فردا امتحان مطالعات داره
چند بار تو روز بهش گفتم بخون، خوندی؟
گفت آره و بلدم و ...
الآن ازش پرسیدم، با لکنت و مکث جواب میداد و گاهی هم اشتباه
خیلی خویشتن داری کردم نکوبیدمش به دیوار!
فقط با فروخوردن خشم بهش گفتم برو یه دور دیگه بخوان و بخواب!
قرار نیست فردا نمره ی کم بگیری!
خودش چشم هایش اشکی شد و بغض کرد که خوب نخوانده!
ولی درونم یه مامانه که دلش می خواد بچه اش رو یه دل سیر چپ و راست کنه!
پ. ن: قطعاً که خودش عزیزتر از نمره اش است ولی باید یاد بگیره وقتی یه چیزی به عهده ی خودش گذاشته شده، کارش رو درست انجام بده. وگرنه کل سیستم آموزشی فدای یه قطره ی اشکش!
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
#فرزند_پروری
چند بار تو روز بهش گفتم بخون، خوندی؟
گفت آره و بلدم و ...
الآن ازش پرسیدم، با لکنت و مکث جواب میداد و گاهی هم اشتباه
خیلی خویشتن داری کردم نکوبیدمش به دیوار!
فقط با فروخوردن خشم بهش گفتم برو یه دور دیگه بخوان و بخواب!
قرار نیست فردا نمره ی کم بگیری!
خودش چشم هایش اشکی شد و بغض کرد که خوب نخوانده!
ولی درونم یه مامانه که دلش می خواد بچه اش رو یه دل سیر چپ و راست کنه!
پ. ن: قطعاً که خودش عزیزتر از نمره اش است ولی باید یاد بگیره وقتی یه چیزی به عهده ی خودش گذاشته شده، کارش رو درست انجام بده. وگرنه کل سیستم آموزشی فدای یه قطره ی اشکش!
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
#فرزند_پروری
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
گلویش درد میکنه باز!🤦♀ نفرستادمش مدرسه ببرمش دکتر #پانیسا
صبح بیدار شد گفت گلویم درد میکنه
اول فکر کردم می خواد مدرسه رو بپیچونه
بهش گفتم: رو به مرگ هم باشی باید بری مدرسه، امروز امتحان داری!
با بغض گفت: من که نگفتم نمی خوام برم مامان! منظورم این بود بهم قرص بدی!
سر صبحانه بود، دیدم واقعا سخت لقمه ها رو قورت میده. لوزه اش رو نگاه کردم دیدم ورم کرده. یک کم هم تنش گرم بود.
صبحانه ش تموم شد بهش قرص دادم گفتم: برو بخواب!
گفت: پس امتحانم چی؟
گفتم: به معلمت میگم شنبه ازت بگیره. استراحت کن!
بیشتر نگران شد آخه ریاضی می خواد درس بده و ...
آخر جیغ زدم: بچه بهت میگم برو بخواب! مگه من مردم که نگران ریاضی کلاس چهارمتی؟ خودم بهت یاد میدم!
الآن بیدار شد، آبریزش بینی هم داره.
دیروز بارون میبارید با اینکه چتر و گرمکن داشت، گفت سردمه!
فکر نمی کردم سرما بخوره ولی چون لوزه سوم داره سریع سرما می خوره متاسفانه.
امیدوارم استراحت کنه و خوب بشه و دوباره گلوش عفونت نکنه مجبور بشیم آنتی بیوتیک بدیم.
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
اول فکر کردم می خواد مدرسه رو بپیچونه
بهش گفتم: رو به مرگ هم باشی باید بری مدرسه، امروز امتحان داری!
با بغض گفت: من که نگفتم نمی خوام برم مامان! منظورم این بود بهم قرص بدی!
سر صبحانه بود، دیدم واقعا سخت لقمه ها رو قورت میده. لوزه اش رو نگاه کردم دیدم ورم کرده. یک کم هم تنش گرم بود.
صبحانه ش تموم شد بهش قرص دادم گفتم: برو بخواب!
گفت: پس امتحانم چی؟
گفتم: به معلمت میگم شنبه ازت بگیره. استراحت کن!
بیشتر نگران شد آخه ریاضی می خواد درس بده و ...
آخر جیغ زدم: بچه بهت میگم برو بخواب! مگه من مردم که نگران ریاضی کلاس چهارمتی؟ خودم بهت یاد میدم!
الآن بیدار شد، آبریزش بینی هم داره.
دیروز بارون میبارید با اینکه چتر و گرمکن داشت، گفت سردمه!
فکر نمی کردم سرما بخوره ولی چون لوزه سوم داره سریع سرما می خوره متاسفانه.
امیدوارم استراحت کنه و خوب بشه و دوباره گلوش عفونت نکنه مجبور بشیم آنتی بیوتیک بدیم.
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
امروز هم پسرخاله ام رو تو خیابون دیدم و ایستادیم به سلام و احوالپرسی! در واقع من ندیدمش او هم مرا ندید، #پانیسا دیدش و یهو ذوقزده سلام کرد! به #رونیسا گفت می خواهم گربه جدید بخرم، میای بریم خونه مون؟! رونیسا هم رفت بغلش بعد بهش گفت: با مامانت بای بای کن!…
صبح دوستم وحیده و پسرش مهرسام رو تو راه مدرسه دیدیم.
مهرسام امتحان ریاضی داشت و گونیا و نقاله ش رو جا گذاشته بود، میخواستند برگردند خونه دوباره
گونیا و نقاله ی #پانیسا رو بهش دادیم که راه رفته رو برنگردند!
الآن که فکر میکنم دلم نمیخواهد از این محله برم؛ تو یه محله ی دیگه اگه یه روز موقع امتحان ریاضی گونیا و نقاله رو جا بذاریم باید راه رفته رو برگردیم!!
🙃🙃😂😂
#دبستان
مهرسام امتحان ریاضی داشت و گونیا و نقاله ش رو جا گذاشته بود، میخواستند برگردند خونه دوباره
گونیا و نقاله ی #پانیسا رو بهش دادیم که راه رفته رو برنگردند!
الآن که فکر میکنم دلم نمیخواهد از این محله برم؛ تو یه محله ی دیگه اگه یه روز موقع امتحان ریاضی گونیا و نقاله رو جا بذاریم باید راه رفته رو برگردیم!!
🙃🙃😂😂
#دبستان
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
تست مرغ و پنیر، موز! هله هوله های خونه تموم نشده فقط دیدم دختری داره تپل میشه برگشتم به روش سابق!!
املت ایتالیایی و پرتقال!
امروز هم امتحان فاینال زبان هم امتحان فارسی داره!
نتیجه شون خوب بشه براتون فال قهوه میگیرم!
#پانیسا
#زبان_انگلیسی
#دبستان
#آموزش
امروز هم امتحان فاینال زبان هم امتحان فارسی داره!
نتیجه شون خوب بشه براتون فال قهوه میگیرم!
#پانیسا
#زبان_انگلیسی
#دبستان
#آموزش
کتاب های آموزش #زبان_انگلیسی دختری family & friends بود
ظاهراً یه مجموعه ی هفت کتابی است که آموزشگاه ۴ تایش رو بهشون تدریس کرد
دوشنبه آزمون تعیین سطح گرفتند ازشون
سه شنبه هم مصاحبه شفاهی داشت
الآن از آموزشگاه زنگ زدند که قبول شده و میتونه دوره ی نوجوان رو با کتاب های hey there شروع کنه
پ. ن۱: شنبه مدرسه بود و کلاس #تنبک داشت، یکشنبه فاینال زبان انگلیسی و امتحان فارسی داشت
دوشنبه تعیین سطح زبان داشت
سه شنبه مصاحبه شفاهی و امتحان مطالعات اجتماعی داشت
امروز هم امتحان دیکته!
میگه: آخیش! تااااا سه شنبه امتحان ندارم!
پ. ن۲ : نگران بودم با این برنامه ی فشرده از پسش برنیاد ولی همه ی نمراتش خیلی خوب شدند.
وقتشه براتون فال قهوه بگیرم!
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
ظاهراً یه مجموعه ی هفت کتابی است که آموزشگاه ۴ تایش رو بهشون تدریس کرد
دوشنبه آزمون تعیین سطح گرفتند ازشون
سه شنبه هم مصاحبه شفاهی داشت
الآن از آموزشگاه زنگ زدند که قبول شده و میتونه دوره ی نوجوان رو با کتاب های hey there شروع کنه
پ. ن۱: شنبه مدرسه بود و کلاس #تنبک داشت، یکشنبه فاینال زبان انگلیسی و امتحان فارسی داشت
دوشنبه تعیین سطح زبان داشت
سه شنبه مصاحبه شفاهی و امتحان مطالعات اجتماعی داشت
امروز هم امتحان دیکته!
میگه: آخیش! تااااا سه شنبه امتحان ندارم!
پ. ن۲ : نگران بودم با این برنامه ی فشرده از پسش برنیاد ولی همه ی نمراتش خیلی خوب شدند.
وقتشه براتون فال قهوه بگیرم!
#پانیسا
#دبستان
#آموزش
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
چهل و پنج دقیقه با تراپیستم حرف زدم به این نتیجه رسید تحت تأثیر هورمون ها هستم و حرف هایم از سر عقلانیت نیست، بهتره تمرین تنفس کنم تا این چند روز بگذره! #منوتراپیستم
بهش گفتم: روی چشم و گوش بسته بودن دخترم ادعا دارم!
گفت: مگه مدرسه نمیره؟ به روت نمیاره!!
بعد از ظهرش نشستم #پانیسا رو تخلیه اطلاعاتی کردم بدونم تا کجا خبر داره و نکنه غافلگیر بشم یهو!
فهمیدم طفلک معصومم تازه با اسامی دیگه «مدفوع» آشنا شده به لطف همکلاسی هایش!
#دبستان
#منوتراپیستم
#فرزند_پروری
گفت: مگه مدرسه نمیره؟ به روت نمیاره!!
بعد از ظهرش نشستم #پانیسا رو تخلیه اطلاعاتی کردم بدونم تا کجا خبر داره و نکنه غافلگیر بشم یهو!
فهمیدم طفلک معصومم تازه با اسامی دیگه «مدفوع» آشنا شده به لطف همکلاسی هایش!
#دبستان
#منوتراپیستم
#فرزند_پروری
#پانیسا ، نورا، دلسا و یسنا با هستی قهر کردند
چون به یگانه و حنانه فحش داده!
هستی چندبار تو پارک آمد پیش من که خاله تو رو خدا ما رو آشتی بده!
به بچه ها گفتم: اگه راه داره ببخشیدش
بچهها هم گفتند: نه! ممکنه به ما هم فحش بده چون بلده و بی ادبه!
دیدم انصافاً استدلالشون منطقیه!
بار آخری که هستی آمد پیشم بهش گفتم: خاله جون، شما خودت سابقه خودت رو خراب کردی. بچهها بهت اعتماد ندارند و نگرانن بهشون بی ادبی کنی موقع عصبانیت!
به نظرم یه مدت صبر کن تا بچهها ببینند که دیگه بددهنی نمیکنی و دختر بی ادبی نیستی، خودشون باهات آشتی میکنند. شما هم این مدت با بقیه دوست هایت بازی کن. اصلا بگرد دنبال دوست جدید که در موردت فکر و پیش داوری نداشته باشه. من بیشتر از این کاری از دستم بر نمی آید، نمیتونم بچهها رو مجبور کنم حتماً باهات بازی کنند!
هستی گفت: خاله! من گُه بخورم اگه دیگه فحش بدم!!!!
😶😐😆😀🤣😅😁🙃😂🤦♀
پ. ن۱: یاد خودم افتادم که قول دادم فحش ندم!
پ. ن۲: ضرب المثل پسندیده آزموده را آزمودن خطاست!
#واقعی
#دبستان
#فرزند_پروری
چون به یگانه و حنانه فحش داده!
هستی چندبار تو پارک آمد پیش من که خاله تو رو خدا ما رو آشتی بده!
به بچه ها گفتم: اگه راه داره ببخشیدش
بچهها هم گفتند: نه! ممکنه به ما هم فحش بده چون بلده و بی ادبه!
دیدم انصافاً استدلالشون منطقیه!
بار آخری که هستی آمد پیشم بهش گفتم: خاله جون، شما خودت سابقه خودت رو خراب کردی. بچهها بهت اعتماد ندارند و نگرانن بهشون بی ادبی کنی موقع عصبانیت!
به نظرم یه مدت صبر کن تا بچهها ببینند که دیگه بددهنی نمیکنی و دختر بی ادبی نیستی، خودشون باهات آشتی میکنند. شما هم این مدت با بقیه دوست هایت بازی کن. اصلا بگرد دنبال دوست جدید که در موردت فکر و پیش داوری نداشته باشه. من بیشتر از این کاری از دستم بر نمی آید، نمیتونم بچهها رو مجبور کنم حتماً باهات بازی کنند!
هستی گفت: خاله! من گُه بخورم اگه دیگه فحش بدم!!!!
😶😐😆😀🤣😅😁🙃😂🤦♀
پ. ن۱: یاد خودم افتادم که قول دادم فحش ندم!
پ. ن۲: ضرب المثل پسندیده آزموده را آزمودن خطاست!
#واقعی
#دبستان
#فرزند_پروری
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
چون قراره ناهار رو غیررژیمی بخورم، صبحانه هیچی! #کالری
اول عکس ناهار رو بذارم بعد بیان بگم کجا بودم
امروز آخرین روز مدرسه بود، با مهناز اینها رفتیم پارک و ساندویچ مرغ خوردیم.
#دبستان
امروز آخرین روز مدرسه بود، با مهناز اینها رفتیم پارک و ساندویچ مرغ خوردیم.
#دبستان