آن گاو نوشید و بزرگ شد. بعدها ضحاک گاو پَرمایَه رو به خاطر شیر دادن به فریدون کشت!
فرانک زنی زیبا، آگاه و هوشیار بود، همسرش آبتین خوراک مارهای ضحاک شده بود. دو پسر دیگر هم داشت به نام های برمایه و کیانوش ولی بعد از دشتزار همراه فریدون آواره ی کوه دماوند شد تا جان فریدون در امان بماند
فرانک و فریدون تا شانزده سالگی فریدون در کوه دماوند ماندند و فریدون نزد یک مرد عابد در دماوند تربیت شد.
فریدون به خونخواهی پدرش آماده ی قیام علیه ضحاک میشه ولی فرانک ازش می خواهد که صبوری کنه تا زمانش برسه.
فریدون تا سی سالگی صبر می کنه، بعد با کاوه ی آهنگر علیه ضحاک قیام می کنه.
حالا کاوه کی بوده؟
کاوه یک مرد صنعتگر بوده که ۱۸ پسر داشته که ۱۷ تای آنان خوراک ماران ضحاک میشن. پسر آخر رو هم می خواستند برای تغذیه ی مارها ببرند که کاوه به درگاه ضحاک دادخواهی میکنه
ضحاک جان پسر آخری رو می بخشه ولی از کاوه می خواهد که شهادت بدهد ضحاک آدم حقیقت و عدالت است.
کاوه شهادتنامه رو پاره می کنه و از درگاه ضحاک بیرون میاد.
از پیشبند چرمیش پرچمی درست می کنه که نماد اعتراض علیه ظلم ضحاک میشه.
با همراهی همان پسرانی که از چنگال ضحاک رها شدند (کردها) ضحاک رو سرنگون میکنند و فریدون که از پدری ایرانی و مادری از دودمان شیلا ( شبه جزیره کره ی امروزی) به تخت پادشاهی ایران زمین مینشیند.
فریدون چندبار تلاش می کنه ضحاک رو بکشه ولی نمیتونه چون نامیرا بوده.
سروش و پیغامی از سمت اهورامزدا برای فریدون میاد که ضحاک نباید کشته بشه چون از جسدش پلیدی و بدی در جهان منتشر میشه.
پس فریدون ضحاک رو به بند میکشه و در کوه دماوند زندانی میکنه
بعد از پیروزی فریدون بر ضحاک، تا مدتها فرانک از پیروزی پسرش بی خبر بوده.
بعد از اینکه از پیروزی پسرش مطلع میشه، گنجینه های نهان رو میگشاید و اموالش رو به نیازمندان می بخشد و جشن های زیادی گرفت و مهمانی های زیادی میدهد و در نهایت نزد پسرش فریدون به سوادکوه (به روایتی آمل) میرود.
مردم بخش هایی از مازندران هنوز هم سالروز پیروزی فریدون به ضحاک رو جشن می گیرند و بهش میگن رامروز (۲۱ مهرماه)
#فردوسی در این داستان انگار آینده رو پیشگویی کرده است!
اهریمن ضحاک رو فریب داد که تو جوانی باید حکومت کنی نه پدر پیرت
ضحاک وسوسه شد و پدر را کشت و بر تخت نشست.
بعد اهریمن در لباس آشپزی توانمند، به دربار ضحاک رفت و ضحاک رو به شکم پرستی عادت داد و بعد دو بوسه ی اهریمن بر سر شانه های ضحاک، دو مار بر سر شانه هایش رویید که خوراکشان مغز انسان بود.
در همین زمان جمشید پادشاه ایران دچار غرور شد و فره ایزدی رو از دست داد.
ایرانیان در جستجوی پادشاه جدید بودند و به ضحاک اعتماد کردند.
ضحاک به ایران حمله کرد و کسی مقاومت نکرد و کشور به دست ضحاک ماردوش افتاد.
جمشید فرار کرد و در نهایت کنار دریای چین به چنگ ضحاک افتاد.
جمشید رو با اره دو نیم کردند و پادشاهی هفتصد ساله و تاج و تخت رو صاحب شد.
دختران جمشید، شهنواز و ارنواز اسیر و همسر ضحاک شدند. ضحاک آنها رو به تیمار مارهایش واداشت.
ضحاک دو آشپز داشت که هر روز مغز دو جوان رو برای مارها آماده میکردند.
ارنواز و شهنواز با همکاری دو آشپز دربار ضحاک، هر روز یکی از جوانان رو نجات می دادند و به جایش مغز گوسفند به مارها می دادند.
پسرانی که فراری میدهند به کوه زاگرس پناه می برند و بعدها قوم کرد رو تشکیل میدهند.
مردم از ظلم و ستم ضحاک به ستوه آمده بودند. شبی ضحاک خواب دید که خردمندان اینطور تعبیر کردند: فریدون نامی تو را از تخت به زیر خواهد کشید.
ضحاک ترسید و دستور داد فریدون رو پیش از تولد پیدا کنند.
فرانک مادر فریدون از ترس ماموران ضحاک، فریدون و گاو پَرمایَه رو به دشتبانی سپرد. فریدون تا سه سالگی در آنجا ماند و از شیر آن گاو نوشید و بزرگ شد. بعدها ضحاک گاو پَرمایَه رو به خاطر شیر دادن به فریدون کشت!
فرانک زنی زیبا، آگاه و هوشیار بود، همسرش آبتین خوراک مارهای ضحاک شده بود. دو پسر دیگر هم داشت به نام های برمایه و کیانوش ولی بعد از دشتزار همراه فریدون آواره ی کوه دماوند شد تا جان فریدون در امان بماند
فرانک و فریدون تا شانزده سالگی فریدون در کوه دماوند ماندند و فریدون نزد یک مرد عابد در دماوند تربیت شد.
فریدون به خونخواهی پدرش آماده ی قیام علیه ضحاک میشه ولی فرانک ازش می خواهد که صبوری کنه تا زمانش برسه.
فریدون تا سی سالگی صبر می کنه، بعد با کاوه ی آهنگر علیه ضحاک قیام می کنه.
حالا کاوه کی بوده؟
کاوه یک مرد صنعتگر بوده که ۱۸ پسر داشته که ۱۷ تای آنان خوراک ماران ضحاک میشن. پسر آخر رو هم می خواستند برای تغذیه ی مارها ببرند که کاوه به درگاه ضحاک دادخواهی میکنه
ضحاک جان پسر آخری رو می بخشه ولی از کاوه می خواهد که شهادت بدهد ضحاک آدم حقیقت و عدالت است.
کاوه شهادتنامه رو پاره می کنه و از درگاه ضحاک بیرون میاد.
از پیشبند چرمیش پرچمی درست می کنه که نماد اعتراض علیه ظلم ضحاک میشه.
با همراهی همان پسرانی که از چنگال ضحاک رها شدند (کردها) ضحاک رو سرنگون میکنند و فریدون که از پدری ایرانی و مادری از دودمان شیلا ( شبه جزیره کره ی امروزی) به تخت پادشاهی ایران زمین مینشیند.
فریدون چندبار تلاش می کنه ضحاک رو بکشه ولی نمیتونه چون نامیرا بوده.
سروش و پیغامی از سمت اهورامزدا برای فریدون میاد که ضحاک نباید کشته بشه چون از جسدش پلیدی و بدی در جهان منتشر میشه.
پس فریدون ضحاک رو به بند میکشه و در کوه دماوند زندانی میکنه
بعد از پیروزی فریدون بر ضحاک، تا مدتها فرانک از پیروزی پسرش بی خبر بوده.
بعد از اینکه از پیروزی پسرش مطلع میشه، گنجینه های نهان رو میگشاید و اموالش رو به نیازمندان می بخشد و جشن های زیادی گرفت و مهمانی های زیادی میدهد و در نهایت نزد پسرش فریدون به سوادکوه (به روایتی آمل) میرود.
مردم بخش هایی از مازندران هنوز هم سالروز پیروزی فریدون به ضحاک رو جشن می گیرند و بهش میگن رامروز (۲۱ مهرماه)
#فردوسی در این داستان انگار آینده رو پیشگویی کرده است!
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
ضحاک پسر مرداس پیر بود. مرداس امیری تازی و نیک سرشت و پاک بود. اهریمن ضحاک رو فریب داد که تو جوانی باید حکومت کنی نه پدر پیرت ضحاک وسوسه شد و پدر را کشت و بر تخت نشست. بعد اهریمن در لباس آشپزی توانمند، به دربار ضحاک رفت و ضحاک رو به شکم پرستی عادت داد و بعد…
قبول دارید شاهنامه از رازآلودترین آثار ایرانیان است؟
زمانی که زال از سیمرغ جدا میشه، سیمرغ سه تا از پرهایش رو میکند و به زال میبخشد تا هر وقت که در تنگنا قرار گرفت آن را آتش بزند و سیمرغ به یاریش بیاد.
پر اول رو زمانی زال آتش میزند که همسرش رودابه موقع وضع حمل رستم به بستر مرگ میافتد.
سیمرغ به یاریش میآید و کمک می کنه تا رستم به اصطلاح امروزی سزارین بشه و به دنیا بیاد.
بعد زال دو پر دیگر رو به رستم میبخشد.
رستم در نبرد با اسفندیار وقتی مستأصل میشه پر دوم رو آتش میزند. سیمرغ نقطه ضعف اسفندیار رو بهش میگه و کمک میکنه تا پیروز بشه.
اما هیچ جای دیگری از شاهنامه از پر سوم سخن گفته نشده.
رستم در هفت خوان مقابل دیو سیاه و سفید تا پای جان می جنگد ولی پر سوم رو نمی سوزاند. به چاه شغاد گرفتار میشه و تیر میخوره و کشته میشه ولی پر سوم رو آتش نمیزنه!
پر سوم کجاست؟!
#فردوسی
زمانی که زال از سیمرغ جدا میشه، سیمرغ سه تا از پرهایش رو میکند و به زال میبخشد تا هر وقت که در تنگنا قرار گرفت آن را آتش بزند و سیمرغ به یاریش بیاد.
پر اول رو زمانی زال آتش میزند که همسرش رودابه موقع وضع حمل رستم به بستر مرگ میافتد.
سیمرغ به یاریش میآید و کمک می کنه تا رستم به اصطلاح امروزی سزارین بشه و به دنیا بیاد.
بعد زال دو پر دیگر رو به رستم میبخشد.
رستم در نبرد با اسفندیار وقتی مستأصل میشه پر دوم رو آتش میزند. سیمرغ نقطه ضعف اسفندیار رو بهش میگه و کمک میکنه تا پیروز بشه.
اما هیچ جای دیگری از شاهنامه از پر سوم سخن گفته نشده.
رستم در هفت خوان مقابل دیو سیاه و سفید تا پای جان می جنگد ولی پر سوم رو نمی سوزاند. به چاه شغاد گرفتار میشه و تیر میخوره و کشته میشه ولی پر سوم رو آتش نمیزنه!
پر سوم کجاست؟!
#فردوسی
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
قبول دارید شاهنامه از رازآلودترین آثار ایرانیان است؟ زمانی که زال از سیمرغ جدا میشه، سیمرغ سه تا از پرهایش رو میکند و به زال میبخشد تا هر وقت که در تنگنا قرار گرفت آن را آتش بزند و سیمرغ به یاریش بیاد. پر اول رو زمانی زال آتش میزند که همسرش رودابه موقع…
«این زنها هستند که به داستان تراژیک آب و رنگ بخشیدهاند
اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آنقدر مؤثر و غمانگیز جلوه نمیکرد. همینگونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود،
مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود
سیمای تراژیک زن در شاهنامه به نجیبترین و پاکیزهترین نحو یعنی به عنوان مادر و همسر جلوه میکند، نه به عنوان معشوق
شاهنامه بر خلاف آنچه در نزد اشخاص ناآشنا معروف شده یک کتاب ضدّ زن نیست. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم،
یک زن پتیاره دیده نمیشود. اکثر زنان در شاهنامه نمونهٔ بارز زن تمامعیار هستند. در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگمنشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهرهمندند. حتی زنانی که خارجی هستند چون با ایران میپیوندند،از صمیم قلب ایرانی میشوند و جانب نیکی را که جانب ایران است میگیرند.»
آواها و ایماها
زندهیاد استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
#فردوسی
اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آنقدر مؤثر و غمانگیز جلوه نمیکرد. همینگونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود،
مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود
سیمای تراژیک زن در شاهنامه به نجیبترین و پاکیزهترین نحو یعنی به عنوان مادر و همسر جلوه میکند، نه به عنوان معشوق
شاهنامه بر خلاف آنچه در نزد اشخاص ناآشنا معروف شده یک کتاب ضدّ زن نیست. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم،
یک زن پتیاره دیده نمیشود. اکثر زنان در شاهنامه نمونهٔ بارز زن تمامعیار هستند. در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگمنشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهرهمندند. حتی زنانی که خارجی هستند چون با ایران میپیوندند،از صمیم قلب ایرانی میشوند و جانب نیکی را که جانب ایران است میگیرند.»
آواها و ایماها
زندهیاد استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
#فردوسی
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
«این زنها هستند که به داستان تراژیک آب و رنگ بخشیدهاند اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آنقدر مؤثر و غمانگیز جلوه نمیکرد. همینگونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود، مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود…
یکی جشنگاهی بیاراست شاه
چنان چون شب "چارده" چرخ ماه
سپه را به بهرام فرخ سپرد
همی رفت با "پانزده" مَرد کُرد
چو از "شانزده" روزشان برگذشت
همه حال گیتی دگرگونه گشت
#فردوسی
#مهساامینی
#انقلاب۱۴۰۱
چنان چون شب "چارده" چرخ ماه
سپه را به بهرام فرخ سپرد
همی رفت با "پانزده" مَرد کُرد
چو از "شانزده" روزشان برگذشت
همه حال گیتی دگرگونه گشت
#فردوسی
#مهساامینی
#انقلاب۱۴۰۱
#فردوسی تو شاهنامه یه شخصیتی داره به نام فرانک که همسر آبتین و مادر فریدون است، فریدونی که ضحاک رو به زیر کشید
حالا نسب فرانک چیه؟
شاهدخت شیلا یا کشور بسیلا است، شیلا همان شبه جزیره کره است!
قدمت شبه جزیره کره چقدره؟
۱۳۰۰ سال!
فردوسی شاهنامه رو کی سروده؟
تقریباً ۱۱۰۰ سال پیش!
حکیم نامیدن فردوسی بی حکمت نیست
#تاریخ
#فردوسی
حالا نسب فرانک چیه؟
شاهدخت شیلا یا کشور بسیلا است، شیلا همان شبه جزیره کره است!
قدمت شبه جزیره کره چقدره؟
۱۳۰۰ سال!
فردوسی شاهنامه رو کی سروده؟
تقریباً ۱۱۰۰ سال پیش!
حکیم نامیدن فردوسی بی حکمت نیست
#تاریخ
#فردوسی
كه مازندران شهر ما ياد باد
هميشه بر و بومش آباد باد
امروز روز #مازندران است. البته منظور از مازندران در این بیت #فردوسی مازندران کنونی ما نیست!
ظاهراً مازندران شاهنامه شرق سیستان و هند بوده بعضی ها هم میگن مازندران کهن در واقع مصر بوده. دیگه اینها رو من نمی دونم مهم این است که الآن مازندران ایران است😂😂
هميشه بر و بومش آباد باد
امروز روز #مازندران است. البته منظور از مازندران در این بیت #فردوسی مازندران کنونی ما نیست!
ظاهراً مازندران شاهنامه شرق سیستان و هند بوده بعضی ها هم میگن مازندران کهن در واقع مصر بوده. دیگه اینها رو من نمی دونم مهم این است که الآن مازندران ایران است😂😂
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
منصوره معصومی، مدیر موسسه قرآنی بیت النور: این مملکت واسه حزب اللهی هاست. فحش آزاد! #ولیمامیگیمآخوندکتاچشمتوندرآد #وطن
یه چیزی هم بگم در مورد حکیم #فردوسی که ارادتمندش شدم وقتی فهمیدم!
وقتی می خواهد اسم گل ها رو در مورد ایران عزیزمان بیاره از لاله و سنبل استفاده میکنه که پیاز دارند نه بوته!
گل هایی که پیازشان در خاک میماند و سال بعد دوباره جوانه میزند!
نماد نامیرایی و جاودانگی هستند.
در مورد ایران نمیگه سوسن و نسترن و میخک و ... که بوته هستند و گلهای ده روزه هستند و اگر بخواهی دوباره گل داشته باشی باید بوته پیاز جدید بیاری بکاری!
#وطن یه گل ریشه دار و جاودانه است مثل تو بی بوته و موقتی نیست خانم معصومی!
#ولیمامیگیمآخوندکتاچشمتوندرآد
وقتی می خواهد اسم گل ها رو در مورد ایران عزیزمان بیاره از لاله و سنبل استفاده میکنه که پیاز دارند نه بوته!
گل هایی که پیازشان در خاک میماند و سال بعد دوباره جوانه میزند!
نماد نامیرایی و جاودانگی هستند.
در مورد ایران نمیگه سوسن و نسترن و میخک و ... که بوته هستند و گلهای ده روزه هستند و اگر بخواهی دوباره گل داشته باشی باید بوته پیاز جدید بیاری بکاری!
#وطن یه گل ریشه دار و جاودانه است مثل تو بی بوته و موقتی نیست خانم معصومی!
#ولیمامیگیمآخوندکتاچشمتوندرآد
یکی از ولایات آباد ایران که در حمله ی تیمورلنگ با خاک یکسان شد، نیمروز در سیستان قدیم بود.
نیمروز شهر آباد با بناهای تاریخی زیبا بود.
نیمروز رو پادشاهی پیشدادی به نام هوشنگ بن سیامک بن کیومرث ساخت. که اسمش هم تو اوستا آمده و نوه ی کیومرث نخستین پادشاه ایرانی است.
این پادشاه به گفته ی شاهنامه فردوسی یکی از پایه گذاران یکجا نشینی و شهرنشینی بوده.
شهر رو که ساخت از هیرمند و شاخه هایش با کانال های آبرسانی پیشرفته ای به این شهر آبرسانی کرد
و نیمروز نامید و پایتخت سیستان قرارش داد
این شهر رو روی حساب و کتاب جغرافیایی ساخته
چرا نیمروز؟
معرب شده ی نیمروز همان نصف النهار است!
یعنی دایره ی فرضی است که از دو قطب جغرافیایی زمین عبور کرده و از صفر تا صد و هشتاد درجه به سوی مشرق و صد و هشتاد درجه از همان نقطه صفر به سوی مغرب شماره گذاری شده است.
در واقع روی حساب و کتاب های جغرافیایی نیمروز مرکز زمین است!
آگاهیهای علمی امروزی نیز به ما ثابت کرده است که براستی نیمروز در میانگاه نیمکره شرقی واقع شده است و فاصله آن تا جزایر «کوریل» در اقیانوس آرام (آخرین ناحیه مسکونی شرقی) به اندازه ۹۰ درجه و فاصله آن از غرب تا جزایر «آزور» در اقیانوس اطلس (آخرین ناحیه مسکونی غربی) نیز به اندازه ۹۰ درجه است. به عبارت دیگر هنگامی که خورشید در سیستان به میانگاه آسمان میرسد؛ در شرق جهان، خورشید در حال غروب و در غرب جهان در حال طلوع است. به دیگر سخن هنگامی که سراسر جهان در روشنایی روز بسر میبرد؛ در سیستان هنگام ظهر یا «نیمروز» است. امروزه از شیوههای این اندازهگیری اطلاعی در دست نیست.
اینکه هوشنگ، دومین پادشاه مادها هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح چطور به چنین دانشی دست یافته، فقط میتونه از یه تقویم دقیق و دانش عظیم خبر بده!
اروپایی ها تا اواخر سده ی هفدهم میلادی نصف النهار جزیره وهمی خالدات را به عنوان نقطه شهرستان نیمروز سیستان می شناختند. بعدا پاریس نقطه نیمروز شناخته شد و در پایان در سال 1912 میلادی بدون هیچ گونه دلیل موجه علمی جغرافیایی، نزدیک لندن در شهرک "گرینویچ" مبدا قرار گرفت!
#وطن
#تاریخ
#افغانستان
#فردوسی
نیمروز شهر آباد با بناهای تاریخی زیبا بود.
نیمروز رو پادشاهی پیشدادی به نام هوشنگ بن سیامک بن کیومرث ساخت. که اسمش هم تو اوستا آمده و نوه ی کیومرث نخستین پادشاه ایرانی است.
این پادشاه به گفته ی شاهنامه فردوسی یکی از پایه گذاران یکجا نشینی و شهرنشینی بوده.
شهر رو که ساخت از هیرمند و شاخه هایش با کانال های آبرسانی پیشرفته ای به این شهر آبرسانی کرد
و نیمروز نامید و پایتخت سیستان قرارش داد
این شهر رو روی حساب و کتاب جغرافیایی ساخته
چرا نیمروز؟
معرب شده ی نیمروز همان نصف النهار است!
یعنی دایره ی فرضی است که از دو قطب جغرافیایی زمین عبور کرده و از صفر تا صد و هشتاد درجه به سوی مشرق و صد و هشتاد درجه از همان نقطه صفر به سوی مغرب شماره گذاری شده است.
در واقع روی حساب و کتاب های جغرافیایی نیمروز مرکز زمین است!
آگاهیهای علمی امروزی نیز به ما ثابت کرده است که براستی نیمروز در میانگاه نیمکره شرقی واقع شده است و فاصله آن تا جزایر «کوریل» در اقیانوس آرام (آخرین ناحیه مسکونی شرقی) به اندازه ۹۰ درجه و فاصله آن از غرب تا جزایر «آزور» در اقیانوس اطلس (آخرین ناحیه مسکونی غربی) نیز به اندازه ۹۰ درجه است. به عبارت دیگر هنگامی که خورشید در سیستان به میانگاه آسمان میرسد؛ در شرق جهان، خورشید در حال غروب و در غرب جهان در حال طلوع است. به دیگر سخن هنگامی که سراسر جهان در روشنایی روز بسر میبرد؛ در سیستان هنگام ظهر یا «نیمروز» است. امروزه از شیوههای این اندازهگیری اطلاعی در دست نیست.
اینکه هوشنگ، دومین پادشاه مادها هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح چطور به چنین دانشی دست یافته، فقط میتونه از یه تقویم دقیق و دانش عظیم خبر بده!
اروپایی ها تا اواخر سده ی هفدهم میلادی نصف النهار جزیره وهمی خالدات را به عنوان نقطه شهرستان نیمروز سیستان می شناختند. بعدا پاریس نقطه نیمروز شناخته شد و در پایان در سال 1912 میلادی بدون هیچ گونه دلیل موجه علمی جغرافیایی، نزدیک لندن در شهرک "گرینویچ" مبدا قرار گرفت!
#وطن
#تاریخ
#افغانستان
#فردوسی
روز درختکاری از کجا آمده؟
بذارید اول یه چیزی در مورد درختکاری در باستان بگم!
زرتشت دو درخت سرو به دست خودش کاشت یکی در روستای فرومد یا فریومد یکی در کشمر یا کاشمر امروزی
سرو فرومد رو زمان غزنویان به آتش کشیدند
و سروی رو که در کاشمر کاشته بود بسیار بزرگ و زیبا شده بود
بعد هم فرمود اگر کسی آندرخت را قطع کند کشته خواهد شد!
درخت نزد مردم مقدس و محترم بود.
آوازه اش به متوکل عباسی رسید و دستور داد درخت رو قطع کنند و به بغداد ببرند
زرتشتیان بهش پیشنهاد دادند که اگه از این کار منصرف بشه بهش پنجاه هزار سکه ی زر می دهند
متوکل نپذیرفت و گماشته اش در نیشابور درخت رو قطع کرد و به بغداد فرستاد، یک روز قبل از رسیدن درخت به بغداد، متوکل عباسی به دست غلامانش به قتل رسید!
روایت کردند زرتشت درخت رو با دست خودش از بهشت آورده بود و #فردوسی در موردش میگه:
یکی شاخ سرو آورید از بهشت
بدروازه ی شهر کشمر بکشت
درختکاری و ایجاد فضای سبز از دوران گذشته تو فرهنگ ایرانی ها بوده
به گواه مورخان یونانی از ۳ هزار سال پیش، ایرانیان اطراف خونه هاشون رو باغ و باغچه می کردند و گل و درخت می کاشتند.
واژه ی پَردیس که معنی بهشت و باغ گلشن میده، از پیرامون خانه و دژ آمده و به زبان های دیگه هم رفته
رضا شاه پهلوی این سنت درختکاری رو «جشن» نامید و دوباره زنده اش کرد و پونزده اسفند رو رسماً روز درختکاری نامگذاری کرد
البته قبلش کشاورزان به صورت پراکنده این جشن رو برگزار می کردند ولی زمان پهلوی اول رسمی شد.
محمدرضا شاه هم بعد از انقلاب شاه و مردم جنگل ها و مراتع رو ملی کرد
بعد از انقلاب هم به این مناسبت تو تقویم دست نزدند!
#روزدرختکاری
#تاریخ
#فردوسی
بذارید اول یه چیزی در مورد درختکاری در باستان بگم!
زرتشت دو درخت سرو به دست خودش کاشت یکی در روستای فرومد یا فریومد یکی در کشمر یا کاشمر امروزی
سرو فرومد رو زمان غزنویان به آتش کشیدند
و سروی رو که در کاشمر کاشته بود بسیار بزرگ و زیبا شده بود
بعد هم فرمود اگر کسی آندرخت را قطع کند کشته خواهد شد!
درخت نزد مردم مقدس و محترم بود.
آوازه اش به متوکل عباسی رسید و دستور داد درخت رو قطع کنند و به بغداد ببرند
زرتشتیان بهش پیشنهاد دادند که اگه از این کار منصرف بشه بهش پنجاه هزار سکه ی زر می دهند
متوکل نپذیرفت و گماشته اش در نیشابور درخت رو قطع کرد و به بغداد فرستاد، یک روز قبل از رسیدن درخت به بغداد، متوکل عباسی به دست غلامانش به قتل رسید!
روایت کردند زرتشت درخت رو با دست خودش از بهشت آورده بود و #فردوسی در موردش میگه:
یکی شاخ سرو آورید از بهشت
بدروازه ی شهر کشمر بکشت
درختکاری و ایجاد فضای سبز از دوران گذشته تو فرهنگ ایرانی ها بوده
به گواه مورخان یونانی از ۳ هزار سال پیش، ایرانیان اطراف خونه هاشون رو باغ و باغچه می کردند و گل و درخت می کاشتند.
واژه ی پَردیس که معنی بهشت و باغ گلشن میده، از پیرامون خانه و دژ آمده و به زبان های دیگه هم رفته
رضا شاه پهلوی این سنت درختکاری رو «جشن» نامید و دوباره زنده اش کرد و پونزده اسفند رو رسماً روز درختکاری نامگذاری کرد
البته قبلش کشاورزان به صورت پراکنده این جشن رو برگزار می کردند ولی زمان پهلوی اول رسمی شد.
محمدرضا شاه هم بعد از انقلاب شاه و مردم جنگل ها و مراتع رو ملی کرد
بعد از انقلاب هم به این مناسبت تو تقویم دست نزدند!
#روزدرختکاری
#تاریخ
#فردوسی
هاج و واج در اصل هاژ و واژ بوده، بعد به عربی رفته و شده هاج و واج
هاژ یعنی کسی که شکست میخوره و مبهوت میشه از باخت
واژ هم از واژگونی میاد
تو شاهنامه هم آمدند
#فردوسی
هاژ یعنی کسی که شکست میخوره و مبهوت میشه از باخت
واژ هم از واژگونی میاد
تو شاهنامه هم آمدند
#فردوسی
سیاوش پسر کاووس شاه بود و یک نامادری به نام سودابه داشت.
سودابه عاشق سیاوش شده بود ولی سیاوش به این علاقه توجهی نداشت تا اینکه شبی سودابه قصد به آغوش کشیدن فرزندخوانده را داشت اما سیاوش امتناع کرد:
تو بانوی شاهی و خورشید گاه
سزد کز تو ناید بدینسان گناه
سودابه خشمگین شد و رفت نزد کاووس، شاه ایران (شوهرش) و ادعا کرد سیاوش قصد تعرض به او داشته. سیاوش نیز که حیرت زده بود گفت:
سیاوش بدو گفت هرگز مباد
که از بهر دل سر دهم من به باد
چنین با پدر بیوفایی کنم
ز مردی و دانش جدایی کنم
سیاوش گفت مرا از آتش عبور دهید، اگر گناهکار باشم، میسوزم و اگر بیگناه باشم، نجات خواهم یافت
چو بخشایش پاک یزدان بُوَد
دَم آتش و آب یکسان بود
نهایتاً سیاوش از آتش عبور داده شد و زنده و سالم ماند و بیگناهی او آشکار شد. کاووس شاه ایران نیز آن روز به مردم ایران سور داد و این میتواند احتمالاً یکی از دلایل جشن گرفتن چهارشنبه سوری باشد.
چهارشنبه سوری خوش!
پ. ن۱: یه چیز جالب بگم؟
خصوصیاتی که برای نمرود پادشاه زمان حضرت ابراهیم میگن، مطابقت زیادی با کیکاووس پدر سیاوش داره
در داستان های اسطوره ای ایران نماد قدرتی است که با همه ی شکوه و جلال (۱۵۰ سال حکمرانی کرده) مقابل عظمت خالق هستی رفتنی و ناچیز است.
بعد از کاووس شاه پسر سیاوش به حکومت رسیده یعنی کیخسرو
و داستان گذر حضرت ابراهیم از آتش و گلستان شدن آتش رو هم که همه شنیدیم
پ. ن۲: داستان سیاوش و سودابه به چهار پنج هزار سال پیش برمیگرده. درست زمان پیامبری حضرت ابراهیم!
پ. ن۳: کَی که اول کاووس آمده و ما اصطلاحا میگیم کِیکاووس یعنی پادشاه هفت کشور
یادم بندازید بعداً از این پادشاه قدرتمند بنویسم!
#تاریخ
#فردوسی
#وطن
سودابه عاشق سیاوش شده بود ولی سیاوش به این علاقه توجهی نداشت تا اینکه شبی سودابه قصد به آغوش کشیدن فرزندخوانده را داشت اما سیاوش امتناع کرد:
تو بانوی شاهی و خورشید گاه
سزد کز تو ناید بدینسان گناه
سودابه خشمگین شد و رفت نزد کاووس، شاه ایران (شوهرش) و ادعا کرد سیاوش قصد تعرض به او داشته. سیاوش نیز که حیرت زده بود گفت:
سیاوش بدو گفت هرگز مباد
که از بهر دل سر دهم من به باد
چنین با پدر بیوفایی کنم
ز مردی و دانش جدایی کنم
سیاوش گفت مرا از آتش عبور دهید، اگر گناهکار باشم، میسوزم و اگر بیگناه باشم، نجات خواهم یافت
چو بخشایش پاک یزدان بُوَد
دَم آتش و آب یکسان بود
نهایتاً سیاوش از آتش عبور داده شد و زنده و سالم ماند و بیگناهی او آشکار شد. کاووس شاه ایران نیز آن روز به مردم ایران سور داد و این میتواند احتمالاً یکی از دلایل جشن گرفتن چهارشنبه سوری باشد.
چهارشنبه سوری خوش!
پ. ن۱: یه چیز جالب بگم؟
خصوصیاتی که برای نمرود پادشاه زمان حضرت ابراهیم میگن، مطابقت زیادی با کیکاووس پدر سیاوش داره
در داستان های اسطوره ای ایران نماد قدرتی است که با همه ی شکوه و جلال (۱۵۰ سال حکمرانی کرده) مقابل عظمت خالق هستی رفتنی و ناچیز است.
بعد از کاووس شاه پسر سیاوش به حکومت رسیده یعنی کیخسرو
و داستان گذر حضرت ابراهیم از آتش و گلستان شدن آتش رو هم که همه شنیدیم
پ. ن۲: داستان سیاوش و سودابه به چهار پنج هزار سال پیش برمیگرده. درست زمان پیامبری حضرت ابراهیم!
پ. ن۳: کَی که اول کاووس آمده و ما اصطلاحا میگیم کِیکاووس یعنی پادشاه هفت کشور
یادم بندازید بعداً از این پادشاه قدرتمند بنویسم!
#تاریخ
#فردوسی
#وطن
علمالهدی: حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل میکند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب».
باشه
ولی افراسیاب پسر پشنگ شاه اسطوره ای توران، دشمن ایران بوده!
پ. ن: وقتی وزن عمامه ت بیشتر از مغزته!
😂😂😂
#فردوسی
#وطن
#خشونت_علیه_زنان
#حجاب_اجباری
#مهساامینی
باشه
ولی افراسیاب پسر پشنگ شاه اسطوره ای توران، دشمن ایران بوده!
پ. ن: وقتی وزن عمامه ت بیشتر از مغزته!
😂😂😂
#فردوسی
#وطن
#خشونت_علیه_زنان
#حجاب_اجباری
#مهساامینی
خب علم الهدی باعث شد بریم سراغ داستان بیژن و منیژه ی شاهنامه #فردوسی
بیژن پهلوان ایرانی و فرزند گیو بود. گیو خودش از پهلوانان زمان کیخسرو بوده
احتمالاً هم گیو افسانه نبوده و شخصیت تاریخی حقیقی بوده و شاید از نسلش پادشاهی بر تخت هم نشسته باشه!
بگذریم بریم سراغ بیژن
زمان کیخسرو یه گروه از مردم میان پیشش و شکایت حمله ی گرازها رو می کنند، کیخسرو برای مبارزه دو پهلوان به اسم های گرگین و بیژن رو می فرسته.
گرگین یه آدم بپیچون بوده و از ماموریت در میره، بیژن میره و حال گراز ها رو می گیره
برگشتنی گرگین واسه اینکه تمردش رو نشه، واسه بیژن نقشه می کشه
بیژن رو می فرسته نزدیک جایی که منیژه اردو زده بوده
بیژن منیژه رو می بینه و محو زیباییش میشه
حالا منیژه کیه؟
دختر افراسیاب پادشاه توران کشور اجنبی و دشمن ایران بوده!
منیژه هم عاشق این پهلوان ایرانی میشه و با خودش می بردش تو چادر خودش و سه روز کنار هم بودند
(توقع ندارید که فقط گفتگو در محور اقتصاد و اختلاف فرهنگی کرده باشند؟ هر آنچه نباید بینشون رخ میده)
بعد از این سه روز هم منیژه به بیژن پیشنهاد میده بیا مخفیانه ببرمت کاخ افراسیاب!
بیژن مخالفت می کنه طبیعتاً
منیژه هم با دارو بیهوشش میکنه، لای لباس هایش می پیچه می بردش تو کاخ!
(اسطوره ی نجابت علم الهدی رو باش!)
بعد باد به گوش افراسیاب می رسونه که چه نشستی پهلوان دشمن تو کاخ دخترته!
افراسیاب بیژن رو دستگیر می کنه و هر چی بیژن ماجرا رو تعریف میکنه افراسیاب باورش نمیشه و فکر می کنه جاسوسه!
دستور میده بیژن رو سر و ته بندازند تو چاه و درش هم ببندند.
به دخترش میگه هر روز برو بالا سرش ببینه تو چه وضعیه
از اونور گرگین واسه اینکه گرفتار خشم کیخسرو نشه دروغ میگه که بیژن رفته شکار گورخر و گم شده!
کیخسرو هم باورش نمیشه و گرگین رو زندانی می کنه و از جام جهان نما می بینه بیژن کجاست
به رستم دستور میده بره بیژن رو نجات بده
رستم با لباس مبدل بازرگانان میره توران، به وزیر افراسیاب ، پیران ویسه رشوه میده و خلاصه بیژن رو از ته چاه نجات میده و با افراسیاب هم می جنگه و شکستش میده و همراه منیژه با خودش به ایران برمیگردونه و عروسی می گیرند تازه!!
پ. ن: الآن ارزشی ها میان میگن مهم این است که بی حجاب نبوده و گناه اجتماعی نکرده!
ما از کجا بدونیم شاید صیغه محرمیت خونده بودند!
🙃😂
#فردوسی
#حجاب_اجباری
#خشونت_علیه_زنان
بیژن پهلوان ایرانی و فرزند گیو بود. گیو خودش از پهلوانان زمان کیخسرو بوده
احتمالاً هم گیو افسانه نبوده و شخصیت تاریخی حقیقی بوده و شاید از نسلش پادشاهی بر تخت هم نشسته باشه!
بگذریم بریم سراغ بیژن
زمان کیخسرو یه گروه از مردم میان پیشش و شکایت حمله ی گرازها رو می کنند، کیخسرو برای مبارزه دو پهلوان به اسم های گرگین و بیژن رو می فرسته.
گرگین یه آدم بپیچون بوده و از ماموریت در میره، بیژن میره و حال گراز ها رو می گیره
برگشتنی گرگین واسه اینکه تمردش رو نشه، واسه بیژن نقشه می کشه
بیژن رو می فرسته نزدیک جایی که منیژه اردو زده بوده
بیژن منیژه رو می بینه و محو زیباییش میشه
حالا منیژه کیه؟
دختر افراسیاب پادشاه توران کشور اجنبی و دشمن ایران بوده!
منیژه هم عاشق این پهلوان ایرانی میشه و با خودش می بردش تو چادر خودش و سه روز کنار هم بودند
(توقع ندارید که فقط گفتگو در محور اقتصاد و اختلاف فرهنگی کرده باشند؟ هر آنچه نباید بینشون رخ میده)
بعد از این سه روز هم منیژه به بیژن پیشنهاد میده بیا مخفیانه ببرمت کاخ افراسیاب!
بیژن مخالفت می کنه طبیعتاً
منیژه هم با دارو بیهوشش میکنه، لای لباس هایش می پیچه می بردش تو کاخ!
(اسطوره ی نجابت علم الهدی رو باش!)
بعد باد به گوش افراسیاب می رسونه که چه نشستی پهلوان دشمن تو کاخ دخترته!
افراسیاب بیژن رو دستگیر می کنه و هر چی بیژن ماجرا رو تعریف میکنه افراسیاب باورش نمیشه و فکر می کنه جاسوسه!
دستور میده بیژن رو سر و ته بندازند تو چاه و درش هم ببندند.
به دخترش میگه هر روز برو بالا سرش ببینه تو چه وضعیه
از اونور گرگین واسه اینکه گرفتار خشم کیخسرو نشه دروغ میگه که بیژن رفته شکار گورخر و گم شده!
کیخسرو هم باورش نمیشه و گرگین رو زندانی می کنه و از جام جهان نما می بینه بیژن کجاست
به رستم دستور میده بره بیژن رو نجات بده
رستم با لباس مبدل بازرگانان میره توران، به وزیر افراسیاب ، پیران ویسه رشوه میده و خلاصه بیژن رو از ته چاه نجات میده و با افراسیاب هم می جنگه و شکستش میده و همراه منیژه با خودش به ایران برمیگردونه و عروسی می گیرند تازه!!
پ. ن: الآن ارزشی ها میان میگن مهم این است که بی حجاب نبوده و گناه اجتماعی نکرده!
ما از کجا بدونیم شاید صیغه محرمیت خونده بودند!
🙃😂
#فردوسی
#حجاب_اجباری
#خشونت_علیه_زنان
در نبرد رستم و اسفندیار، رستم پیشنهاد میکند که به جای نبرد تن به تن، دو لشگر را به جنگ هم بفرستیم
پاسخ شاهزاده جوان یکی از زیباترین ابیات شاهنامه است:
مبادا چنین هرگز آیین من
سزا نیست این کار در دین من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود اندر جهان تاج بر سر نهم
#فردوسی
پاسخ شاهزاده جوان یکی از زیباترین ابیات شاهنامه است:
مبادا چنین هرگز آیین من
سزا نیست این کار در دین من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود اندر جهان تاج بر سر نهم
#فردوسی
کی میدونه
شاید هم رستم واسه همین که پسرش رو کشته عذاب وجدان داشته و پر سوم سیمرغ رو آتش نزد!
چه می دونیم ما!
#فردوسی
شاید هم رستم واسه همین که پسرش رو کشته عذاب وجدان داشته و پر سوم سیمرغ رو آتش نزد!
چه می دونیم ما!
#فردوسی
خب به این فکر کنید که رستم پر سیمرغ رو آتش زده، تلاش کرده سهراب رو به زندگی برگردونه ولی دیر بوده و تقدیر مرگ سهراب رو رقم زده
اما زمانی که خودش گرفتار چاه نابرادرش میشه با اینکه میتوانسته پر سوم سیمرغ رو آتش بزنه، این کار رو نکرده
شاید از زندگی خسته بوده یا شاید انگیزه واسه زنده موندن بعد از پسر نداشته
کی میدونه تو اون چاه تنهایی به رستم چه گذشته که مرگ رو انتخاب کرده
پدر بعد از مرگ پسر چرا زنده بمونه اصلا
#فردوسی
اما زمانی که خودش گرفتار چاه نابرادرش میشه با اینکه میتوانسته پر سوم سیمرغ رو آتش بزنه، این کار رو نکرده
شاید از زندگی خسته بوده یا شاید انگیزه واسه زنده موندن بعد از پسر نداشته
کی میدونه تو اون چاه تنهایی به رستم چه گذشته که مرگ رو انتخاب کرده
پدر بعد از مرگ پسر چرا زنده بمونه اصلا
#فردوسی