#خاطرات_شهدا
رتبهاولکنکورسال۶۴بود
و دانشجــوی پـــزشڪی
دانــشگاه شهـیدبهشــتــی
آخریـندسـتنوشتهاشاینبود:
صفایینداردارسطوشدن
خوشاپــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...
#شهـیداحمدرضااحــدی🌹
@yaranmahdi_a
رتبهاولکنکورسال۶۴بود
و دانشجــوی پـــزشڪی
دانــشگاه شهـیدبهشــتــی
آخریـندسـتنوشتهاشاینبود:
صفایینداردارسطوشدن
خوشاپــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...
#شهـیداحمدرضااحــدی🌹
@yaranmahdi_a
Forwarded from کانال سردار دلها❤ (سردار دلها ❤)
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
📨#خاطرات_شهدا
🟣شهید مدافعحرم امیرعلی هویدی
📀راوے: همسر شهید
من برای مدتی⏳
در منطقهای تدریس میکردم🏫
که برخی از دانشآمـــوزان آن👩🎓
از نظر مــــالی در مضیقــــه بودند🧤
وقتی به خانه برمیگشتم🏠
برای آقاامیرعلی تعریف میکردم🗣
که مثلا فلان دانشآموز🙇♀
با کفشِ پاره به مدرسه میآید👡
یا فلان شــــاگرد، کیــــف نــــدارد🎒
و همسرمپسازاینسخنانرنجمیبرد😔
در این مواقع، امیرعلی🪖
فرصت نمیداد که حرفم تمام شود🙅♀
همان لحظه با هم به بـــازار میرفتیم🛍
و وسیلــــهی مورد نیــــازِ💰
آن دانشآمــــوز را تهیــّــه میکــــرد💙
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
☂اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
@sardare_dellha
📨#خاطرات_شهدا
🟣شهید مدافعحرم امیرعلی هویدی
📀راوے: همسر شهید
من برای مدتی⏳
در منطقهای تدریس میکردم🏫
که برخی از دانشآمـــوزان آن👩🎓
از نظر مــــالی در مضیقــــه بودند🧤
وقتی به خانه برمیگشتم🏠
برای آقاامیرعلی تعریف میکردم🗣
که مثلا فلان دانشآموز🙇♀
با کفشِ پاره به مدرسه میآید👡
یا فلان شــــاگرد، کیــــف نــــدارد🎒
و همسرمپسازاینسخنانرنجمیبرد😔
در این مواقع، امیرعلی🪖
فرصت نمیداد که حرفم تمام شود🙅♀
همان لحظه با هم به بـــازار میرفتیم🛍
و وسیلــــهی مورد نیــــازِ💰
آن دانشآمــــوز را تهیــّــه میکــــرد💙
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
☂اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
@sardare_dellha
🖋 #خاطرات_شهدا
اوایل زندگی اوضاع مالی مناسبی نداشتیم به کسی هم این مسئله رو عنوان نمیکردم سعی میکردم خودم بیشتر تلاش کنم واسه اینکه منّت کسی رو نکشم خودم کار میکردم.....
یه روز یکی از همسایه ها کباب پخته بود بوی غذا همه جا پیچیده بود اصغر گفت مامان چه بوی خوبی میاد ...
گفتم مامان جان بوی همیشگی غذا هستش .... گفت نه این یه چیز دیگه ست.....
با کلی بغض شروع کردم به سرخ کردن پیاز ....حسابی که بو در منزل پیچید ... با لبخند گفتم دیدی مامان جان اون بو هم مثل همین بود....
اصغر هم باور کرد و دیگه کنجکاوی بوی غذای همسایه رو نکرد......
اصغر قلب مهربان و دلی بزرگ داشت و با سختی بزرگ شد ...
✍ راوی مادر شهید
🌹 #شهید #علی_اصغر_الیاسی
@yaranmahdi_a
اوایل زندگی اوضاع مالی مناسبی نداشتیم به کسی هم این مسئله رو عنوان نمیکردم سعی میکردم خودم بیشتر تلاش کنم واسه اینکه منّت کسی رو نکشم خودم کار میکردم.....
یه روز یکی از همسایه ها کباب پخته بود بوی غذا همه جا پیچیده بود اصغر گفت مامان چه بوی خوبی میاد ...
گفتم مامان جان بوی همیشگی غذا هستش .... گفت نه این یه چیز دیگه ست.....
با کلی بغض شروع کردم به سرخ کردن پیاز ....حسابی که بو در منزل پیچید ... با لبخند گفتم دیدی مامان جان اون بو هم مثل همین بود....
اصغر هم باور کرد و دیگه کنجکاوی بوی غذای همسایه رو نکرد......
اصغر قلب مهربان و دلی بزرگ داشت و با سختی بزرگ شد ...
✍ راوی مادر شهید
🌹 #شهید #علی_اصغر_الیاسی
@yaranmahdi_a