یاران همدل کانال شعر و ترانه
793 subscribers
16.2K photos
7.99K videos
77 files
2.02K links
ارتباط با ادمین

@seyedimorteza
Download Telegram
ای لطف تو دستگیر هر رسوایی
وی عفو تو پرده‌پوش هر خود رایی

بخشای بدان بنده، که اندر همه عمر
جز درگه تو دگر ندارد جایی
 
#عراقی
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است

آنجا نپذیرند صَلاح و وَرَع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی، نیاز است

اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟

تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است

خواهی که درون حرم عشق خَرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است

هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است

از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است

زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است

چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است

آواز ز میخانه برآمد که: عراقی
در باز تو خود را که در میکده باز است

وَرَع: پرهیزگاری و تقوا
خَرامی: راه بروی_ با ناز قدم بزنی
فَراز: باز

#عراقی
چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟
که کلی از من مسکین رمیدی

چه افتادت که از من سیر گشتی؟
چرا یک بارگی از من بریدی؟

من از عشقت گریبان چاک کردم
تو خوش خوش دامن از من در کشیدی

نگویی تا چه بد کرد بجایت؟
که روی نیکو از من در کشیدی

بسی گفتم که: مشنو گفتِ دشمن
علی رغم من مسکین شنیدی

اگر کام تو دشمن کامیم بود
به کام خویشتن، باری، رسیدی

چرا کردی به کام دشمنانم؟
نگویی تا: درین معنی چه دیدی؟

به تیر غمزه جان و دل چه دوزی؟
که از رخ پردهٔ صبرم دریدی

نچیده یک گل از بستان شادی
ز غم صد خار در جانم خلیدی

مکن آزاد مفروشم، اگر چه
به خوبی صد چو من بنده خریدی

گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را ز بهر غم گزیدی

#عراقی

ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است

بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است

به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است

به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است

#عراقی
تا پیش تو نمیرد جانم، نگیرد آرام
تا بوی تو نیابد دل بی‌قرار باشد

جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب
تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟

#عراقی
با حکم خدایی، که قضایش این است
می‌ساز دلا، مگر رضایش این است

ایزد به کدامین گُنَهَم داد جزا؟
توبه ز گناهی، که جزایش این است

 #عراقی
ای جان و جهان، تو را ز جان می‌طلبم
سرگشته تو را گرد جهان می‌طلبم

تو در دل من نشسته‌ای فارغ و من
از تو ز جهانیان نشان می‌طلبم

#عراقی
نگارا، بی‌تو برگ جان کِه دارد؟
دل شاد و لب خندان، کِه دارد؟

به امید وصالت، می‌دهم جان
وگرنه، طاقت هجران که دارد؟

غم ار ندهد جگر ،بر خوان وصلت
دل درویش را ،مهمان ،کِه دارد؟

نیاید جز خیالت در دل من
بجز یوسف ،سرِ زندان ،که دارد؟

مرا با تو خوش آید خُلد، ورنه
غم حور و سر رضوان که دارد؟

همه کس می کند دعوی عشقت
ولی با درد بی درمان ،که دارد ؟

غمت هر لحظه جانی خواهد از من
چه انصاف است؟ چندین جان که دارد؟

مرا گویند: فردا روز وصل است
وگر طاقت هجران که دارد؟

نشان عشق می‌جویی، عراقی
ببین تا چشم خون افشان که دارد؟

#عراقی
.
همه‌عالم به‌تو می‌بینم‌واین‌نیست‌عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی


پیش‌ازین گر دگری دردلِ من می‌گنجید
جز تو را نیست کنون دردلِ من گنجایی

#عراقی💌

.
خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی
خوشا جانی! که جانانش تو باشی

خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی

#عراقی
      دل در گرهِ زلف تو بستیم دگربار
      وز هر دو جهان مِهر گسستیم دگربار

      جام دو جهان پُر ز میِ عشق تو دیدیم
      خوردیم می و جام شکستیم دگربار

#عراقی
🌸🍃💜🍃🌸

💗🍃💕

ای جان و جهان، تو را ز جان می‌طلبم
سرگشته تو را گرد جهان می‌طلبم

تو در دل من نشسته‌ای فارغ و من
از تو ز جهانیان نشان می‌طلبم..


#عراقی
💗
گنجینه شعر و ادب🧿

🌸🍃💜🍃🌸
گفته بودی که بیایم ، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم ، اینک تو چرا می‌نایی

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم ، که تویی چشم مرا بینایی

#عراقی
کجایی، ای دل و جانم، که از غم تو بجانم
بیا، که بی رخ خوب تو بیش می‌نتوانم

بیا، ببین، نه همانا که زنده خواهم ماندن
تو خود بگوی که: بی تو چگونه زنده بمانم؟

#عراقی
به جز غوغای عشق تو درون دل نمی‌یابم
به جز سودای وصل تو میان جان نمی‌دانم

چه آرم بر در وصلت؟ که دل لایق نمی‌افتد
چه بازم در ره عشقت؟ که جان شایان نمی‌دانم

#عراقی
شاید که به درگاه تو عمری بنشینم
در آرزوی روی تو، وانگاه ببینم

دریاب که از عمر دمی بیش نمانده است
بشتاب، که اندر نفس باز پسینم

#عراقی
فریاد! که از هجر تو جانم به لب آمد
هیهات! که دور از تو همه ساله چنینم

دارم هوس آنکه ببینم رخ خوبت
پس جان بدهم، نیست تمنی به جز اینم

#عراقی
با حکم خدایی، که قضایش این است
می‌ساز، دلا، مگر رضایش این است

ایزد به کدامین گنهم داد جزا؟
توبه ز گناهی، که جزایش این است

 #عراقی
نیاری یاد از من کای ز غم زار
درین رنج و غم بسیار چونی

مرا گر چه ز غم جان بر لب آمد
نخواهی گفت کای غم خوار چونی

#عراقی‌
با حکم خدایی، که قضایش این است
می‌ساز، دلا، مگر رضایش این است

ایزد به کدامین گنهم داد جزا؟
توبه ز گناهی، که جزایش این است

 #عراقی