سخنگوی سپاه: انتقام سخت رو مردم با شرکت در انتخابات میگیرند!
قبلاً گفته بودید رای نمی‌دید، بعد از ترور کرمان چی؟ رای می‌دید؟!
قبلاً گفته بودید رای نمی‌دید، بعد از ترور کرمان چی؟ رای می‌دید؟!
Anonymous Poll
7%
بله خرم و بازی می‌خورم!
93%
نه بابا خر نیستم بازی نمی خورم!
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
پرتقال و تست پنیری امروز امتحان دیکته دارن
همبرگر و پرتقال و گردو!
هیچ ربطی هم به همدیگه ندارند!
هیچ ربطی هم به همدیگه ندارند!
Forwarded from آبان 🖤 (۱۸آبان)
من خودم که معلم باشم ، از فردام و‌نحوه تدریسم خبر ندارم 🔫🤣
بعد خانواده ها میپرسن چی میخوایی درس بدی ؟؟
هر بار سر کلاس میرم بعد کمی کسری از ثانیه ،تصمیم میگیریم و به شکل جدیدی درس میدم
مثلا سری قبلی املا میگفتم دیدم بچه ها بلد نیستن بنویسن و چون ناشنوا هستند نمیدونن کفش چیه که بخوان بنویسند با استفاده از صمعک یا کاشت حلزون مدت کوتاهیه که میشنوه و من معلم بهش معنی و مفهموم کفش واس جا میندازم چون خودش اشاره میکنه ،اسمشو نمیدونه
یه صفحه کلی تصویر نگارش واسشون اماده کردم و بهشون دادم هرچی بلدین بنویسید
بعد که تک و‌توک نوشتن و هرچی فکر کردند بلد نبودند و یادشون نمی امد و بهشون گفتم حالا کتابتون بگردین و اسم تک تک رو بنویسید
خدا سر شاهده ده بار گفتم کتاب باز کنید
باورشون نمیشد توی امتحان کتبی این فرصت رو دارند🤣
مثلا عکس سبد توی برگه می دید کتابشو میگشت ببینه اسمش چیه و بنویسه
هرچند من خیییلی مرور کردم ولی اینکه خودش بگرده خیلی واسش امتیاز بود
بعد برگه هارو گرفتم زنگ بعدیش مجدد بهشون همون کاربرگ نو دادم و گفتم حالا دوباره بنویسید و برگه دوم توی پوشه کارشون قرار دادم و برای امتحان مد نظر گرفتم .
حالا امروز تصمیم دارم زبان اموز بخش (وَ) درس بدم کتاب و مداد , یکم خوشحالم :)
بعد خانواده ها میپرسن چی میخوایی درس بدی ؟؟
هر بار سر کلاس میرم بعد کمی کسری از ثانیه ،تصمیم میگیریم و به شکل جدیدی درس میدم
مثلا سری قبلی املا میگفتم دیدم بچه ها بلد نیستن بنویسن و چون ناشنوا هستند نمیدونن کفش چیه که بخوان بنویسند با استفاده از صمعک یا کاشت حلزون مدت کوتاهیه که میشنوه و من معلم بهش معنی و مفهموم کفش واس جا میندازم چون خودش اشاره میکنه ،اسمشو نمیدونه
یه صفحه کلی تصویر نگارش واسشون اماده کردم و بهشون دادم هرچی بلدین بنویسید
بعد که تک و‌توک نوشتن و هرچی فکر کردند بلد نبودند و یادشون نمی امد و بهشون گفتم حالا کتابتون بگردین و اسم تک تک رو بنویسید
خدا سر شاهده ده بار گفتم کتاب باز کنید
باورشون نمیشد توی امتحان کتبی این فرصت رو دارند🤣
مثلا عکس سبد توی برگه می دید کتابشو میگشت ببینه اسمش چیه و بنویسه
هرچند من خیییلی مرور کردم ولی اینکه خودش بگرده خیلی واسش امتیاز بود
بعد برگه هارو گرفتم زنگ بعدیش مجدد بهشون همون کاربرگ نو دادم و گفتم حالا دوباره بنویسید و برگه دوم توی پوشه کارشون قرار دادم و برای امتحان مد نظر گرفتم .
حالا امروز تصمیم دارم زبان اموز بخش (وَ) درس بدم کتاب و مداد , یکم خوشحالم :)
Forwarded from روزهای خوب مریم بودن
مختصر تاریخ نویسی های مریمانه :
فکر کن سلطان محمود غزنوی باشی... با این همه جنگ و خونریزی و قشون کشی... برگردی دربار و خستگی در کنی با دلبری های شاعرانه ی دور و برت...
فکر کن با این همه ابهت و ستم به حق که نه، نا حق! شکستن دل آلپتیگین برای کشتن اسماعیل فقط به خاطر به سلطنت رسیدن و حاکم بودن؛ این همه کشتار و ظلم و ستم و از بین بردن تاریخ و موزه ها و آب کردن اون همه طلا، بت شکنی های زیاد و لشکرکشی های مذهبی فراوان برای به دست آوردن رضایت دل خلفای عباسی، حواست باشه شاعرنوازی و علم اندوزی و کتاب خوانی هم حتما توی مناطق تحت تصرفت اهمیت داشته باشه...!
شکوه و اعتبار پایتختت که غزنی باشه رو با تاسیس یک عالمه مراکز علمی و ادبی، ساختن بی شمار مسجد و کاروانسرا و کتاب خانه و باغ و کاخ، بالا ببری...
مرکزیت خاص نشر زبان پارسی در زمان تو باشه، شاعر نوازی کنی، بنده نوازی کنی، دانشمند نوازی کنی...
ابوریحان بیرونی کنارت باشه ولی چشمت دنبال ابن سینا باشه و حتی بهش التماس کنی بیاد دربارِت و اون، حرفت رو نخونه...
سنایی، عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری، کسایی و... و... توی دربار خودت مشغول سرودن شعر باشن و تو هم در نقش یک حامی بزرگ، با ذوق و سخاوت بهشون پاداش ببخشی...
بیهقی تاریخت رو بنویسه، حسنک وزیر، یکی از وزیرانت باشه...
اما فکر کن فردوسی بهت محل نگذاره، وقتی میونه های نوشتن شاهنامه بی پول بشه، این شعر رو بنویسه :
" اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال..."
بعد به قصد گرفتن چند سکه برای نوشتن ادامه ی کتابش و اقامت در کاخ، شاهنامه رو به تو و اسمت تقدیم و پیشکش کنه... با چند تا بیت ناب در مدح تو، بیاد سراغت و تو، با این همه حسود و بدخواه تاثیر گذار دور و برت، تحویلش نگیری و اعتقاد داشته باشی فقط سربازان تحت امر خودت، قَدَر و پهلوان هستن و تازه با صدای بلند، اعلام کنی :
«شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم؛ و اندر سپاه من، هزار مرد چون رستم هست».
فردوسی جان هم دلخور بشه، بعد چند تا بیت در هجو و ذم تو بگه و از ترس جان، فرار کنه...
چند سال بعد، تو که سلطان محمود باشی، عذاب وجدان بگیری، کاروان کاروان ثروت و زر از غزنین، بفرستی طوس برای فردوسی ، و همون روز، از یک در کاروان ها وارد بشن و از در دیگر، تن بی جان فردوسی که در باغ خودش مرده رو، ببرن بیرون... تنها دخترش هم پیش کشی تو رو قبول نکنه...
تاریخ، پر از تناقض هاست...
پ. ن البته که خیلی خلاصه و گزیده نوشتم جریان سلطان محمود رو ...
اما تاریخ بخوانیم چون خودمان هم تاریخ سازیم ! چه درست نقل شده باشد یا غلط، چه با حب نوشته شده باشد چه با بغض، چه حقیقت محض باشد یا دروغ شاخدار، اما تاریخ، هم در کتاب ها و نوشته ها و هم در زندگی واقعی، گاهی حتی اندک، قابل تغییر و تاثیرپذیر است... شاید الان ملموس نباشد، اما آیندگان، خواه ناخواه، قضاوتمان خواهند کرد... و چه بهتر که جای حق نشسته باشیم که گفته اند :
"جانب حق باش نه حق به جانب..."
فکر کن سلطان محمود غزنوی باشی... با این همه جنگ و خونریزی و قشون کشی... برگردی دربار و خستگی در کنی با دلبری های شاعرانه ی دور و برت...
فکر کن با این همه ابهت و ستم به حق که نه، نا حق! شکستن دل آلپتیگین برای کشتن اسماعیل فقط به خاطر به سلطنت رسیدن و حاکم بودن؛ این همه کشتار و ظلم و ستم و از بین بردن تاریخ و موزه ها و آب کردن اون همه طلا، بت شکنی های زیاد و لشکرکشی های مذهبی فراوان برای به دست آوردن رضایت دل خلفای عباسی، حواست باشه شاعرنوازی و علم اندوزی و کتاب خوانی هم حتما توی مناطق تحت تصرفت اهمیت داشته باشه...!
شکوه و اعتبار پایتختت که غزنی باشه رو با تاسیس یک عالمه مراکز علمی و ادبی، ساختن بی شمار مسجد و کاروانسرا و کتاب خانه و باغ و کاخ، بالا ببری...
مرکزیت خاص نشر زبان پارسی در زمان تو باشه، شاعر نوازی کنی، بنده نوازی کنی، دانشمند نوازی کنی...
ابوریحان بیرونی کنارت باشه ولی چشمت دنبال ابن سینا باشه و حتی بهش التماس کنی بیاد دربارِت و اون، حرفت رو نخونه...
سنایی، عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری، کسایی و... و... توی دربار خودت مشغول سرودن شعر باشن و تو هم در نقش یک حامی بزرگ، با ذوق و سخاوت بهشون پاداش ببخشی...
بیهقی تاریخت رو بنویسه، حسنک وزیر، یکی از وزیرانت باشه...
اما فکر کن فردوسی بهت محل نگذاره، وقتی میونه های نوشتن شاهنامه بی پول بشه، این شعر رو بنویسه :
" اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال..."
بعد به قصد گرفتن چند سکه برای نوشتن ادامه ی کتابش و اقامت در کاخ، شاهنامه رو به تو و اسمت تقدیم و پیشکش کنه... با چند تا بیت ناب در مدح تو، بیاد سراغت و تو، با این همه حسود و بدخواه تاثیر گذار دور و برت، تحویلش نگیری و اعتقاد داشته باشی فقط سربازان تحت امر خودت، قَدَر و پهلوان هستن و تازه با صدای بلند، اعلام کنی :
«شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم؛ و اندر سپاه من، هزار مرد چون رستم هست».
فردوسی جان هم دلخور بشه، بعد چند تا بیت در هجو و ذم تو بگه و از ترس جان، فرار کنه...
چند سال بعد، تو که سلطان محمود باشی، عذاب وجدان بگیری، کاروان کاروان ثروت و زر از غزنین، بفرستی طوس برای فردوسی ، و همون روز، از یک در کاروان ها وارد بشن و از در دیگر، تن بی جان فردوسی که در باغ خودش مرده رو، ببرن بیرون... تنها دخترش هم پیش کشی تو رو قبول نکنه...
تاریخ، پر از تناقض هاست...
پ. ن البته که خیلی خلاصه و گزیده نوشتم جریان سلطان محمود رو ...
اما تاریخ بخوانیم چون خودمان هم تاریخ سازیم ! چه درست نقل شده باشد یا غلط، چه با حب نوشته شده باشد چه با بغض، چه حقیقت محض باشد یا دروغ شاخدار، اما تاریخ، هم در کتاب ها و نوشته ها و هم در زندگی واقعی، گاهی حتی اندک، قابل تغییر و تاثیرپذیر است... شاید الان ملموس نباشد، اما آیندگان، خواه ناخواه، قضاوتمان خواهند کرد... و چه بهتر که جای حق نشسته باشیم که گفته اند :
"جانب حق باش نه حق به جانب..."
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
رضا میگه: بچه که بودم کارتون آنه شرلی رو میدیدم همیشه با خودم فکر می کردم چقدر حرف میزنه مگه میشه یه آدم اینقدر حرف بزنه؟! بعد که با تو آشنا شدم دیدم آره میشه! تا اینکه #پانیسا دنیا اومد دیدم شماها که اصلا حرف نمی زدید! 😂😂😂 #همسرانه
از صبح زود هر کاری کردم #رونیسا نمی خوابید
برایش کارتون آنه شرلی گذاشتم به دو دقیقه نرسیده خوابش برد!
😂😂😂
برایش کارتون آنه شرلی گذاشتم به دو دقیقه نرسیده خوابش برد!
😂😂😂
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
قرار بود امروز بارون بباره؟!
از در خونه رفتیم بیرون دختری رو از مدرسه بیاریم
یک تکه ابر بالای سرمان شروع به باریدن کرد تا بریم و برگردیم ابره دنبالمون بود انگار
هیچ جای زمین خیس نبود، جز زیر پای ما!
احساس کردم از بندگان مقرب درگاه خداوند متعال هستم و از کراماتم است!
خدایا!
برف و باران رو از ما دریغ نکن دیگه همین که داریم با این حاکمیت مجنون سر می‌کنیم بسمونه!
#مناجات
یک تکه ابر بالای سرمان شروع به باریدن کرد تا بریم و برگردیم ابره دنبالمون بود انگار
هیچ جای زمین خیس نبود، جز زیر پای ما!
احساس کردم از بندگان مقرب درگاه خداوند متعال هستم و از کراماتم است!
خدایا!
برف و باران رو از ما دریغ نکن دیگه همین که داریم با این حاکمیت مجنون سر می‌کنیم بسمونه!
#مناجات
Forwarded from مملکته
بازداشت یک دانشجوی پزشکی در بندرعباس به اتهام انتشار توییتی درباره «قاسم کتلت»
- به دستور دادستانی کل جمهوری اسلامی افرادی که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نسبت به کشته‌شدگان انفجارهای کرمان «حرمت شکنی» کنند شناسایی و بازداشت خواهند شد.
- سورنا علیپور دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان بازداشت شده است. او در توییتی نوشته بود «آدمی که میره سر قبر قاسم کتلت از ما نیست که بخوایم براش دل بسوزونیم».
KayhanLondon
@mamlekate
- به دستور دادستانی کل جمهوری اسلامی افرادی که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نسبت به کشته‌شدگان انفجارهای کرمان «حرمت شکنی» کنند شناسایی و بازداشت خواهند شد.
- سورنا علیپور دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان بازداشت شده است. او در توییتی نوشته بود «آدمی که میره سر قبر قاسم کتلت از ما نیست که بخوایم براش دل بسوزونیم».
KayhanLondon
@mamlekate
۲۳ نفر از کشته شدگان #کرمان دانش آموزان بودند.
تو روزی که به صلاحدید حضرات مدارس شهر رو تعطیل کرده بودند تا جمعیت حاضر در مراسم حکومتی بزرگداشت سردار سلیمانی زیاد باشه و باشکوه برگزار بشه!
واقعاً وقتی توان تأمین #امنیت رو ندارید به چه حقی با جون #مردم بازی می کنید؟
#حکومت_بچه‌کش
#خشونت_علیه_کودکان
تو روزی که به صلاحدید حضرات مدارس شهر رو تعطیل کرده بودند تا جمعیت حاضر در مراسم حکومتی بزرگداشت سردار سلیمانی زیاد باشه و باشکوه برگزار بشه!
واقعاً وقتی توان تأمین #امنیت رو ندارید به چه حقی با جون #مردم بازی می کنید؟
#حکومت_بچه‌کش
#خشونت_علیه_کودکان
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
عنابستانی، نماینده ی سبزوار که بی دلیل به سرباز راهنمایی رانندگی سیلی زده بود تایید صلاحیت شد. #مجلس #مردم
یه خانم که تو فرودگاه تهران کار میکرده، یه کیف که توش 4 میلیارد تومن پول و کلی طلا بوده رو پیدا میکنه و به صاحبش برمی‌گردونه.
حالا حدس می‌زنید صاحبِ اون کیف چقدر مژدگانی بهش داده؟
2 میلیون تومان
یک کاری نکنیم جوانمردی بمیره!
حالا حدس می‌زنید صاحبِ اون کیف چقدر مژدگانی بهش داده؟
یک کاری نکنیم جوانمردی بمیره!
زاکانی #شهردار #تهران گفته گذاشتن عکس های بی‌حجاب زنان متوفی روی سنگ قبرشان غیرشرعی است و ببینیم برخورد می‌کنیم!
۱. شهردار زنده هاست یا پاسبان گورستان؟
۲. غیرشرعی؟ یعنی زمان پیغمبر دوربین ها دیجیتالی بودند یا نقاشی مرده رو می‌کشیدند روی سنگ قبر می‌زدند یا چی؟!
ولمون کنا!
#خشونت_علیه_زنان
۱. شهردار زنده هاست یا پاسبان گورستان؟
۲. غیرشرعی؟ یعنی زمان پیغمبر دوربین ها دیجیتالی بودند یا نقاشی مرده رو می‌کشیدند روی سنگ قبر می‌زدند یا چی؟!
ولمون کنا!
#خشونت_علیه_زنان
آدم باید یه چیزهایی رو بپذیره
هر چقدر هم که تلخ باشه
جذابیت های یه جای خوب واسه حس کردن زندگی، بیشتر از این نیست!
واسه همینه که هی لفت می‌دن
😩😢😅
هر چقدر هم که تلخ باشه
جذابیت های یه جای خوب واسه حس کردن زندگی، بیشتر از این نیست!
واسه همینه که هی لفت می‌دن
😩😢😅
به تراپیستم می‌گم: نمی‌تونم بدی آدم ها رو بدون تلافی کردن ببخشم!
میگه: تو سنین ۳ تا ۶ سالگیت موندی!
تراپیستم رو عوض کنم یا سبکم رو؟!
پ. ن۱: تلویحاً خواستم بگم منم به تراپیست دارها پیوستم.
😎😎😌😌🤣🤣
پ. ن۲: ولی خیلی کار پرسودی است، از یکی پول بگیری به حرفاش گوش بدی!
😏😏😒😒🤪🤪
#من‌وتراپیستم
میگه: تو سنین ۳ تا ۶ سالگیت موندی!
تراپیستم رو عوض کنم یا سبکم رو؟!
پ. ن۱: تلویحاً خواستم بگم منم به تراپیست دارها پیوستم.
😎😎😌😌🤣🤣
پ. ن۲: ولی خیلی کار پرسودی است، از یکی پول بگیری به حرفاش گوش بدی!
😏😏😒😒🤪🤪
#من‌وتراپیستم
Forwarded from ما نی نی
*گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه‌ای که آب خورد، خود را در آب می‌دید و می‌رمید، او مى‌پنداشت که از دیگری می‌رمد، نمی‌دانست که از خود می‌رمد! همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست، نمی‌رنجی! چون آن را در دیگری می بینی، می‌رمی و می‌رنجی!*
حضرت مولانا در فیه ما فیه
حضرت مولانا در فیه ما فیه
اومدم یه انتقادی از خودم بکنم که نمی‌دونید
دیدم همینطوری هم دوستم ندارید، منصرف شدم!
خیلی هم خوبم اصلا!
☺️😁🙃😂
دیدم همینطوری هم دوستم ندارید، منصرف شدم!
خیلی هم خوبم اصلا!
☺️😁🙃😂