#دعای_فرج
الهی
عظم البلاء
و برح الخفاء
و انکشف الغطاء
و انقطع الرجاء
و ضاقت الارض
و منعت السماء
و انت المستعان
و الیک المشتکی
و علیک المعول
فی الشده و الرخاء...
✨عضوشوید
@wwwmir_ir
الهی
عظم البلاء
و برح الخفاء
و انکشف الغطاء
و انقطع الرجاء
و ضاقت الارض
و منعت السماء
و انت المستعان
و الیک المشتکی
و علیک المعول
فی الشده و الرخاء...
✨عضوشوید
@wwwmir_ir
#دعای_فرج
مرحوم فَشَندی میگوید:
در مسجد #جمکران...
اعمال را به جا آورده بودم
و با همسرم میآمدم.
دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده
و قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم:
این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان
از راه رسیده و تشنه است.
ظرف آبی به دست ایشان دادم.
پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج)
را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
فرمودند:
شیعیانِ ما به اندازهی آبخوردنی ما را نمیخواهند!
اگر ما را بخواهند، #دعا میکنند و #فرج ما میرسد.
📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵
...
@wwwmir_ir
مرحوم فَشَندی میگوید:
در مسجد #جمکران...
اعمال را به جا آورده بودم
و با همسرم میآمدم.
دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده
و قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم:
این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان
از راه رسیده و تشنه است.
ظرف آبی به دست ایشان دادم.
پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج)
را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
فرمودند:
شیعیانِ ما به اندازهی آبخوردنی ما را نمیخواهند!
اگر ما را بخواهند، #دعا میکنند و #فرج ما میرسد.
📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵
...
@wwwmir_ir
Forwarded from جبهه فرهنگی میر
#دعای_فرج
مرحوم فَشَندی میگوید:
در مسجد #جمکران...
اعمال را به جا آورده بودم
و با همسرم میآمدم.
دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده
و قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم:
این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان
از راه رسیده و تشنه است.
ظرف آبی به دست ایشان دادم.
پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج)
را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
فرمودند:
شیعیانِ ما به اندازهی آبخوردنی ما را نمیخواهند!
اگر ما را بخواهند، #دعا میکنند و #فرج ما میرسد.
📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵
...
@wwwmir_ir
مرحوم فَشَندی میگوید:
در مسجد #جمکران...
اعمال را به جا آورده بودم
و با همسرم میآمدم.
دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده
و قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم:
این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان
از راه رسیده و تشنه است.
ظرف آبی به دست ایشان دادم.
پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج)
را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
فرمودند:
شیعیانِ ما به اندازهی آبخوردنی ما را نمیخواهند!
اگر ما را بخواهند، #دعا میکنند و #فرج ما میرسد.
📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵
...
@wwwmir_ir