توضیح پیش از پست: یکی از عموهای من چهار بار ازدواج کرد تا این ازدواج آخرش که فعلا دوازده ساله طلاق نگرفته!
یکی دیگه از عموهایم هم چون همسرش فوت کرده بود ازدواج مجدد کرده!
پست:
پانیسا: آخه من چرا دخترعمو و دختر دایی ندارم؟
من: حالا باز داییت یه قدم جلوتره، دعا کن حداقل عمویت زن بگیره اول زن عمو دار بشی دخترعمو پیشکش!
رضا: عیب نداره! به جاش مامانت شش تا عمو داره ده تا زن عمو!
#همسرانه
یکی دیگه از عموهایم هم چون همسرش فوت کرده بود ازدواج مجدد کرده!
پست:
پانیسا: آخه من چرا دخترعمو و دختر دایی ندارم؟
من: حالا باز داییت یه قدم جلوتره، دعا کن حداقل عمویت زن بگیره اول زن عمو دار بشی دخترعمو پیشکش!
رضا: عیب نداره! به جاش مامانت شش تا عمو داره ده تا زن عمو!
#همسرانه
دیروز تو #لار رضا دستمال میخواست ماشینش رو بشوره، مامانم رفت سر کشوی لباس های من، تاپ محبوبم رو برایش آورد!
بعد هم گفت: خیلی پوشیدیش بسه دیگه!
😶😐😩😂
#همسرانه
#I_love_you_mom
بعد هم گفت: خیلی پوشیدیش بسه دیگه!
😶😐😩😂
#همسرانه
#I_love_you_mom
وقتی شوهرتون سر جلسه است شما هم تو خونه مشغول کار هستید، حتماً بهش پیام کوتاه بدید و باعث شادی روح و روانش بشید!
می خوام دو تا دوره برگزار کنم یه کلاس آیین همسرداری، یه کلاس مهارت های خانه داری
بشتابید تا کلاس هام پر نشده
☺️😅😂
#همسرانه
می خوام دو تا دوره برگزار کنم یه کلاس آیین همسرداری، یه کلاس مهارت های خانه داری
بشتابید تا کلاس هام پر نشده
☺️😅😂
#همسرانه
حالا بگم میگید به رضا گیر میدی!
ولی اون جعبه میوه روی پاف رو ببینید!
همه اش خرده ریزهایش است که تو خونه پخش و پلا بود
داشتم جمعشون می کردم خورد به تنگ ماهی ها و شکست
نمی دونید با چه استرسی تشت حمام رو آب کردم و ماهی ها رو از لای خرده شیشه ها جمع کردم
هم چهارتا ماهی قرمز بی خانمان شدند، هم ما بدون حمام!
#همسرانه
ولی اون جعبه میوه روی پاف رو ببینید!
همه اش خرده ریزهایش است که تو خونه پخش و پلا بود
داشتم جمعشون می کردم خورد به تنگ ماهی ها و شکست
نمی دونید با چه استرسی تشت حمام رو آب کردم و ماهی ها رو از لای خرده شیشه ها جمع کردم
هم چهارتا ماهی قرمز بی خانمان شدند، هم ما بدون حمام!
#همسرانه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
جارو تی گردگیری تمیز کردن کابینت ها شستن سرویس بهداشتی تمیز کردن پنجره آشپزخانه تمیز کردن چربی های پشت گاز تمیز کردن هود و سینک و گاز پختن شام تره بار رفتن و خرید کردن کم بود که تنگ ماهی ها شکست و مجبور شدم دوباره جارو و تی بکشم سه تا پادری هم بشویم…
امروز هم آب گوجهفرنگی رو گرفتم و جوشاندم با لوبیا سبز ها فریزری کردم
پیاز و سیب زمینی ها رو پاک کردم، پیاز هایی که می خواهم سرخ کنم پوست گرفتم
آب تنگ ماهی ها باعث شده بود فرش زرد بشه، با شامپو فرش و وایتکس تمیزش کردم
پرتقال های مانده ته یخچال رو آب گرفتم
خرید رفتم
لباس های کثیف رو تفکیک کردم و دو بار ماشین لباسشویی رو روشن کردم
ناهار و شام و ظرف شستن هم که روزمره هست
آخر شبی هم رضا گفت: من خسته ام، کم خوابیدم!
گفتن نداره که شلوارش رو تبدیل کردم به شلوارک!
😁😁
#همسرانه
پیاز و سیب زمینی ها رو پاک کردم، پیاز هایی که می خواهم سرخ کنم پوست گرفتم
آب تنگ ماهی ها باعث شده بود فرش زرد بشه، با شامپو فرش و وایتکس تمیزش کردم
پرتقال های مانده ته یخچال رو آب گرفتم
خرید رفتم
لباس های کثیف رو تفکیک کردم و دو بار ماشین لباسشویی رو روشن کردم
ناهار و شام و ظرف شستن هم که روزمره هست
آخر شبی هم رضا گفت: من خسته ام، کم خوابیدم!
گفتن نداره که شلوارش رو تبدیل کردم به شلوارک!
😁😁
#همسرانه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
از صبح خلقش تنگ بود، نه صبحانه خورد نه ناهار آوردمش رستوران، یک کم غذا خورد و حالش عوض شد این تابلو رو تو رستوران نشون میده میگه: horse ! پ. ن: یکی از دلایل اینکه دیرتر از سنش صحبت می کنه این است که همراه خواهرش کارتون های انگلیسی میبینه. نصف فارسی نصف انگلیسی…
اینم بگم
مامانم چند روز پیش میگفت: بچه زبانش رو گم کرده نمیدونه چطوری ارتباط برقرار کنه
رضا گفت: مردم میرن ماهی ده پانزده میلیون میدن بچه شون بره مهد کودک دو زبانه همینطوری چپ چول* حرف بزنن، بچه مون مجانی حرف می زنه
😂😂
*چپ چول به گویش مازندرانی یعنی کج و خمیده
پ. ن: #قشر_متوسطم و دنبال راه های کاهش هزینه ی #فرزند_پروری و #آموزش
#رونیسا
#همسرانه
#زبان_انگلیسی
#I_love_you_mom
مامانم چند روز پیش میگفت: بچه زبانش رو گم کرده نمیدونه چطوری ارتباط برقرار کنه
رضا گفت: مردم میرن ماهی ده پانزده میلیون میدن بچه شون بره مهد کودک دو زبانه همینطوری چپ چول* حرف بزنن، بچه مون مجانی حرف می زنه
😂😂
*چپ چول به گویش مازندرانی یعنی کج و خمیده
پ. ن: #قشر_متوسطم و دنبال راه های کاهش هزینه ی #فرزند_پروری و #آموزش
#رونیسا
#همسرانه
#زبان_انگلیسی
#I_love_you_mom
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
یه مدل مانتو بود که یه روز با مهناز دست انداختیمش که چیه این مد شده واقعاً شب همان روز رفتم خونه ی مامانم، مامانم گفت: سورپرایز! برات مانتو خریدم! و دقیقاً همون مدل مانتو بود! یک هفته هدیه رو نپذیرفتم در نهایت دیدم مامانم داره ناراحت میشه، قبولش کردم اما…
دیگه امسال تابستون حتی یک نفر رو هم تو خیابون نمیبینم که از این مدل مانتو بپوشه که من نفر دومش باشم
بعد جنسش هم خوبه حیفه بندازمش دور!
مامانم آستین هایش رو درآورد به عنوان پیراهن آستین حلقه ای تو خونه بپوشم!
#قشر_متوسطم و یه ریشه نطنزی دارم که تا ته یه چیزی رو درنیاورم کوتاه نمیام چون حَیفِس!
پ. ن۱: مانتویی رو که حالا پیراهن شده پوشیدم. رضا هیچ عکس العملی نشون نداد.
میگم چرا بهم نمیگی پیراهنت مبارکه؟
میگه مگه این رو نداشتی؟ خودم نخریده بودم برات؟!
اصلا یادش نبود مانتو بوده و حالا تغییر کاربری داده!
#پانیسا از اون طرف بال بال میزد نه بابا! چطوری یادت نیست؟!
🤦♀🤦♀
پ. ن۲: دستم رو گذاشتم روی دو طرف صورتم میگم سریع بگو خالم سمت راسته یا چپ؟!
هم به کلام اشتباه گفت هم با اشاره!
#پانیسا چشم هایش گرد شده بود که باباااااا!
😳😳
پ. ن۳: به رضا گفتم هیچ وقت خودت تنها واسه تشخیص هویت جنازهم نرو پزشکی قانونی. زن یکی دیگه رو به جای زن خودت تحویل میگیری
😂😂
#واقعی
#همسرانه
#I_love_you_mom
بعد جنسش هم خوبه حیفه بندازمش دور!
مامانم آستین هایش رو درآورد به عنوان پیراهن آستین حلقه ای تو خونه بپوشم!
#قشر_متوسطم و یه ریشه نطنزی دارم که تا ته یه چیزی رو درنیاورم کوتاه نمیام چون حَیفِس!
پ. ن۱: مانتویی رو که حالا پیراهن شده پوشیدم. رضا هیچ عکس العملی نشون نداد.
میگم چرا بهم نمیگی پیراهنت مبارکه؟
میگه مگه این رو نداشتی؟ خودم نخریده بودم برات؟!
اصلا یادش نبود مانتو بوده و حالا تغییر کاربری داده!
#پانیسا از اون طرف بال بال میزد نه بابا! چطوری یادت نیست؟!
🤦♀🤦♀
پ. ن۲: دستم رو گذاشتم روی دو طرف صورتم میگم سریع بگو خالم سمت راسته یا چپ؟!
هم به کلام اشتباه گفت هم با اشاره!
#پانیسا چشم هایش گرد شده بود که باباااااا!
😳😳
پ. ن۳: به رضا گفتم هیچ وقت خودت تنها واسه تشخیص هویت جنازهم نرو پزشکی قانونی. زن یکی دیگه رو به جای زن خودت تحویل میگیری
😂😂
#واقعی
#همسرانه
#I_love_you_mom
یه نفر مبلغ پولی رو که طلب رضا بوده، ریخته به حساب من که برسونم دستش!
خدایا!
چرا همه ی امتحانات سخت رو از من می گیری؟!
#همسرانه
#قشر_متوسطم
#مناجات
خدایا!
چرا همه ی امتحانات سخت رو از من می گیری؟!
#همسرانه
#قشر_متوسطم
#مناجات
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
یه نفر مبلغ پولی رو که طلب رضا بوده، ریخته به حساب من که برسونم دستش! خدایا! چرا همه ی امتحانات سخت رو از من می گیری؟! #همسرانه #قشر_متوسطم #مناجات
خب!
پول رضا رو بهش برگرداندم و گفتم: ماه بعد که تولدته دیگه برایت کادو نمیخرم!
همین که پولت رو بهت دادم خودش هدیه است!
زن نیستم که جواهرم!
والا!
🙃😁😅
#همسرانه
پول رضا رو بهش برگرداندم و گفتم: ماه بعد که تولدته دیگه برایت کادو نمیخرم!
همین که پولت رو بهت دادم خودش هدیه است!
زن نیستم که جواهرم!
والا!
🙃😁😅
#همسرانه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
خب! پول رضا رو بهش برگرداندم و گفتم: ماه بعد که تولدته دیگه برایت کادو نمیخرم! همین که پولت رو بهت دادم خودش هدیه است! زن نیستم که جواهرم! والا! 🙃😁😅 #همسرانه
یه مبلغی پول نقد گذاشت تو خونه و گفت اگه یهویی کاری پیش آمد و لازم شد استفاده کن!
بعد با اون پول یه نفر راحت میتونه یه سفر داخلی خوب بره!
اینکه دلم نمیخواهد دیگه جواب تلفنش رو بدم طبیعیه؟!
#همسرانه
بعد با اون پول یه نفر راحت میتونه یه سفر داخلی خوب بره!
اینکه دلم نمیخواهد دیگه جواب تلفنش رو بدم طبیعیه؟!
#همسرانه