WPI حزب کمونیست کارگری ایران
1.24K subscribers
13.4K photos
18.4K videos
672 files
25K links
کانال رسمی تلگرام حزب کمونیست کارگری ایران.

https://telegram.me/wpi_hkki
Download Telegram
#بیانیه_ی_کانون_صنفی_فرهنگیان_اسلامشهر
درمحکومیت #صدور حکم ١٠ سال زندان برای #اسماعیل_عبدی

هموطنان ارجمند،معلمان شریف

اسماعیل عبدی دبیر آموزش و پرورش اسلامشهر به خاطر حضور در تجمع جلوی مجلس و اعتراض به انحطاط آموزش و پرورش و سیستم تعلیم و تربیت کشور.
در اعتراض به پایمال شدن حقوق صنفی معلمان و دانش آموزان ایران، 6 سال است در زندان به سر می برد.
شش سال است در زنجیر ستمکاران است، شش سال است، کابوس وحشت، خواب و آرامش از چشم خانواده، اقوام و کودکان اسماعیل گرفته است.

با شگفتی بسیار، باردیگر در یک پرونده ساختگی و دروغین ، در پرونده ای مختومه ،#اسماعیل_عبدی به #ده_سال زندان محکوم شده است.

بر کسی پوشیده نیست ، که استبداد حاکم ، برای بقای خود از هیچ جنایتی پرهیز نخواهد کرد ، هیچ حد ومرزی ندارد، دوست و غریبه، خویش و بیگانه نمی شناسد.
هرکس کوچکترین انتقادی بکند ، حق یاباطل خودی یا غیر خودی ،به سخت ترین روش مجازات خواهدشد.
هرروز دامنه ی این آتش بیشتر شعله ور خواهد شد ، حتی نزدیکترین یاران امروز خود را فردا خواهد سوخت.

کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر ضمن محکوم کردن ستمهایی که به اسماعیل عبدی و سایر معلمان فعال صنفی و فعالان مدنی به ناحق روا داشته می شود.
خواهان آزادی فوری همه ی زندانیان بی گناه صنفی /مدنی از جمله آزادی اسماعیل عبدی می باشد.

https://tinyurl.com/ycoyuqnc

کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر
٢٢ اردیبهشت ١٣٩٩

برای تماس با حزب، ارسال خبر و گزارش، همکاری و عضویت میتوانید با آدرسهای زیر تماس بگیرید:
واتس اپ: 00447435562462
کانال تلگرام حزب: @wpi_hkki
اینستاگرام: wpi91
پیامگیر تلگرام @wpi_tamas
🔴 #فراخوان_تجمع شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

فرهنگیان عزیز بازنشسته و شاغل!

🔹 پیرو #بیانیه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۰ خورشیدی شورای هماهنگی و با توجه به اینکه مطالبات اصلی فرهنگیان بازنشسته و شاغل کشور ، با وجود #تحصن دو روز اخیر، از سوی دولت و مجلس بدون پاسخ مانده‌است و مجلس به جای رسیدگی به لایحه رتبه‌بندی و توجه به مطالبات ، مجددا این لایحه را به سه‌شنبه موکول نمود #شورای_هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به همراه #انجمن‌ها و #کانون‌های_صنفی عضو خود در راستای تحقق مطالبات برحق فرهنگیان اعلام #تجمع_سراسری می‌کند.
در همین راستا #شورای_هماهنگی از تمام فرهنگیان شاغل و بازنشسته دعوت می‌کند ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه بیست و دوم آذر ماه در سراسر کشور تجمع نمایند.

🔸 مکان تجمع :
مراکز استان‌ها : مقابل اداره‌کل آموزش و پرورش استان

شهرستان‌ها : مقابل اداره آموزش و پرورش

استان تهران و البرز : مقابل مجلس شورای اسلامی

📣📣📣 قابل توجه همکاران استان‌های #البرز، #قم، #قزوین، #سمنان
از عزیزانی که می‌توانند درخواست می‌کنیم روز تجمع در تهران مقابل مجلس حضور پیدا نمایند.

🔹شورای هماهنگی برای برگزاری باشکوه تجمع از تمام فرهنگیان درخواست می‌کند که با کانون‌های صنفی و انجمن‌های صنفی استان و شهرستان خود همکاری نمایند و در مناطقی که تشکل صنفی وجود ندارد برای هماهنگی در فضای مجازی گروه‌های هماهنگی ایجاد نمایند و #فراخوان_تجمع_شورای_هماهنگی را در #گروه‌های_مدارس منتشر نمایند. قطعنامه پایانی متعاقباً منتشر خواهد شد.

📌لطفا با لینک زیر عضو کانال شورا شوید :

https://t.me/kashowra


شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ۱۴۰۰/۹/۲۱
🛑 #بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون سناریو سازی ۲۰:۳۰، کیهان و رسانه های وابسته

🔹صدا و سیمای میلی و چند رسانه ی امنیتیِ شناسنامه‌دار، در گزارشی که مرغ پخته را نیز به خنده وامی‌دارد به دیدار چند عضو ارشد و خوشنام شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران با زن و شوهری فرانسوی پرداخته است.

🔹این فیلم قصد دارد اعتراضات معلمان را دسیسه ی سرویس‌های جاسوسی غربی معرفی کند و با تمسک به آن صدای حق‌خواهی معلمان، که یکی از درخشان‌ترین حرکت‌های مدنی دو دهه گذشته را رقم زده‌اند، خاموش کند.
غافل از این که چنین سناریوهای نخ نمایی چندین سال است گوش شنوایی ندارد و باعث آبرو ریزی بیشتر تهیه کنندگانش می‌شود.

🔹اگرچه تهیه ی گزارش از سوی مجموعه خبری ۲۰:۳۰ و رسانه‌های معلوم‌الحالی همچون کیهان، مردم فهیم و آگاه جامعه را بی نیاز از توضیحات بیشتر در مضحک بودن این سناریوسازی و تلاش برای فریب افکار عمومی می‌کند اما برحسب وظیفه برخود لازم می‌دانیم توضیحاتی در این باره ارائه کنیم :

🔹خانم سیسیک کوهلر معلم و عضو اتحادیه معلمان فرانسه است.
او از سال ۲۰۱۶ مسئول روابط بین الملل فدراسیون ملی فرهنگ و آموزش حرفه ای شده که بزرگترین فدراسیون معلمان فرانسه است.

🔹آقای ژاک پاریس هم آموزگار است اما مانند خانم کوهلر فعالیت های چشمگیری ندارد.
خانم سیسیل فردی سرشناس در حوزه فعالیت‌های سندیکایی و عضو مهمی از سازمان آموزش جهانی (EI) است و همه فعالیت‌های ملی و بین‌المللی او شفاف انجام می‌گیرد و مصاحبه‌ها و مقاله‌های گوناگون ایشان در رسانه‌های بین‌المللی، گویای دیدگاه‌های اوست.

از طرف دیگر #شورای_هماهنگی_تشکل‌های_صنفی_معلمان، تقریبا از زمان تولدش، عضو EI بوده و کاملا شفاف و علنی با این نهاد بین المللی که مجموعه‌ای از اتحادیه‌های معلمان سراسر جهان است، ارتباط دارد.

🔹یکی از مهمترین وظایف این نهاد، پیگیری اصلاحات آموزشی و رصد شرایط آموزش و پرورش کشورها به ویژه وضع معلمان است.
حال چگونه است که این فرد که عضو این نهاد بین المللی ست و با اسم و رسم و عنوان به ایران می‌آید و در حوزه فعالیت خودش انجام وظیفه می کند جاسوس نامیده می شود !؟
و این احتمالا رازی است که تنها تهیه کنندگان با استعداد! برنامه‌های امنیتی صدا و سیما و رسانه‌های وابسته به آن می دانند!

🔹در عکس منتشر شده رسول بداقی، اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی در کنار این دو معلم فرانسوی دیده می‌شوند.
به گواه همه فعالین صنفی کشور، این معلمان از خوشنام‌ترین و وطن پرست‌ترین فعالین صنفی معلمان هستند و به هیچ وجه اتهامات مطرح شده در فیلم به این عزیزان وارد نیست.

🔹کمترین سند در این رابطه، زندگی معلمی آنان است که در کنار معلمی و فعالیت صنفی‌شان یکی راننده اسنپ است و دیگری کشاورزی می‌کند و دیگران هم بدون شغل دوم روزشان به شب نمی‌رسد!

🔹این‌ها، برخلاف جاسوسان واقعی، نه خانه و ویلایی در لندن دارند و نه حساب پس‌اندازی در سوئیس و نه فرزند یا فرزندانی در آمریکا و کانادا و ...
آری معلمانی گچ به‌دست می‌باشند که مانند همه مردم این سرزمین تحت انواع فشارهای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و مخصوصا اقتصادی هستند و اتهام مضحک جاسوسی، ابدا به آنان نمی‌چسبد.

🔹به تهیه کنندگان این شوی مسخره گوشزد می‌کنیم که طرح چنین بحث‌هایی، مانند موارد قبلی، علاوه بر این که بر شاخ نشستن و بن بریدن است، موجب آبرو ریزی بیشتر شما شده و خزانه ی خالی از اعتماد عمومی‌تان را خالی‌تر از امروز می‌کند.

🔹اعتراضات معلمان ریشه‌ها و زمینه‌های واقعی و چند دهه‌ای دارد و لجن پراکنی تهیه کنندگان این گزارش تنها پاک کردن صورت مسئله است.
ریشه های آن، وعده‌های تو خالی مسئولان دولت‌های گوناگون در ساماندهی به وضع معیشت فرهنگیان و بازنشستگان است.
زمینه ی آن کوچک شدن سفره ی ایرانیان از جمله معلمان است.
دلیل آن تبعیض‌های چند دهه‌ای در ساختار حقوقی کشور است.
علت آن بی‌توجهی به اصول گوناگون قانون اساسی از جمله اصل ۲۷ و ۳۰ است.
علت‌العلل آن ناکارآمدی مدیریت سیاسی و اقتصادی و لج بازی با جهان و رویارویی با معلمانی همچون فلاحی، عبدی، حبیبی، ابراهیمی و ده ها همکار خانم و آقایی ست که یا در زندان هستند، یا احضار می شوند و یا پرونده ی باز دارند؛ معلمانی که همچنان امید دارند که با فعالیت‌های گوناگون از جمله اعتراض، آموزش و پرورش کشور را از لبه پرتگاه نجات دهند.

🔹هشدار داده و توصیه می‌کنیم با چنین برنامه‌هایی بیش از این عِرض خود را نبرید؛ زیرا حرکت معلمان با خواسته‌های معیشتی-منزلتی که در یک سال گذشته بیش از همیشه پویا، زنده و واقعی ست با این برنامه‌های مستهجن! نه تنها آرام نمی گیرد بلکه آتش خشم‌شان را برافروخته‌تر خواهد کرد.

چراغی را که ایزد برفروزد، گر احمق پف کند ریشش بسوزد!

کانون صنفی معلمان ایران
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
بیانیه‌ی جمعی از دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه علوم پزشکی کوردستان


به نام ژن، ژیان، ئازادی

اتحاد مهم‌ترین اسلحه‌ در پیشرفت جنبش‌های دانشجویی است.

تصویب شیوه‌نامه‌ی انضباطی جدید (شما محصورسازی بخوانیدش) اشکارا ابتدایی‌ترین حقوق دانشجویان را نقض کرده و فضای دانشگاه را به پادگان نظامی تبدیل میکند؛ فضایی که قرار است محل تفکر و اندیشیدن باشید!!!

در همین راستا، مسئولین نامحترم دانشگاه علوم پزشکی، شروع به نصب دوربین‌ و بازداشت دانشجویان متعددی کرده است، و قرار است این شیوه را ادامه دهد.

اما
ما دانشجویان انقلابی کوردستان دیگر گول بازی‌های تکراری شما را نخواهیم خورد. تمرکز ما بر مسائل خُردی چون "برگزار شدن یا نشدن کلاسها" نیست. بلکه ما معترض به کشتار جمعی کودکان و مردم بی‌گناه هستیم. ما معترض ظلم و جنایتیم. ما معترض دانشجویان محصور شده هستیم.

هم اکنون دانشجویان بازداشتی عزیزمان چشم به کمک ما دوخته‌اند.
تنهایشان نمیگذاریم و صدایشان خواهیم بود.

#بیانیه
#دانشگاه_علوم‌پزشکی_کردستان
💠 #بیانیه

بیانیه کانون صنفی معلمان پیرامون وقایع ماه‌های اخیر در کشور

به نام خداوند رنگین کمان

هنگامی که در ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ خبر کشته شدن #مهسا_امینی منتشر گردید، کم‌تر کسی پیش‌بینی می‌کرد که شهادت مظلومانه‌ی این دختر جوان، روزها و ماه‌ها، مردم ایران و بلکه جهانیان را تا این حد تحت تاثیر قرار دهد و نام مهسا امینی، به رمز و نماد مبارزات زنان و مردان ایران تبدیل شود.

بیش از سه ماه از شهادت این دخت ایران می گذرد و بر خلاف تمامی تحلیل‌ها، تهدیدها و هزینه‌های سنگینی که از سوی حکومت به معترضان تحمیل شده، نه تنها این اعتراضات خاموش نگردید، بلکه سطح خواسته ها هم از موضوع انحلال گشت ارشاد و لغو قانون تبعیض‌آمیز حجاب اجباری، فراتر رفت و بحث تغییر بنیادی ساختار نظام سیاسی حاکم به جدی‌ترین خواسته و مطالبه‌ی معترضان و حامیان خاموش اما بی‌شمار آن‌ها بدل گردید.

این بار، نه تنها زنان و مردان و دختران و پسران از هر طبقه و صنفی، بلکه کودکان و در مواردی خردسالان نیز وارد صحنه شدند و به شکل‌های مختلف همراهی خود را با معترضان به تصویر کشیدند.

تصاویر فراوانی که از اعتراضات دانش‌آموزان دختر و پسر از مدارس نقاط مختلف کشور منتشر گردید و خشونتی که از سوی حاکمان سرکوبگر، نسبت به آن‌ها رواداشته شد، دل هر انسان آزاده‌ای را به درد می آورد.

طبعا، معلمان و تشکل‌های صنفی منسوب به آن ها که پیش از این ماجرا و طی سال‌ها و ماه‌های گذشته تجمعات سراسری و گسترده‌ای را سامان داده بودند، نمی‌توانستند و نباید نسبت به این حجم از خشونت، دروغ‌پراکنی، جعل و سناریوسازی و بی‌اعتنایی نسبت به بدیهی‌ترین خواسته‌های اقشار مختلف و فجایعی که شاهدش بوده‌اند بی‌تفاوت باشند و سکوت اختیار کنند. اما در شرایطی که بخش عظیمی از جوانان کشور در خون خود غوطه‌ور و درگیر اعتراضاتی خونین بودند و به ویژه به دلیل ماهیت عمدتا صنفی این تشکل‌ها که ورود به حوزه‌های غیرصنفی را دشوار می‌سازد، طرح مطالبات معیشتی و برگزاری تجمعات به منظور رسیدن به این گونه مطالبات که عمدتا هم به نتیجه نرسیده است، کاملا غیرمنطقی ، غیراخلاقی و غیر مسئولانه بود.

با این اوصاف، وظیفه و تکلیف ملی و اخلاقی معلمان و تشکل‌های صنفی، همدلی و همراهی با دانش‌آموزان، دانشجویان و به صورت عام، مردمی بود که به دلیل بی‌اعتنایی عمیق حکومت نسبت به ابتدایی‌ترین خواسته‌هایشان و بستن راه هرگونه امکان تأثیرگذاری در سیاست‌گذاری‌های شکست‌خورده حکومتی، به ناچار و در اعتراض به ظلم و بی‌عدالتی حاکم، به شکلی کاملا مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز وارد عرصه‌ی خیابان شده بودند و توقع داشتند که حاکمان را وادار به پاسخگویی نمایند.

از همین منظر، بسیاری از معلمان به صورت مستقل و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران، به نمایندگی از تمامی تشکل‌های صنفی عضو این شورا، تلاش نمودند تا سهمی هرچند اندک در حمایت از این خیزش دامنه‌دار مردم ایران داشته باشند.

بیانیه های پی در پی، انتشار اخبار مربوط به اعتراضات به ویژه اعتراضات دانش‌آموزی، انتشار اخبار موثق در رابطه با حوادثی که در مدارس سرتاسر کشور رخ می‌دهد، انتشار اسامی بازداشتی‌ها و کشته‌شده‌ها و...
تنها بخشی از همراهی‌های تشکل‌های صنفی معلمان با این خیزش بوده و هست؛ هر چند با وجود حمایت‌های این شورا از فراخوان‌ها و هزینه هایی که به واسطه‌ی همین حمایت‌ها به اعضای شورا و تعداد قابل توجهی از معلمان سراسر کشور تحمیل گردید، مجموعه‌ی این حمایت ها، باعث جلب رضایت جوانان به ستوه آمده نگردید و نقدهایی نسبت به عملکرد تشکل‌های صنفی معلمان و به صورت عام جامعه‌ی فرهنگیان انجام گرفته و می گیرد که هرچند برای بخشی از این نقدها پاسخ‌های منطقی وجود دارد، اما باید پذیرفت که به دلیل انتظار منطقی جامعه به ویژه جوانان، از فرهنگیان به عنوان یکی از گروه‌های مرجع و تاثیر گذار، لازم است که سطح تعامل خود را با این خیزش تاریخی مردم، گسترش دهیم و  این کار جز با تلاش و پاسخ مسئولانه‌ی همکاران شاغل و بازنشسته، نسبت به فراخوان هایی که چه به صورت مستقل و یا به صورت حمایتی داده می‌شود ممکن نیست.

ما معتقدیم که اعتراض به تورم افسارگسیخته، فقر رو به گسترش، تبعیض، بی‌عدالتی، سلب آزادی‌های فردی و اجتماعی قانونی و ظلمی که هر روز عمیق‌تر می‌شود، حق مردم است و آن ها که با حمله به تجمعات قانونی مردم و سرکوب غیر قانونی معترضان، خشونت را ترویج می‌کنند، مقصران اصلی به وجود آمدن شرایط موجود و وقایع آینده هستند.

ما هشدار می دهیم که فریادهای امروز، نتیجه نادیده گرفتن و نشنیدن زمزمه‌های دیروز است و نتیجه‌ی بی‌توجهی به فریادهای امروز، وقایعی‌ست که پیش‌بینی آن‌ها کار چندان دشواری نیست.

کانون صنفی معلمان ایران
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
.
بیانیه‌ی ۳۲۶ نفر از استادان دانشگاه‌های سراسر کشور درباره‌ی حملات شیمیایی زنجیره‌ای و سازماندهی شده به مدارش دخترانه‌ کشور


حاکمیت جمهوی اسلامی، مسؤلان امنیت کشور!

بیش از چند ماه است که اخبار بهت‌آور، مخوف و منزجرکننده‌ی حملات شیمیایی به مدارس دخترانه در شهرهای مختلف کشور به یکی از نگرانی‌های عمده‌ی خانواده‌ها و شهروندان تبدیل شده است. رویدادی بس شرم‌آور برای حاکمیتی که علیرغم ادعای حفاظت از امنیت درون مرزی و فرامرزی،  ماه‌هاست در مقابل این تهدید آشکار امنیت ملی، دست روی دست گذاشته و اقدام بازدارنده ای نکرده است.

از آنجا که حاکمیت در نظر مردم به نحو نومیدکننده‌ای به مرحله‌ی بی‌اعتمادی و بدبینی رسیده و بیم آن می‌رود که در چنین موقعیتی، حوادثی دردناک‌تر از این‌ها هم در انتظار کشور باشد؛ تحمل این فجایع روزافزون، خارج از توان و طاقت روانی جامعه است. حداقل انتظار از حاکمیت در این وضعیت استیصال و بی‌اعتمادی، عملکردی منسجم، ضرب‌الاجلی و بسیار شفاف با نتیجه‌‌ای قاطع است.

بدینوسیله ما استادان دانشگاه در کنار نهاد مظلوم آموزش و پرورش و همصدا با معلمان این مرز و بوم، این جنایت هولناک را محکوم کرده و عاملان آن را در شمار بی‌رحم‌ترین، خطرناک‌ترین و منفورترین دشمنان دانش و آگاهی و سرزندگی کودکان و نوجوانان ایران دانسته و خطاب به کسانی که عهده‌دار وظیفه‌ی تامین و حفاظت از امنیت ملی‌اند اعلام می‌داریم:

پیش از آن‌که خشم فزاینده‌ی مردم بی‌پناه که اکنون جگرگوشه‌ها و دختران معصوم خود را در مقابل تهدیدی چنین بی‌رحمانه و ویرانگر می‌بینند، دامن‌گیر شود، چاره‌ای بیندیشید. اطلاعات خود درباره ابعاد مختلف این موضوع و عاملان و آمران این جنایات را هرچه سریع‌تر و بی‌پرده‌پوشی و کاملا شفاف به ملت اعلام کرده، عاملان را به پیشگاه عدالت بسپرید و عملا ختم این جنایت را تضمین کنید. یقین بدانید که سرپوش‌گذاشتن بر این جنایت یا تخفیف آن و عدم افشا و محاکمه‌ی عاملان از سوی وجدان عمومی جامعه به معنای تصریح حاکمیت بر همدستی و همسویی با این جنایت تلقی خواهد شد و تبعات طوفانی آن را به سرعت تجربه خواهید کرد.

تعداد و اسامی امضاکنندگان را در اینستنت ویو بخوانید:

#بیانیه
4⃣7⃣0⃣3⃣
🆔@senfi_uni_iran
بیانیه جمعی از دانشجویان #دانشگاه_علامه در محکومیت خشونت علیه سرها!

۶ تیر ۱۴۰۲

شکستند سرهای ما را اما اندیشه آزادی که در ذهن‌ ما و باور به پیروزی که در قلب‌مان ریشه دوانده، از هم گسستنی نیست.

از شهریور خونین که بر سر ژینا کوبیدند تا پژواک  ضربه‌ای که از برخورد سر رفیق‌مان به دیوار برخاست نشانه‌‌ای است از اینکه فهمیده‌اید آنجا که کسی 《نه》 می‌گوید سری است که برخلاف شما در اجاره‌ی قدرت نیست. 

امروز از بازداشت و تعلیق در دانشگاه به خشونت علیه سرها روی آوردید تا امکان تخیّل و توان نه‌گویی را از بین ببرید و ما را آدم‌های منضبطی کنید تا در تمنّای مدرک، نابینا باشیم.

سیاهی بر ما چیره نخواهد شد چرا که در این ظلمت شب، ما سپیده ظفر دیده‌ایم.

اکنون گوش‌های‌ ما هم بیدار شده است؛ از صدای نوید افکاری و صدای نیکا تا صدای دانشجویی که گفت: 《بچه‌ها کمک》 و امروز صدای خشونت حراست در دانشکده مدیریت.

ما این صداها را همچون سربداران‌مان و لاله‌های در خون خفته از یاد نمی‌بریم.

ما می‌خواهیم زنده بمانیم

در مقابل شما می‌ایستیم تا روزی دانشگاهی بدون تبعیض‌های جنسیتی بدون کالایی‌سازی آموزش و بدون حذف به بهانه‌های سیاسی، دینی و عقیدتی را به چنگ ‌آوریم .

دانشگاهی که زندانی چشم‌اندازش نباشد و بی‌هراس از وجود حراست بتوانیم در هوای آن نفس بکشیم و فکر کنیم و رنجی بکاهیم.
ما ابتدا با مردم برای زندگی می‌کوشیم و سپس در دانشگاه برای مدرک.

نیروی زندگی‌خواهی ما در تحقق 《نه‌》هایمان بیش از وابستگی‌های شما برای آری‌گویی‌هاست.

#بیانیه
#همه_باهم_هستیم #زن_زندگی_آزادی
🔴حذف دانشجو، جذب رزمجو
[
بیانیه فعالین دانشجویی دانشگاه تهران در واکنش به پذیرش نیروهای حشدالشعبی به عنوان دانشجو]


پیش‌ از این نیز به‌اصطلاح استادان وابسته و شبه‌نظامیان بسیج را دیده‌ بودیم که بر صندلی‌های غصبی تکیه زده‌اند و دست در جیب برادر بزرگ دارند، اما انگار برای تک‌قطبی شدن فضای دانشگاه کفایت نمی‌کردند و حالا باید شاهد لشکرکشی به دانشگاه باشیم. ما باید برویم تا آن‌ها بیایند، دانشگاه را با حذف و تعلیق و سرکوب از دانشجو خالی کرده‌اند و حالا نیروهای عاریتی گروه‌های ‌نظامی عراقی را جایگزین ما می‌کنند.

بازار فروش تصاویر انسان و سرکوب آزادی‌خواهان به‌قدری گرم شده که آقایان برادر برادر گویان مهمان بر سر سفرۀ پهن شده دعوت می‌کنند. بفرمایید، بنشینید،  لقمه بزنید، صاحب‌خانه خود در حبس و اخراج و تعلیق است!
آموزش‌ کالایی، کنکور تجاری و سهمیه‌های سیاسی، تهی‌دستان و زحمت‌کشان را حتی از ورود به دانشگاه ناامید و ناتوان کرده و حالا نیروهای نظامی را جایگزین دانشجویان می‌کنند.

بدعتِ زدوبندها و سهمیه‌های این‌چنینی در گام اول استاندار دوگانه‌ای را خلق می‌کند که عضو نظامی حشد الشعبی به سبب عضو نظامی حشدالشعبی بودنش به دانشگاه راه پیدا می‌کند اما طبقات پایین و نجس‌های* ایدئولوژیک جامعه حتی با نخبه بودن توانایی ورود به دانشگاه را ندارند و اگر داشته باشند هم به بهانه‌های مختلف، از حجاب گرفته تا فعالیت دانشجویی، حق تحصیلشان خصمانه سلب می‌شود. نتایج فعالیت‌های (ستاد اجرای فرمانِ خیابانِ 16-آذر) در گام دوم طراحی الگوی مدیریتِ نظامی کشور است که ظاهراً پیش‌نمایشش را با حضور اطلاعات، بسیج، سپاه و حشدالشعبی در دانشگاه تهران خواهیم دید.

در گرگ‌ومیش تاریخ دانشگاه تهران از سرایندگانِ آوازِ استقلالِ آکادمی رسیده‌ایم  به سرسپردگانی که با مدیریت آتش به اختیار مسیر استبداد نظامی را ریل‌گذاری می‌کنند. حضور این افراد در قامت مدیران دانشگاه ماحصلی ندارد جز تداوم حیاتِ چرخۀ بلایا و بحران. امروز می‌دانیم که در دنیای ذهنی حضرات ما نه حقی برای تحصیل‌داریم و نه حقی برای زندگی.

۱۰ ماه از شروع قیام ژینا می‌گذرد، قیامی که ما در آن حق حیات را طلب کردیم و امروز حق حیات از مسیر بازپس‌گیری حقوق مدنی می‌گذرد. امروز چاره‌ای جز ایستادگی و پیشروی نداریم چراکه در دوراهی حذف و بقا، انفعال به معنای تلف شدن است.
ما حضور نیروهای نظامی را در دانشگاه چه در لباس رزم و چه در لباس درس نمی‌پذیریم و در برابر آن مقاومت می‌کنیم. اجازه نمی‌دهیم بیش از این نام دانشگاه تهران را حماقت‌ها و بلاهت‌های خودفروختگان طماع و مزدوران دربار لکه‌دار کند.
در این گرگ‌ومیش ما با مقاومت خود با ایستادگی و پایداری نوید فردای روشنی را می‌دهیم که در انتظار ماست. پس نمی‌نشینیم دست روی دست نمی‌گذاریم و به شما اجازه حذف و انکار برابری‌‌طلبان و آزادی‌خواهان را نمی‌دهیم.

#بیانیه
#دانشگاه_تهران
#بیانیه دادخواهان به مناسبت #سالگرد_انقلاب_مهسا
۲۵ شهریور ، #روز_مهسا  یک روز تاریخی است

به روز  #۲۵_شهریور اولین #سالگرد_مهسا_امینی نزدیک می شویم. روزی که مهسا دختر جوان ما به سادگی توسط ماموران پلید گشت ارشاد حکومت کشته شد و فیلم آخرین  لحظات جان باختن وی خشم مردم به جان آمده را به انفجاری بدل کرد
به دنبال قتل مهسا اعتراضاتی شروع شد که  مردم  از آن به عنوان انقلاب مهسا (ژینا) یاد می کنند.
انقلابی که زندگی را طلب می کند و فریادش #زن_زندگی_آزادی است.

امروز یکسال از  قتل مهسا(ژینا) امینی  که  اسم رمز اعتراض به حق ما شد،  می گذرد و پاسخ حاکمان به ما گلوله های آتشینی بود که  صدها جان عزیزانمان را  به کام مرگ کشاند  و مجروحانی که  چشم هایشان را از دست دادند .
و  هزاران خانواده که به صف دادخواهان پیوسته ایم.

بازماندگانی که دیگر زندگی برایمان جز دادخواهی معنایی ندارد و هم اینک با نزدیک شدن به #سالکرد_انقلاب_مهسا دستگاه  امنیتی سرکوبگر  اقدام به دستگیری و زندان و تهدید  دادخواهان کرده است.
در حالیکه ما عزیزانمان  را از دست داده ایم و دیگر حتی  مرگ نیز برایمان هراسی ندارد و  شاهد پاسخ  مشترک و متحدانه خانواده های دادخواه به موج سرکوب جدید حاکمان بوده ایم که بین ما با تن بی‌جان جگرگوشه‌هایمان بر دوش‌ و شما با زندان‌ها و شلاق‌ها و تهدیدهایتان، تنها یک جمله باقی‌ست:
«قسم به خون یاران؛
#ایستاده‌ایم_تا_پایان.

همچنین به همراه مردمی که  هرگز تنهایمان نگذاشتند و با اشکال  مختلف از ما  حمایت و پشتیبانی  کردند، توانستیم با همصدایی هایمان گوش دنیا را پر کنیم و اینک در نزدیکی  اولین سالگرد  #روز_مهسا شاهد صدور بیانیه ای از طرف سازمان عفو بین الملل بوده ایم  که  به فشارهای سیستماتیکی وارد آمده بر  دادخواهان و ظلم هایی که در حق خانواده ها روا داشته می شود اشاره کرده و از  اینکه حتی به سنگ مزار جانباختگان نیز رحم نمی کنند .
همچنین در بخشی از بیانیه فوق آمده  :
«با توجه به نظام‌مند بودن مصونیت از مجازات در ایران، عفو بین‌الملل از همه دولت‌ها می‌خواهد که از صلاحیت قضایی جهانی استفاده کنند و برای مقامات ایرانی از جمله آنهایی که مسئولیت فرماندهی دارند، حکم بازداشت صادر شود."
این  قدمی در راه نتیجه بخش بودن مبارزاتمان است و برای ما امید بخش است.
ما می توانیم به قدرت اتحاد و همبستگی هایمان زندگی که از ما سلب کرده اند  را از چنگال کثیف جنایتکاران سرکوبگر رها سازیم و تمام آمرین و عاملین کشتارهای چندین ساله شان را به میز محاکمه و عدالت بکشانیم 
۲۵ شهریور ،
#روز_مهسا  یک روز تاریخی است روزی که عزیزان ما به پاس زندگی و با اسم رمز مهسا  به خیابان آمدند و فریاد  " زن زندگی آزادی " سر دادند
ما نیز از این پس به قدرت  اتحادمان ،۲۵ شهریور ، روز مهسا را به روز دادخواهی زندگی بدل خواهیم کرد .
کارهایمان را تعطیل می کنیم و  مزار و محل کشته شدن عزیزانمان را گلباران می کنیم .
از همه انسانهایی که معنی زندگی را در آزادی می دانند می خواهیم با هر شکلی که می توانند این روز را به روز اعتراض سراسری بدل سازند.
با سر دادن شعر و ترانه و سرودهایی که یادآور عزیزان جانباخته مان است یادشان را جاودانه سازیم و حق شادی و رفاه  را فریاد کنیم.
  دیوارهای شهر را از نام و عکس  عزیران جانباخته مان  پر کنیم  و  هر کوی و برزن صدای دادخواهی را به هر شکلی  بلند کرده  و خواب آسوده را از چشمان جنایتکاران قاتل برهانیم.
بعد از روز مهسا هر روز سالگرد عزیزی در راه است که یادآور اعتراضات به حق ماست.
  از همه تشکلها و نهادهای مدافع حقوق انسانی میخواهیم که روز مهسا را به روز  همبستگی سراسری و دادخواهی زندگی  بدل سازیم.
ما جز زندگی چیزی نمی خواهیم و آزادی حق ماست و به قدرت اتحاد مان پیروز می شویم.
زنده باد #انقلاب_مهسا
#دادخواهان
شهریور ۱۴۰۲
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستاده‌ایم_تا_پایان.
#محاکمه_آمرین_عاملین
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_مهسا
⭕️بیانیه فعالان صنفی-دانشجویی دانشگاه تربیت‌مدرس در اعتراض به سرکوب اساتید و دانشجویان


امروز شما مسولان دانشگاه تربیت مدرس،  در تداوم سرکوب صدای آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی، حکم به اخراج #سمیه_سیما، استاد توانمند و پژوهشگر برتر دانشگاه، داده‌اید. درحالی‌که اسناد رسمی شاهدی قطعی بر توان بالای علمی او است، ریاست دانشگاه از هراس اقرار به سرکوب، "عدم صلاحیت علمی" ایشان را مستمسک خود قرار می‌دهد. این بازنمایی واژگونه از حقیقت‌ِ سرکوب بی‌سابقه نیست. پیشتر نیز در اوج اعتراضات زن زندگی آزادی، ریاست دانشگاه مدعی شد دانشجویان معترض، نه به دلایل سیاسی، که به دلایل آموزشی از تحصیل محروم گردیده‌اند.

به جای اخراج می‌گویید قطع همکاری. به جای حمایت از صدای اعتراض دانشجویان، عدم صلاحیت علمی را بهانه می‌کنید. احکام انضباطی سیاسی را آموزشی جا می‌زنید. شما که هرگز دغدغه‌ی علم در دانشگاه نداشته‌اید. حال آنکه تشت رسوایی سیاست‌های ترس‌خورده‌ی سرکوبتان  از بام فرو افتاده است و زخمی که بر تن دانشگاه می‌زنید، با تعویض نام‌ها پنهان نمی‌شود.

ما دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس در کنار سمیه سیما، دو دانشجوی تعلیقی و دیگر دانشجویان و اساتیدی که در یک سال اخیر تحت فشارهای نهادهای امنیتی در دانشگاه قرار گرفته‌اند، می‌مانیم و سرکوب را برنمی‌تابیم.

دانشگاه رستنگاه آزادی‌ست. دانشگاه خانه‌ی ماست‌، از این خانه مراقبت می‌کنیم. به قول یارانمان، حرفی با شما نداریم الا "نه"، اما در این خانه می‌مانیم و یقین بدانید آن را به دستان شما نااهلانش وانمی‌گذاریم. ما نیک می‌دانیم که می‌بینیم آن شکفتن شادی را، آن جشن بزرگ روز آزادی را.

#دانشگاه_تربیت‌مدرس
#بیانیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بیانیه دادخواهان به مناسبت #سالگرد_انقلاب_مهسا
۲۵ شهریور ، #روز_مهسا  یک روز تاریخی است

به روز  #۲۵_شهریور اولین #سالگرد_مهسا_امینی نزدیک می شویم. روزی که مهسا دختر جوان ما به سادگی توسط ماموران پلید گشت ارشاد حکومت کشته شد و فیلم آخرین  لحظات جان باختن وی خشم مردم به جان آمده را به انفجاری بدل کرد
به دنبال قتل مهسا اعتراضاتی شروع شد که  مردم  از آن به عنوان انقلاب مهسا (ژینا) یاد می کنند.
انقلابی که زندگی را طلب می کند و فریادش #زن_زندگی_آزادی است.
#بیانیه_دادخواهان به مناسبت
۱۰ اکتبر (۱۸ مهر) روز جهانی مبارزه علیه اعدام

جنبش دادخواهی با اعدام شریف ترین آزادیخواهان در مقابل حکومت ظلم  و تبعیض سر بلند کرد و با #مادران_خاوران پرچم علیه اعدام  برافراشته شد.

مادرانی که پنجه بر خاک سرد گورستان خاوران می کشیدند تا نشانی از قلبهای آتشین فرزندانشان که برای آزادی و برابری می تپید را بیابند.

#مادران_دهه_شصت که فریادشان در لابلای غوغای نسل کشی حاکمان می چرخید تا امروز که چندین دهه از آوار اعدام بر سر زندگی ، در این سرزمین می گذرد، همچنان دادخواهان ایستاده اند و همراه همه مردم حکم شنیع و قرون وسطایی اعدام را برنمی تابند.
اعدام به عنوان قتل عمد حکومتی، تنها برای سرکوب و مطیع کردن انسانها به کار می رود.
ماشین خون آلود اعدام  تنها زندگی را از یک انسان سلب نمی کند، بلکه  علیه مردمی است  که زندگی را حق خود می دانند.

طی چندین دهه سلطه حکومت اعدام، آمارهای بسیار تکان دهنده ای از قتل حکومتی انسانها با دلایل و بهانه های مختلف وجود دارد  و  سیل دادخواهانی را ایجاد کرده  که می خواهند بدانند چرا عزیزانشان را  کشتند. آنهم در دستگاه قضاییه ای که بویی از عدالت و انسانیت نبرده  و با قوانین عهد حجری قصاص، پیام مرگ  را به جامعه داده است.

در ادامه همین روند  در انقلاب " زن زندگی آزادی" ، انقلابی که بر علیه  تمام بساط ظلم و تبعیض و تحجر سربلند کرد،  هفت تن از  عزیزان ما را که تنها جرمشان فریاد #زن_زندگی_آزادی  بوده است را در برابر چشم های به خشم آمده در انقلابمان به دار آویختند تا بگویند که در شقاوت و پلیدی همانندی ندارند.

#محسن_شکاری #مجیدرضا_رهنورد  #محمد_حسینی  #مهدی_کرمی #سعید_یعقوبی #صالح_میرهاشمی #مجید_کاظمی نام هفت انسان مبارزی است که نامشان بر پرچم دادخواهی و #انقلاب_مهسا جاودانه است.

ما دادخواهان به همراه همه مردم معترض از کردستان تا بلوچستان از گیلان و مازندران تا تهران و خوزستان، پاسخ مان تنها یک جمله بوده است : قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان  یک خواست همه ما مردم ،  لغو مجازات اعدام برای همیشه است.

اینک در ۱۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام‌
صدای  اعتراض مان را متحد کرده و علیه اعدام و مرگ و نیستی،  اعتراض می کنیم. 
هنوز انسانهای زیادی در مسلخ ها به انتظار اجرای حکم اعدام هستند و تقویم زندگی خود و خانواده هایشان، با رنگ مرگ سیاه شده است و صدور احکام اعدام همچنان تهدیدی علیه متهمان است.

با برگزاری تجمعات و تظاهرات ها، این شمشیر خون آلود قتل حکومتی را از دستان منحوس حاکمان بگیریم و اعدام ها را متوقف کنیم. در و دیوار همه شهرها را با شعارهایی علیه اعدام و عکس های عزیزان جانباخته مان که به طناب دار آویخته شدند،پر کنیم .
این روز را به یک روز اعتراض سراسری علیه  اعدام و سرکوب تبدیل کنیم.

با برافراشتن عکس عزیزانمان و سوزاندن طناب های دار که جان عزیزانمان را بدرقه مرگ کرده است، دادخواه زندگی باشیم و یاد عزیزان جانباخته مان را گرامی بداریم. آمرین و عاملین کشتار مردم باید در سطح جهانی مورد پیگرد قرار گیرند و محاکمه شوند.

#حکومت_اعدام_نمیخواهیم
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی_است
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

دادخواهان
مهر ۱۴۰۲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#بیانیه به مناسبت چهارمین سالگرد جنایت #هواپیمای_اوکراینی

دادخواهی درد مشترک همه ما است!

در چهارمین سالگرد جنایت شلیک موشک به پرواز PS752 ذره ای از خشم دادخواهی ما کاسته نشده است و همچنان فریاد میزنیم: #دادخواهیم!

چهار سال از لحظات شوم و هولناک جانباختن عزیزانمان میگذرد و همه خانواده ها با یاد و نام عزیزانشان نفس میکشند.

جنایتی که جان ۱۷۶ (۱۷۷) انسان از کودک و پیر و جوان را گرفت . صدها خانواده را در ماتم و عزا فرو برد و آنها را برای محاکمه قاتلین عزیزانشان در صف دادخواهان قرار داد. در این چهارسال این خانواده ها آرام و قراری نداشتند و ضمن زنده نگه داشتن یاد عزیزانشان، به دادخواهی خود علیرغم فشارهای حکومت ادامه داده اند.

اینک در شرایطی سالگرد عزیران جانباخته در جنایت شلیک موشک به هواپیمای مسافربری را گرامی میداریم که صف دادخواهان از دادخواهان خاوران تا خانواده های دادخواهی که در جریان انقلاب " زن زندگی آزادی " و خیرش های انقلابی پیشین عزیزانشان را از دست داده اند فشرده تر و متحدتر شده است. دادخواهی درد مشترک همه ماست و ما را متحد کرده است.

در روز دوشنبه ۱۸ دی ماه ساعت ۱۰ صبح در شاهد شهر پارک لاله (پارک پی اس ۷۵۲) محل سقوط هواپیما، همراه با خانواده های این عزیزان یاد جانباختگان پرواز Ps752 را گرامی میداریم و یکصدا با هم فریاد دادخواهی سر خواهیم داد و به احترام جان های عزیزی که به آتش جنایتکاران سوختند سرودهای زندگی را یکصدا میخوانیم و از همه انسانهایی که با شعار " زن زندگی آزادی " هم پیمان شده اند میخواهیم که با برافراشتن عکسها و نام عزیزان جانباخته پرواز ، در محله ها و محیط های کار و دانشگاهها ، خانواده های دادخواه را همراهی کنیم.

دیوارهای شهر را با نام و عکس عزیزان جانباخته پر کنیم.
به یاد شوق زندگی که در جانهایشان موج میزد سرودهای جمعی بخوانیم و با بزرگداشت شور زندگی پاسخ جنایتکاران را بدهیم.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستاده‌ایم_تا_پایان
#دادخواهی_ادامه_دارد
15 دیماه 1402
نهاد دادخواهان

https://bitly.ws/38Qkw
#بیانیه

بیانیه کانون صنفی معلمان ایران(تهران) در حمایت از خواسته‌های همکاران شیراز
#ایرج_رهنما و #غلامرضا_غلامی_کندازی

هشت روز از اعتصاب غذای آقایان ایرج رهنما و غلامرضا غلامی کندازی گذشت. این دو همکار استان فارس در حالی بازداشت و زندانی شدند که برای طی روند قانونی برگزاری مجمع انجمن فارس به فرمانداری رفته بودند و در کمال حیرت توسط اداره اطلاعات فارس دستگیر شدند. این اقدام پرسشی را به ذهن متبادر می‌کند که مجرم کیست؟ آنان که در راستای رفتاری مطابق قانونی که علی‌القاعده ضابطان قضایی باید مجری‌اش باشند، بازداشت شده‌اند یا آنان که در روندی کاملا خلاف اصول قوانین جاری، اقدام به بازداشت این دونفر کرده‌اند؟

از سوی دیگر خبر می‌رسد که حکم زندان این همکاران در دیوان عالی کشور نقض شده و نامه آن نیز مدتی است به دادگستری شیراز ابلاغ شده اما بنا به خواست ضابطان اعلام و اجرا نشده؛ که اجرای آن به معنای آزادی این همکاران و تا تعیین تکلیف در شعبه هم‌عرض هست. این قانون شکنی‌های آشکار مورد اعتراض همکاران زندانی است و برای رسیدن به همین حقوق ابتدایی و نقض شده‌شان مجبور به اعتصاب غذا شده‌اند که با توجه به سن آن‌ها و فشارخون بالای آقای رهنما حتی قبل از اعتصاب، خطرات زیادی سلامتی آنان را تهدید می‌کند.

کانون صنفی معلمان ایران ضمن حمایت همه‌جانبه از خواسته به حق این همکاران که در واقع چیزی جز اجرای سریع و دقیق قوانینی که نهادهای قضایی و امنیتی مدعی اجرای آن هستند، از دستگاه‌های مسئول می‌خواهد بیش از این با استفاده ابزاری از قانون در جهت سرکوب فعالان صنفی و مدنی، مشروعیت خود را زیر سوال نبرده، قانون و قانون‌مداری را به سخره نگیرند.
هم‌صدا با کلیه فعالان صنفی ما نیز خواهان آزادی فوری همکاران زندانی خود هستیم.

کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۱۴۰۲/۱۰/۳۰

لازم به توضیح است که بیش از ۲۳۰۰ نفر از معلمان بیانیه‌ای در مورد این دو معلم زندانی امضا کرده‌اند و در مورد وضعیت جسمی این معلم هشدار داده‌اند.
📜#بیانیه حمایتی دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه‌های کل کشور برای #آرمیتا_پاویر:


اکنون یک سال و نیم از آن روز گرم تابستان در ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ که خون پاک مهسا باعث جوش و خروش میان مردم شد می‌گذرد؛ بیش از یک سال است که دانشگاه در خط اول مبارزه با ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی با وجود تمام سرکوب‌ها و تهدیدها و تحدیدها به مسیر خود ادامه می‌دهد و همین مقاومت باعث شده تا نهادهای امنیتی خارج از دانشگاه‌ها عزم خود را برای تهی کردن هر چه بیشتر دانشگاه‌ها از دانشجویان شریف و آزاده و آگاه جزم کنند.

یک سال و نیم است که دانشجویان زیادی در ایران طعم زندان و تعلیق و اخراج و انواع محرومیت‌ها را چشیده‌اند و این روال همچنان ادامه دارد.

خبری که این روزها نه تنها جامعه‌ دانشجویی بلکه ایران را متاثر کرده مربوط به یکی از همان دانشجویان شریفی است که به رسم شرافت و نوع‌دوستی نتوانست در برابر قتل حکومتی مهسا امینی سکوت کند و از همان روزهای ابتدایی خیزش در دانشگاه مدنی تبریز همگام با دیگر دانشجویان این سرزمین صدای اعتراض خود را به گوش رساند؛ آرمیتا پاویر دانشجوی شجاع و مبارزی است که در این مدت به انحای مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته است:

بازداشت همراه با خشونت در آبان ماه ۱۴۰۱ در نزدیکی دانشگاه که ۴۰ روز به طول انجامید؛ بازداشت مجدد در تیر ماه ۱۴۰۲ و نهایتا بازداشت در شهریور ۱۴۰۲ و انتقال او به زندان مرکزی تبریز که از آن زمان تا کنون همچنان زندانی است و در یکی از بی‌دادگاه‌های جمهوری اسلامی به دلیل دفاع از حقانیت و انسانیت به دو سال حبس محکوم شد، این‌ تنها بخشی از آزارهای صورت گرفته در قبال او است.

آرمیتا پاویر در طول دوران بازداشت چندین بار به دلیل رفتار غیرقانونی مسئولان زندان و شرایط سختی که بر او تحمیل شده بود دست به اعتصاب غذا زد و اکنون نیز بیش از دو هفته است که چنان عرصه را بر خود تنگ دیده که تصمیم گرفته دست از جان عزیز و باارزشش بشوید و با زندگی خود به جنگ آن نامروتان برود، آرمیتا بیش از دو هفته است که لب به غذا نزده و در برابر فشارها برای شکستن اعتصاب غذایش گفته است: «بیمارستان نمی‌روم و به هزار و یک دلیل اعتصابم را نخواهم شکست. تحت هیچ شرایطی گردن خم نخواهم کرد و برای مردن هم آماده‌ام.»

در برابر پافشاری آرمیتا برای ادامه اعتصاب غذایش مسئولان زندان او را تهدید کرده‌اند که به بیمارستان روانی منتقلش خواهند کرد؛ مجنون‌سازی رویه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست از آن برای پرونده‌سازی علیه زندانیان سیاسی استفاده می‌کند و گویا این بار قصد کرده اراده و جسارت آرمیتا را با این تهدید در هم شکند.

ما جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل در دانشگاه‌‌های سراسر ایران که خود مورد ظلم این حکومت قرار گرفته‌ایم، هشدار می‌دهیم که ادامه‌ی سرکوب و فشار بر دانشجویان و علی‌الخصوص آرمیتا پاویر می‌تواند منجر به نتایج زیان‌باری شود که دود آن بیش از هر کسی به چشم نظام خواهد رفت، ما توصیه می‌کنیم که مسئولان قضایی در تبریز چشمان خود را باز کرده و پیش از آنکه دیر شود به خواسته‌های به حق و قانونی آرمیتا پاویر که همان دادرسی عادلانه و منصفانه است جامه‌ی عمل بپوشانند و حق آزادی را که از او سلب شده به او بازگردانند.


#جنبش_دانشجویی:
#نه_پادگان_نه_بنگاه_درود_بر_دانشگاه
#بیانیه جمعی از فرهنگیان فعال صنفی ومدنی استان البرز
در محکومیت حکم غیر انسانی

#توماج_صالحی پسر ایران زمین

دادگاه انقلاب اصفهان #توماج_صالحی رَپرشجاع وآزادی خواهِ ایران را به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم کرد.

آری او را باید محکوم کنند چون اختلاس و دزدی نکرده؛ فقط فریاد درد و رنج هم وطن خود بوده است.

  اشد مجازات را برایش خواسته‌اند! معنای عدالت و ایستادگی در برابر ظلم را اینگونه جواب دادند!
بله باری دیگر یکی از عزیزترین فرزندان ایران زمین که از جنس فریاد و نور است را می‌خواهند به مسلخ ببرند، او که وقتی قلم در دستمان را شکستند؛ قلم مان  شد. وقتی صدای ما را خفه کردند؛ فریادمان شد. او که نویدِ افکاری، روشن است و در تمام وجودش روشنایی وشجاعت و بر هم زننده سیاهی و ظلم است و صدای نسل حاضر؛ نسلی که باید برای سوال‌هایش جوابگو بود .

حاکمان نالایق بهتر است بدانند که وقتی نمی توانید  پاسخی برای این همه وعده های دروغ ونا امیدی جوانان داشته باشید و جز اعدام  تفکر دیگری ندارید می بایست منتظر عواقب سختی برای اشتباهات تان باشید.
یقین داشته باشید آن روز نزدیک است.

ما جمعی از فعالین صنفی فرهنگی و مدنی استان البرز این اقدام نادرست و غیر انسانی حاکمیت را محکوم کرده و اعلام می‌داریم هر روز پرونده ننگین خودتان را سیاه‌تر می‌کنید و کار را به جایی می‌رسانید که خشم مردم و خانواده‌های دادخواه جلوی سیل عظیم حرکتشان را با هیچ ترفندی دیگر نتوانید بگیرید آن وقت ... 

  ۱۴۰۳/۲/۶

رمز‌ما  #توماج_صالحی

#نه_به_اعدام

#جمعی_ازمعلمان_فعال_صنفی_ومدنی_البرز

#توماج_صالحی_ازاد_باید_گردد
#بیانیه_مشترک_چندتشکل_مستقل

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را...

صدور حکم اعدام علیه #شریفه_محمدی را محکوم می کنیم.

شعبه اول دادگاه انقلاب رشت طی حکمی ظالمانه شریفه محمدی، این زن فعال کارگری را به اعدام محکوم کرد.
مستنداتی که به موجب آن شعبه اول دادگاه مزبور این حکم نا عادلانه را صادر کرده است در اساس نادرست است و هیچگونه وجاهت قانونی ندارند. کسی که الفبای مبارزه حق طلبانه را آموخته باشد از صدور چنین حکمی شگفت زده می شود. زیرا در اساسنامه تشکل هایی که حقوق و مشی مطالباتی مستقل خود را بر پایه آزادی خواهی و کمک به تأمین خواست های کارگران و زحمتکشان قرار می دهند یکی از مهمترین و اصلی ترین اصول خود را استقلال از دولت، کارفرما، نهادهای مذهبی و احزاب سیاسی قرار می دهند. بویژه آنکه اگر افراد متشکل در این تشکل ها پذیرفته باشند که در مسیر حق طلبی خود روش علنی و قانونی در پیش گرفته باشند (در اینجا به هیچ وجه قضاوت در مورد درستی یا غلط بودن چنین روشی نیست). کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، به دولت، کارفرما، نهادهای مذهبی و احزاب سیاسی وابستگی ندارد.  علاوه برآن، خانم شریفه محمدی بنابر انتخاب آزادانه خود حتی چند سال است که از عضویت در کمیته هماهنگی نیز کناره گیری کرده است. بر همین اساس عضویت در کمیته هماهنگی و وابستگی به حزب کومله و اقدام مسلحانه در مورد ایشان نادرست و یک دروغ بزرگ است.
اما ظاهراً قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب رشت  بر همه این واقعیات چشم می بندد و آنچه برای چنین قضاتی دارای اهمیت است حس انتقام جویی در مقابل آزادی خواهان و فعالان کارگری و اجتماعی است. ایشان به عنوان کارگزار و میرغضب حاکمیت با این حکم ظالمانه جان انسانی را وثیقه ایجاد ارعاب در جامعه قرار داده است. علاوه بر این واقعیات، واکنش نسبت به مظالم اجتماعی حق هر شخص اگاه، حق طلب و آزادیخواه است. محدود کردن این حقوق انسانی و صدور کیفر خواست اعدام برای حق طلبی جنایتی است که زیر پوشش «دفاع از امنیت و بغی»، قتل عمد یک انسان را مجاز می شمارد.
همه وجدان های آگاه، همه انسان های آزادیخواه و همه کارگران و زحمتکشان تنفر خود را از صدور حکم اعدام بر علیه شریفه محمدی و هر آزادی خواه دیگر را محکوم کرده و برای آزادی فوری و بی قید و شرط این افراد که ظالمانه در زندان نگه داشته اند از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.

۱۶ تیرماه ۱۴۰۳

-سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
-گروه اتحاد بازنشستگان
-کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
-کارگران بازنشسته خوزستان
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

به یاری شریفه محمدی، پخشان عزیزی و سایر محکومین به اعدام برخیزیم

بیانیه پنج تشکل:
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
بیدارزنی
گروه اتحاد بازنشستگان.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان

شریفه محمدی که ۱۴ آذر ماه به خاطر فعالیت های کارگری و مدنی بازداشت شده بود بعد از هفت ماه در کمال ناباوری به دنبال یک‌ پرونده سازی ساختگی، با اتهام بغی (قیام‌ مسلحانه علیه حکومت) به اعدام‌ محکوم شد.

به گواه همه کسانی که به نحوی با شریفه محمدی در ارتباط بوده اند وی تنها یک فعال کارگری مستقل است که در قالب تشکلی از کارگران و فعالین کارگری به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، به امر سازماندهی و تشکل یابی کارگران کمک می کرد. وی را با این بهانه و در واقع ترفند که تشکل یاد شده (کمیته هماهنگی . . .) وابسته به جریان سیاسی مسلحی است که با حکومت در حال جنگ است "باغی" شناخته و با اتهام مجعول و ساختگی "بغی" به اعدام محکوم کردند. با پخشان عزیزی، این زن مبارز و شریف کُرد نیز عیناً همین رفتار را کردند. او را نیز که مددکار حوزه زنان آسیب دیده از جریان واپسگرای داعش بود نیز با همین اتهام به اعدام‌ محکوم کردند.

همچنین وریشه مرادی و نسیم‌ غلامی سیمیاری نیز با همین اتهام در انتظار صدور احکام خود هستند.

فشارهای حکومت و قوه قضائیه، علیه فعالان کارگری و مدنی، البته تنها به این موارد محدود نمی شود. این فشارها به ویژه بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی" تشدید شده به مراحل حادتری رسیده است. تا آن جا که فقط طی چند هفته اخیر‌‌ تعدادی از فعالین حقوق زنان، در استان گیلان را که برای احقاق حقوق زنان، تلاش و فعالیت می کردند بازداشت کرده و به حبس های طولانی مدت (در مجموع به ۶۰ سال زندان) محکوم نمودند. عوامل حکومت همچنین تعداد زیادی از فعالان کارگری و معلمان را در سرتاسر ایران بازداشت نموده، راهی زندان ها کرده است که ریحانه انصاری نژاد، رضا شهابی، حسن سعیدی، داوود رضوی از فعالان کارگری و رسول بداقی، یکی از فعالان صدیق و شجاع معلمان، تنها نمونه هایی از آن می باشند که به دور از خانواده و فرزندان، در معرض انواع فشارها و بی حقوقی ها قرار دارند.

واقعیت این است که حکومت و عوامل آن بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی"، در صدد برآمده اند تا برای انتقام‌گیری از آن جنبش و به گمان خود ، ایجاد هراس در بین فعالین جنبش های اجتماعی و همچنین جلوگیری از ادامه اعتراضات و تحرکات حق طلبانه و رو به گسترش کارگران و زحمتکشان، علیه نابرابری، فقر، تورم و گرانی روزافزون و انواع محرومیت های اقتصادی و معیشتی، فشار بر فعالین کارگری و اجتماعی را تشدید کرده و با پرونده سازی و ایجاد سناریوهای جعلی و ساختگی، آن ها را قربانی نماید. اگر چه هیچ جرمی مرتکب نشده باشند.

شریفه محمدی، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری، باید با توسل به سناریوهای مختلف و اتهامات واهی به اعدام محکوم شوند تا حتی المقدور، سکوتی قبرستانی در جامعه حاکم شود و شرایط بیش از پیش برای بهره کشی از کارگران و قدر قدرتی صاحبان سرمایه، جهت سود اندوزی هرچه بیش تر و فزاینده تر مهیا گردد.

ادامه مطلب و لیست امضاها در لینک زیر


https://tinyurl.com/27kzz89k
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

به یاری شریفه محمدی، پخشان عزیزی و سایر محکومین به اعدام برخیزیم

بیانیه پنج تشکل:
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
بیدارزنی
گروه اتحاد بازنشستگان.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان

شریفه محمدی که ۱۴ آذر ماه به خاطر فعالیت های کارگری و مدنی بازداشت شده بود بعد از هفت ماه در کمال ناباوری به دنبال یک‌ پرونده سازی ساختگی، با اتهام بغی (قیام‌ مسلحانه علیه حکومت) به اعدام‌ محکوم شد.

به گواه همه کسانی که به نحوی با شریفه محمدی در ارتباط بوده اند وی تنها یک فعال کارگری مستقل است که در قالب تشکلی از کارگران و فعالین کارگری به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، به امر سازماندهی و تشکل یابی کارگران کمک می کرد. وی را با این بهانه و در واقع ترفند که تشکل یاد شده (کمیته هماهنگی . . .) وابسته به جریان سیاسی مسلحی است که با حکومت در حال جنگ است "باغی" شناخته و با اتهام مجعول و ساختگی "بغی" به اعدام محکوم کردند. با پخشان عزیزی، این زن مبارز و شریف کُرد نیز عیناً همین رفتار را کردند. او را نیز که مددکار حوزه زنان آسیب دیده از جریان واپسگرای داعش بود نیز با همین اتهام به اعدام‌ محکوم کردند.

همچنین وریشه مرادی و نسیم‌ غلامی سیمیاری نیز با همین اتهام در انتظار صدور احکام خود هستند.

فشارهای حکومت و قوه قضائیه، علیه فعالان کارگری و مدنی، البته تنها به این موارد محدود نمی شود. این فشارها به ویژه بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی" تشدید شده به مراحل حادتری رسیده است. تا آن جا که فقط طی چند هفته اخیر‌‌ تعدادی از فعالین حقوق زنان، در استان گیلان را که برای احقاق حقوق زنان، تلاش و فعالیت می کردند بازداشت کرده و به حبس های طولانی مدت (در مجموع به ۶۰ سال زندان) محکوم نمودند. عوامل حکومت همچنین تعداد زیادی از فعالان کارگری و معلمان را در سرتاسر ایران بازداشت نموده، راهی زندان ها کرده است که ریحانه انصاری نژاد، رضا شهابی، حسن سعیدی، داوود رضوی از فعالان کارگری و رسول بداقی، یکی از فعالان صدیق و شجاع معلمان، تنها نمونه هایی از آن می باشند که به دور از خانواده و فرزندان، در معرض انواع فشارها و بی حقوقی ها قرار دارند.

واقعیت این است که حکومت و عوامل آن بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی"، در صدد برآمده اند تا برای انتقام‌گیری از آن جنبش و به گمان خود ، ایجاد هراس در بین فعالین جنبش های اجتماعی و همچنین جلوگیری از ادامه اعتراضات و تحرکات حق طلبانه و رو به گسترش کارگران و زحمتکشان، علیه نابرابری، فقر، تورم و گرانی روزافزون و انواع محرومیت های اقتصادی و معیشتی، فشار بر فعالین کارگری و اجتماعی را تشدید کرده و با پرونده سازی و ایجاد سناریوهای جعلی و ساختگی، آن ها را قربانی نماید. اگر چه هیچ جرمی مرتکب نشده باشند.

شریفه محمدی، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری، باید با توسل به سناریوهای مختلف و اتهامات واهی به اعدام محکوم شوند تا حتی المقدور، سکوتی قبرستانی در جامعه حاکم شود و شرایط بیش از پیش برای بهره کشی از کارگران و قدر قدرتی صاحبان سرمایه، جهت سود اندوزی هرچه بیش تر و فزاینده تر مهیا گردد.

ادامه مطلب در لینک زیر

https://tinyurl.com/22aqwlkl