مخلوق جهان به گرگ مانند درست
با قادر عاجزند و بر عاجز، چُست
سستند به گیرودار، چون باشی سخت
سختند به کارزار، چون باشی سست
#ملک_الشعرای_بهار
࿐🌹🍧🍇🍧🌹࿐
با قادر عاجزند و بر عاجز، چُست
سستند به گیرودار، چون باشی سخت
سختند به کارزار، چون باشی سست
#ملک_الشعرای_بهار
࿐🌹🍧🍇🍧🌹࿐
🍃✨🌹✨🍃
🌹🍃♥️💫
تا توانی رفع غم از چهره ی غمناك كن،
در جهان گریاندن آسان است
اشکی پاك كن….
#ملک_الشعرای_بهار♥️
🍃✨🌹✨🍃
🌹🍃♥️💫
تا توانی رفع غم از چهره ی غمناك كن،
در جهان گریاندن آسان است
اشکی پاك كن….
#ملک_الشعرای_بهار♥️
🍃✨🌹✨🍃
تو اگر خامی و ما سوخته، توفیر بسی است
شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است
هر طبیبی نکند چارهٔ این مردهدلان
که دوای دل ما درکف عیسینفسی است
#ملک_الشعرای_بهار
🕸 ⃝⃭𝄞🦅𝄞⃝⃭ 🕸
شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است
هر طبیبی نکند چارهٔ این مردهدلان
که دوای دل ما درکف عیسینفسی است
#ملک_الشعرای_بهار
🕸 ⃝⃭𝄞🦅𝄞⃝⃭ 🕸
افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فریاد، که فریاد رسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
فریاد، که فریاد رسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱🍂🌱🕊🌱🌸
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طرهات آشفتهتر خواهیم کرد
اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست
پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد
جان اگر باید، به کویت نقد جان خواهیم باخت
سر اگر باید، به راهت ترک سر خواهیم کرد
در غم عشق تو با این ناله های دردناک
اخنر بیدادگر را دادگر خواهیم کرد
هرکسی کام دلی آورده در کویت به دست
ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد
تا جهانی در خور شرح غمت پیدا کنیم
خویش را زین عالم فانی به در خواهیم کرد
تا که ننشیند به دامانت غبار از خاک ما
روی گیتی را ز آب دیده تر خواهیم کرد
یا ز آه نیمشب، یا از دعا، یا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد
لابهها خواهیم کردن تا به ما رحم آوری
ور به بیرحمی زدی، فکر دگر خواهیم کرد
چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد
#ملک_الشعرای_بهار
—-┅°•●🌸●•°┅─
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طرهات آشفتهتر خواهیم کرد
اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست
پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد
جان اگر باید، به کویت نقد جان خواهیم باخت
سر اگر باید، به راهت ترک سر خواهیم کرد
در غم عشق تو با این ناله های دردناک
اخنر بیدادگر را دادگر خواهیم کرد
هرکسی کام دلی آورده در کویت به دست
ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد
تا جهانی در خور شرح غمت پیدا کنیم
خویش را زین عالم فانی به در خواهیم کرد
تا که ننشیند به دامانت غبار از خاک ما
روی گیتی را ز آب دیده تر خواهیم کرد
یا ز آه نیمشب، یا از دعا، یا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد
لابهها خواهیم کردن تا به ما رحم آوری
ور به بیرحمی زدی، فکر دگر خواهیم کرد
چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد
#ملک_الشعرای_بهار
—-┅°•●🌸●•°┅─
غممخور جانا در اینعالم که عالم هیچ نیست
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
#ملک_الشعرای_بهار
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
#ملک_الشعرای_بهار
مخلوق جهان به گرگ مانند درست
با قادر عاجزند و بر عاجز چست
سستند به گیرودار چون باشی سخت
سختند به کارزار چون باشی سست
#ملک_الشعرای_بهار
با قادر عاجزند و بر عاجز چست
سستند به گیرودار چون باشی سخت
سختند به کارزار چون باشی سست
#ملک_الشعرای_بهار
هان ای وکلا فضل خدا یار شماست
آسایش ما به حس بیدار شماست
در کار بکوشید خدا را کامروز
چشمودلوگوشخلقدرکارشماست
#ملک_الشعرای_بهار
آسایش ما به حس بیدار شماست
در کار بکوشید خدا را کامروز
چشمودلوگوشخلقدرکارشماست
#ملک_الشعرای_بهار
گر مانده و ناتوان و گر خسته و زار
ما وز طلبش دست کشیدن، زنهار
افتان خیزان رسیم تا منزل دوست
پرسان پرسان روبم تا خیمهٔ یار
#ملک_الشعرای_بهار
ما وز طلبش دست کشیدن، زنهار
افتان خیزان رسیم تا منزل دوست
پرسان پرسان روبم تا خیمهٔ یار
#ملک_الشعرای_بهار
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این ، کشته ی آن ماهلقاست
زود باشدکه سراغ من تهمتزده را
از همه شهر بگیری و ندانند کجاست
#ملک_الشعرای_بهار
تا بگویند که این ، کشته ی آن ماهلقاست
زود باشدکه سراغ من تهمتزده را
از همه شهر بگیری و ندانند کجاست
#ملک_الشعرای_بهار
آن کس که رموز غیب داند، نه تویی
وان کو خط نابوده بخواند، نه تویی
اندیشه ی عاقبت مکن کز پسِ مرگ
چیزی هم اگر از تو بماند، نه تویی
#ملک_الشعرای_بهار
وان کو خط نابوده بخواند، نه تویی
اندیشه ی عاقبت مکن کز پسِ مرگ
چیزی هم اگر از تو بماند، نه تویی
#ملک_الشعرای_بهار
این قلب که محزونتر از او پیدا نیست
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
این قلب که محزونتر از او پیدا نیست
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست
کِی بهمسجد سزد آن شمع که در خانه رواست؟
به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفایی که کنی بر دل ما عینِ وفاست
اگر از ربختن خون منت خرسندی است
این نه خون است بیا دست در او زن که حناست
سر زلف تو ز چین مشک تر آورده به شهر
از ختن مشک مخواهید حریفان که خطاست
من گرفتار سیهچردهٔ شوخی شدهام
که به من دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سرکوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این، کشتهٔ آن ماهلقاست
زود باشدکه سراغِ منِ تهمتزده را
از همه ی شهر بگیری و ندانندکجاست
اگرت یار جفا کرد و ملامت «راهب»
غم مخور دادرس عاشق مظلوم خداست
#ملک_الشعرای_بهار
کِی بهمسجد سزد آن شمع که در خانه رواست؟
به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفایی که کنی بر دل ما عینِ وفاست
اگر از ربختن خون منت خرسندی است
این نه خون است بیا دست در او زن که حناست
سر زلف تو ز چین مشک تر آورده به شهر
از ختن مشک مخواهید حریفان که خطاست
من گرفتار سیهچردهٔ شوخی شدهام
که به من دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سرکوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این، کشتهٔ آن ماهلقاست
زود باشدکه سراغِ منِ تهمتزده را
از همه ی شهر بگیری و ندانندکجاست
اگرت یار جفا کرد و ملامت «راهب»
غم مخور دادرس عاشق مظلوم خداست
#ملک_الشعرای_بهار
این قلب که محزونتر از او پیدا نیست
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
دانی ز چه آن شکسته وین خونین است
زان حسن که افزونتر از او پیدا نیست
#ملک_الشعرای_بهار
ای کمانابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی
ور نه روزی بر جهد از قلب مسکین تیر آهی
آفتابا از عطوفت، بخش بر جانها فروغی
پادشاها از ترحم، کن به درویشان نگاهی
#ملک_الشعرای_بهار
ای کمانابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی
ور نه روزی بر جهد از قلب مسکین تیر آهی
آفتابا از عطوفت، بخش بر جانها فروغی
پادشاها از ترحم، کن به درویشان نگاهی
#ملک_الشعرای_بهار
من برگ گلم، باغ، شبستان من است
وآن بلبل خوشلهجه، غزلخوان مناست
نوباوه ی شب، که شبنمش میخوانند
هر صبح، به نیمبوسه، مهمان من است
#ملک_الشعرای_بهار
وآن بلبل خوشلهجه، غزلخوان مناست
نوباوه ی شب، که شبنمش میخوانند
هر صبح، به نیمبوسه، مهمان من است
#ملک_الشعرای_بهار
یا که غبار پات را نور دودیده می کنم
یا به دو دیده می نهم پای تو نور دیده را
یا به مکیدن لبی جان به بها طلب مکن
یا بستان و باز ده لعل لب مکیده را
#ملک الشعرای بهار
یا به دو دیده می نهم پای تو نور دیده را
یا به مکیدن لبی جان به بها طلب مکن
یا بستان و باز ده لعل لب مکیده را
#ملک الشعرای بهار