پیر مرد تنهایی را دیدم که پائین کوهی نشسته بود و به کوه مینگریست .
پرسیدم چه میکنی
گفت
همراهی داشتم . به من گفت مرا از کوه بالا بکش تا وقت پائین آمدن در کنارت راه بروم . و همراهت باشم باقی عمر ..
مکثی کرد
پرسیدم خوب تو چه کردی ؟
گفت هیچ . با حسرت نشستم و رفتنش را نظاره کردم .
پرسیدم چرا ؟
گفت مردی که در مشقت و رنج تنها با کوه بجنگد برای داشتن کسی در کنارش ..
از مرگ هم تنها تر است .
گفتم خوب اینطور که تنها شدی ؟
گفت از اول هم تنها بودم فقط خودم نمیدانستم . ..
آن زمان فهمیدم تنهایم که دیدم حاضر نیست همراهم بجنگد و در مشقت افتد .
دانستم این تنها کوهی نیست که مجبورم تنها آن را فتح کنم ...
دیگر هیچ نپرسیدم
و آن پیرمرد غریب هنوز هم به کوه مینگریست ....
کوهی که هر روز و هرماه بزرگتر و بزرگتر شد .
و من با خود گفتم ..
چه پیرمردهای غریبی که در دامنه های کوههای بلند از همراهانشان جداشده اند ...
و چه کوه هایی که منتظر دلتنگ کردن مردی غریبند ......
و من اینک خود آن پیرمرد غریب
#a_f
پرسیدم چه میکنی
گفت
همراهی داشتم . به من گفت مرا از کوه بالا بکش تا وقت پائین آمدن در کنارت راه بروم . و همراهت باشم باقی عمر ..
مکثی کرد
پرسیدم خوب تو چه کردی ؟
گفت هیچ . با حسرت نشستم و رفتنش را نظاره کردم .
پرسیدم چرا ؟
گفت مردی که در مشقت و رنج تنها با کوه بجنگد برای داشتن کسی در کنارش ..
از مرگ هم تنها تر است .
گفتم خوب اینطور که تنها شدی ؟
گفت از اول هم تنها بودم فقط خودم نمیدانستم . ..
آن زمان فهمیدم تنهایم که دیدم حاضر نیست همراهم بجنگد و در مشقت افتد .
دانستم این تنها کوهی نیست که مجبورم تنها آن را فتح کنم ...
دیگر هیچ نپرسیدم
و آن پیرمرد غریب هنوز هم به کوه مینگریست ....
کوهی که هر روز و هرماه بزرگتر و بزرگتر شد .
و من با خود گفتم ..
چه پیرمردهای غریبی که در دامنه های کوههای بلند از همراهانشان جداشده اند ...
و چه کوه هایی که منتظر دلتنگ کردن مردی غریبند ......
و من اینک خود آن پیرمرد غریب
#a_f
۱
#آزادی
آزادی کلمه زیبائیست .
این کلمه به این معنی نیست که هرکار میخواهی میتوانی بکنی .
بلکه بمعنی اینست که کارهایی را که نمیخواهی بکنی به اجبار به تو تحمیل نکنند . ...
در جهان ما خیلیها حس آزادی دارند . درست است که ما آنها را نمیبینیم چون در سرزمینهای دور دست زندگی میکنند ولی خوب وجود دارند ...
ولی در حقیقت کمتر کسی در جهان ما زندگی کرده که مفهوم آزادی را درک کرده باشد و کمتر از آن کسانی که توانسته باشند آزاد زندگی کنند .
ادمها لباسهایی میپوشند که جامعه به آنها تحمیل کرده . سنتهایی را گرامی میدارند که به آنها تحمیل شده .
همه چیز از قبل انتخاب شده فقط انسان از میان گزینه های موجود یکی را برمیگزیند و مسرور و شادمان از اینکه آزاد بوده در این توهم زندگی میکند .
حتی قضاوتش بر اساس اموزهای مذهبی یا اخلاقی یا ایدئولوژی ای است که به او دیکته شده . کسی که اینچنین کند شیطانی است . کسی که فلان چیز را بخورد گناه کار است . کسی که اراسته نباشد و لباس مد روز نپوشد عقب مانده است ....
نادانی و اسارت بشر از آنجا ریشه میگیرد که برای تمام سوالات او از قبل جوابهای آماده تحویلش داده اند .
و او متوهمانه میپندارد که وقتی جواب سوال را میدانم چرا بیندیشم ..
واقعیت را بگویم ..
هیچ کس به شما حقیقت را نخواهد گفت .
اراده هایی وجود دارند که ارزویشان زندگی برده وار بشر است
سیاستمداران حقیقت را نمیگویند .
واعضان تمام مذهب را نمیگویند و بیشترش را زیر خروارها دروغ پنهان میکنند .
اغنیا راز خود را فاش نمیکنند
و در کل هیچ کس برای شما ارزوی خردمندی و توانایی ندارد .
کسی که قدم در راه کشف حقایق میگذارد اول باید تمام دانسته های ذهنی خود را دور بریزد . و شروع به کشف جهان اطراف کند .
و برای آزاد بودن نیز . باید رها شود از هر انچه به او تحمیل شده . هر تفسیری از زندگی . هر روش تحمیلی و هر قضاوت خیر و شر ...
#a_f
#آزادی
آزادی کلمه زیبائیست .
این کلمه به این معنی نیست که هرکار میخواهی میتوانی بکنی .
بلکه بمعنی اینست که کارهایی را که نمیخواهی بکنی به اجبار به تو تحمیل نکنند . ...
در جهان ما خیلیها حس آزادی دارند . درست است که ما آنها را نمیبینیم چون در سرزمینهای دور دست زندگی میکنند ولی خوب وجود دارند ...
ولی در حقیقت کمتر کسی در جهان ما زندگی کرده که مفهوم آزادی را درک کرده باشد و کمتر از آن کسانی که توانسته باشند آزاد زندگی کنند .
ادمها لباسهایی میپوشند که جامعه به آنها تحمیل کرده . سنتهایی را گرامی میدارند که به آنها تحمیل شده .
همه چیز از قبل انتخاب شده فقط انسان از میان گزینه های موجود یکی را برمیگزیند و مسرور و شادمان از اینکه آزاد بوده در این توهم زندگی میکند .
حتی قضاوتش بر اساس اموزهای مذهبی یا اخلاقی یا ایدئولوژی ای است که به او دیکته شده . کسی که اینچنین کند شیطانی است . کسی که فلان چیز را بخورد گناه کار است . کسی که اراسته نباشد و لباس مد روز نپوشد عقب مانده است ....
نادانی و اسارت بشر از آنجا ریشه میگیرد که برای تمام سوالات او از قبل جوابهای آماده تحویلش داده اند .
و او متوهمانه میپندارد که وقتی جواب سوال را میدانم چرا بیندیشم ..
واقعیت را بگویم ..
هیچ کس به شما حقیقت را نخواهد گفت .
اراده هایی وجود دارند که ارزویشان زندگی برده وار بشر است
سیاستمداران حقیقت را نمیگویند .
واعضان تمام مذهب را نمیگویند و بیشترش را زیر خروارها دروغ پنهان میکنند .
اغنیا راز خود را فاش نمیکنند
و در کل هیچ کس برای شما ارزوی خردمندی و توانایی ندارد .
کسی که قدم در راه کشف حقایق میگذارد اول باید تمام دانسته های ذهنی خود را دور بریزد . و شروع به کشف جهان اطراف کند .
و برای آزاد بودن نیز . باید رها شود از هر انچه به او تحمیل شده . هر تفسیری از زندگی . هر روش تحمیلی و هر قضاوت خیر و شر ...
#a_f
۲
رها شود از بیم و غم حرف دیگران .
رها شود از قضاوت خوب و بد جامعه .
رها شود از حرص ارزوهایی که هرگز مال او نبوده .
رها شود از رنج نداشته هایی که هرگز نیازی به بودنشان نداشته .
و رها شود از هر انچیزی که دارد . و هر لحظه اماده واگذاری هرچیزی باشد که در زندگی داشته .
نیاز را بوجود میاورند که کنترل کنند .
باور را میسازند تا استسمارتان کنند .
سنتها را میسازند تا گله ها را جمع کنند تا مبادا کسی از گله خارج شود و چیزی ببینید و بفهمد که آنها نمیخواهند ...
به انسان القا میکنند که زندگی یعنی انجام این کارها و داشتن آن چیزها . و بعد برای آنکه همان چیزها را به او بدهند تمام عمر سوار او میشوند .
و در پایان زندگی تازه کشف میکند که هیچ کدام از چیزهایی که برای داشتنشان تمام عمر زحمت کشیده خوشحالش نمیکند . ...
باور کنیم زندگی فراتر از زاد و ولد و پیر شدن و مردن است .
باور کنیم هر انسان منحصر به فرد و با ارزش است .
#a_f
رها شود از بیم و غم حرف دیگران .
رها شود از قضاوت خوب و بد جامعه .
رها شود از حرص ارزوهایی که هرگز مال او نبوده .
رها شود از رنج نداشته هایی که هرگز نیازی به بودنشان نداشته .
و رها شود از هر انچیزی که دارد . و هر لحظه اماده واگذاری هرچیزی باشد که در زندگی داشته .
نیاز را بوجود میاورند که کنترل کنند .
باور را میسازند تا استسمارتان کنند .
سنتها را میسازند تا گله ها را جمع کنند تا مبادا کسی از گله خارج شود و چیزی ببینید و بفهمد که آنها نمیخواهند ...
به انسان القا میکنند که زندگی یعنی انجام این کارها و داشتن آن چیزها . و بعد برای آنکه همان چیزها را به او بدهند تمام عمر سوار او میشوند .
و در پایان زندگی تازه کشف میکند که هیچ کدام از چیزهایی که برای داشتنشان تمام عمر زحمت کشیده خوشحالش نمیکند . ...
باور کنیم زندگی فراتر از زاد و ولد و پیر شدن و مردن است .
باور کنیم هر انسان منحصر به فرد و با ارزش است .
#a_f
۳
گاهی باید از خود بپرسیم
ایا تلاش برای راضی نگه داشتن ادمهایی که همیشه مستعد ناراضی بودن هستند . واقعا ضرورتی دارد ؟؟؟
ایا ما محتاج قضاوت کسانی هستیم که حتی از انها خوشمان هم نمیاید ؟
خرج کردن برای دندانی که مستعد پوسیدن است فقط اتلاف عمر پول و تحمل رنجی طولانیست ....
اگر قرار است روزی که خود واقعیتان هستید آدمها شما را ترک کنند . شاید بهتر که از اول تنها بمانید و آزاد زندگی کنید .
#a_f
گاهی باید از خود بپرسیم
ایا تلاش برای راضی نگه داشتن ادمهایی که همیشه مستعد ناراضی بودن هستند . واقعا ضرورتی دارد ؟؟؟
ایا ما محتاج قضاوت کسانی هستیم که حتی از انها خوشمان هم نمیاید ؟
خرج کردن برای دندانی که مستعد پوسیدن است فقط اتلاف عمر پول و تحمل رنجی طولانیست ....
اگر قرار است روزی که خود واقعیتان هستید آدمها شما را ترک کنند . شاید بهتر که از اول تنها بمانید و آزاد زندگی کنید .
#a_f
#حماقت
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
امواج زندگی را بپذیر، حتی اگر گاهی تورا به عمق ببرند،
آن ماهی آسوده که بر سطح دریا میبینی مرده است.
#نلسون_ماندلا
آن ماهی آسوده که بر سطح دریا میبینی مرده است.
#نلسون_ماندلا
باشد که خورشید به صورت تو گرم بتابد.
بارانها به آرامی بر مزارع تو ببارد
و تا زمانی که دوباره به هم میرسیم،
خدا تو را در کف دستانش بگیرد
دعای ایرلندی
بارانها به آرامی بر مزارع تو ببارد
و تا زمانی که دوباره به هم میرسیم،
خدا تو را در کف دستانش بگیرد
دعای ایرلندی
"امن بودن"، یک پله و بلکه چند پله بالاتر از دوست داشتن
بیشتر از عشق حتی، برای آدمها ارزش دارد.
امن بودن، یعنی از جانب تو خطری تهدیدم نمی کند؛
به من اجازه می دهی در کنارت خودم باشم، سین جیمم نمی کنی، می توانم بدون اینکه نگران چیزی باشم، با خودم در صلح باشم. تو، صلح مرا بهم نمی ریزی.
کاش، اگر کسی گفت "دوستت دارم" معنایش این باشد که نترس! از جانب من در امن و امانی !
کاش دور و برتان پر باشد از آدم های امن...
@wwwgap8ir
بیشتر از عشق حتی، برای آدمها ارزش دارد.
امن بودن، یعنی از جانب تو خطری تهدیدم نمی کند؛
به من اجازه می دهی در کنارت خودم باشم، سین جیمم نمی کنی، می توانم بدون اینکه نگران چیزی باشم، با خودم در صلح باشم. تو، صلح مرا بهم نمی ریزی.
کاش، اگر کسی گفت "دوستت دارم" معنایش این باشد که نترس! از جانب من در امن و امانی !
کاش دور و برتان پر باشد از آدم های امن...
@wwwgap8ir
اغاز پیدایش از دیدگاه ادیان
۱
یهودیت
در تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، افسانههای آفرینش مختلف و متضادی وجود دارد.
میان این روایتها، دو داستان را در سفر پیدایش در تورات روایت کردهاند
و آدم و حوا شخصیتهای داستان دوم هستند.
داستانی در اسلام نیز در قران روایت شده که به صورت کلی شباهتهای زیادی با داستان دوم سفر پیدایش دارد اما برخی از بخشهای روایت قرآنی در سفر پیدایش یافت نمیشوند و ریشه در متون متاخر یهودی و مسیحی دارند.
داستان آدم و حوا با یافتههای علمی در تضاد است زیرا اجماع علمی این است که نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
به علاوه، دیرینگی حیات بر روی زمین میلیاردها سال است اما این داستان آن را حدود شش هزار سال دانستهاست.
۱
یهودیت
در تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، افسانههای آفرینش مختلف و متضادی وجود دارد.
میان این روایتها، دو داستان را در سفر پیدایش در تورات روایت کردهاند
و آدم و حوا شخصیتهای داستان دوم هستند.
داستانی در اسلام نیز در قران روایت شده که به صورت کلی شباهتهای زیادی با داستان دوم سفر پیدایش دارد اما برخی از بخشهای روایت قرآنی در سفر پیدایش یافت نمیشوند و ریشه در متون متاخر یهودی و مسیحی دارند.
داستان آدم و حوا با یافتههای علمی در تضاد است زیرا اجماع علمی این است که نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد و انسانهای کنونی از دیگر انسانیان تکامل یافتهاند.
به علاوه، دیرینگی حیات بر روی زمین میلیاردها سال است اما این داستان آن را حدود شش هزار سال دانستهاست.
2
در بخش اول افرینش
الوهیم ، واژه عمومی عبری به معنی خدا، جهان را در شش روز میآفریند و سپس در روز هفتم استراحت میکند و روز هفتم را متبرک و مقدس مینماید.
خدا با فرمان لفظی («باش…») میآفریند و پیشنهاد مقایسه با پادشاهی را میدهد که تنها کافی است سخن بگوید تا هر اتفاقی بخواهد روی دهد،
در بخش اول افرینش
الوهیم ، واژه عمومی عبری به معنی خدا، جهان را در شش روز میآفریند و سپس در روز هفتم استراحت میکند و روز هفتم را متبرک و مقدس مینماید.
خدا با فرمان لفظی («باش…») میآفریند و پیشنهاد مقایسه با پادشاهی را میدهد که تنها کافی است سخن بگوید تا هر اتفاقی بخواهد روی دهد،
۳
در بخش دوم، سفر پیدایش ۴:۲–۲۴، خدا که از او با نام یهوه الوهیم یاد میشود
نخستین انسان را از خاک میآفریند و در باغ عدن جای میدهد و از نفس خویش در انسان میدمد
و در نتیجه آن انسان نِفِش (נֶפֶש) به معنی یک موجود زنده میشود.
انسان نفش را با تمام مخلوقات تقسیم میکند.
انسان حیوانات را نامگذاری میکند که نشانگر قدرت او در محدوده خلقت است.
در بخش دوم، سفر پیدایش ۴:۲–۲۴، خدا که از او با نام یهوه الوهیم یاد میشود
نخستین انسان را از خاک میآفریند و در باغ عدن جای میدهد و از نفس خویش در انسان میدمد
و در نتیجه آن انسان نِفِش (נֶפֶש) به معنی یک موجود زنده میشود.
انسان نفش را با تمام مخلوقات تقسیم میکند.
انسان حیوانات را نامگذاری میکند که نشانگر قدرت او در محدوده خلقت است.
۴
خلقت در اسلام
بر اساس قرآن خدا انسان را از گل آفرید.
نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او میآموزد و فرمان میدهد تا تمامی موجودات به او سجده کنند. به جز ابلیس که از جنیان بود، همه به آدم سجده کردند
خدا به آدم و همسرش حوا دستور میدهد که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.
ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فرامیخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را میخوردند
و متوجه عورت خویش میگردند.
وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه میشود، آنها را از باغ بهشت اخراج کرده و به زمین میفرستد.
قرآن در ۳۰ آیه از خلقت انسان سخن گفتهاست. در این آیات در برخی انسان را از خاک یا گِل پخته و در بعضی از گِل خشکیده. گاهی نیز از منی و آب لجن و نطفه میداند
و خلقت انسان به عنوان بهترین مخلوق الله عنوان شدهاست.
به هرحال از مجموع ۳۰ آیه قرآن این گونه به دست میآید که انسان از خاک یا گِل خشکیده یا از لجن یا از عصاره گل آفریده شده و به صورت نطفه در درون منی و از طریق صلب پدر به رحم مادر منتقل گردیده
و در آنجا پس از گذراندن زمانی ابتدا به عَلَق و سپس مضغه رفته و بعد دارای استخوان و در نهایت گوشت میشود و به صورت جنین آماده ورود به دنیا میگردد.
خلقت در اسلام
بر اساس قرآن خدا انسان را از گل آفرید.
نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او میآموزد و فرمان میدهد تا تمامی موجودات به او سجده کنند. به جز ابلیس که از جنیان بود، همه به آدم سجده کردند
خدا به آدم و همسرش حوا دستور میدهد که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.
ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فرامیخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را میخوردند
و متوجه عورت خویش میگردند.
وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه میشود، آنها را از باغ بهشت اخراج کرده و به زمین میفرستد.
قرآن در ۳۰ آیه از خلقت انسان سخن گفتهاست. در این آیات در برخی انسان را از خاک یا گِل پخته و در بعضی از گِل خشکیده. گاهی نیز از منی و آب لجن و نطفه میداند
و خلقت انسان به عنوان بهترین مخلوق الله عنوان شدهاست.
به هرحال از مجموع ۳۰ آیه قرآن این گونه به دست میآید که انسان از خاک یا گِل خشکیده یا از لجن یا از عصاره گل آفریده شده و به صورت نطفه در درون منی و از طریق صلب پدر به رحم مادر منتقل گردیده
و در آنجا پس از گذراندن زمانی ابتدا به عَلَق و سپس مضغه رفته و بعد دارای استخوان و در نهایت گوشت میشود و به صورت جنین آماده ورود به دنیا میگردد.
۵
افسانههای متعددی در غرب اسیا در دوره باستان دربارهٔ نحوه به وجود آمدن هستی و بشریت رایج بودهاست؛
به عنوان مثال، مصریها چندین داستان آفرینش مختلف داشتهاند.
نویسندگان کتاب مقدس در تهیه داستان آدم و حوا، از افسانهها، قصهها و مطالب ادبی موجود در خاور میانه باستان استفاده کردهاند.
افسانه آفرینش اسرائیلی در جزئیات شباهتهای به خصوصی با دیگر افسانههای آفرینش خاورمیانهای دارد؛
با این حال در جهانبینی و برداشت از مفاهیم «خدا» و «بشریت» تفاوتهایی میان آنان دیده میشود.
افسانههای متعددی در غرب اسیا در دوره باستان دربارهٔ نحوه به وجود آمدن هستی و بشریت رایج بودهاست؛
به عنوان مثال، مصریها چندین داستان آفرینش مختلف داشتهاند.
نویسندگان کتاب مقدس در تهیه داستان آدم و حوا، از افسانهها، قصهها و مطالب ادبی موجود در خاور میانه باستان استفاده کردهاند.
افسانه آفرینش اسرائیلی در جزئیات شباهتهای به خصوصی با دیگر افسانههای آفرینش خاورمیانهای دارد؛
با این حال در جهانبینی و برداشت از مفاهیم «خدا» و «بشریت» تفاوتهایی میان آنان دیده میشود.
۶
در مصر باستان
در قدیمیترین افسانه آفرینش مصری، جهان در آغاز تهی، مملو از آب و شکلدادهنشده بود. وقتی آبها پایینتر رفتند، اولین خشکیها پدیدار شدند. آتوم، خدای آفریدگار، در اولین جزیره همه جانداران و چیزها را به وجود آورد.
داستان آفرینش مشابه دیگری هم در مصر باستان رایج بودهاست. این داستان که به دومین روایت آفرینش در سفر پیدایش شبیه است، مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و دربارهٔ آفرینش توسط پتاح، خدای شهر ممفیس است.
پتاح که قلب و زبان بود، جهان را در ذهن خود تصور کرد و به آن دستور داد که موجود شود.
پتاح از ساخته خود «خشنود» شد که مشابه «استراحت» الوهیم در داستان پیدایش است.
در مصر باستان
در قدیمیترین افسانه آفرینش مصری، جهان در آغاز تهی، مملو از آب و شکلدادهنشده بود. وقتی آبها پایینتر رفتند، اولین خشکیها پدیدار شدند. آتوم، خدای آفریدگار، در اولین جزیره همه جانداران و چیزها را به وجود آورد.
داستان آفرینش مشابه دیگری هم در مصر باستان رایج بودهاست. این داستان که به دومین روایت آفرینش در سفر پیدایش شبیه است، مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و دربارهٔ آفرینش توسط پتاح، خدای شهر ممفیس است.
پتاح که قلب و زبان بود، جهان را در ذهن خود تصور کرد و به آن دستور داد که موجود شود.
پتاح از ساخته خود «خشنود» شد که مشابه «استراحت» الوهیم در داستان پیدایش است.