#دین_مورد_علاقه_منافق
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً»
خداوند از مومنان میخواهد که «ذکر کثیر» دانشته باشند؛ و در مقابل، منافقان را کسانی معرفی کرده که «ذکر قلیل» دارند (إِنَّ الْمُنافِقينَ ... لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلا) از این تقابل میتوان دریافت که یک راه مهم برای حفظ خود از نفاق، روی آوردن به ذکر کثیر است.
اگر به احادیث فراوانی که تذکر دادهاند که «ذکر کثیر» صرفِ جاری کردن عباراتی بر زبان نیست، بلکه جدی گرفتن دستورات خدا در مقام عمل است
شاید بتوان نتیجه گرفت که مهمترین وظیفه یک مومن، برای مومن ماندن، این است که حضور دین و تعالیم دین را در تمام ابعاد زندگی خود پررنگ کند؛ و در نقطه مقابل، منافق میکوشد که این حضور تنها به عرصههای خاصی محدود شود.
نتیجه:
منافق کسی نیست که بخواهد دین کاملا حذف شود، چرا که در این صورت، او نمیتواند به سوءاستفاده خود از دین ادامه دهد؛
بلکه
منافق کسی است که «ذکر قلیل» دارد،
یعنی میخواهد دین باشد، اما دین همهکاره نباشد؛
دین باشد، اما در حدی که وی میپسندد و با منافع و دلخواههای وی سازگار است، نه در حدی که خدا و رسولش دستور دادهاند!
این همان رویهای است که یهودیانی که مورد مذمت قرآن بودند در پیش گرفته بودند (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض: آیا به قسمتی از کتاب ایمان میآورید و به قسمتی دیگر کفر میورزید؛ بقره/85) و بنای منافقان هم بر همین است (يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً: میگویند به برخی چیزها ایمان میآوریم و به برخی کفر میورزیم و میخواهند در این میانه راهی در پیش گیرند؛ نساء/150)
✨عضو شوید👇
@wwwmir_ir
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً»
خداوند از مومنان میخواهد که «ذکر کثیر» دانشته باشند؛ و در مقابل، منافقان را کسانی معرفی کرده که «ذکر قلیل» دارند (إِنَّ الْمُنافِقينَ ... لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلا) از این تقابل میتوان دریافت که یک راه مهم برای حفظ خود از نفاق، روی آوردن به ذکر کثیر است.
اگر به احادیث فراوانی که تذکر دادهاند که «ذکر کثیر» صرفِ جاری کردن عباراتی بر زبان نیست، بلکه جدی گرفتن دستورات خدا در مقام عمل است
شاید بتوان نتیجه گرفت که مهمترین وظیفه یک مومن، برای مومن ماندن، این است که حضور دین و تعالیم دین را در تمام ابعاد زندگی خود پررنگ کند؛ و در نقطه مقابل، منافق میکوشد که این حضور تنها به عرصههای خاصی محدود شود.
نتیجه:
منافق کسی نیست که بخواهد دین کاملا حذف شود، چرا که در این صورت، او نمیتواند به سوءاستفاده خود از دین ادامه دهد؛
بلکه
منافق کسی است که «ذکر قلیل» دارد،
یعنی میخواهد دین باشد، اما دین همهکاره نباشد؛
دین باشد، اما در حدی که وی میپسندد و با منافع و دلخواههای وی سازگار است، نه در حدی که خدا و رسولش دستور دادهاند!
این همان رویهای است که یهودیانی که مورد مذمت قرآن بودند در پیش گرفته بودند (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض: آیا به قسمتی از کتاب ایمان میآورید و به قسمتی دیگر کفر میورزید؛ بقره/85) و بنای منافقان هم بر همین است (يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً: میگویند به برخی چیزها ایمان میآوریم و به برخی کفر میورزیم و میخواهند در این میانه راهی در پیش گیرند؛ نساء/150)
✨عضو شوید👇
@wwwmir_ir