یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
224 subscribers
4.89K photos
698 videos
32 files
641 links
Yejayekhob
ارتباط مستقیم با من
@pghmfy

https://t.me/HarfBeManBOT?start=ODMxNTM5MDA
Download Telegram
خب یه اعترافی کنم
صبح ها که #پانیسا رو می‌برم مدرسه، صورتم رو نمی‌شویم به این امید که برگردم خونه و شااااید بشه دوباره بخوابم که نود و نه درصد مواقع هم نمی‌خوابم!
ولی اون امید به خوابیدن رو دوست دارم!

امروز هم طبق معمول همون شکلی رفتیم مدرسه، توی راه همسایه ی قدیمی خونه ی عزیز، #مادربزرگم رو دیدیم بعد از ۱۷ سال!!

چشم تو چشم شدیم و سلام کردم، یهو گفت: پگااااه! و گرفت تو آغوشش و ماچ پشت ماچ!


پ. ن: من اصلا از اون دسته مامان های باانگیزه ای نیستم که صبح ها هفت قلم آرایش دارند. یعنی کلا آرایشم یه رژ لب و ریمل است، آن هم رفتم مژه هایم رو لیفت کردم که لازم نباشه ریمل بزنم! فوقش یه رژلب بزنم که آن هم صبح ها عمرا!
روح همه ی مادران درگذشته شاد...



#مادربزرگم
آمدیم بهشت زهرا عید دیدنی


#مادربزرگم
#نوروز
چند وقت پیش خواب #مادربزرگم رو دیدم که تو خواب بهم می‌گفت: یه شونه تخم مرغ خریدم، پاشو برایم خاگینه بپز!
منم تو خواب می‌گفتم: عزیز! من نه خاگینه بلدم نه تا حالا پختم نه حتی دوست دارم!


دیگه امروز همت کردم و اولین خاگینه ی عمرم رو پختم!
دستورش هم از اینترنت برداشتم، دستور خاگینه مغزدار تبریزی بود!
چون یادمه بچگی هام خاگینه ی ساده رو دوست نداشتم اما این خاگینه رو خوشم اومد!
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
سیزده بدر چی می‌خورید؟
ما هم جوجه داشتیم
ولی اون یک نفری که گفته بودید امروز ماهی می‌خورند، خدا حفظتون کنه مرحوم #مادربزرگم هم می‌گفت غذای سیزده بدر باید ماهی باشه
تو #نوروز که خاگینه مغزدار تبریزی درست کردم برای خیرات، دوستانم مسافرت بودند و نشد براشون ببرم
عید فطر قراره دور هم باشیم براشون خاگینه درست کردم تا صلوات نفرستند سرو نمی‌کنم!
😅



#مادربزرگم
خوابم میاد حسش رو ندارم تحلیلم رو در مورد پاسخ اسرائیل بنویسم
اگه تا صبح معلوم نشد، شاید فردا بنویسم!



پ. ن: چه توقعی دارید؟ #مادربزرگم همسن الآن من بود، نوه ی دومش هم تو راه بود!
اون یکی مامان بزرگم هم دوازده سال از فوتش می‌گذشت و اصلا به این سن نرسید هیچ وقت!
من همین الآن هم دوازده سال اضافه زنده‌ام واسه همین همیشه خسته ام!
🙃🙃


#جینگیلی_آمریکا_فینگیلی_اسرائیل
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
پریروز تو محله مون تا برسم مدرسه ی #پانیسا با نه نفر آشنا سلام و علیک کردم، از همسایه ی قدیمی خونه مامان بزرگم تا منشی مطب دکتر زنانم! به خودم گفتم کاش بفروشیم بریم نزدیک خونه ی مامانم که اینقدر آشنا نبینم تو خیابون (تو یک منطقه شهرداری هستیم فقط ناحیه هامون…
امروز هم پسرخاله ام رو تو خیابون دیدم و ایستادیم به سلام و احوالپرسی!
در واقع من ندیدمش او هم مرا ندید، #پانیسا دیدش و یهو ذوق‌زده سلام کرد!


به #رونیسا گفت می خواهم گربه جدید بخرم، میای بریم خونه مون؟!
رونیسا هم رفت بغلش
بعد بهش گفت: با مامانت بای بای کن!
رونیسا هم با من بای بای کرد!!

حالا پانیسا از این پسرخاله ام و خونه اش و گربه هایش چندتا خاطره داره، ولی رونیسا کلا سه دفعه دیدش آن هم وسط خیابون، نامرد آدم فروش!


پ. ن۱: بدترین بخش زندگی تو این محله همین فامیل است که باهاشون رفت و آمد نمی کنم هفت هشت ساله که آرامش داشته باشم بعد یهو یکیشون رو می بینم و تا فی خالدون زندگیم رو می فهمند!
🤦‍♀
پ. ن۲: پر واضح است که می خواستم دختری رو بکشم که چرا سلام کرده!
ولی با لبخند گفتم آفرین! چه خوب حواست بود!
😏
پ. ن۳: الآن یادم افتاد باید به دوستم زهرا زنگ بزنم، همون موقع تماس گرفت ولی چون داشتم با پسرخاله ام گفتگو می کردم نشد جوابش رو بدم. بعد هم رسیدم خونه کلا یادم رفت!
🤦‍♀
پ. ن۴: پسرخاله ام چندتا گربه داره که تو خونه اش زندگی می کنند. تنها وجه شباهت همه ی نوه های #مادربزرگم این است که عاشق حیواناتیم و توی گردن هامون خال داریم!
😂
هم سالگرد پدرشوهرمه هم #مادربزرگم
امشب دعوتیم خونه ی دوستم، کیک درست کردم فاتحه بدن!!
🙃🙃

کیک قهوه با کرم قهوه!
به من می‌گید اخلاق رو رعایت کن!


مرحوم #مادربزرگم دوبار تو زندگیش رقصید!
یکبار وقتی اولین نوه اش داماد شد
من چهارده ساله بودم
یکبار وقتی خبر فوت امام خمینی از تلویزیون پخش شد!
من دوساله بودم، اینقدر این صحنه عجیب و غریب بود که توی ذهنم مانده. در حالی که اشک می ریخت، می‌رقصید!




موقع کور کردن جوانان، تجاوز به دختران، اعدام جوانان، تهمت به کارگران، حمله به نمازگزاران، داغدار کردن مادران، زندان بردن پدران و ... تابع کدام اخلاق بودند؟

چشم در برابر چشم!
‌مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان گلوگاه در استان مازندران اعلام کرد حدود ۸۰۰ نفر ظرف ۲۴ ساعت بر اثر نوشیدن شربت نذری توزیع‌شده در جریان عزاداری ماه محرم مسموم شدند.





بعد #مادربزرگم به ما می‌گفت نذری بخورید شفا بگیرید!
مرحوم #مادربزرگم می‌گفت من از داماد شانس ندارم!

بگی نگی درست هم می‌گفت. چهارتا دختر دسته گلش رو داده بود به چهار جوان با ایرادهای عجیب و غریب!
نه که لنگ و کچل و بیسواد و معتاد و ... باشند ها!
نه خیلی هم ظاهرشون خوب و موجه بود ولی چهارتاشون رو می‌ریختی تو الک یه آدم قابل تحمل و معقول ازشون در نمی‌آمد!

یعنی هر دقیقه زمان که مامانم و خاله هام باهاشون سر کردند مصیبت بود!

بگذریم...
خب طبیعتاً نوه های مامان بزرگم هم هیچ کدوم نرمال نشدیم. چون نه پدران نرمال داشتیم نه خانواده های بدون تنش!
هر کدوم از پانزده نوه ی مامان بزرگم یه خل و چلی داریم، یکیمون وسواس فکری داره یکی وسواس شستشو یکی عصبی مزاج است یکی افسرده یکی ...

بعد مامانهامون ما رو متهم می‌کنند که لنگه ی باباهاتون بی‌شعور، بی‌لیاقت، بی‌ادب، بی‌آبرو، بی‌اخلاق، بی‌خیر، بی‌فکر و هزارتا بی دیگه هستیم!

نمی‌گم نیستیم ها!
ولی تو این همه «بی» همه چیز بودنمان نقشی نداشتیم انصافاً اگه مامان هامون یک کم موقع ازدواج دقت می‌کردند یا #مادربزرگم تو انتخاب داماد سختگیرتر می‌بود یا موقع بچه‌دار شدن بعضی نکات رو رعایت می کردند شاید ما هم یک کم بهتر از این می شدیم!



اصلا من غلط کردم!

#I_love_you_mom
یه مطلبی بین مردم مصطلح است که میگن پسر تا زمانی که پدرش رو از دست نداده، مرد نمیشه!
چون تا وقتی بابا داره پشتش گرمه!





من میگم آدم تا زمانی که مادربزرگ و پدربزرگ داره، بزرگ نمیشه ولو صد ساله باشه!
چون یکی هست که نازت رو بکشه، حواسش جمع باشه چی دوست داری، از چی بدت میاد
واسه یک کیلو چاق شدنت ضعف کنه و واسه یه سرماخوردگی ت نگران بشه. ناغافل زنگ بزنه حالت رو بپرسه یا به بهانه ای بکشوندت خونه اش که فقط روی خودت رو ببینه و ...
یکی که همیشه لوست کنه!




#مادربزرگم
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
moochatrii 📡 @VahidOnline
من یادمه وفات حضرت فاطمه نوشته بودند
یادمه #مادربزرگم یک دهه می رفت روضه فقط
یادمه پیاده روی اربعین نبود
حتی این سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا هم نبود
یادمه شهادت حضرت رقیه هم نداشتیم
اصلا تا همین ده پانزده سال قبل فکر می کردم همون روز عاشورا فوت شده
به زعامت رسیدن امام زمان هم نبود
خیلی چیزهای دیگه هم نبود
اصلا دین و دینداری این شکلی نبود
هنوز چهل سالم هم نشده!