#قلبوردپرس #انگیزشی #نکته #داستان
شیری که از گرسنگی زمین و زمان را به هم دوخته بود از میان تپههای کوهستان بیرون پرید،
گاوی را دید و آب از دهانش آویزان شد و رفت و گاو را از پای درآورد، سپس در حالی که از لاشه گاو تناول میکرد هر از گاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید و به ضیافتی که به راه افتاده بود رنگ و لعابی تازه میبخشید ...
صیادی در آن حوالی در جستجوی شکار بود، صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی ،گلوله ای به طرف او شلیک کرد و شیر از پای درآمد.
نکته : هنگامی که در مسیر موفقیت هستیم، بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت و ساده، مقدمه ای است برای زمین خوردن!
قلب وردپرس را حمایت کنید 🌹
@wpheart
شیری که از گرسنگی زمین و زمان را به هم دوخته بود از میان تپههای کوهستان بیرون پرید،
گاوی را دید و آب از دهانش آویزان شد و رفت و گاو را از پای درآورد، سپس در حالی که از لاشه گاو تناول میکرد هر از گاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید و به ضیافتی که به راه افتاده بود رنگ و لعابی تازه میبخشید ...
صیادی در آن حوالی در جستجوی شکار بود، صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی ،گلوله ای به طرف او شلیک کرد و شیر از پای درآمد.
نکته : هنگامی که در مسیر موفقیت هستیم، بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت و ساده، مقدمه ای است برای زمین خوردن!
قلب وردپرس را حمایت کنید 🌹
@wpheart