انسانها را براساس مدرکشان وزن نکنیم،
بی شمارند!
آنانی که بدون هیچ سندی سرشار از درک شعور و انسانیت هستند!
@wwwgap8ir
بی شمارند!
آنانی که بدون هیچ سندی سرشار از درک شعور و انسانیت هستند!
@wwwgap8ir
روزي ملانصرالدين در مجلسي نشسته بود.
از ملا پرسيدند: خورشيد بهتر است يا ماه؟!!
ملانصرالدين قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟ خوب معلوم است که ماه بهتر است !!! چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد !!!
اما ماه شب ها را روشن مي کند!! پس ماه بهتر است!!!!
و الحق که زندگی
درست به همین احمقانگی ست !
لطفِ بی اندازه
دیده نخواهد شد !
کم که باشی
دیده می شوی...
کم که باشی ارج نهاده می شوی
الطاف ما تنها باید به اندازه ی وسعت دیدِ دیگران باشد !
نه بیشتر.
@wwwgap8ir
از ملا پرسيدند: خورشيد بهتر است يا ماه؟!!
ملانصرالدين قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟ خوب معلوم است که ماه بهتر است !!! چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد !!!
اما ماه شب ها را روشن مي کند!! پس ماه بهتر است!!!!
و الحق که زندگی
درست به همین احمقانگی ست !
لطفِ بی اندازه
دیده نخواهد شد !
کم که باشی
دیده می شوی...
کم که باشی ارج نهاده می شوی
الطاف ما تنها باید به اندازه ی وسعت دیدِ دیگران باشد !
نه بیشتر.
@wwwgap8ir
فصلِ اولِ زندگى خودت را
با فصلِ پانزدهمِ زندگى کسی ديگر مقايسه نكن...
مسير خودت را برو،
داستان زندگى خودت را بنويس
و هرگز جا نزن ...
#مارک_تواین
@wwwgap8ir
با فصلِ پانزدهمِ زندگى کسی ديگر مقايسه نكن...
مسير خودت را برو،
داستان زندگى خودت را بنويس
و هرگز جا نزن ...
#مارک_تواین
@wwwgap8ir
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...♥️
@wwwgap8ir
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...♥️
@wwwgap8ir
گاهی خراب کردن پل های پشت سر
چیز زیاد بدی هم نیست!
چون باعث میشود
نتوانی به جایی برگردی که از همان اول هم نباید قدم می گذاشتی...!
#مارک_تواین
چیز زیاد بدی هم نیست!
چون باعث میشود
نتوانی به جایی برگردی که از همان اول هم نباید قدم می گذاشتی...!
#مارک_تواین
💕از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند:
"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
"این نامش عبادت است."
پرسیدند:
پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید
بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام
دهد تا "انوار حق" بگیرد...
@wwwgap8ir
"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
"این نامش عبادت است."
پرسیدند:
پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید
بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام
دهد تا "انوار حق" بگیرد...
@wwwgap8ir
لا تعشقني بعينك،
ربما تجد أجمل مني..
إعشقني بقلبك
فالقلوب لا تتشابه أبداً...
با چشمانت عاشقم نشو
ممکن است زیباتر از من پیدا کنی
با قلبت عاشقم شو
چون قلب ها هيچ شباهتي ندارند...
• نزار قبانی
@wwwgap8ir
ربما تجد أجمل مني..
إعشقني بقلبك
فالقلوب لا تتشابه أبداً...
با چشمانت عاشقم نشو
ممکن است زیباتر از من پیدا کنی
با قلبت عاشقم شو
چون قلب ها هيچ شباهتي ندارند...
• نزار قبانی
@wwwgap8ir
#زرتشت
چون این گیتی به پایان خویش نزدیک آید، صدهزار و ده هزار و هزار…. از تخمهء خشم به هستی رسند.
آنان که به ایرانشهر (سرزمین ایران)برسند، از بدترین تبار و بی هنرترین آفریدگان باشند….دارای پرچمی افراشته و زینهای مرکبشان سیاه رنگ باشد،چهره هاشان آفتاب سوخته و مویی ژولیده بر سر و صورت دارند….از پست ترین نژاد و از فرزندان زویش باشند که چون نیک بنگری آنان را تخمه و جد و بن پیدا نیست.
آنان به جادوگری و وعده های دروغین به سرزمینهای ایران که من ،اورمزد،آفریدم بتازند و بسیار دیها که ویران کنند و چاهها که بخشکانند و دانشمندان که کشتار کنند و بسیار کتابها که بسوزانند و لوحها که بر آب ریزند و آتشها که خاموش کنند و بر این کارشان نیز تا ابد مفتخر باشند.
آنگاه بس چیزها را که سوزند و آلایند و خانه از خانه داران بگیرند و ده از دهگانان، آبادی و بزرگی و بزرگزادگی و راستی در دین و پیمان و زنهار و شادی و همگی آفرینش من، اورمزد که دادم بگیرند…..و این دین ویژهء مزدیسنان و آتش بهرام که به داد بر پا شده است، همه را بگیرند و به نیستی رسانند و زنگیان و آوارگان صحرا نشین پدید آیند. و آن روستای بزرگ شهر و آن شهر بزرگ ده و آن ده بزرگ دودمانی شود و از آن دودمان بزرگ،جز استخوانی نماند…بازی و شوخی از دل کودکان و جوانان برود و پیران را حرمت نباشد و از دلشان رامش بر نیاید. ای زرتشت این ژولیده مویان را عهد نباشد و بسیار فریفتار باشند، چرا که آنچه را گویند نکنند و بدترین عهد دارند، چرا که آنچه را نگویند کنند. ایشان را پایداری در دین و گفتار نیست و از آفریدگار زینهار ندارند و بر گفتار خویش، استوار نیستند.
و اندر آن بدترین هنگام، همه مردن را فریفتار باشند و بد یکدیگر خواهند و مهرورزی بزرگ دگر گونه باشد…و آزرم و دلبستگی و روان دوستی از این جهان بشود…..مهر پدر از دل پسر و برادر از برادر برود و داماد از پدر زن روی بگرداند و خواهش مادر از دختر جدا و دگرگونه باشد و رستنیها و دار و درخت بکاهد،
و در آن بدترین هنگام، آن بد تباران، مرغی را گرامیتر بدارند تا مردم یگانه پرست و دیندار ایران زمین را…..آن بد نهادان، تخمهء خویش را گرامی دارند و آنان که از تخمه پارسیانند را پست شمارند.
ای زرتشت،چون این گیتی به تنگ آید و پیدایش سوشیانت، نزدیک آید، روز و ماه و سال کوتاهتر شود و روز و شب بکاهد و خورشید راست تر و نهفته تر گردد…آنان مرده ها را چال کنند و مردگان را بگسترانند.
و اندر آن روزگار سخت،ای سپیتامان زرتشت،آن پست ترین بندگان به فرمانروایی سرزمینهای ایران فراز آیند…..بهدینان که کستی به میان دارند، پس از آن پاکی نگهداشتن نتوانند…. و آنقدر پارسایان بکاهند که دیگر مردمان سرزمین ایران روزهای مقدس را نشناسند و هر پارسی زبانی، روزهای آن دیوان ژولیده موی را بشناسد…عبادت به روش خویش را بیاموزند و بیاموزانند و کمتر کسی نیایش بهدینی را بداند،آنقدر که اگر مردی پارسا، درآن روزگار بد، شعله آتشی را بروش صحیح بیفروزد، بهره آن مانند کسی است که در این روزگار تو، صد سال به نیایش آمده باشد.
گفتار پاکان و بخردان و راست دینان را انگیزش (شورش) و کفر بدارند و گفتار خردان و بدکاران و دلقکان را نیکو و گرامی و باور بدارند.
هم در آن بدترین ایام،این بد نهادان،دختران پادشاهان و بزرگان ایران زمین را به زنی گیرند و برده داری و غلامی که در این سرزمین هرگز نبوده، رواج دهند و انسانی که آفریدهء من است به انسانی دیگر به بهای پول میفروشند….با آن بهایی که بابت زنان برده (کنیزان) میپردازند با آنان مانند حیوانات همخوابه می شوند و بدان کار نیز مباهات می ورزند و فرزندان حاصل را نیز به فرزندی می دارند…….
و از گناهانی که مردمان کنند، از پنج گناه سه گنه را پیشوایان دین و دو دیگر را مردمان و پیروان آنان مرتکب گردند و نیکان را دشمن باشند و عبادتی را که خود بپذیرند، انجام ندهند و از دوزخ بیم ندارند.
و جشن و رسم پیشینیان، جای جای کنند و آن نیز که کنند بسیار سست باشد و بدان اعتقادی ندارند.
چون این گیتی به پایان خویش نزدیک آید، صدهزار و ده هزار و هزار…. از تخمهء خشم به هستی رسند.
آنان که به ایرانشهر (سرزمین ایران)برسند، از بدترین تبار و بی هنرترین آفریدگان باشند….دارای پرچمی افراشته و زینهای مرکبشان سیاه رنگ باشد،چهره هاشان آفتاب سوخته و مویی ژولیده بر سر و صورت دارند….از پست ترین نژاد و از فرزندان زویش باشند که چون نیک بنگری آنان را تخمه و جد و بن پیدا نیست.
آنان به جادوگری و وعده های دروغین به سرزمینهای ایران که من ،اورمزد،آفریدم بتازند و بسیار دیها که ویران کنند و چاهها که بخشکانند و دانشمندان که کشتار کنند و بسیار کتابها که بسوزانند و لوحها که بر آب ریزند و آتشها که خاموش کنند و بر این کارشان نیز تا ابد مفتخر باشند.
آنگاه بس چیزها را که سوزند و آلایند و خانه از خانه داران بگیرند و ده از دهگانان، آبادی و بزرگی و بزرگزادگی و راستی در دین و پیمان و زنهار و شادی و همگی آفرینش من، اورمزد که دادم بگیرند…..و این دین ویژهء مزدیسنان و آتش بهرام که به داد بر پا شده است، همه را بگیرند و به نیستی رسانند و زنگیان و آوارگان صحرا نشین پدید آیند. و آن روستای بزرگ شهر و آن شهر بزرگ ده و آن ده بزرگ دودمانی شود و از آن دودمان بزرگ،جز استخوانی نماند…بازی و شوخی از دل کودکان و جوانان برود و پیران را حرمت نباشد و از دلشان رامش بر نیاید. ای زرتشت این ژولیده مویان را عهد نباشد و بسیار فریفتار باشند، چرا که آنچه را گویند نکنند و بدترین عهد دارند، چرا که آنچه را نگویند کنند. ایشان را پایداری در دین و گفتار نیست و از آفریدگار زینهار ندارند و بر گفتار خویش، استوار نیستند.
و اندر آن بدترین هنگام، همه مردن را فریفتار باشند و بد یکدیگر خواهند و مهرورزی بزرگ دگر گونه باشد…و آزرم و دلبستگی و روان دوستی از این جهان بشود…..مهر پدر از دل پسر و برادر از برادر برود و داماد از پدر زن روی بگرداند و خواهش مادر از دختر جدا و دگرگونه باشد و رستنیها و دار و درخت بکاهد،
و در آن بدترین هنگام، آن بد تباران، مرغی را گرامیتر بدارند تا مردم یگانه پرست و دیندار ایران زمین را…..آن بد نهادان، تخمهء خویش را گرامی دارند و آنان که از تخمه پارسیانند را پست شمارند.
ای زرتشت،چون این گیتی به تنگ آید و پیدایش سوشیانت، نزدیک آید، روز و ماه و سال کوتاهتر شود و روز و شب بکاهد و خورشید راست تر و نهفته تر گردد…آنان مرده ها را چال کنند و مردگان را بگسترانند.
و اندر آن روزگار سخت،ای سپیتامان زرتشت،آن پست ترین بندگان به فرمانروایی سرزمینهای ایران فراز آیند…..بهدینان که کستی به میان دارند، پس از آن پاکی نگهداشتن نتوانند…. و آنقدر پارسایان بکاهند که دیگر مردمان سرزمین ایران روزهای مقدس را نشناسند و هر پارسی زبانی، روزهای آن دیوان ژولیده موی را بشناسد…عبادت به روش خویش را بیاموزند و بیاموزانند و کمتر کسی نیایش بهدینی را بداند،آنقدر که اگر مردی پارسا، درآن روزگار بد، شعله آتشی را بروش صحیح بیفروزد، بهره آن مانند کسی است که در این روزگار تو، صد سال به نیایش آمده باشد.
گفتار پاکان و بخردان و راست دینان را انگیزش (شورش) و کفر بدارند و گفتار خردان و بدکاران و دلقکان را نیکو و گرامی و باور بدارند.
هم در آن بدترین ایام،این بد نهادان،دختران پادشاهان و بزرگان ایران زمین را به زنی گیرند و برده داری و غلامی که در این سرزمین هرگز نبوده، رواج دهند و انسانی که آفریدهء من است به انسانی دیگر به بهای پول میفروشند….با آن بهایی که بابت زنان برده (کنیزان) میپردازند با آنان مانند حیوانات همخوابه می شوند و بدان کار نیز مباهات می ورزند و فرزندان حاصل را نیز به فرزندی می دارند…….
و از گناهانی که مردمان کنند، از پنج گناه سه گنه را پیشوایان دین و دو دیگر را مردمان و پیروان آنان مرتکب گردند و نیکان را دشمن باشند و عبادتی را که خود بپذیرند، انجام ندهند و از دوزخ بیم ندارند.
و جشن و رسم پیشینیان، جای جای کنند و آن نیز که کنند بسیار سست باشد و بدان اعتقادی ندارند.
به کسی که پایش را از دست داده است،
گفتن اینکه کسانی هستند که هر دو پایشان را از دست دادهاند، تسلی دادن نیست، بله، دستانداختنش است، در درجهای از درماندگی و بیچارگی، دیگر هر مقایسهای معنایش را از دست میدهد.
#آرتور_کوستلر
گفتن اینکه کسانی هستند که هر دو پایشان را از دست دادهاند، تسلی دادن نیست، بله، دستانداختنش است، در درجهای از درماندگی و بیچارگی، دیگر هر مقایسهای معنایش را از دست میدهد.
#آرتور_کوستلر
✅خلاصه زندگی ما از زبان مولانا
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!
کوزه بودش، آب مینامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست!
@wwwgap8ir
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!
کوزه بودش، آب مینامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست!
@wwwgap8ir
حکمرانی خوب
در سال ۱۹۵۸ وقتی اصلاحیه قانون اساسی سوئیس در موضوع عدالت اجتماعی در حال بررسی بود، رییس مجلس قانون اساسی در رستورانی شاهد داستان زیر بود که مسیر بررسی را تغییر داد و امروز سوئیس بالاترین سطح عدالت اجتماعی را در دنیا برای ملت خود یدک میکشد
او میگوید؛ در میز مجاور من مردی يک ساندويچ برای دوتا پسر كوچيكش گرفت؛
گذاشت روی ميز،
به اولی گفت: "تو نصف كن!"
و به دومی گفت: "و تو انتخاب كن!"
مات و مبهوت نحوه ی تربيت وعدالت اين مرد شدم!!
يعنی اگه اولى يک وقت عمدا نامساوى نصف كند، دومى حق داشته باشد كه اول انتخاب كند!
فهمیدم "که قانون پدر است " دولت "پسر اول "و ملت "پسر دوم" و تا امروز این تجربه در همه ارکان سوئیس حاکم است.
در سال ۱۹۵۸ وقتی اصلاحیه قانون اساسی سوئیس در موضوع عدالت اجتماعی در حال بررسی بود، رییس مجلس قانون اساسی در رستورانی شاهد داستان زیر بود که مسیر بررسی را تغییر داد و امروز سوئیس بالاترین سطح عدالت اجتماعی را در دنیا برای ملت خود یدک میکشد
او میگوید؛ در میز مجاور من مردی يک ساندويچ برای دوتا پسر كوچيكش گرفت؛
گذاشت روی ميز،
به اولی گفت: "تو نصف كن!"
و به دومی گفت: "و تو انتخاب كن!"
مات و مبهوت نحوه ی تربيت وعدالت اين مرد شدم!!
يعنی اگه اولى يک وقت عمدا نامساوى نصف كند، دومى حق داشته باشد كه اول انتخاب كند!
فهمیدم "که قانون پدر است " دولت "پسر اول "و ملت "پسر دوم" و تا امروز این تجربه در همه ارکان سوئیس حاکم است.
.من اگر سیبی از این باغ بچینم، دزدم!
تو اگر باغ همه غَصب کنی مصلحت است؟
من اگر شکوه کنم نزد خدا کُفران است!
تو اگر تکیه زنی جای خدا، منزلت است؟
تو اگر باغ همه غَصب کنی مصلحت است؟
من اگر شکوه کنم نزد خدا کُفران است!
تو اگر تکیه زنی جای خدا، منزلت است؟
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺯﻥ ﺟﻬﺎﻥ "مرلین مونرو" ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﺸﻘﯽ ﺁﺗﺸﯿﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﯼ ﺭﯾﺎﺿﯿﺎﺕ ، ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻭ ﻧﺠﻮﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺟﻬﺎﻥ "انیشتین" ﻧﻮﺷﺖ :
- ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻜﻦ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﯿﻢ ؛ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﻧﺒﻮﻍ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﺤﺸﺮﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ !
* ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ؛
" ﻣﺮﻟﯿﻦ ﻣﻮﻧﺮﻭ "
ﭘﺎﺳﺦ:
- ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯﯼ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺧﺎﻧﻢ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ! ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﯾﻚ ﺭﻭﯼ ﺳﻜﻪ ﺍﺳﺖ !!
ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﯿﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﺷﻮﺩ ...
ﭼﻪ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !!!
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﻧﯽ ﺷﻤﺎ !!
ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ؛
ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ
😁
- ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻜﻦ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﯿﻢ ؛ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﻧﺒﻮﻍ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﺤﺸﺮﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ !
* ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ؛
" ﻣﺮﻟﯿﻦ ﻣﻮﻧﺮﻭ "
ﭘﺎﺳﺦ:
- ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯﯼ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺧﺎﻧﻢ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ! ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﯾﻚ ﺭﻭﯼ ﺳﻜﻪ ﺍﺳﺖ !!
ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﯿﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﺷﻮﺩ ...
ﭼﻪ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !!!
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﻧﯽ ﺷﻤﺎ !!
ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ؛
ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ
😁
سوال واقعی این نیست ڪه
آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
سوال واقعی این است ڪه
آیا قبل از مرگ زندگی ڪردهای؟!
- اشو -
@wwwgap8ir
سوال واقعی این نیست ڪه
آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
سوال واقعی این است ڪه
آیا قبل از مرگ زندگی ڪردهای؟!
- اشو -
@wwwgap8ir
دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدهای بزرگ ریشههای فقر، عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر!
- فیودور داستایوفسکی -
@wwwgap8ir
دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدهای بزرگ ریشههای فقر، عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر!
- فیودور داستایوفسکی -
@wwwgap8ir