کانال یاران مهدی (عج)
749 subscribers
40.5K photos
15.7K videos
510 files
3.56K links
🌺به کانال یاران مهدی (عج) خوش آمدید🌺

📌 #هدف_کانال:گسترش فرهنگ و مطالب مهدوی

#آیدی_مدیر_کانال

@sardaredelha59

⭐️ #آیدی_کانال :

🆔 @yaranmahdi_a

#سلام_دوستان_پیشنهاد_خودتون #روبا_ما_در_میان_بزارید
Download Telegram
#مصائب_شام🥀

ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید
ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید

این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست
بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید

ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید
شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید

عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت
رحمی بحال سید مظلوم ما کنید

بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت
یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید

جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست
بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید

دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید
خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید

دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند
این داغدیدگان حرم را رها کنید

با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا
با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید

یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است
دیگر برای قافله یک راه وا کنید

ذکر علی اگر که گناه کبیره است
پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید

از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید
تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید

جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا
قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید

ما را محلِ برده فروشان روا نبود
یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید

#ایام_اسیری_آل_الله 😭

@yaranmahdi_a
#حضرت_زینب #مصائب شام..💔😭

#کوفه که شهر #علی بود #چنان کرد با من!
#وای از شام که #بغض پدرم را دارند.‌.😞😭

#سرهرکوچه #معطل شده ام،#خسته شدم...😭😭
#چشمشان کور! همه #قصد #تماشا دارند!😞😭

#سر بازار که #رفتیم سرم داد زدند...😞😭
#ای ابالفضل بیا! نیت #دعوا دارند!

#جگرم سوخت #زمانیکه #رقیه میگفت
#عمه جان!اینهمه #دختر همه #بابا دارند
😭😭
#دخترانی که پس پرده #عصمت بودند..
#بعد تو در وسط #مجلس می جا دارند!💔😭😭😭

@yaranmahdi_a
▪️ویژه #وفات_حضرت_زینب(س)

از همان کودکی علاقه بسیاری به برادر داشت، تا جایی که وقتی #گریه می‌کرد تنها در آغوش #برادر آرام می‌گرفت.
این رفتار مادر او را شگفت زده کرد.
ایشان به حضرت رسول (ص) عرض کرد:
پدر من از چنین رفتاری تعجب می‌کنم.
این گونه محبت بیش از حد معمول است، #زینب بدون دیدن حسین شکیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون می‌رود.
#رسول_الله (ص) وقتی این حکایت را شنید، آه از سینه برکشید و اشک از چشمانش روان شد و فرمود:
ای نور چشم من، این دختر با حسین(ع) به سفر #کربلا خواهد رفت و رنج‌ها خواهد دید.
حضرت زهرا (س)پرسيد:
اى پدر! پاداش كسى كه بر #مصائب دخترم زينب(س) گريه كند چیست؟
پيامبر اكرم (ص)فرمود:
پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصائب #حسن و #حسين (ع) گريه مى‌كند.

📚وفيات الائمه، صفحه ۴۳۱



@yaranmahdi_a
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه


اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند

ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند

یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند

وقتی که دست‌های علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند

با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند

محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ می‌زنند

تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین

@yaranmahdi_a
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه


جای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزه ها دیدم
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تورا رها دیدم
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهره ی چند آشنا دیدم
غیرت الله، دخترانت را
بین یک عده بی حیا دیدم
به غذا لب نمیزنم دیگر
سر سفره سر تورا دیدم
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچه ها چه ها دیدم
ذره ای از بلای کوفه نشد
هربلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت بروبیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تورا زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیر سر نیزه
چندتا تکه ی عصا دیدم
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم

از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده اَ اَنتَ اَخی؟!

@yaranmahdi_a
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام

باید که شرح داد خرابات طور را
پای تو ریخت زمزم اشک طهور را

باید که شست زلف تو را با گلاب ناب
چون راهبی که درک نموده حضور را

از بس که باد پنجه زده بین زلف تو
باید که باز کرد گره های کور را

پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟
باید عمو ادب بکند راه دور را

انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی
سهم خرابه کرده ای آیات نور را

همراه اشک، سوره ی کوثر بخوان پدر
بابا بخوان برای همه، این سطور را

حوریه را کنیزی منزل نمی برند
در بین طشت زمزمه کن "یا غیور" را

از روی نیزه زمزمه کن "ان یکاد" را
دیدی به دور قافله چشمان شور را؟

بخشیده ام به یمن حضور تو زجر را
اما نخواه تا که ببخشم تنور را

اما نخواه تا که ببخشم شراب را
طشت طلا و بوسه ی چوب جسور را

جان می دهم بیا و مرا تا نجف ببر
تا که دوباره حس بکنم آن غرور را ...