گپ 8
61 subscribers
737 photos
69 videos
2.06K links
فلسفه، ادبیات،متن، اشعار
🔹

ادرس سایت : www.gap8.ir که مورد صیانت قرار گرفت و فیلتر شد
مدیر کانال



@gharib811


@F2022_400









@wwwgap8ir : ایدی کانال
Download Telegram
۷

در خاور میانه باستان


در حماسه اترهسیس  انسان از گِل خلق می‌شود.

این داستان مربوط به قرن ۱۹ قبل از میلاد است و در آن، آسمان تحت حکومت آنو،
زمین تحت حکومت انلیل و آب‌ها تحت سلطه انکی هستند.

انلیل خدایان کوچک‌تر را به زراعت واداشته بود اما بعد از ۴۰ سال آنان دیگر حاضر نشدند کار کنند. نتیجتاً، انکی پیشنهاد کرد که انسان‌ها خلق شوند.

پس مامی، یکی از ایزدبانوان، گل را خون وی (خدای زیرزمین) و بزاق ترکیب کرد و انسان‌ها را به وجود آورد.

ادامه داستان شبیه قصه نوح است زیرا به دلیل سر و صدای زیاد آدمیان، خدایان طوفانی می‌فرستند تا آنان را نابود کنند

اما یکی از انسان‌ها قایقی می‌سازد و نجات پیدا می‌کند.
۸

مسیحیت آدم را اولین بشر می‌داند.

اهمیت آدم در مسیحیت از اهمیت او در یهودیت باستانی بسیار بیشتر بوده زیرا باب‌های ۱ و ۲ سفر پیدایش، به خصوص ماجرای گناه آدم و اخراجش از بهشت، یکی از پایه‌های اساسی رابطه انسان و خدا در عقاید مسیحی محسوب می‌شود.

او که در آغاز آفرینش فضیلت‌های بسیاری (مثل نداشتن شهوت) دارا بود، با انجام «گناه نخستین» همه را از دست داد و سپس ذات فاسد شده خود را به همه نوادگانش منتقل کرد.

تنها با آمدن عیسی، موسوم به «آدم آخر» یا «آدم دوم» بود که انسان به شکوه و کمال اصلی خود بازگشت

زیرا «همان‌طور که در آدم همه می‌میرند، در مسیح همه زنده خواهد شد.»

مسیحیان شباهت‌های دیگری نیز میان آدم و عیسی رسم کرده‌اند؛

مثلاً درخت حیات در باغ عدن به درخت صلیب تشبیه شده‌است.
۹


در اساطیر نورس

در واقعه راگناروگ یا فرجام خدایان
زن و مردی در میان درخت زندگانی (( ایگدراسیل)) پناه میگیرند و از فاجعه اخر و زمانی راگناروگ در امان میمانند و نژاد انسان را بازتولید میکنند .

واقعه خلقت در ادیان مختلف با شباهتها و تفاوتهایی بیان شده .
در اسلام درباره نحوه خلقت اطلاعات دقیقی در دسترس نیست به دلیل اینکه در قران درباره خلقت گاهی خلقت را هشت روز گاهی ۶ روز گاهی دوروز و گاهی به یکباره ذکر کرده اند 
همینطور ترتیب خلقت گاهی اول زمین خلق شده سپس اسمان و در جای دیگر بر عکس
در باره مواد خلق انسان نیز به همینگونه
از این روی نمیتوان داستان واحدی برای خلقت در اسلام در نظر گرفت .
۱۰

آنچه نویسندگان داستان آدم و حوا دربارهٔ به وجود آمدن بشر گفته‌اند، با آنچه علم می‌گوید، بسیار متفاوت است.

نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمی‌رسد؛
در واقع یافته‌های علمی نشان می‌دهد جمعیت آغازین انسان‌ها بیش از هزاران نفر بوده‌اند.
نتایج تحقیقات پروژه ژنوم انسان هیچ شک علمی باقی نگذاشته
که انسانها و نخستی سانان دارای اجداد مشترکی هستند و انسان‌های کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافته‌اند.

همچنین، دیرینگی حیات بر روی زمین، برخلاف این داستان که آن را شش هزار سال می‌داند، میلیاردها سال است.


در علم ژنتیک نزدیکترین نیای مشترک  پدری انسان‌ها اصطلاحاً «آدم کرومزوم Y» نامیده شده

که البته ارتباطی با آدمِ ادیان ابراهیمی ندارد.

این فرد که نسل تمام انسان‌های مذکر فعلی از طریق پدر به او می‌رسد، حدوداً ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ سال قبل زیسته‌است.

نزدیک‌ترین نیای مشترک مادری هم «حوای میتوکندریایی» نام داده شده و ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش زندگی کرده‌است.

این‌ها در یک بازه زمانی نزیسته‌اند، هرگز با هم ملاقات نکرده‌اند و تنها انسان‌های زمان خودشان نبوده‌اند.

نسل سایر انسان‌های معاصر اینان هم می‌تواند در حال حاضر میان انسان‌های فعلی وجود داشته باشد.

همچنین، آدم کروموزوم Y و حوای میتوکندریایی افراد ثابتی نیستند و همین افراد هم «آدم کروموزوم Y» و «حوای میتوکندریایی» خودشان را داشته‌اند.


فرگشت مسبب برانگیخته‌شدن واکنش‌های تند و تیزی از سوی آنان که تصور می‌کردند گونه‌ها طی شش روز آفرینش به وجود آمده‌اند و از آغاز به همین شکل بودند و خواهند بود، شده‌است.

مخالفان اصلی این نظریه، دین‌دارانی هستند که فکر می‌کنند داستان پیدایش تاریخی است.

 این مسئله به خصوص بین مسیحیان انجیلی در آمریکا داغ است

و استفاده از داستان آدم و حوا برای رد ادیان توسط «خداناباوران نو » نظیر ریچارد داوکینز بر آتش بحث‌ها را افزوده‌است.

به‌طور کلی، این سؤال برای باورمندان پیش آمده که اگر آدم و حوا انسان‌های واقعی نبوده‌اند، پس آیا کتاب مقدس صحیح است؟

یکی از جواب‌هایی که گروهی از مسیحیان برای این پرسش مطرح کرده‌اند این است باید داستان آدم و حوا به صورت استعاری خوانده شود و از واقعی دانستن آن اجتناب شود.
گپ 8
Mohsen Chavoshi ~ Music-Fa.Com – Koja Boodi ~ Music-Fa.Com
هنوزم اون شبای گریه مستی رو یادم هست ....
میگویند پیروز کسی است که لبخند اخر را میزند


و مردم ایران آن کسانی هستند که لبخند اخر را خواهند زد

و این اجتناب ناپذیر است
دیگران را ببخش،
حتی وقتی متاسف نیستند.
بگذار حق با آنان باشد،
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند…


#اشو
به بودن ها دیر عادت کن
و به نبودن ها زود،
مردم نبودن را بهتر بلدند ...



#ویسلاوا_شیمبورسکا
مردهای خوب


مردها زیاد گریه میکنند
زیاد میمیرند
زیاد میترسند
اما در سکوت
کسی مرگ مردان را نمیبیند . درکشان نمیکند .
مردها میترسند اما به کدام  ادم محکم تکیه کنند ؟
وقتی همه او را تکیه گاه میشناسند ...
وقتی میترسند به چه کسی پناه ببرند .. پشت چه کسی پنهان شوند ؟

مردها گریه میکنند درونشان تا غرورشان نشکند . و  تو که اشک میریزی و سبک میشوی چه میدانی گریه بدون اشک چه وزن و اواری دارد .

مردهای صادق قول نمیدهند زبان باز نیستند . چون  کلمات سوگند انهاست ‌.

مردها گاهی به جایی تکیه میدهند و در غم و سکوت فرو میروند . گاهی خاطرات و دلتنگی و زخمهای کهنه درونشان دهان باز میکند  . همچون اواری سهمگین خردشان میکند .
و تو نظاره میکنی که چقدر ارام در فکر است ..

مردها عاشق زنهایی هستند که به انها اطمینان دهند همیشه خواهند ماند . مردها عاشق زنهایی هستند که بگویند نگران نباش هرچه که باشد و بشود من درکنارت هستم . و با هم خواهیم جنگید ..

و فقط یک مرد میتواند درک کند که چنین حرفی چه توان شگفت انگیزی در خود دارد .‌

مردها همیشه برای داشته هایشان یا تواناییهایشان انتخاب میشوند .

یک مرد باید داشته باشد باید انجام دهد باید بجنگد . باید تلاش کند . که انتخاب شود . هیچ وقت خودش و انچه هست کافی نیست ...  و تو مینشینی تا برای انچه هستی انتخاب شوی . چه تضاد غم انگیزی .

مردها در درونشان صندوقی دارند که پر میشود . از دلتنگی . از حسرت . از بی پناهی . تنهایی و خاطرات .  و روزی زیر وزن این صندوق اخرین مرگ را تجربه میکنند .

چه دلتنگیها و تنهاییهای غریبی دارد یک مرد ...

مردانگی میمیرد در جامعه ای که داشتن مهم تر است از بودن .

#a_f
زنهای خوب



زنها درک نمیشوند
مورد قدردانی قرار نمیگیرند
رنجهایشان کودکانه پنداشته میشود .
عدالتی نمیبینند
مساواتی نمیبینند .
زنها قربانیان تاریخند .


احزاب . ادیان . مکاتب فکری . خلق میشوند بدون رای زنان و تعیین میکنند که زن چیست کیست چه باید بکند و چه نباید چه حقی دارد و چقدر می ارزد ...

با مکتب شومشان افکار مرد را از شهوت پر میکنند و بعد برای زنان اندرونی میسازند و خیمه سرش میکنند . ..

جای زن در اندرونیست !!
تمام تلاششان را میکنند که زن را از جامعه دور کنند محدودش میکنند سرخورده و ناتوانش میکنند تا  در اخر اورا به عقل کم و تجربه ناکافی متهمش کنند . و زنان مردان احمقی بزایند و بزرگ کنند تا ان مردها با ادامه راه حماقت بار پدرانشان نسلهای دیگر زنان را نیز  محدود کنند ..

و چه چاهی بی انتهاست این . به گواه تاریخ ..

مکاتبی که با محدودیت و نگاه جنسیتی فرزندان را بزرگ میکند و جامعه را الوده میکند برای درمانی که خود مرضش را  ساخته اند  محدودیت بیشتر زنان را تجویز میکند ...‌

با ذهنیت اتش و پنبه فرزندان را بزرگ میکنند بعد دنبال گونی برای پنبه میگردند .

در مکتبشان نیست که مردانی پاک تربیت کنند . چون ذهن کودکان را با اتش و پنبه جنسیت پر کرده اند ‌ . و در دوری و پرهیز . و حالا مجبورند برای نسل بیماری که سآخته اند قفس بسازند ...

...
...


هر روز پس از تلاشی پایان ناپذیر  کسی نیست که قدردان زحمتشان باشد .

و چه بسیارند انها که با بیشعوری تمام از طعم غذا گله میکنند . آنها که بزرگترین هنرشان خوردن غذای اماده است ..

در رستوران به گارسون انعام هم میدهند و ژست روشنفکر دارند .
و در خانه از غذا ایراد میگیرند و نمیفهمند که هر غذایی چقدر زحمت دارد .‌ و سزاوار تشکر ...

اگر کسی با زن خوب باشد میگویند زن ذلیل و نکوهشش میکنند .
و تو سری زدن  و بد اخلاقی را غیرت معنی میکنند ...

و نمیفهمند مردی که به همسرش احترام نگذارد . هستند مردانی که با کمال میل این احترام را به همسرش ارزانی دارند  ...

زنها خورد میشوند اگر خیانت ببینند . همیشه در ترسند چون مردشان بیرون است . تمام روز . استرس نگرانی دلشوره ...

زبان زنها اصلا پیچیده نیست کمی شعور میخواهد . زنها هر جمله ای را نمیگویند بعضی کلمات را در نحوه بیانشان میشود به وضوح شنید و درک کرد .  فقط کافیست موقع صحبت نگاهشان کرد ..
و بترسید از سکوت زنها . که سکوت نشان ناراحتی یا قطع امید است ..

زنها زیبایی دنیا هستند . با قوانین و مکاتب ناقص انها را محدود نکنیم



زن و مرد فارق از جنسیت انسانیم . همدیگر را نیازاریم . و به هم خرده نگیریم . و با  مهربانی همدیگر را درک کنیم .
و یادمان باشد شعور زنان یک جامعه مستقیما به شعور مردان و حاکمان ان جامعه بستگی دارد .

پس با تحقیر زنان خود را تحقیر نکنیم .


#a_f
کودکان

کودکان همیشه مورد تجاوز قرار میگیرند .
تجاوز فکری . ایدئولوژی . مذهبی . حزبی و سیاسی .

تلقین یک فکر . سیاست مذهب یا ایدئولوژی به کودک . جنایت است در حق بشریت .

فرزند گاو پرست باید گاو پرست شود . فرزند یهودی یهودی و مسلمان مسلمان .
چه کسی حق انتخاب داده که بهترین سالهای عمر یک انسان را به سیاست و مذهب و ایدئولوژی الوده میکنیم ؟

و چقدر جنگ و جنایت در جهان ادامه خواهد داشت بین فرزندان  قومها و مذاهب مختلف .

آن کودکانی که هرگز همدیگر را ندیده اند و جز نفرتی که سود جویان در ذهن آنها کاشته اند دلیل دیگری برای جنگ ندارند .

#a_f
۱

اساطیر نورس . و واقعه راگناروگ

از آنجا که واقعه راگناروک نیاز به اشنایی  با اساطیر  نورس دارد سعی شده در ابتدا شخصیتها  خلاصه وار معرفی شوند . و در آخر واقعه راگناروک یا فرجام خدایان توصیف شود
۲


ادین

اُدین ایزد ترس‌آور جادو، جنگ و خرد بود و برای پیروزی در جنگ‌ها فرا خوانده می‌شد، اما به او ایمان نداشتند و اغلب او را متهم می‌کردند که پیروزی را ناعادلانه عطا می‌کند.

گاهی قربانی‌های خونین لازم بود تا خشنودی و رضایت او را به دست آورند.

او ۹ روز گرسنه و تشنه به این حالت که با نیزه خودش زخمی نیز شده بود، از  ایگدراسیل آویزان ماند

(به همین سبب نام ایگدراسیل به درخت جهانی داده شده‌است. ایگ از کنیه‌های اودین و به معنی هراس‌انگیز است)

و پس از این زمان با آموختن نه سرود جادویی و هجده رون، از درخت به پایین افتاد. از این رو او توانایی این را پیدا کرد تا مردگان را به سخن وادارد و با خردمندترین آن‌ها گفتگو و مشورت کند.

پیروان ادین بر این باور بودند که ادین ورود جنگجویان کشته شده در جنگ را به تالار خود والهالا خوش آمد می‌گوید

و تنها جنگجویانی به این مقام دست می‌یابند که با مرگی قهرمانانه در میدان جنگ کشته شده‌اند.

اودین به عنوان پیرمردی بلند قد با ریشی روان و تنها یک چشم

( چشم دیگر را در ازای خرد داده بود )

نشان داده می‌شود.

به طور سنتی اعتقاد بر این بود که اودین در تالار والهالا، واقع در یکی از نه قلمرو محل سکونت خدایان نورس ،  آسگارد ، زندگی می‌کند.
۳

والکیری ها



والکیری ها در اساطیر اسکاندیناوی  زنان جوان و زیبایی هستند نادیدنی که در جنگ‌ها به نبرد می‌پردازند.


آن‌ها در خدمت اودین، والاترین خدای نوردیکها، می‌باشند.

اودین به جنگجویان شجاعی برای نبرد هنگام راگناروک نیاز داشت و والکِیری‌ها میدان جنگ را برای انتخاب دلیرترین کسانی که جان خود را از دست داده‌اند جستجو می‌کردند.

آن‌ها نیمی از این رزم‌آوران به نام اینهریار را به تالار ویژه اودین در والهالا اسکورت می‌نمودند

(ایزدبانو فریا پذیرای نیمه دیگر در تالار «سسرومنیر» واقع در سرزمین فولک‌وانگر بود) تا در آنجا خود را برای نبرد پایانی در روز راگناروک آماده کنند.

وایژه والکِیری در زبان نورس باستان valkyrja از دو واژهٔ وال به معنی کشنده و درنده

و کِیری به معنی گزیننده یعنی کسی که کشتگان جنگ را برمی‌گزیند یا به معنای «برگزیننده کُشتگان» است.


والکیری‌ها دوشیزگان جنگجوی ایزد جنگ و باشندگانی هستند که جنگ و خونریزی آنان را خشنود می‌سازد.تمام والکیری ها در روز رگناروک توسط ایزد مرگ ( هل ) کشته میشوند. 
۴

والهالا

سرایی باشکوه و عظیم واقع در آسگارد بود که تالار کشتگان به‌شمار می‌رفت

و از آنِ اودین سرکردهٔ ایزدان بود.

این تالار بزرگ پانصد و چهل در دارد.

تیرهای به کار رفته در این تالار نیزه هستند و سرتاسر تالار از سپرهای بسیار پوشیده شده‌است.

زره‌های سینه‌پوش فلزی نیز برای ساخت نیمکت‌های این تالار به‌کار رفته‌اند. یک گرگ از درب باختری تالار پاسداری می‌کند و شاهینی در بالای آن در پرواز است..


والکیری ها  نیمی از کسانی که در میدان نبرد کشته می‌شوند را به این تالار می‌آورند،

در حالی که نیمهٔ دیگر پذیرای ایزدبانوی فریا بودند.

این پهلوانان که اینهریار  نامیده می‌شوند، در این تالار خود را برای نبرد روز راگناروک آماده می‌کنند.

در روز رگناروک از هر در این تالار هشتصد جنگجو شانه به شانه به بیرون می‌آیند و به سوی میدان نبرد می‌روند.



والهالا برگردان انگلیسی از واژه نوردیک وال هول یا Valhöll به معنی تالار کشتگان است.