Westeros #GOT
تغییرات مثبت و منفی در اقتباس تلویزیونی از رقص اژدهایان بخش اول: اختلاف مارتین با سازندگان حدود دو هفتهی پیش، اتفاقی غیرقابل تصور رخ داد: جورج آر.آر. مارتین، خالق «نغمههایی از یخ و آتش»، به طور علنی از سریال پیشدرآمد «بازی تاج و تخت»، یعنی «خاندان اژدها»،…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چگونه شرکت «Rodeo FX» به سیلوروینگ، موندنسر و سایر اژدهایان سریال «خاندان اژدها» زندگی بخشید؟
وقتی شروع به تماشای سریالی به نام «خاندان اژدها» میکنید، طبیعتاً انتظار دارید که صحنههای خوبی از اژدهایان ببینید. خوشبختانه، این سریال در این زمینه کم نمیگذارد. نه تنها تعداد زیادی اژدها وجود دارد که میتوان از وجودشان لذت برد، بلکه هر کدام از آنها شخصیت خاص خود را دارند و توسط تیم متخصص Rodeo FX با جزئیات بسیاری به تصویر کشیده شدهاند. صحنهی نبرد اژدها در مقابل اژدها در قسمت چهارم از فصل دوم با نام «اژدهای سرخ و طلایی»، بهترین صحنه در نوع خود است که تاکنون روی صفحهی نمایش به تصویر درآمده است. چه کسی میتواند با این رقابت کند؟
برای پی بردن به پاسخ این سؤال، ادامهی مقاله را در Instant View مطالعه کنید.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
وقتی شروع به تماشای سریالی به نام «خاندان اژدها» میکنید، طبیعتاً انتظار دارید که صحنههای خوبی از اژدهایان ببینید. خوشبختانه، این سریال در این زمینه کم نمیگذارد. نه تنها تعداد زیادی اژدها وجود دارد که میتوان از وجودشان لذت برد، بلکه هر کدام از آنها شخصیت خاص خود را دارند و توسط تیم متخصص Rodeo FX با جزئیات بسیاری به تصویر کشیده شدهاند. صحنهی نبرد اژدها در مقابل اژدها در قسمت چهارم از فصل دوم با نام «اژدهای سرخ و طلایی»، بهترین صحنه در نوع خود است که تاکنون روی صفحهی نمایش به تصویر درآمده است. چه کسی میتواند با این رقابت کند؟
برای پی بردن به پاسخ این سؤال، ادامهی مقاله را در Instant View مطالعه کنید.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Telegraph
چگونه شرکت «Rodeo FX» به سیلوروینگ، موندنسر و سایر اژدهایانِ «خاندان اژدها» زندگی بخشید؟
مارتین پلتیه، یکی از اعضای تیم Rodeo FX، دربارهی شخصیت بخشیدن به اژدهایان، سختترین صحنهها برای انیمیشنسازی، و جلوههای ویژهای که حتی متوجه آنها نمیشوید، صحبت میکند.
رأیگیری جوایز TV Choice برای سال ۲۰۲۵ آغاز شده است و فصل دوم «خاندان اژدها» چندین کاندید دارد.
برای رأی دادن به این کاندیدها میتوانید از این لینک استفاده کنید.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
برای رأی دادن به این کاندیدها میتوانید از این لینک استفاده کنید.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
🔱 والریا و روم باستان
ممالک مستقل والریا، خانوادههایی بودند که بیشتر غرب اسوس را تحت پوشش خود داشتند. نام آن از شهری که مرکز آن بود، یعنی والریا گرفته شده است. در دوران اوج خود، والریا با امپراتوری دیگری که آن نیز به نام پایتختش یعنی «گیس» شناخته میشد، رقابت میکرد. والرینها در یک سری جنگهای طولانی گیسکاریها را شکست دادند و پایتخت آنها یعنی گیس را با خاک یکسان کردند.
طبق افسانهها، زمینهای اطراف گیس را با نمک پوشاندند تا چیزی در آنجا رشد نکند.
دقیقاً معلوم نیست که والریا چگونه اداره میشده، اما میدانیم که این ممالک توسط ۴۰ خاندان قدرتمند و ثروتمند اداره میشد. به همین دلیل، احتمالاً تصمیمات سیاسی در یک مجلس یا نهادی شبیه به سنای روم گرفته میشده است.
سرانجام، والریا پس از وقوع یک فاجعهی عظیم که تمام شبهجزیره را نابود کرد، فروپاشید. علت این رویداد، که به نام «ویرانی والریا» شناخته میشود، هنوز ناشناخته است.
جمهوری روم باستان بخش بزرگی از سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه را تحت سلطهی خود داشت و نام آن از شهر روم گرفته شده بود. در دوران اوج خود، این امپراتوری با امپراتوری دیگری که به نام پایتختش شناخته میشد، یعنی امپراتوری کارتاژ (با پایتخت کارتاژ، واقع در تونس امروزی) رقابت میکرد. رومیها در یک سری جنگهای معروف به جنگهای پونی، کارتاژ را شکست دادند و در نهایت، کارتاژ نیز نابود شد. طبق افسانهها، زمینهای اطراف کارتاژ نیز با نمک پوشانده شد تا چیزی در آنجا رشد نکند.
روم باستان از طریق یک سنا اداره میشد که در واقع نمایندگانی از ثروتمندترین شهروندان، موسوم به پاتریسیها، در آن حضور داشتند. در نهایت، روم باستان نیز فروپاشید. البته برخلاف والریا، شبهجزیرهی ایتالیا با یک رویداد فاجعهبار نابود نشد.
❍ خاندان تارگرین و ارتباط با روم باستان
یکی از نشانههایی که به الهام گرفتن والریا از روم باستان اشاره میکند، خاندان تارگرین است. خاندان تارگرین از نوادگان والرینها هستند و یکی از ۴۰ خاندان قدرتمندی بودند که بر والریا حکومت میکردند. تقریباً تمام اعضای خاندان تارگرین نامهایی دارند که شامل ترکیب حروف ae است. به ویژه نامهای مردان این خاندان اغلب به ys یا on ختم میشوند. مانند اِیگون، دنریس، ویسریس، رینیس، ایمون و جهیریس.
به نظر میرسد که جرج آر.آر. مارتین این ترکیب حروف را از نام سزار (نام ژولیوس سزار) و عنوانی که توسط امپراتوران روم اتخاذ شده بود، الهام گرفته باشد. نام سزار ریشهی بسیاری از واژگان مربوط به «امپراتور» در زبانهای مدرن است، مانند تزار در روسی، کایزر در آلمانی و کِیساره در سوئدی. همچنین، پسوندهای ys و on احتمالاً نسخههای شخصیسازیشدهی مارتین از پسوندهای لاتینی -us و -um هستند. تنها پادشاهان تارگرین که نامهایشان به ys یا on ختم نمیشدند، مِیگار (ملقب به بیرحم) و مِیکار (ملقب به سندان) بودند.
علاوه بر این، جادههای روم هنوز هم بهعنوان یکی از دستاوردهای بزرگ آن دوران شناخته میشوند. بهطور مشابه، جادههای والریا نیز بهعنوان یکی از نُه شگفتی ساخت بشر در دنیای یخ و آتش شناخته میشوند.
#تاریخ #کتاب
#بازی_تاج_و_تخت
#خاندان_اژدها
#GOT
#HOTD
@Westerosir
ممالک مستقل والریا، خانوادههایی بودند که بیشتر غرب اسوس را تحت پوشش خود داشتند. نام آن از شهری که مرکز آن بود، یعنی والریا گرفته شده است. در دوران اوج خود، والریا با امپراتوری دیگری که آن نیز به نام پایتختش یعنی «گیس» شناخته میشد، رقابت میکرد. والرینها در یک سری جنگهای طولانی گیسکاریها را شکست دادند و پایتخت آنها یعنی گیس را با خاک یکسان کردند.
طبق افسانهها، زمینهای اطراف گیس را با نمک پوشاندند تا چیزی در آنجا رشد نکند.
دقیقاً معلوم نیست که والریا چگونه اداره میشده، اما میدانیم که این ممالک توسط ۴۰ خاندان قدرتمند و ثروتمند اداره میشد. به همین دلیل، احتمالاً تصمیمات سیاسی در یک مجلس یا نهادی شبیه به سنای روم گرفته میشده است.
سرانجام، والریا پس از وقوع یک فاجعهی عظیم که تمام شبهجزیره را نابود کرد، فروپاشید. علت این رویداد، که به نام «ویرانی والریا» شناخته میشود، هنوز ناشناخته است.
جمهوری روم باستان بخش بزرگی از سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه را تحت سلطهی خود داشت و نام آن از شهر روم گرفته شده بود. در دوران اوج خود، این امپراتوری با امپراتوری دیگری که به نام پایتختش شناخته میشد، یعنی امپراتوری کارتاژ (با پایتخت کارتاژ، واقع در تونس امروزی) رقابت میکرد. رومیها در یک سری جنگهای معروف به جنگهای پونی، کارتاژ را شکست دادند و در نهایت، کارتاژ نیز نابود شد. طبق افسانهها، زمینهای اطراف کارتاژ نیز با نمک پوشانده شد تا چیزی در آنجا رشد نکند.
روم باستان از طریق یک سنا اداره میشد که در واقع نمایندگانی از ثروتمندترین شهروندان، موسوم به پاتریسیها، در آن حضور داشتند. در نهایت، روم باستان نیز فروپاشید. البته برخلاف والریا، شبهجزیرهی ایتالیا با یک رویداد فاجعهبار نابود نشد.
❍ خاندان تارگرین و ارتباط با روم باستان
یکی از نشانههایی که به الهام گرفتن والریا از روم باستان اشاره میکند، خاندان تارگرین است. خاندان تارگرین از نوادگان والرینها هستند و یکی از ۴۰ خاندان قدرتمندی بودند که بر والریا حکومت میکردند. تقریباً تمام اعضای خاندان تارگرین نامهایی دارند که شامل ترکیب حروف ae است. به ویژه نامهای مردان این خاندان اغلب به ys یا on ختم میشوند. مانند اِیگون، دنریس، ویسریس، رینیس، ایمون و جهیریس.
به نظر میرسد که جرج آر.آر. مارتین این ترکیب حروف را از نام سزار (نام ژولیوس سزار) و عنوانی که توسط امپراتوران روم اتخاذ شده بود، الهام گرفته باشد. نام سزار ریشهی بسیاری از واژگان مربوط به «امپراتور» در زبانهای مدرن است، مانند تزار در روسی، کایزر در آلمانی و کِیساره در سوئدی. همچنین، پسوندهای ys و on احتمالاً نسخههای شخصیسازیشدهی مارتین از پسوندهای لاتینی -us و -um هستند. تنها پادشاهان تارگرین که نامهایشان به ys یا on ختم نمیشدند، مِیگار (ملقب به بیرحم) و مِیکار (ملقب به سندان) بودند.
علاوه بر این، جادههای روم هنوز هم بهعنوان یکی از دستاوردهای بزرگ آن دوران شناخته میشوند. بهطور مشابه، جادههای والریا نیز بهعنوان یکی از نُه شگفتی ساخت بشر در دنیای یخ و آتش شناخته میشوند.
#تاریخ #کتاب
#بازی_تاج_و_تخت
#خاندان_اژدها
#GOT
#HOTD
@Westerosir
فصل دوم خاندان اژدها یکی از بزرگترین اشتباهات ویچر را تکرار کرد!
فصل دوم خاندان اژدها، نفس تماشاچیها را با نمایش جنگ اژدهایان و خیانتهای اعضای خانوادهی قرونوسطایی، حبس کرد. همچنین خیلی از طرفداران کتاب را بهخاطر تغییرات بزرگش نسبت به منبع اصلی، گیج کرد. برخلاف بازی تاج و تخت که بر اساس مجموعه کتابی بود که مارتین هنوز تمام نکرده، خاندان اژدها اقتباس از اثری تمامشده است و کتاب آتش و خون ماجرای جنگ داخلی و رقص اژدهایان را کامل گفته. این مسئله خیلی از تغییرات سریال را حتی بیشتر غیر قابل درک میکند؛ نه فقط برای مارتین، که ماه گذشته در وبلاگش از سریال انتقاد کرد و به تأثیری که این تغییرات روی کل روایت داستانش میگذارند، اعتراض کرد. درست است که تمام تغییرات بد نبودند. برخی از آنها خیلی خوب در سریال کار شدهاند؛ اما نمیشود انکار کرد که سریال آنقدر بعضی از روایتها و شخصیتهای داستان را خودمختار کرده که در حال حاضر، با آن چیزی که در کتاب گفته شده، کاملاً تفاوت دارند.
منطقی که کُندال برای توجیه این تغییرات استفاده کرده، این است که آتش و خون روایتی واقعی نیست. در واقع یک کتاب تاریخی تقلبی است که اتفاقات مختلف و تنشزا را به تصویر کشیده است. پس سریال باید از روش خود برای پر کردن جاهای خالی استفاده کند. صحبتهای کُندال برخی از مخاطبان را قانع و برخی دیگر را عصبانیتر کرد.
دیمون تارگرین یکی از این شخصیتهای متضاد با نسخهی کتابش است. در کتاب، او به ریورزلند رفته و به سرعت لشکر بنا میکند. سپس به جاهای مختلف میرود و متحدان جناح سبز را غارت میکند. سبزها کاملاً حق داشتند از او بترسند؛ چرا که در این دورهی تاریخی، دیمون یکی از باتجربهترین فرماندهها در کل وستروس است. در سریال، او به بالای قلعهی تسخیرشدهی هرنهال میرود و همهچیز را یکییکی سرهمبندی میکند تا اینکه در آخر لشکرش آماده شود. همزمان با این، تصویر رویاهایش را میبینیم؛ بهانهای برای برگرداندن بازیگرانی که دیگر در سریال حضور ندارند. این کمئوهای¹ هفتگی اولش هیجانانگیز بودند، اما زمانی که شاه ویسریس آمد و مونولوگ فصل اول را تکرار میکرد، هیجانزده شدن با این صحنهها سخت بود. قسمتهایی از داستان دیمون در سریال جذاب بودند، اما برای خیلی از طرفداران نقطهضعف محسوب میشدند و برخلاف صحنههایی مثل ملاقات آلیسنت و رینیرا که در کینگزلندینگ صورت گرفت، به نظر نمیآید که داستان دیمون از آن جاخالی پرکردنهایی باشد که انتظارش را داشتیم. ظاهراً خاندان اژدها اشتباه سریال بزرگ فانتزی دیگری را تکرار کرده است. سریال ویچر.
خطر ساخت سریالی تمام و کمال
فصل دوم ویچر تا الان بدترین بخش سریال به نظر میرسد و آنقدر اقتباسش از منبع اصلی دور شده که داستان دیگر قابل تشخیص نیست. کتابی که فصل دوم بر اساس آن نوشته شده، یعنی خون الفها، احتمالاً ضعیفترین کتاب مجموعه باشد؛ بنابراین برخی از تغییرات سریال منطقی به نظر میرسند. اما اِلِمانی که داستان سریال را بیثبات کرد، توجه بیش از حدِ آن روی کر مورهن، قلعهی گرالت و همراهان ویچرش بود. در کتاب، گرالت و شاگردش سیری، فقط دو فصل را در آنجا گذراندند؛ در حالی که سیری توسط باقی ویچرها آموزش میبیند. این تنها زمانی بود که ما قلعهی کر مورهن را در کتابهای ساپکوسکی دیدیم. سریال، قلعه را تبدیل به تنها منطقهی داستان کرد که صحنهاش چندین بار تکرار شد. گرالت و سیری در قسمت دوم به قلعه میرسند و تقریباً در تمام قسمتهای سریال، با چند شخصیت دیگر به آنجا میروند. حتی فصل آخر هم که نبرد با هیولاها را نشان میدهد، در منطقهای اتفاق میافتد که اصلاً در کتاب اصلی به آن اشارهای نشده. در هر صورت مکانی که چندان مانوری روی آن در کتابهای اصلی نیست، نمایش دادنش به این شکل در سریال عجیب است.
کاری که خاندان اژدها با هرنهال و دیمون کرد حسی مشابه دارد. در آتش و خون، هرنهال تا مدتی محل سکونت دیمون است؛ اما در سریال او قلعه را بهندرت ترک میکند. در هر دو موردِ ویچر و خاندان اژدها، توجه بیش از حد به مکانی که در منابع اصلی خیلی حضور نداشتند، داستانشان را جابهجا کرد. البته که دلایلی فنی وجود دارند و ساخت قلعهای مانند هرنهال هزینهبر است. علاوه بر آن، کمتر قلعهای در داستان مانند آن تاریخ و داستان دارد. اما این به این معناست که دیمون، یکی از جذابترین شخصیتهای کل سریال، تمام فصل را باید در هرنهال بگذراند. خط داستانی دیمون بیشترین نقدها را دریافت کرده است... با ساختن مکانی جذاب و توجیه آن با ایجاد روایت داستانیهای جدید. مشکل اینجاست که این روایتهای جدید درست نتیجه نداده و سریال را تضعیف کردهاند.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
کمئو: به حضور کوتاه چهرههای مشهور یک نمایش یا سریال میگویند. این نقشها اغلب کوتاهند و حضورشان معنای مهمی دارد.
فصل دوم خاندان اژدها، نفس تماشاچیها را با نمایش جنگ اژدهایان و خیانتهای اعضای خانوادهی قرونوسطایی، حبس کرد. همچنین خیلی از طرفداران کتاب را بهخاطر تغییرات بزرگش نسبت به منبع اصلی، گیج کرد. برخلاف بازی تاج و تخت که بر اساس مجموعه کتابی بود که مارتین هنوز تمام نکرده، خاندان اژدها اقتباس از اثری تمامشده است و کتاب آتش و خون ماجرای جنگ داخلی و رقص اژدهایان را کامل گفته. این مسئله خیلی از تغییرات سریال را حتی بیشتر غیر قابل درک میکند؛ نه فقط برای مارتین، که ماه گذشته در وبلاگش از سریال انتقاد کرد و به تأثیری که این تغییرات روی کل روایت داستانش میگذارند، اعتراض کرد. درست است که تمام تغییرات بد نبودند. برخی از آنها خیلی خوب در سریال کار شدهاند؛ اما نمیشود انکار کرد که سریال آنقدر بعضی از روایتها و شخصیتهای داستان را خودمختار کرده که در حال حاضر، با آن چیزی که در کتاب گفته شده، کاملاً تفاوت دارند.
منطقی که کُندال برای توجیه این تغییرات استفاده کرده، این است که آتش و خون روایتی واقعی نیست. در واقع یک کتاب تاریخی تقلبی است که اتفاقات مختلف و تنشزا را به تصویر کشیده است. پس سریال باید از روش خود برای پر کردن جاهای خالی استفاده کند. صحبتهای کُندال برخی از مخاطبان را قانع و برخی دیگر را عصبانیتر کرد.
دیمون تارگرین یکی از این شخصیتهای متضاد با نسخهی کتابش است. در کتاب، او به ریورزلند رفته و به سرعت لشکر بنا میکند. سپس به جاهای مختلف میرود و متحدان جناح سبز را غارت میکند. سبزها کاملاً حق داشتند از او بترسند؛ چرا که در این دورهی تاریخی، دیمون یکی از باتجربهترین فرماندهها در کل وستروس است. در سریال، او به بالای قلعهی تسخیرشدهی هرنهال میرود و همهچیز را یکییکی سرهمبندی میکند تا اینکه در آخر لشکرش آماده شود. همزمان با این، تصویر رویاهایش را میبینیم؛ بهانهای برای برگرداندن بازیگرانی که دیگر در سریال حضور ندارند. این کمئوهای¹ هفتگی اولش هیجانانگیز بودند، اما زمانی که شاه ویسریس آمد و مونولوگ فصل اول را تکرار میکرد، هیجانزده شدن با این صحنهها سخت بود. قسمتهایی از داستان دیمون در سریال جذاب بودند، اما برای خیلی از طرفداران نقطهضعف محسوب میشدند و برخلاف صحنههایی مثل ملاقات آلیسنت و رینیرا که در کینگزلندینگ صورت گرفت، به نظر نمیآید که داستان دیمون از آن جاخالی پرکردنهایی باشد که انتظارش را داشتیم. ظاهراً خاندان اژدها اشتباه سریال بزرگ فانتزی دیگری را تکرار کرده است. سریال ویچر.
خطر ساخت سریالی تمام و کمال
فصل دوم ویچر تا الان بدترین بخش سریال به نظر میرسد و آنقدر اقتباسش از منبع اصلی دور شده که داستان دیگر قابل تشخیص نیست. کتابی که فصل دوم بر اساس آن نوشته شده، یعنی خون الفها، احتمالاً ضعیفترین کتاب مجموعه باشد؛ بنابراین برخی از تغییرات سریال منطقی به نظر میرسند. اما اِلِمانی که داستان سریال را بیثبات کرد، توجه بیش از حدِ آن روی کر مورهن، قلعهی گرالت و همراهان ویچرش بود. در کتاب، گرالت و شاگردش سیری، فقط دو فصل را در آنجا گذراندند؛ در حالی که سیری توسط باقی ویچرها آموزش میبیند. این تنها زمانی بود که ما قلعهی کر مورهن را در کتابهای ساپکوسکی دیدیم. سریال، قلعه را تبدیل به تنها منطقهی داستان کرد که صحنهاش چندین بار تکرار شد. گرالت و سیری در قسمت دوم به قلعه میرسند و تقریباً در تمام قسمتهای سریال، با چند شخصیت دیگر به آنجا میروند. حتی فصل آخر هم که نبرد با هیولاها را نشان میدهد، در منطقهای اتفاق میافتد که اصلاً در کتاب اصلی به آن اشارهای نشده. در هر صورت مکانی که چندان مانوری روی آن در کتابهای اصلی نیست، نمایش دادنش به این شکل در سریال عجیب است.
کاری که خاندان اژدها با هرنهال و دیمون کرد حسی مشابه دارد. در آتش و خون، هرنهال تا مدتی محل سکونت دیمون است؛ اما در سریال او قلعه را بهندرت ترک میکند. در هر دو موردِ ویچر و خاندان اژدها، توجه بیش از حد به مکانی که در منابع اصلی خیلی حضور نداشتند، داستانشان را جابهجا کرد. البته که دلایلی فنی وجود دارند و ساخت قلعهای مانند هرنهال هزینهبر است. علاوه بر آن، کمتر قلعهای در داستان مانند آن تاریخ و داستان دارد. اما این به این معناست که دیمون، یکی از جذابترین شخصیتهای کل سریال، تمام فصل را باید در هرنهال بگذراند. خط داستانی دیمون بیشترین نقدها را دریافت کرده است... با ساختن مکانی جذاب و توجیه آن با ایجاد روایت داستانیهای جدید. مشکل اینجاست که این روایتهای جدید درست نتیجه نداده و سریال را تضعیف کردهاند.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
کمئو: به حضور کوتاه چهرههای مشهور یک نمایش یا سریال میگویند. این نقشها اغلب کوتاهند و حضورشان معنای مهمی دارد.
حضور متیو اسمیت، تام گلین-کارنی و فابین فرانکل در کامیککان نیویورک ✨
از مت پرسیدن چیزی هست که دوست داشت در مورد سریال خاندان اژدها قبل از بازی درش میدونست؟
مت هم گفت: «بله، کلاهگیس!»
این کلاهگیس گویا خیلی اذیتش میکنه. چون بارها توی مصاحبهها بهش اشاره کرده 😂
#بازیگران
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
از مت پرسیدن چیزی هست که دوست داشت در مورد سریال خاندان اژدها قبل از بازی درش میدونست؟
مت هم گفت: «بله، کلاهگیس!»
این کلاهگیس گویا خیلی اذیتش میکنه. چون بارها توی مصاحبهها بهش اشاره کرده 😂
#بازیگران
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
حضور متیو اسمیت، تام گلین-کارنی و فابین فرانکل در کامیککان نیویورک ✨ از مت پرسیدن چیزی هست که دوست داشت در مورد سریال خاندان اژدها قبل از بازی درش میدونست؟ مت هم گفت: «بله، کلاهگیس!» این کلاهگیس گویا خیلی اذیتش میکنه. چون بارها توی مصاحبهها بهش اشاره…
تام گلین-کارنی گفته که تابهحال سری فیلمهای «ارباب حلقهها» رو ندیده و سر این موضوع تماشاچیها هم هوش کردن و بعدش گفت که اندی سرکیس رو روز قبل توی این رویداد دیده و از دیدن اسمیگل ذوق کرده، مجری بهش گفت که حق نداشتی ذوق کنی 😂
#فکت
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
#فکت
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
فصل دوم «حلقههای قدرت» کاری را انجام داد که «خاندان اژدها» نتوانست.
⚠️ هشدار لو رفتن داستان فصل دوم خاندان اژدها و فصل دوم حلقههای قدرت ⚠️
فصل دوم «حلقههای قدرت»، جواهر برنامههای پاییزی پرایم ویدئو، پس از هشت هفته هیجان و جلوههای بصری خیرهکننده به پایان رسید. با این حال، فصل دوم «حلقههای قدرت» یکی از نکات برجستهی غیرمنتظرهی سال ۲۰۲۴ بوده است و موفقیت این سریال بهطور طبیعی با دیگر سریال بزرگ فانتزی امسال یعنی «خاندان اژدها» مقایسه میشود.
از زمانی که هر دو سریال در سال ۲۰۲۲ پخش شدند، پرایم ویدئو و مکس برای تصاحب تاج پادشاهی استریم رقابت کردهاند و سعی دارند بر چشمانداز تلویزیونی که اخیراً بهدست سریالهای فانتزی اداره میشود، سلطه پیدا کنند. همچنین، با توجه به پخش فصل دوم هر دو سریال در سال جاری، ۲۰۲۴ نیز از این قاعده مستثنی نبوده، اما اعتباری که به هر کدام از این سریالها تعلق میگیرد، بهتدریج تغییر کرده است. در حالی که میزان رضایت کلی «خاندان اژدها» هنوز بیشتر از واکنشهای سرد «حلقههای قدرت» در میان طرفداران است، بازگشت مخاطبان به وستروس با مشکلاتی نظیر سرعت کند داستان و طرحی آشفته مواجه شد که حتی مورد انتقاد جرج آر.آر. مارتین قرار گرفت. از سوی دیگر، فصل دوم «حلقههای قدرت» کاری را انجام میدهد که «خاندان اژدها» نتوانست.
فصل دوم «حلقههای قدرت» ادامهدهندهی قدرت روایی فصل اول است.
در هر دو مورد، «حلقههای قدرت» و «خاندان اژدها» فصل اول خود را با نقطهی اوجی شدیداً دراماتیک به پایان میرسانند. در «خاندان اژدها»، مرگ لوسریس ولاریون (الیوت گریهولت) رینیرا تارگرین (اما دآرسی) را وادار میکند که با نگاهی خشمگین به بینندگان، نیت شوم خود را نشان دهد؛ در حالی که در «حلقههای قدرت»، افشای هویت سائورون (چارلی ویکرز) در قسمت هشتم فصل اول، سایهای فزاینده بر گالادریل (مورفید کلارک) و سایر مردم سرزمین میانه میاندازد. تفاوت اصلی این دو سریال در نحوهی واکنش به این تحولات دراماتیک نهفته است. فصل دوم «خاندان اژدها» در نهایت از درگیری اصلی خود عقبنشینی میکند. در حالی که «حلقههای قدرت» ظهور مجدد سائورون را میپذیرد و فصل دومی رضایتبخش ارائه میدهد.
بزرگترین مشکل تماشای فصل دوم «خاندان اژدها» این است که باید دائماً منتظر نبردها و درگیریهایی باشید که به نظر میرسد هیچگاه رخ نمیدهند. رینیرا در چند قسمت ابتدایی فصل هنوز تلاش میکند با آلیسنت (اولیویا کوک) صلح کند، بهجای آنکه خشمی را که به نظر میرسید به بینندگان وعده داده شده بود، بپذیرد. در مقابل، «حلقههای قدرت» از تصمیم اصلی خود عقبنشینی نمیکند و فصل دوم، فریبهای خوشظاهر سائورون در قالب آَناتار را به نمایش میگذارد و در عین حال صحنههای مبارزهای فراوانی با انتها و ارواح بارو ارائه میدهد و در نهایت با حملهی حماسی به ارگیون به اوج میرسد. در نتیجه، این اقتباس تالکین به تدریج جذابتر میشود و به یک پایانبندی ارزشمند دست مییابد؛ در حالی که پایان فصل دوم «خاندان اژدها» با همان وعدهی درگیریهای آینده که در پایان فصل اول داده شده بود، به پایان میرسد.
فصل دوم «حلقههای قدرت» تعادل بهتری در جهانسازی خود نسبت به «خاندان اژدها» دارد.
علاوه بر ادامه دادن جایی که فصل اول متوقف شد، فصل دوم «حلقههای قدرت» نیز محیط گسترده خود را بهتر از «خاندان اژدها» مدیریت میکند. بهعنوان اقتباسهایی از دنیاهای پیچیده فانتزی، هر دو سریال در به تصویر کشیدن قلمروهای پهناور سرزمین میانه و پادشاهیهای وستروس و اسوس کار سختی در پیش دارند، اما فصل دوم «حلقههای قدرت» با زیرشاخههای جالب خود بهتر از پس نمایش گسترهی آثار تالکین برمیآید. ماجراجوییهای آروندیر (ایسمائل کروز کوردووا) و ایسیلدور (ماکسیم بالدری) در پلارگیر فساد نومهنور را تکمیل میکنند تا بخشهای عمیقتری از داستان تالکین را به نمایش بگذارند که هر دو داستان را به پیش میبرد. در حالی که توقف دیمون (مت اسمیت) در هرنهال و وقتگذرانی رینا (فیبی کمپبل) در ویل، فصل دوم «خاندان اژدها» را به توقف میکشاند.
البته «حلقههای قدرت» نیز در این فصل بدون ایراد نیست و برخی از خطوط داستانی آن خستهکننده شدهاند. بهویژه، نقش هارفوتها در این سریال و سفرشان در رون، حرکت یک فصل پرشتاب را کند کرده است. اما تعامل غریبه (دانیل ویمَن) با تام بامبادیل دلنشین (روی کینیر)، روحیه و جادوی موسیقیایی مورد نیاز را به فصل دوم میبخشد. بهطور کلی، این فصل نسیمی تازه و خونین در مقایسه با «خاندان اژدها» است و تراژدی کلبریمبور (چارلز ادواردز) و بازگشت هیجانانگیز سائورون را در قالب هشت قسمت به نمایش میگذارد تا دنبالهای را ارائه دهد که واقعاً برتری را از آن خود کند.
#خاندان_اژدها
#ارباب_حلقهها #حلقههای_قدرت
#HOTD
#LOTR
@Westerosir
⚠️ هشدار لو رفتن داستان فصل دوم خاندان اژدها و فصل دوم حلقههای قدرت ⚠️
فصل دوم «حلقههای قدرت»، جواهر برنامههای پاییزی پرایم ویدئو، پس از هشت هفته هیجان و جلوههای بصری خیرهکننده به پایان رسید. با این حال، فصل دوم «حلقههای قدرت» یکی از نکات برجستهی غیرمنتظرهی سال ۲۰۲۴ بوده است و موفقیت این سریال بهطور طبیعی با دیگر سریال بزرگ فانتزی امسال یعنی «خاندان اژدها» مقایسه میشود.
از زمانی که هر دو سریال در سال ۲۰۲۲ پخش شدند، پرایم ویدئو و مکس برای تصاحب تاج پادشاهی استریم رقابت کردهاند و سعی دارند بر چشمانداز تلویزیونی که اخیراً بهدست سریالهای فانتزی اداره میشود، سلطه پیدا کنند. همچنین، با توجه به پخش فصل دوم هر دو سریال در سال جاری، ۲۰۲۴ نیز از این قاعده مستثنی نبوده، اما اعتباری که به هر کدام از این سریالها تعلق میگیرد، بهتدریج تغییر کرده است. در حالی که میزان رضایت کلی «خاندان اژدها» هنوز بیشتر از واکنشهای سرد «حلقههای قدرت» در میان طرفداران است، بازگشت مخاطبان به وستروس با مشکلاتی نظیر سرعت کند داستان و طرحی آشفته مواجه شد که حتی مورد انتقاد جرج آر.آر. مارتین قرار گرفت. از سوی دیگر، فصل دوم «حلقههای قدرت» کاری را انجام میدهد که «خاندان اژدها» نتوانست.
فصل دوم «حلقههای قدرت» ادامهدهندهی قدرت روایی فصل اول است.
در هر دو مورد، «حلقههای قدرت» و «خاندان اژدها» فصل اول خود را با نقطهی اوجی شدیداً دراماتیک به پایان میرسانند. در «خاندان اژدها»، مرگ لوسریس ولاریون (الیوت گریهولت) رینیرا تارگرین (اما دآرسی) را وادار میکند که با نگاهی خشمگین به بینندگان، نیت شوم خود را نشان دهد؛ در حالی که در «حلقههای قدرت»، افشای هویت سائورون (چارلی ویکرز) در قسمت هشتم فصل اول، سایهای فزاینده بر گالادریل (مورفید کلارک) و سایر مردم سرزمین میانه میاندازد. تفاوت اصلی این دو سریال در نحوهی واکنش به این تحولات دراماتیک نهفته است. فصل دوم «خاندان اژدها» در نهایت از درگیری اصلی خود عقبنشینی میکند. در حالی که «حلقههای قدرت» ظهور مجدد سائورون را میپذیرد و فصل دومی رضایتبخش ارائه میدهد.
بزرگترین مشکل تماشای فصل دوم «خاندان اژدها» این است که باید دائماً منتظر نبردها و درگیریهایی باشید که به نظر میرسد هیچگاه رخ نمیدهند. رینیرا در چند قسمت ابتدایی فصل هنوز تلاش میکند با آلیسنت (اولیویا کوک) صلح کند، بهجای آنکه خشمی را که به نظر میرسید به بینندگان وعده داده شده بود، بپذیرد. در مقابل، «حلقههای قدرت» از تصمیم اصلی خود عقبنشینی نمیکند و فصل دوم، فریبهای خوشظاهر سائورون در قالب آَناتار را به نمایش میگذارد و در عین حال صحنههای مبارزهای فراوانی با انتها و ارواح بارو ارائه میدهد و در نهایت با حملهی حماسی به ارگیون به اوج میرسد. در نتیجه، این اقتباس تالکین به تدریج جذابتر میشود و به یک پایانبندی ارزشمند دست مییابد؛ در حالی که پایان فصل دوم «خاندان اژدها» با همان وعدهی درگیریهای آینده که در پایان فصل اول داده شده بود، به پایان میرسد.
فصل دوم «حلقههای قدرت» تعادل بهتری در جهانسازی خود نسبت به «خاندان اژدها» دارد.
علاوه بر ادامه دادن جایی که فصل اول متوقف شد، فصل دوم «حلقههای قدرت» نیز محیط گسترده خود را بهتر از «خاندان اژدها» مدیریت میکند. بهعنوان اقتباسهایی از دنیاهای پیچیده فانتزی، هر دو سریال در به تصویر کشیدن قلمروهای پهناور سرزمین میانه و پادشاهیهای وستروس و اسوس کار سختی در پیش دارند، اما فصل دوم «حلقههای قدرت» با زیرشاخههای جالب خود بهتر از پس نمایش گسترهی آثار تالکین برمیآید. ماجراجوییهای آروندیر (ایسمائل کروز کوردووا) و ایسیلدور (ماکسیم بالدری) در پلارگیر فساد نومهنور را تکمیل میکنند تا بخشهای عمیقتری از داستان تالکین را به نمایش بگذارند که هر دو داستان را به پیش میبرد. در حالی که توقف دیمون (مت اسمیت) در هرنهال و وقتگذرانی رینا (فیبی کمپبل) در ویل، فصل دوم «خاندان اژدها» را به توقف میکشاند.
البته «حلقههای قدرت» نیز در این فصل بدون ایراد نیست و برخی از خطوط داستانی آن خستهکننده شدهاند. بهویژه، نقش هارفوتها در این سریال و سفرشان در رون، حرکت یک فصل پرشتاب را کند کرده است. اما تعامل غریبه (دانیل ویمَن) با تام بامبادیل دلنشین (روی کینیر)، روحیه و جادوی موسیقیایی مورد نیاز را به فصل دوم میبخشد. بهطور کلی، این فصل نسیمی تازه و خونین در مقایسه با «خاندان اژدها» است و تراژدی کلبریمبور (چارلز ادواردز) و بازگشت هیجانانگیز سائورون را در قالب هشت قسمت به نمایش میگذارد تا دنبالهای را ارائه دهد که واقعاً برتری را از آن خود کند.
#خاندان_اژدها
#ارباب_حلقهها #حلقههای_قدرت
#HOTD
#LOTR
@Westerosir
گری گوست؛ اژدهای گوشهگیر
گری گوست، نامی بود که مردم عامی دراگون استون به اژدهای وحشی که در طی رقص اژدهایان در این جزیره زندگی میکرد، داده بودند.
گری گوست، خاکستری مایل به سفید کمرنگ بود؛ به رنگ مه صبحگاهی. او یک اژدهای بهشدت خجالتی بود و سالها از مردم و کارهایشان دوری میکرد. دوری او از مردم و توانایی او در پنهان شدن در ابرها و مه، این نام را به او داده بود.
گری گوست ترجیح میداد از ماهی بهعنوان تغذیه استفاده کند و اغلب در هنگام پرواز در ارتفاع پایین بر فراز دریای باریک و در حال صید کردن طعمه از آبها مشاهده میشد. لانهی این اژدها در مغارهای دود و مرتفع در شرق دراگون مونت بود. او هرگز هیچ سواری نداشت و در کنار کانیبال و شیپاستیلر یکی از سه اژدهای وحشی بود.
در طول رقص اژدهایان، پرنس جیسریس ولاریون به دنبال اژدهاسواران جدیدی برای تقابل با سبزها بود. برخی از بذرهای اژدها به دنبال گری گوست گشتند، اما نتوانستند او را پیدا کنند؛ زیرا او همیشه موجودی مکار و مردمگریز بود. آلین از هال پیش از آنکه شیپاستیلر را ادعا کند و شکست بخورد، سعی در یافتن گری گوست داشت که موفق نشد.
کتاب آتش و خون
#مقاله
#اژدهایان
#خاندان_اژدها
#HOTD
#Fact
@Westerosir
گری گوست، نامی بود که مردم عامی دراگون استون به اژدهای وحشی که در طی رقص اژدهایان در این جزیره زندگی میکرد، داده بودند.
گری گوست، خاکستری مایل به سفید کمرنگ بود؛ به رنگ مه صبحگاهی. او یک اژدهای بهشدت خجالتی بود و سالها از مردم و کارهایشان دوری میکرد. دوری او از مردم و توانایی او در پنهان شدن در ابرها و مه، این نام را به او داده بود.
گری گوست ترجیح میداد از ماهی بهعنوان تغذیه استفاده کند و اغلب در هنگام پرواز در ارتفاع پایین بر فراز دریای باریک و در حال صید کردن طعمه از آبها مشاهده میشد. لانهی این اژدها در مغارهای دود و مرتفع در شرق دراگون مونت بود. او هرگز هیچ سواری نداشت و در کنار کانیبال و شیپاستیلر یکی از سه اژدهای وحشی بود.
در طول رقص اژدهایان، پرنس جیسریس ولاریون به دنبال اژدهاسواران جدیدی برای تقابل با سبزها بود. برخی از بذرهای اژدها به دنبال گری گوست گشتند، اما نتوانستند او را پیدا کنند؛ زیرا او همیشه موجودی مکار و مردمگریز بود. آلین از هال پیش از آنکه شیپاستیلر را ادعا کند و شکست بخورد، سعی در یافتن گری گوست داشت که موفق نشد.
کتاب آتش و خون
#مقاله
#اژدهایان
#خاندان_اژدها
#HOTD
#Fact
@Westerosir
استیو توسان (کورلیس ولاریون) برندهی «جایزهی بخش سرگرمی» در Powerlist Celebration of Black Excellence در سال ۲۰۲۴ شد!
این جوایز سالیانه، و برای گرامیداشت رنگینپوستانِ تأثیرگذار در انگلیس برگزار میشود.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
این جوایز سالیانه، و برای گرامیداشت رنگینپوستانِ تأثیرگذار در انگلیس برگزار میشود.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir