#قرآن_کریم ۲۶۵:
زندگى دنیا جز بازيچه و سرگرمى نيست و خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است آيا انديشه نمى كني؟!
📚سوره انعام آیه۳۲
➥ @wwwmir_ir
زندگى دنیا جز بازيچه و سرگرمى نيست و خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است آيا انديشه نمى كني؟!
📚سوره انعام آیه۳۲
➥ @wwwmir_ir
یک آتش به اختیار واقعی 👇👇👇👇👇
‼️شرط عجیب پیرزن در اجاره خانه اش‼️
#سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم #همخونه بشیم.
خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب 💰قیمتشون بالا .
می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه 🏠خونه ی #پیرزنی را نشانمان دادند . نزدیک #دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ #عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!
گفتند این پیرزن اول می خواد با شما 🗣صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم، که خیلی عالی بود .
‼️فقط یه #شرط داشت که هممونو شوکه کرد
اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای #نماز منو به 🕌مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید #نمازاتون رو بخونید.
‼️واقعا عجب شرطی، هممون مونده بودیم ،من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود.
👥پس از کمی #مشورت قبول کردیم.
🗣پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید.
خلاصه 🚚وسایل خودمونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا #مسجد که پهلوی خونه بود.پا شد رفت و پیرزنو همراهی کرد.⏰نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد #نمازجماعت شرکت کنم.
😀هممون #خندیدیم.
✨🌙شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم #صف_آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم #نمازجماعتو خوندم.
موقع برگشتن پیرزن گفت #شرط که یادتون نرفته
⁉️من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید.
به دوستام گفتم از فردا ⏰ساعتمونو کوک کردیم #صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم.
✨🌙شب بعد از #مسجد پیر زن یک 🍽قابلمه غذای #خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد.
👌🏻واقعا عالی بود، بعد چند روز #غذای_عالی.
کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت، برامون #جالب بود.
بعد یک ماه که 🌄صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم #نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز #صبح خودشونو می خوندند.
واقعا #لذت_بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر 📖ترم هر سه تا با پیر زن به #مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. #نماز خون شده بودم...
اصلا اون 🏠خونه حال و هوای خاصی داشت. هر #سه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره #کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم.
تازه با #قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود.
بعد از #چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون #سوره ها را حفظ بوده ، بله یک پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با #عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود.
#خداروشکر بخاطر این هم
🙏نعمت آشکار و پنهانش...
عضو شوید 👇👇👇👇
@wwwmir_ir
‼️شرط عجیب پیرزن در اجاره خانه اش‼️
#سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم #همخونه بشیم.
خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب 💰قیمتشون بالا .
می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه 🏠خونه ی #پیرزنی را نشانمان دادند . نزدیک #دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ #عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!
گفتند این پیرزن اول می خواد با شما 🗣صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم، که خیلی عالی بود .
‼️فقط یه #شرط داشت که هممونو شوکه کرد
اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای #نماز منو به 🕌مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید #نمازاتون رو بخونید.
‼️واقعا عجب شرطی، هممون مونده بودیم ،من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود.
👥پس از کمی #مشورت قبول کردیم.
🗣پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید.
خلاصه 🚚وسایل خودمونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا #مسجد که پهلوی خونه بود.پا شد رفت و پیرزنو همراهی کرد.⏰نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد #نمازجماعت شرکت کنم.
😀هممون #خندیدیم.
✨🌙شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم #صف_آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم #نمازجماعتو خوندم.
موقع برگشتن پیرزن گفت #شرط که یادتون نرفته
⁉️من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید.
به دوستام گفتم از فردا ⏰ساعتمونو کوک کردیم #صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم.
✨🌙شب بعد از #مسجد پیر زن یک 🍽قابلمه غذای #خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد.
👌🏻واقعا عالی بود، بعد چند روز #غذای_عالی.
کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت، برامون #جالب بود.
بعد یک ماه که 🌄صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم #نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز #صبح خودشونو می خوندند.
واقعا #لذت_بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر 📖ترم هر سه تا با پیر زن به #مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. #نماز خون شده بودم...
اصلا اون 🏠خونه حال و هوای خاصی داشت. هر #سه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره #کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم.
تازه با #قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود.
بعد از #چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون #سوره ها را حفظ بوده ، بله یک پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با #عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود.
#خداروشکر بخاطر این هم
🙏نعمت آشکار و پنهانش...
عضو شوید 👇👇👇👇
@wwwmir_ir
#قرآن_کریم
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بهسوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود. میدانی موسی (ع) از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
💫و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.💫
✨سوره زخرف آیه 36✨
📚 الانوار النعمانیه
✨عضوشوید
@wwwmir_ir
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بهسوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود. میدانی موسی (ع) از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
💫و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.💫
✨سوره زخرف آیه 36✨
📚 الانوار النعمانیه
✨عضوشوید
@wwwmir_ir
سفارشات خاص #آیت_الله_تحریری برای رهایی از #مشکلات_فکری و #افسردگی
۱. یک نوبت در شبانه روز، #اذان نماز را بلند بگویید که در فضای اتاق بپیچد
۲. در صورت استطاعت مالی، گوسفندی در منزل #قربانی کرده و به نیت هدیه به قمربنی هاشم و بین فقرا پخش کنید
۳. آیه ی ۳۳ سوره ی مبارکه ی الرحمن را ۷۰ مرتبه بر ظرف آبی بخوانید و آن را دور حیاط یا هال منزل بپاشید.
۴. #قرآن را با صدای بلند در خانه بخوانید
مخصوصا آية الكرسي و چهارقل
۵. مدتی #حدیث_کساء را به قصد هديه
به حضرت زهرا س بخوانید
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
@wwwmir_ir
۱. یک نوبت در شبانه روز، #اذان نماز را بلند بگویید که در فضای اتاق بپیچد
۲. در صورت استطاعت مالی، گوسفندی در منزل #قربانی کرده و به نیت هدیه به قمربنی هاشم و بین فقرا پخش کنید
۳. آیه ی ۳۳ سوره ی مبارکه ی الرحمن را ۷۰ مرتبه بر ظرف آبی بخوانید و آن را دور حیاط یا هال منزل بپاشید.
۴. #قرآن را با صدای بلند در خانه بخوانید
مخصوصا آية الكرسي و چهارقل
۵. مدتی #حدیث_کساء را به قصد هديه
به حضرت زهرا س بخوانید
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
@wwwmir_ir