ویکی سمنان
301 subscribers
13.8K photos
489 videos
87 files
5.17K links
با ما باشید با هر آنچه از یک شهر می‌خواهید😉.

#بانک_جامع_اطلاعات_شهر#سمنان #تخفیفهای_شهر #مشاغل_جدید #رویدادها #کاریابی #نیازمندیها #گردشگری #اخبار

اطلاع از تعرفه تبلیغات تلگرام و اینستاگرام
@wikisemnanadmin
سایت:
Www.wikisemnan.com
☎️۰۲۳ ۳۳۳ ۴۴۴۴ ۷
Download Telegram
#بریده_ای_از_یک_کتاب


دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از گاو دید ، پرسید: « این ها از کیست؟»
گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.
گفت: « این اسب ها از کسیت؟»
گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.
پرسید: «این همه رمه از کیست؟»
گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،
پرسید : «این غلامان از کیست؟»
گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.
پرسید : «این سرای کیست؟»
گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»
دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای

👤عطار نیشابوری
📚الهی نامه عطار


🆔 @wikisemnan
#بریده_ای_از_یک_کتاب

درد در سینه ات و تلاطم در روحت نشانه ی آن است که هنوز زنده ای، هنوز انسان، و هنوز گشاده در برابر زیبایی جهان. حتی اگر به فراخور این حال عملی انجام نداده باشی...!


📚دوره گردها
🕴پل هاردینگ
🆔 @wikisemnan
#بریده_ای_از_یک_کتاب

قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در ان بنشانی هزار دانه پس می دهد.
اگر ذره ای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد.
و اگر دانه ای از محبت نشاندی، خرمن ها بر خواهی داشت.


📚ابن مشغله
🕴نادر ابراهیمی

🆔 @wikisemnan
📎 #بریده_ای_از_یک_کتاب

دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی آید، از بهاری می آید که فرا می‌رسد.
گیاه به روزهای که رفته، نمی اندیشد، به روزهایی می اندیشد که می آید، اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد، چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن چه می‌خواهیم، دست یابیم؟


📚نامه‌های عاشقانه ی یک پیامبر
🕴جبران خلیل جبران

🆔 @WikiSemnan
📎 #بریده_ای_از_یک_کتاب

چرا حتی بهترین آدم ها همیشه چیزی را پنهان می کنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمی زنند؟
جایی که می دانند حرف هاشان با باد هوا هدر نمی رود
چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمی آورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخ اندیش تر از آنند که به راستی هستند،
طوری که انگاری می ترسند
اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند
احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟


📚 شب های روشن
🕴 داستایوفسکی

🆔 @wikisemnan
#بریده_ای_از_یک_کتاب

از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی
داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی
داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت
داشتن قلبی که هرگز نتپیده
پس هرگز نسوخته
باید ترسید




📚 کتاب مدرسه ی رویایی
🕴 تتسوکو کورویاناگی

🆔 @wikisemnan
📎 #بریده_ای_از_یک_کتاب

پدرم می‌گوید:‌
قلب، مهمان‌خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روزی توی آن بمانند و بعد بروند.

قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد.

قلب، راستش نمی‌دانم چیست!
اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است؛ برای همیشه...



📚 قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟
🕴 نادر ابراهیمی

🆔 @wikisemnan
📎 #بریده_ای_از_یک_کتاب

زن ها، گاهی اوقات حرفی نمی زنند چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود!
تنها با نگاهشان حرف می زنند ...
به اندازه ی یک دنیا با نگاهشان حرف می زنند.
اگر زنی برایتان اهمیت دارد،
هرگز از چشمانش به سادگی نگذرید!



🕴 سیمون دوبوار
📚 سوءتفاهم

🆔 @wikisemnan
📎 #بریده_ای_از_یک_کتاب

آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است!


📚چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
🕴زویا پیرزاد

🆔 @wikisemnan
#بریده_ای_از_یک_کتاب

در زندگی، همیشه غمگین بودن،
از شاد بودن آسان تر است،
ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که
آسان ترین راه را انتخاب می کنند.
تو را به خدا شاد باش و برای آن که شاد شوی،
هر کاری از دستت بر می آید،
انجام بده...

🖌آنا گاوالدا
📚۳۵ کیلو امیدواری

🆔 @wikisemnan