#حماقت
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
امواج زندگی را بپذیر، حتی اگر گاهی تورا به عمق ببرند،
آن ماهی آسوده که بر سطح دریا میبینی مرده است.
#نلسون_ماندلا
آن ماهی آسوده که بر سطح دریا میبینی مرده است.
#نلسون_ماندلا
باشد که خورشید به صورت تو گرم بتابد.
بارانها به آرامی بر مزارع تو ببارد
و تا زمانی که دوباره به هم میرسیم،
خدا تو را در کف دستانش بگیرد
دعای ایرلندی
بارانها به آرامی بر مزارع تو ببارد
و تا زمانی که دوباره به هم میرسیم،
خدا تو را در کف دستانش بگیرد
دعای ایرلندی
"امن بودن"، یک پله و بلکه چند پله بالاتر از دوست داشتن
بیشتر از عشق حتی، برای آدمها ارزش دارد.
امن بودن، یعنی از جانب تو خطری تهدیدم نمی کند؛
به من اجازه می دهی در کنارت خودم باشم، سین جیمم نمی کنی، می توانم بدون اینکه نگران چیزی باشم، با خودم در صلح باشم. تو، صلح مرا بهم نمی ریزی.
کاش، اگر کسی گفت "دوستت دارم" معنایش این باشد که نترس! از جانب من در امن و امانی !
کاش دور و برتان پر باشد از آدم های امن...
@wwwgap8ir
بیشتر از عشق حتی، برای آدمها ارزش دارد.
امن بودن، یعنی از جانب تو خطری تهدیدم نمی کند؛
به من اجازه می دهی در کنارت خودم باشم، سین جیمم نمی کنی، می توانم بدون اینکه نگران چیزی باشم، با خودم در صلح باشم. تو، صلح مرا بهم نمی ریزی.
کاش، اگر کسی گفت "دوستت دارم" معنایش این باشد که نترس! از جانب من در امن و امانی !
کاش دور و برتان پر باشد از آدم های امن...
@wwwgap8ir
اغاز پیدایش از دیدگاه ادیان
۱
یهودیت
در تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، افسانههای آفرینش مختلف و متضادی وجود دارد.
میان این روایتها، دو داستان را در سفر پیدایش در تورات روایت کردهاند
و آدم و حوا شخصیتهای داستان دوم هستند.
داستانی در اسلام نیز در قران روایت شده که به صورت کلی شباهتهای زیادی با داستان دوم سفر پیدایش دارد اما برخی از بخشهای روایت قرآنی در سفر پیدایش یافت نمیشوند و ریشه در متون متاخر یهودی و مسیحی دارند.
داستان آدم و حوا با یافتههای علمی در تضاد است زیرا اجماع علمی این است که نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
به علاوه، دیرینگی حیات بر روی زمین میلیاردها سال است اما این داستان آن را حدود شش هزار سال دانستهاست.
۱
یهودیت
در تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، افسانههای آفرینش مختلف و متضادی وجود دارد.
میان این روایتها، دو داستان را در سفر پیدایش در تورات روایت کردهاند
و آدم و حوا شخصیتهای داستان دوم هستند.
داستانی در اسلام نیز در قران روایت شده که به صورت کلی شباهتهای زیادی با داستان دوم سفر پیدایش دارد اما برخی از بخشهای روایت قرآنی در سفر پیدایش یافت نمیشوند و ریشه در متون متاخر یهودی و مسیحی دارند.
داستان آدم و حوا با یافتههای علمی در تضاد است زیرا اجماع علمی این است که نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
به علاوه، دیرینگی حیات بر روی زمین میلیاردها سال است اما این داستان آن را حدود شش هزار سال دانستهاست.
2
در بخش اول افرینش
الوهیم ، واژه عمومی عبری به معنی خدا، جهان را در شش روز میآفریند و سپس در روز هفتم استراحت میکند و روز هفتم را متبرک و مقدس مینماید.
خدا با فرمان لفظی («باش…») میآفریند و پیشنهاد مقایسه با پادشاهی را میدهد که تنها کافی است سخن بگوید تا هر اتفاقی بخواهد روی دهد،
در بخش اول افرینش
الوهیم ، واژه عمومی عبری به معنی خدا، جهان را در شش روز میآفریند و سپس در روز هفتم استراحت میکند و روز هفتم را متبرک و مقدس مینماید.
خدا با فرمان لفظی («باش…») میآفریند و پیشنهاد مقایسه با پادشاهی را میدهد که تنها کافی است سخن بگوید تا هر اتفاقی بخواهد روی دهد،
۳
در بخش دوم، سفر پیدایش ۴:۲–۲۴، خدا که از او با نام یهوه الوهیم یاد میشود
نخستین انسان را از خاک میآفریند و در باغ عدن جای میدهد و از نفس خویش در انسان میدمد
و در نتیجه آن انسان نِفِش (נֶפֶש) به معنی یک موجود زنده میشود.
انسان نفش را با تمام مخلوقات تقسیم میکند.
انسان حیوانات را نامگذاری میکند که نشانگر قدرت او در محدوده خلقت است.
در بخش دوم، سفر پیدایش ۴:۲–۲۴، خدا که از او با نام یهوه الوهیم یاد میشود
نخستین انسان را از خاک میآفریند و در باغ عدن جای میدهد و از نفس خویش در انسان میدمد
و در نتیجه آن انسان نِفِش (נֶפֶש) به معنی یک موجود زنده میشود.
انسان نفش را با تمام مخلوقات تقسیم میکند.
انسان حیوانات را نامگذاری میکند که نشانگر قدرت او در محدوده خلقت است.
۴
خلقت در اسلام
بر اساس قرآن خدا انسان را از گل آفرید.
نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او میآموزد و فرمان میدهد تا تمامی موجودات به او سجده کنند. به جز ابلیس که از جنیان بود، همه به آدم سجده کردند
خدا به آدم و همسرش حوا دستور میدهد که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.
ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فرامیخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را میخوردند
و متوجه عورت خویش میگردند.
وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه میشود، آنها را از باغ بهشت اخراج کرده و به زمین میفرستد.
قرآن در ۳۰ آیه از خلقت انسان سخن گفتهاست. در این آیات در برخی انسان را از خاک یا گِل پخته و در بعضی از گِل خشکیده. گاهی نیز از منی و آب لجن و نطفه میداند
و خلقت انسان به عنوان بهترین مخلوق الله عنوان شدهاست.
به هرحال از مجموع ۳۰ آیه قرآن این گونه به دست میآید که انسان از خاک یا گِل خشکیده یا از لجن یا از عصاره گل آفریده شده و به صورت نطفه در درون منی و از طریق صلب پدر به رحم مادر منتقل گردیده
و در آنجا پس از گذراندن زمانی ابتدا به عَلَق و سپس مضغه رفته و بعد دارای استخوان و در نهایت گوشت میشود و به صورت جنین آماده ورود به دنیا میگردد.
خلقت در اسلام
بر اساس قرآن خدا انسان را از گل آفرید.
نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او میآموزد و فرمان میدهد تا تمامی موجودات به او سجده کنند. به جز ابلیس که از جنیان بود، همه به آدم سجده کردند
خدا به آدم و همسرش حوا دستور میدهد که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.
ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فرامیخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را میخوردند
و متوجه عورت خویش میگردند.
وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه میشود، آنها را از باغ بهشت اخراج کرده و به زمین میفرستد.
قرآن در ۳۰ آیه از خلقت انسان سخن گفتهاست. در این آیات در برخی انسان را از خاک یا گِل پخته و در بعضی از گِل خشکیده. گاهی نیز از منی و آب لجن و نطفه میداند
و خلقت انسان به عنوان بهترین مخلوق الله عنوان شدهاست.
به هرحال از مجموع ۳۰ آیه قرآن این گونه به دست میآید که انسان از خاک یا گِل خشکیده یا از لجن یا از عصاره گل آفریده شده و به صورت نطفه در درون منی و از طریق صلب پدر به رحم مادر منتقل گردیده
و در آنجا پس از گذراندن زمانی ابتدا به عَلَق و سپس مضغه رفته و بعد دارای استخوان و در نهایت گوشت میشود و به صورت جنین آماده ورود به دنیا میگردد.
۵
افسانههای متعددی در غرب اسیا در دوره باستان دربارهٔ نحوه به وجود آمدن هستی و بشریت رایج بودهاست؛
به عنوان مثال، مصریها چندین داستان آفرینش مختلف داشتهاند.
نویسندگان کتاب مقدس در تهیه داستان آدم و حوا، از افسانهها، قصهها و مطالب ادبی موجود در خاور میانه باستان استفاده کردهاند.
افسانه آفرینش اسرائیلی در جزئیات شباهتهای به خصوصی با دیگر افسانههای آفرینش خاورمیانهای دارد؛
با این حال در جهانبینی و برداشت از مفاهیم «خدا» و «بشریت» تفاوتهایی میان آنان دیده میشود.
افسانههای متعددی در غرب اسیا در دوره باستان دربارهٔ نحوه به وجود آمدن هستی و بشریت رایج بودهاست؛
به عنوان مثال، مصریها چندین داستان آفرینش مختلف داشتهاند.
نویسندگان کتاب مقدس در تهیه داستان آدم و حوا، از افسانهها، قصهها و مطالب ادبی موجود در خاور میانه باستان استفاده کردهاند.
افسانه آفرینش اسرائیلی در جزئیات شباهتهای به خصوصی با دیگر افسانههای آفرینش خاورمیانهای دارد؛
با این حال در جهانبینی و برداشت از مفاهیم «خدا» و «بشریت» تفاوتهایی میان آنان دیده میشود.
۶
در مصر باستان
در قدیمیترین افسانه آفرینش مصری، جهان در آغاز تهی، مملو از آب و شکلدادهنشده بود. وقتی آبها پایینتر رفتند، اولین خشکیها پدیدار شدند. آتوم، خدای آفریدگار، در اولین جزیره همه جانداران و چیزها را به وجود آورد.
داستان آفرینش مشابه دیگری هم در مصر باستان رایج بودهاست. این داستان که به دومین روایت آفرینش در سفر پیدایش شبیه است، مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و دربارهٔ آفرینش توسط پتاح، خدای شهر ممفیس است.
پتاح که قلب و زبان بود، جهان را در ذهن خود تصور کرد و به آن دستور داد که موجود شود.
پتاح از ساخته خود «خشنود» شد که مشابه «استراحت» الوهیم در داستان پیدایش است.
در مصر باستان
در قدیمیترین افسانه آفرینش مصری، جهان در آغاز تهی، مملو از آب و شکلدادهنشده بود. وقتی آبها پایینتر رفتند، اولین خشکیها پدیدار شدند. آتوم، خدای آفریدگار، در اولین جزیره همه جانداران و چیزها را به وجود آورد.
داستان آفرینش مشابه دیگری هم در مصر باستان رایج بودهاست. این داستان که به دومین روایت آفرینش در سفر پیدایش شبیه است، مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و دربارهٔ آفرینش توسط پتاح، خدای شهر ممفیس است.
پتاح که قلب و زبان بود، جهان را در ذهن خود تصور کرد و به آن دستور داد که موجود شود.
پتاح از ساخته خود «خشنود» شد که مشابه «استراحت» الوهیم در داستان پیدایش است.
۷
در خاور میانه باستان
در حماسه اترهسیس انسان از گِل خلق میشود.
این داستان مربوط به قرن ۱۹ قبل از میلاد است و در آن، آسمان تحت حکومت آنو،
زمین تحت حکومت انلیل و آبها تحت سلطه انکی هستند.
انلیل خدایان کوچکتر را به زراعت واداشته بود اما بعد از ۴۰ سال آنان دیگر حاضر نشدند کار کنند. نتیجتاً، انکی پیشنهاد کرد که انسانها خلق شوند.
پس مامی، یکی از ایزدبانوان، گل را خون وی (خدای زیرزمین) و بزاق ترکیب کرد و انسانها را به وجود آورد.
ادامه داستان شبیه قصه نوح است زیرا به دلیل سر و صدای زیاد آدمیان، خدایان طوفانی میفرستند تا آنان را نابود کنند
اما یکی از انسانها قایقی میسازد و نجات پیدا میکند.
در خاور میانه باستان
در حماسه اترهسیس انسان از گِل خلق میشود.
این داستان مربوط به قرن ۱۹ قبل از میلاد است و در آن، آسمان تحت حکومت آنو،
زمین تحت حکومت انلیل و آبها تحت سلطه انکی هستند.
انلیل خدایان کوچکتر را به زراعت واداشته بود اما بعد از ۴۰ سال آنان دیگر حاضر نشدند کار کنند. نتیجتاً، انکی پیشنهاد کرد که انسانها خلق شوند.
پس مامی، یکی از ایزدبانوان، گل را خون وی (خدای زیرزمین) و بزاق ترکیب کرد و انسانها را به وجود آورد.
ادامه داستان شبیه قصه نوح است زیرا به دلیل سر و صدای زیاد آدمیان، خدایان طوفانی میفرستند تا آنان را نابود کنند
اما یکی از انسانها قایقی میسازد و نجات پیدا میکند.
۸
مسیحیت آدم را اولین بشر میداند.
اهمیت آدم در مسیحیت از اهمیت او در یهودیت باستانی بسیار بیشتر بوده زیرا بابهای ۱ و ۲ سفر پیدایش، به خصوص ماجرای گناه آدم و اخراجش از بهشت، یکی از پایههای اساسی رابطه انسان و خدا در عقاید مسیحی محسوب میشود.
او که در آغاز آفرینش فضیلتهای بسیاری (مثل نداشتن شهوت) دارا بود، با انجام «گناه نخستین» همه را از دست داد و سپس ذات فاسد شده خود را به همه نوادگانش منتقل کرد.
تنها با آمدن عیسی، موسوم به «آدم آخر» یا «آدم دوم» بود که انسان به شکوه و کمال اصلی خود بازگشت
زیرا «همانطور که در آدم همه میمیرند، در مسیح همه زنده خواهد شد.»
مسیحیان شباهتهای دیگری نیز میان آدم و عیسی رسم کردهاند؛
مثلاً درخت حیات در باغ عدن به درخت صلیب تشبیه شدهاست.
مسیحیت آدم را اولین بشر میداند.
اهمیت آدم در مسیحیت از اهمیت او در یهودیت باستانی بسیار بیشتر بوده زیرا بابهای ۱ و ۲ سفر پیدایش، به خصوص ماجرای گناه آدم و اخراجش از بهشت، یکی از پایههای اساسی رابطه انسان و خدا در عقاید مسیحی محسوب میشود.
او که در آغاز آفرینش فضیلتهای بسیاری (مثل نداشتن شهوت) دارا بود، با انجام «گناه نخستین» همه را از دست داد و سپس ذات فاسد شده خود را به همه نوادگانش منتقل کرد.
تنها با آمدن عیسی، موسوم به «آدم آخر» یا «آدم دوم» بود که انسان به شکوه و کمال اصلی خود بازگشت
زیرا «همانطور که در آدم همه میمیرند، در مسیح همه زنده خواهد شد.»
مسیحیان شباهتهای دیگری نیز میان آدم و عیسی رسم کردهاند؛
مثلاً درخت حیات در باغ عدن به درخت صلیب تشبیه شدهاست.
۹
در اساطیر نورس
در واقعه راگناروگ یا فرجام خدایان
زن و مردی در میان درخت زندگانی (( ایگدراسیل)) پناه میگیرند و از فاجعه اخر و زمانی راگناروگ در امان میمانند و نژاد انسان را بازتولید میکنند .
واقعه خلقت در ادیان مختلف با شباهتها و تفاوتهایی بیان شده .
در اسلام درباره نحوه خلقت اطلاعات دقیقی در دسترس نیست به دلیل اینکه در قران درباره خلقت گاهی خلقت را هشت روز گاهی ۶ روز گاهی دوروز و گاهی به یکباره ذکر کرده اند
همینطور ترتیب خلقت گاهی اول زمین خلق شده سپس اسمان و در جای دیگر بر عکس
در باره مواد خلق انسان نیز به همینگونه
از این روی نمیتوان داستان واحدی برای خلقت در اسلام در نظر گرفت .
در اساطیر نورس
در واقعه راگناروگ یا فرجام خدایان
زن و مردی در میان درخت زندگانی (( ایگدراسیل)) پناه میگیرند و از فاجعه اخر و زمانی راگناروگ در امان میمانند و نژاد انسان را بازتولید میکنند .
واقعه خلقت در ادیان مختلف با شباهتها و تفاوتهایی بیان شده .
در اسلام درباره نحوه خلقت اطلاعات دقیقی در دسترس نیست به دلیل اینکه در قران درباره خلقت گاهی خلقت را هشت روز گاهی ۶ روز گاهی دوروز و گاهی به یکباره ذکر کرده اند
همینطور ترتیب خلقت گاهی اول زمین خلق شده سپس اسمان و در جای دیگر بر عکس
در باره مواد خلق انسان نیز به همینگونه
از این روی نمیتوان داستان واحدی برای خلقت در اسلام در نظر گرفت .
۱۰
آنچه نویسندگان داستان آدم و حوا دربارهٔ به وجود آمدن بشر گفتهاند، با آنچه علم میگوید، بسیار متفاوت است.
نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد؛
در واقع یافتههای علمی نشان میدهد جمعیت آغازین انسانها بیش از هزاران نفر بودهاند.
نتایج تحقیقات پروژه ژنوم انسان هیچ شک علمی باقی نگذاشته
که انسانها و نخستی سانان دارای اجداد مشترکی هستند و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
همچنین، دیرینگی حیات بر روی زمین، برخلاف این داستان که آن را شش هزار سال میداند، میلیاردها سال است.
در علم ژنتیک نزدیکترین نیای مشترک پدری انسانها اصطلاحاً «آدم کرومزوم Y» نامیده شده
که البته ارتباطی با آدمِ ادیان ابراهیمی ندارد.
این فرد که نسل تمام انسانهای مذکر فعلی از طریق پدر به او میرسد، حدوداً ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ سال قبل زیستهاست.
نزدیکترین نیای مشترک مادری هم «حوای میتوکندریایی» نام داده شده و ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش زندگی کردهاست.
اینها در یک بازه زمانی نزیستهاند، هرگز با هم ملاقات نکردهاند و تنها انسانهای زمان خودشان نبودهاند.
نسل سایر انسانهای معاصر اینان هم میتواند در حال حاضر میان انسانهای فعلی وجود داشته باشد.
همچنین، آدم کروموزوم Y و حوای میتوکندریایی افراد ثابتی نیستند و همین افراد هم «آدم کروموزوم Y» و «حوای میتوکندریایی» خودشان را داشتهاند.
فرگشت مسبب برانگیختهشدن واکنشهای تند و تیزی از سوی آنان که تصور میکردند گونهها طی شش روز آفرینش به وجود آمدهاند و از آغاز به همین شکل بودند و خواهند بود، شدهاست.
مخالفان اصلی این نظریه، دیندارانی هستند که فکر میکنند داستان پیدایش تاریخی است.
این مسئله به خصوص بین مسیحیان انجیلی در آمریکا داغ است
و استفاده از داستان آدم و حوا برای رد ادیان توسط «خداناباوران نو » نظیر ریچارد داوکینز بر آتش بحثها را افزودهاست.
بهطور کلی، این سؤال برای باورمندان پیش آمده که اگر آدم و حوا انسانهای واقعی نبودهاند، پس آیا کتاب مقدس صحیح است؟
یکی از جوابهایی که گروهی از مسیحیان برای این پرسش مطرح کردهاند این است باید داستان آدم و حوا به صورت استعاری خوانده شود و از واقعی دانستن آن اجتناب شود.
آنچه نویسندگان داستان آدم و حوا دربارهٔ به وجود آمدن بشر گفتهاند، با آنچه علم میگوید، بسیار متفاوت است.
نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد؛
در واقع یافتههای علمی نشان میدهد جمعیت آغازین انسانها بیش از هزاران نفر بودهاند.
نتایج تحقیقات پروژه ژنوم انسان هیچ شک علمی باقی نگذاشته
که انسانها و نخستی سانان دارای اجداد مشترکی هستند و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
همچنین، دیرینگی حیات بر روی زمین، برخلاف این داستان که آن را شش هزار سال میداند، میلیاردها سال است.
در علم ژنتیک نزدیکترین نیای مشترک پدری انسانها اصطلاحاً «آدم کرومزوم Y» نامیده شده
که البته ارتباطی با آدمِ ادیان ابراهیمی ندارد.
این فرد که نسل تمام انسانهای مذکر فعلی از طریق پدر به او میرسد، حدوداً ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ سال قبل زیستهاست.
نزدیکترین نیای مشترک مادری هم «حوای میتوکندریایی» نام داده شده و ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش زندگی کردهاست.
اینها در یک بازه زمانی نزیستهاند، هرگز با هم ملاقات نکردهاند و تنها انسانهای زمان خودشان نبودهاند.
نسل سایر انسانهای معاصر اینان هم میتواند در حال حاضر میان انسانهای فعلی وجود داشته باشد.
همچنین، آدم کروموزوم Y و حوای میتوکندریایی افراد ثابتی نیستند و همین افراد هم «آدم کروموزوم Y» و «حوای میتوکندریایی» خودشان را داشتهاند.
فرگشت مسبب برانگیختهشدن واکنشهای تند و تیزی از سوی آنان که تصور میکردند گونهها طی شش روز آفرینش به وجود آمدهاند و از آغاز به همین شکل بودند و خواهند بود، شدهاست.
مخالفان اصلی این نظریه، دیندارانی هستند که فکر میکنند داستان پیدایش تاریخی است.
این مسئله به خصوص بین مسیحیان انجیلی در آمریکا داغ است
و استفاده از داستان آدم و حوا برای رد ادیان توسط «خداناباوران نو » نظیر ریچارد داوکینز بر آتش بحثها را افزودهاست.
بهطور کلی، این سؤال برای باورمندان پیش آمده که اگر آدم و حوا انسانهای واقعی نبودهاند، پس آیا کتاب مقدس صحیح است؟
یکی از جوابهایی که گروهی از مسیحیان برای این پرسش مطرح کردهاند این است باید داستان آدم و حوا به صورت استعاری خوانده شود و از واقعی دانستن آن اجتناب شود.