یاسر عرب
11.2K subscribers
4.91K photos
1.67K videos
66 files
2.3K links
که نام آینه
بیرون ز کوره‌ها
سنگ است!

ادمین
@yasershaban
Download Telegram
♻️سوگواری بر امام حسین (ع) و مسئله محیط زیست!
#بازنشر

✍️یاسر عرب

در قصه ی کربلا زمین و زمان و مکین و مکان درهم است!. جدا کردنی و سوا شدنی نیست. کربلا را نمی توان از حسین (ع) جدا کرد و داستان "آب" و عطش را نمی توان بدون وجود "نهر" علقمه معنی کرد. نهرعلقمه هم بدون "درختان" و نخلستانهایی که داستان عباس (ع) در آنجا روایت می شود انگاره ای بزرگ را کم دارد. از نبرد در کربلا نمی توان بدون تاختن تصویری کامل داشت و تاختن یعنی "اسب" ذوالجناح!
و "خاک/تربت" خود داستان دیگری است.

واقعه ی عاشورا یک دامنه ی محیط زیستی جدی دارد و این نوشتاری است برای صاحبان مجالس. که نه فقط آنها بلکه همه ی ما بوی نوستالژیکِ آتشِ زیرِ دیگ های غذای نذری را دوست داریم. اما امروزه برای کمک به شرایط اسفبار جنگلها و آفت حرص انسانی افتاده برچوبهای درختان، بجاست شیعیان حضرتش که به راحتی می توانند به جای چوب از انرژی گاز بهره ببرند از بریدن و جمع آوری هیزم درختان برای روشن کردن آتش صرف نظر کنند. ما شیعه ی ائمه ای هستیم که گیاهی (ولو برگی) را جز به ضرورت استفاده از مواهب طبیعی از درختی جدا نمی کردند. آنکه بدون توجه به محیط زیست اطراف در خیمه ها آتش به پا کرد، دشمن ولی خدا بود!.

اگر به تناسب زندگی مدرن عزاداری ما هم نوین شده و دیگر فرصت شستشوی ظروف فلزی قدیم را نداریم، می توان برای تمام ظروف یکبار مصرف پاکتی جهت بعد از مصرف اش در نظر گرفت. تا تبدیل به آشغال کفِ خیابان و ضایعات پر دردسر برای محیط زیست مان نشود و در ضمن قامت رفتگری را نیز خم نکند. سطل های زباله مخصوصی را در اطراف محل توزیع نذری (به خصوص چای و شربت) تعبیه کنیم. ما درروضه ها بسیارشنیده ایم که شب عاشورا حضرتش خار و خاشاک اطراف خیمه ها را جمع آوری کرد تا بعدِ غروب عاشورا به پای فرزندان بی پناهش نرود.
به امام تاسی کنیم و تدبیر پاکیزگی و رفع خاشاک و زباله ی فردا را امروز به عمل آوریم.

ایجاد آلودگی صوتی از عملکرد های زشت جبهه مقابلِ امام بود که هنگام خواندن خطبه و بیان نصایحِ امام، طبل زدند و هلهله کردند تا صدای منطق حسینی به گوش خیل سپاهیان عمر سعد نرسد و وجدان خفته شان بیدار نگردد.
صدای منطق شیعه باید مثل پیشوایش به دوراز مزاحمت و آلودگی صوتی باشد.

بر رافت و مهربانی حضرت حسین (ع) گریستیم که دراولین برخورد با حربن یزید ریاحی ضمن سیراب کردن سربازان سپاه او، تمام اسبهای سپاهش را نیز سیراب کرد. شیعه اگر جا پای امامش می گذارد بر خوردش با حیوانات نیز باید چنین باشد. در اجرای تعزیه ها به حیوانات فشار نیاوریم. و یادمان باشد مهم به قدر کفِ دستی میل غذای نذری است برای تبرک، نه میزان گوشت داخل آن!. ( مایی که عمدتا این سالها مشکل چاقی و پر خوری و کم تحرکی داریم) از روی چشم و همچشمی خدای ناکرده گوشت غذا را بیجهت زیاد نکرده وحیواناتی را به این وسیله ذبح نکنیم.

نشود جوی آب خیابان ها پر شود از تکه های خورده نشده ی گوشت گوساله و گوسفند!. روایت است که رسول خدا فرمود «پشتِ مرکبتان را همچون منبر سخنرانی قرار ندهید! خداوند آنها را برای شما تسخیر کرده تا شما را در راه های سخت به منزل برساند. [پیاده شوید و] برروی زمین باهم سخن بگویید». یا در سفارشی دیگر فرمود : «سه نفر بر پشت حیوان سوار نشوید؛ زیرا در این صورت یکی از آنان لعن شده است» این سفارشات برای رفتار با حیوانات است چه رسد به کشتار آنها!

نمونه ها بسیاراست. کافیست یادمان نرود که سوگوار امام حسین (ع) به شیوه یزیدیان عزاداری نمی کند.

پ.ن: کتاب سروش هدایت مجموعه ای چند جلدی از پیامهای علامه جوادی آملی است. نوعا پیامهای استاد دراین سالها بین یک تا سه صفحه است. ( به عنوان مثال پیام ایشان به همایش بزرگداشت استاد فقیدش علامه طباطبایی نیم صفحه! است.) اما پیام ایشان برای روز درختکاری حدود بیست و یک صفحه! می باشد. فارغ ازمحتوای ناب پیام ایشان حجم بسیار آن نشان می دهد گویا دغدغه های ما باید به دغدغه های بزرگان راستین دین و صاحبان اصلی عزای حسینی نزدیک شود.

@yaser_arab57

http://uupload.ir/files/jh72_photo_۲۰۱۷-۰۸-۲۳_۲۰-۵۰-۲۴.jpg
مورد عجیب زهرا!
یاسر عرب

چندین سال پیش، زمانی که وبلاگ نویسی رونق فضای مجازی بود با وبلاگ نویسی آشنا شدم پخته، که با موضوع دین و نظام طبیعت از نگاه تالیف سید حسین نصر، قلم می زد.

شیوایی بیان و قلم روان نویسنده کنجکاوم کرد تا به او پیام بدهم و سر گفتگو را بازکنم. مخلص پاسخ این بود که این نوشته ها متعلق به دختری به نام زهرا است که به دلایلی توسط برادرش در وبلاگ بارگذاری می شود.

به واسطه چند نوبه گفتگوی تلفنی با برادرش محسن رفیق شدم و فهمیدم ساکن شهر همدان هستند. بعد گذشت یک سال به علت تحقیق در خصوص مستندی بالاخره برای اولین بار گذرم به دیار هگمتانه افتاد. و چه کسی بهتر از محسن که راه بر جستجوها و سفرم در آن دیار باشد.

بعد از گشت و گذاری سبک محسن به رسم مهمان نوازی به منزلشان دعوتم کرد و چون شنیدم که خواهرش نیز چند روزی است از قم به همدان رسیده من نیز با اشتیاق بیشتری دعوتش را پذیرفتم تا با او نیز دیداری داشته باشم و سوالاتم را درمیان بگذارم.

در راه از محسن پرسیدم که همشیره شما در قم چه می کند و او پاسخ داد که مدرس حوزه است! وپس از اینکه فهمیدم سن ایشان بیست و شش سال است، اضافه کرد که خواهرش دکترای ادبیات عرب نیز دارد!

حس تحسین و تعجبم را که دید گفت اگر فکر میکنی اینها نکات عجیبی است باید صبر کنی تا خودش را ببینی!. و البته دیدار زهرا آنچنان به طولی نینجامید! چند دقیقه بعد ما به خانه پدر محسن رسیدیم و پس از سلام واحوال پرسی و چاق سلامتی و خوردن لیوانی چای، زهرا خانم با چادر سیاه و عصای سفیداش وارد شد.

کتابی قطور به خط بریل در دست داشت و گل لبخند روی صورتش شکفته بود! سلام گرمی کرد و با یکی دو اشاره عصا مبل خودش را پیدا کرده و نشست.

من چه سخنی با این دانشمند جوان داشتم؟ سعی کردم ذهن بهم ریخته ام را سر و سامان بدهم و سوالاتم را از او به ترتیب بپرسم و باز بیشتر سعی کردم تا هیجان و ناباوری ام را از نابینایی او کتمان کنم!

زهرا به سوالاتم یکی یکی، به ترتیب و از سر حوصله پاسخ داد و حرفها و سخنان به تدریج آنقدر گرم شد و گفتگو ها چنان گل انداخت که جسارت کرده و پرسیدم:
- زهرا خانم پدر و مادر و برادران شما همگی به لحاظ بینایی سالم هستند! اما چطور شده است که شما نابینا شدی؟

زهرا مکث طولانی کرد. با لحن و صدایی تغییر یافته گفت:
- سالها پیش زمانی که ایران هنوز درگیر جنگ بود مادر من در اخرین روز ماه رمضان برای شرکت در راهپیمایی روز قدس عازم مسیر نماز جمعه شد. در همین زمان هواپیماهای عراقی همدان را بمباران کردند و مردم بی پناه در کش و قوس فرار و پیدا کردن جان پناه به هم فشار میاوردند. مادرم نیز مرا باردار بوده است که در همان شرایط ضربه محکمی به شکم مادرم خورده و من در دوران جنینی چشمانم را از دست دادم.

در ابتدا هیچ حرفی به ذهنم نمی رسید. جمعیت خیالی دیروز را می دیدم و مادر واقعی امروز زهرا را که روبرویم نشسته بود و بی صدا اشک می ریخت!
مدتی به سکوت گذشت و من که ظاهرا بدترین سلیقه را برای ادامه ی صحبت داشتم از ایشان پرسیدم؟
- شما در حال حاضر تحت پوشش بنیاد جانبازان هستید؟ و راستی مایل هستید از زندگی شما اثری مستند تولید شود؟

زهرا که انگار قبلا هزار بار پاسخ این سوال را با خود مرور کرده بود، بدون مکثی پاسخ داد:
- من نیاز به پوشش هیچ جایی ندارم. خودم را جانباز نمی دانم. من برای تقدیم چشمانم در راه خدا تصمیمی نگرفته بودم. پس نمی دانم که آیا اجری نزد خدا خواهم داشت یا نه؟ تنها امیدی که دارم این است که با نگه داشتن این راز و حفظ علت این شرایط بین خودم و خدای خودم امید داشته باشم خداوند این صبر را از من بپذیرد!

🔻زهرا در آن روز چه درسها به من داد ....

پ.ن: رونوشت برای تمام مسئولین و مدیران جمهوری اسلامی


@yaser_arab57

#بازنشر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر
به دلیل رخداد تجاوزی چندین باره....

سلام و رحمت.
به بهانه‌ی اتفاقات تاسف برانگیز و شرم آوری که در برخی باشگاه (های) فوتبال کشورمان رخ داده و حالا بعد از مدتها رسانه‌ای شده، چند دقیقه ای با شما دوستان عزیز و مخاطبین گرامی سخنی داشتم که ترجیح دادم به شکل یک ویدئوی بسیار کوتاه آن‌ را تدوین و تقدیم‌تان کنم.

آدرس کانال من در تلگرام:
@yaser_arab57
آدرس کانال اندیشکده خرد جنسی درتلگرام:
@kherad_jensi

🙏لطفا در رساندن این صدا من را یاری کنید.
ارادتمند🌺
#زیست_جنسی
#رابطه_جنسی
#آموزش_جنسی
#تربیت_جنسی
#تجاوز_جنسی
#مجموعه_مستند_یک_پیشنهاد_ساده
#مجموعه_آموزشی_یک_پیشنهاد_ساده
#حجت_الاسلام_محمد_رضا_زائری
#مدرسه
#آموزش_و_پروش
#صدا_و_سیما
چگونه " چهارشنبه سوری"  به یک تهدید تبدیل شد؟

@solati_mehran

مهران صولتی

خوشایندترین دروغی که در عمرم گفته ام به بیش از سی سال پیش باز می گردد. چهارشنبه سوری بود و ما در کشاکش تعقیب و گریز با نیروهای کمیته ای آن زمان! به محض هجوم ماموران، با سایر بچه ها فرار را بر قرار ترجیح می دادیم و دوباره پس از احساس امنیت آتش دوباره ای می افروختیم. در همان زمان بود که به ذهنم رسید که در جایگاه یک قهرمان ظاهر شده و به همه بگویم که در یک تعقیب و گریز گرفتار شده و سپس شجاعانه فرار کرده ام. جایتان خالی. جوانان من را به عنوان یک قهرمان کوچک می نگریستند و همین مرا سخت خرسند می ساخت.

داستان را طوری با مهارت روایت کرده بودم که حتی خودم هم کم کم داشت باورم می شد. بگذریم... دروغی شیرین و خوشایند بود. این خاطره را گفتم تا از حیاتی بودن برگزاری این مراسم برای نوجوانان آن دوران سخن بگویم و از دلایل خطرخیز شدن این آیین کهن در روزگار کنونی پرسش کنم. در جهان امروز، شادی های گروهی و آیین های جمعی زیادی از سوی شهروندان برگزار می شود. فرصت هایی برای باهم بودن و از تعامل با یکدیگر لذت بردن. اما متاسفانه در ایران جریانی از همان ابتدا کوشید تا با مصادره کردن ایرانیت به نفع اسلامیت، هر گونه تظاهر به آیین پیش از اسلام را از عرصه عمومی بزداید.

اقدامی که در برهه هایی چهره عریان کنترل اجتماعی به خود گرفته و حتی کوشید تا از قوه قهریه در این مسیر استفاده کند.  اما از آن رو که به تعبیر فوکو؛ "هرجا که قدرت هست مقاومت هم هست." جامعه  در مقابل این کنترل سخت افزاری مقاومت کرده و صحنه هر چه بیشتر به خشونت آمیخته شد. نوجوانان برای ابراز وجود و مقاومت هر چه بیشتر به دامان وسایل محترقه و انفجاری پناه بردند و قدرت هم هر چه بیشتر کوشید تا با امنیتی کردن فضای این مراسم و متوسل شدن به مراجع مذهبی از آن مشروعیت زدایی کند (تلاشی که همزمان دوقطبی ایرانیت - اسلامیت را پررنگ و موجبات فرسایش دینی را فراهم آورد!). نوجوانان نیز هر چه بیشتر به سمت تلقی سیاسی از این مراسم پیش رفته و کوشیدند تا از این مجال برای ابراز وجود و مبارزه جویی خود بهره برند.

بنابراین مراسمی که می توانست به عرصه ای برای هم نشینی مسالمت آمیز دو رکن فرهنگی این سرزمین (ملیت و مذهب) مبدل شود، به پهنه ای از منازعات بی حاصل و خسارت آفرین فروکاسته شد. تجارت مواد محترقه رونق یافت و جامعه و خانواده ها روزهایی پر اضطراب را در آستانه عید نوروز تجربه کردند. فرصتی که می توانست همچون نوروز و سیزده بدر؛ آشتی جویانه، شورآفرین و در خدمت افزایش سرمایه اجتماعی  باشد به تهدیدی تبدیل شد که هر روز زیان های بیشتری را بر جامعه تحمیل می کند. آیا زمانی فرا می رسد که قدرت بپذیرد باید تنظیم جامعه را به خود جامعه واگذار کند؟ متاسفانه هنوز شواهد چندان امیدبخشی در اختیار نداریم...

https://instagram.com/solati_mehran
@yaser_arab57


#چهارشنبه_سوری
#بازنشر
#استمداد_از_هموطنان 🍎 🍏
هموطنان گرانقدر 💐🌸
لطفا نجات خرقان را امضا کنید 👇
#نجات_محیط‌زیست_خرقان
https://www.karzar.net/63843
هموطن گرامی جهت حفاظت از محیط‌زیست کشور کارزار  * نجات خرقان * را امضا کنید
#سومین کارخانه سیمان خرقان در شهرستان زرندیه یعنی : 👈 #نابودی طبیعت خرقان #نابودی منابع آبی خرقان #نابودی زیستگاه انسانی و جانوران و گونه‌های گیاهی #افزایش تصادفات رانندگی #نارضایتی عمومی #بدبینی به نظام چون اعطای این مجوز ویرانگر محیط‌زیست مبهم است
با امضای کارزار
مهرتان ماندگار لطفتان مستدام 🪷🌸🌼💐
با کلیک روی لینک زیر ، کارزار #دستور_توقف_سیمان_فرداد_روستای_ویدر را امضا کنید:
https://www.karzar.net/63843
هنوز خیلی ها بی خبرند
#سیمان_فرداد_ویدر
#فاجعه_محیط_زیستی_کشور
#امضای_شما_بی_تاثیر_نیست
#منفعل_نباشیم
#امضا_کنیم
#لینک_کارزار_را_باشتراک_بگذارید
#به_امید_تأثیرگذاری_بیشتر_مطالبات_مدنی
امضای کارزار
📲 اشتراک گذاری لینک کارزار 👇👇👇
https://www.karzar.net/63843
https://www.karzar.net/63843
#بازنشر
#بگذارید_وطن_وطن_بماند
#قدرت_بی_قدرتان
#نه_به_احداث_کارخانه_سیمان_در_خرقان
🪴 امضای شما پای همه خوبیهاست 🪴
یادآوری و باز نشر یادداشتی که قبل انتخابات نگاشته و در #هیجان_پزشکیان و هشتگ پرانی #برای_ایران به آن توجه چندانی نشد《حالا》خالی از لطف نیست!


#بازنشر


همه‌ی مردان رئیس‌جمهور و آن یک خانم!
یاسرعرب

دوستی امروز تصویر کابینه‌ی فلان کانديد را برایم ارسال کرد. از همین لیست تصاویری که گاهی گفته می‌شود کار دشمن است. گاهی روی آن می‌نویسند لیست پيشنهادی (و معلوم نیست اساسا چه کسی یا گروهی آن را پیشنهاد داده و چینش کرده؟) یا در کنارش شعارهایی درج می‌شود که معلوم نیست شوخی است یا جدی یا برگی است انداخته شده برای گرفتن بازخورد از افکار عمومی و مثل این‌ها...

از حق نگذریم لیست پيشنهادی آن بزرگوار مو به تن مردگان بر می‌انگیخت، چه رسد به ما معمولی‌ها...این نکته، پيشنهادی را به ذهن می‌آورد که می‌تواند بسیار مفید باشد‌.

از آنجا که شخصیت و توان اداره امور یک فرد شناخته شده (چه رسد به چهره‌های کمتر شناخته شده) در عرصه دولت‌رانی‌ به واقع نامفهوم و گنگ است، بجاست هر کانديد تایید صلاحیت شده‌ای با مردان‌اش پا به عرصه انتخابات بگذارد. (همراه آن یک خانم/معاونت امور زنان ریاست جمهوری)

اینگونه هم جامعه فهم دقیق‌تری از نسبت ایشان با دولت‌رانی‌ (حکمرانی تخصصی و مختصر) پیدا می‌کند. هم امکان بحث‌های تخصصی بین کانديدهای وزارت ایشان در مقابل مردم پیش می‌آید.

هیچ دلیلی ندارد یک فرد به عنوان کانديد مدیریت دولت در همه امور از مسکن تا تورم تا محیط زیست کارشناس باشد. (یا به تعبیری رئیس جمهور خود را کارشناس ارشد وزاری خود بداند!)

ملت با چهره‌ی دولتی که قرار است انتخاب کنند آشنا می‌شوند نه با خط ریش و عبای شکلاتی و کاپشن وسط تابستان.

متخصصین و کارشناسان هر حوزه می‌توانند نظام ربط تحولات وعده داده شده را به تناسب مجموعه مدیران/وزیران فرد کانديد ریاست جمهوری فهم کرده و برای مردم به درستی طرح نمایند. اهالی مجلس شورای اسلامی هم برای رای اعتماد آینده فضایی کارشناسانه و اندکی دور از لابی‌گری پیدا می‌کنند!

جامعه از مرحله رای به سید با شال سبز ‌و رای به کلید حلال مشکلات و هر نوع شعار توده وار، عبور کرده، یک قدم جلوتر آمده و مسئله انتخاب رئیس جمهور مسئله‌مندانه و روش‌مندانه برای‌اش طرح می‌شود.

♨️فرد منتخب نمی‌تواند پس از رای مردم راهنمايی که به راست زده را تبدیل به گردش به چپ نماید و بگوید تقصیر فلان فرد بالادست یا بهمان نهاد یا .. بود که بنده وزیر شایسته را معرفی نکردم. (نهایتا رای اعتماد مجلس است که باز قابل درک است و نزدیک‌ترین گزینه به وزیر اصلی انتخاب و معرفی می‌شود.)

مردم و نخبگان به شکل واقعی در فرایند انتخابات شرکت می‌کنند و بخاطر فهم تفاوت‌های دولت‌مردان (و آن یک دولت‌زن با سایرین) تمایز‌ها و شباهت‌ها را جستجو و فهم کرده و آگاه تر به میدان آمده (یا اصلا نیامده) و به بلوغ سیاسی نزدیک‌تر می‌شوند.

ایده‌ی《همه‌ی مردان رئیس‌جمهور و آن یک خانم》آورده‌های بیشتری هم دارد...


@yaser_arab57