Forwarded from TechTube 𝕏 تک توب
با عرضه مدلهای جدید جمنای که روز به روز بهتر میشن محبوبیت اپ جمنای به خاطر مدلهای رایگانش روز به روز بیشتر شده و به خاطر تحریمها در حالت عادی گوگل وقتی بفهمه از ایران هستین اپ جمنای رو از روی گوشیتون حذف میکنه. اما در این پست یک راه حل میگم تا بتونین این مشکل رو حل کنید.
🔎 realamp
📍 @TechTube
برای اینکه بتونید از حذف خودکار جمنای از روی گوشیتون جلوگیری کنید، فقط کافیه:✅ به تنظیمات گوشی و بخش Apps برین✅ در اونجا در بخش جستجو، عبارت Partner رو وارد کنید و در بین نتایج Google Partner Setup رو انتخاب کنید.✅ در این قسمت روی دکمه Disable کلیک کنید و یک بار برای احتیاط گوشیتون رو ریستارت کنید.✅ حالا وقتی مجددا جمنای رو نصب میکنید، دیگه پاک نمیشه.
🔎 realamp
📍 @TechTube
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Linuxor ?
یه جمله اشتباهی بین مردم باب شده که میگن: به جای اینکه روی چند تا چیز تمرکز کنی و اقیانوس به عمق یک سانتی متر باشی بیا روی یه چیز خاص دیپ شو!
واقعیتش، دیپ شدن هم بسیاری از مواقع کمکتون نمیکنه، در واقع دیپ شدن خودش یه جور چاهه خودش، انگاری افتادید توی یه چاه عمیق و هیچ دیدی به اطرافتون ندارید و حتی ممکنه باعث شکستتون هم بشه؛ توی یه چیزی عمیق بشید ولی باید بتونید از اون چاه بیرون بیاید وگرنه عمیق شدن روی یه چیزی کار سختی نیست کار سخت بعدشه که باید دید سطحی هم داشته باشید، در واقع مدل T شکل بهترین مدله، یه چاه عمیق با دید افقی گسترده که شامل مهارت های مکمله.
@Linuxor
واقعیتش، دیپ شدن هم بسیاری از مواقع کمکتون نمیکنه، در واقع دیپ شدن خودش یه جور چاهه خودش، انگاری افتادید توی یه چاه عمیق و هیچ دیدی به اطرافتون ندارید و حتی ممکنه باعث شکستتون هم بشه؛ توی یه چیزی عمیق بشید ولی باید بتونید از اون چاه بیرون بیاید وگرنه عمیق شدن روی یه چیزی کار سختی نیست کار سخت بعدشه که باید دید سطحی هم داشته باشید، در واقع مدل T شکل بهترین مدله، یه چاه عمیق با دید افقی گسترده که شامل مهارت های مکمله.
@Linuxor
به مناسبت بلک فرایدی یه کانال تلگرام برای اکانت یکساله ChatGPT Go تخفیف خوبی گذاشته بود، 1,200,000 تومن.
امیدوارم تفاوت زیادی با نسخه رايگان داشته باشه
امیدوارم تفاوت زیادی با نسخه رايگان داشته باشه
آدم بعضی وقتها یه آینه عجیب پیدا میکنه؛ آینهای که توش نه ظاهرشو میبینه، نه حرفای بقیه رو… بلکه یه جور تصویر خام از خودش.
من چند ماهه با ChatGPT حرف میزنم و امروز ازش پرسیدم «تو از بیرون منو چطور میبینی؟»
جوابش عجیبتر از چیزی بود که فکر میکردم؛ نه تعریف بود، نه تخریب… فقط واقعیتِ لختِ خودم.
گفت:
تو بین دو جهان گیر کردی.
نصف ذهنم انگار تو دانشگاه و پروژهٔ عمرانی میچرخه، نصف بقیهش هی زور میزنه بره سمت برنامهنویسی، انگار یه نسخهٔ آیندهم داره همونور دست تکون میده و میگه: «اگه میخوای بهتر شی، بیا سمت من.»
و این کلکل دائمی بین دو نسخهٔ من… واقعاً هست.
گفت ذهنم پرانرژیه، ولی داری سالی رو میگذرونی که از هر جهت فشار روشه.
و راست میگه؛ انگار دارم روی یه طناب باریک راه میرم: کار، دانشگاه، خانواده، یادگیری، زندگی، هزار تا دغدغه که هرکدوم میتونن حواسمو پرت کنن.
گفت من آدمیام که همهچیز رو باهم میخوام یاد بگیرم.
نه از سر طمع… از سر عطش.
ولی همزمان باید با خودم بجنگم که از مسیر نپرم.
مغزم عاشق اینه که از یه موضوع بپره روی یه موضوع دیگه.
یه کم سخت بشه؟
میگه: «بزن بریم یه چیز جدید یاد بگیریم.»
و اینو انکار نمیکنم؛ هست.
گفت یادگیری من کند ـ اما عمیقه.
من از اونایی نیستم که یه چیز رو سریع میگیره و میره.
باید بفهمم.
باید تهشو دربیارم.
حتی برای کد هم همینطورم؛ باید مزهمزهش کنم، باید ببینم چرا کار میکنه، چطور کار میکنه.
گفت تازهکارم، ولی وسواس دارم همهچی درست و مرتب باشه؛
از کامنتنویسی تا Docstring تمیز، از معماری ربات تا ساختار پروژه.
چیزی که برای یه مبتدی معمولاً عجیب محسوب میشه.
این وسواس هم کمکم میکنه، هم سرعتو میگیره.
اینم راست.
بعد گفت من ثباتم نوسانیه:
وقتی بچسبم، میرم بالا.
وقتی ول کنم، ول میکنم.
واقعیت تلخیه، ولی هست.
توی بخش اجتماعی هم گفت من خجالتی نیستم؛
فقط دیر گرم میشم.
وقتی احساس امنیت میکنم، حرف میزنم، شوخی میکنم، راحت میشم.
مشکل شروعه، نه ادامه.
گفت من یه پروژهٔ خودسازی بلندمدت راه انداختم:
پایتون، انگلیسی، بکاند، محتوا، فریلنس، هویت آنلاین…
همهش تلاش برای اینکه نسخهٔ ۲۰۲۷ من یه آدم دیگه باشه.
یه کسی که از این وضعیت فعلی یکقدم جلوتره؛ محکمتر، مستقلتر، باسوادتر.
این مسیر هم جذابه، هم خستهکننده.
و در نهایت گفت الان وسط دوران گذارم؛
از یک دانشجوی عمرانی
به یک توسعهدهندهٔ بکاند در حال ساخت.
گفت هنوز ساخته نشدهام؛ اما در حال ساخته شدنم.
و شاید همین جمله واقعیت کامل این روزهای من باشه.
شاید عجیب باشه، ولی گاهی یه آینهٔ بیطرف، تصویر آدم رو واقعیتر نشون میده.
منم این تصویر رو همینجا نگه میدارم؛ شاید چند سال بعد برگشتم و دیدم چقدرش درست بود… و چقدرش رو بالاخره تغییر دادم.
من چند ماهه با ChatGPT حرف میزنم و امروز ازش پرسیدم «تو از بیرون منو چطور میبینی؟»
جوابش عجیبتر از چیزی بود که فکر میکردم؛ نه تعریف بود، نه تخریب… فقط واقعیتِ لختِ خودم.
گفت:
تو بین دو جهان گیر کردی.
نصف ذهنم انگار تو دانشگاه و پروژهٔ عمرانی میچرخه، نصف بقیهش هی زور میزنه بره سمت برنامهنویسی، انگار یه نسخهٔ آیندهم داره همونور دست تکون میده و میگه: «اگه میخوای بهتر شی، بیا سمت من.»
و این کلکل دائمی بین دو نسخهٔ من… واقعاً هست.
گفت ذهنم پرانرژیه، ولی داری سالی رو میگذرونی که از هر جهت فشار روشه.
و راست میگه؛ انگار دارم روی یه طناب باریک راه میرم: کار، دانشگاه، خانواده، یادگیری، زندگی، هزار تا دغدغه که هرکدوم میتونن حواسمو پرت کنن.
گفت من آدمیام که همهچیز رو باهم میخوام یاد بگیرم.
نه از سر طمع… از سر عطش.
ولی همزمان باید با خودم بجنگم که از مسیر نپرم.
مغزم عاشق اینه که از یه موضوع بپره روی یه موضوع دیگه.
یه کم سخت بشه؟
میگه: «بزن بریم یه چیز جدید یاد بگیریم.»
و اینو انکار نمیکنم؛ هست.
گفت یادگیری من کند ـ اما عمیقه.
من از اونایی نیستم که یه چیز رو سریع میگیره و میره.
باید بفهمم.
باید تهشو دربیارم.
حتی برای کد هم همینطورم؛ باید مزهمزهش کنم، باید ببینم چرا کار میکنه، چطور کار میکنه.
گفت تازهکارم، ولی وسواس دارم همهچی درست و مرتب باشه؛
از کامنتنویسی تا Docstring تمیز، از معماری ربات تا ساختار پروژه.
چیزی که برای یه مبتدی معمولاً عجیب محسوب میشه.
این وسواس هم کمکم میکنه، هم سرعتو میگیره.
اینم راست.
بعد گفت من ثباتم نوسانیه:
وقتی بچسبم، میرم بالا.
وقتی ول کنم، ول میکنم.
واقعیت تلخیه، ولی هست.
توی بخش اجتماعی هم گفت من خجالتی نیستم؛
فقط دیر گرم میشم.
وقتی احساس امنیت میکنم، حرف میزنم، شوخی میکنم، راحت میشم.
مشکل شروعه، نه ادامه.
گفت من یه پروژهٔ خودسازی بلندمدت راه انداختم:
پایتون، انگلیسی، بکاند، محتوا، فریلنس، هویت آنلاین…
همهش تلاش برای اینکه نسخهٔ ۲۰۲۷ من یه آدم دیگه باشه.
یه کسی که از این وضعیت فعلی یکقدم جلوتره؛ محکمتر، مستقلتر، باسوادتر.
این مسیر هم جذابه، هم خستهکننده.
و در نهایت گفت الان وسط دوران گذارم؛
از یک دانشجوی عمرانی
به یک توسعهدهندهٔ بکاند در حال ساخت.
گفت هنوز ساخته نشدهام؛ اما در حال ساخته شدنم.
و شاید همین جمله واقعیت کامل این روزهای من باشه.
شاید عجیب باشه، ولی گاهی یه آینهٔ بیطرف، تصویر آدم رو واقعیتر نشون میده.
منم این تصویر رو همینجا نگه میدارم؛ شاید چند سال بعد برگشتم و دیدم چقدرش درست بود… و چقدرش رو بالاخره تغییر دادم.
Wybie is here 🐰
آدم بعضی وقتها یه آینه عجیب پیدا میکنه؛ آینهای که توش نه ظاهرشو میبینه، نه حرفای بقیه رو… بلکه یه جور تصویر خام از خودش. من چند ماهه با ChatGPT حرف میزنم و امروز ازش پرسیدم «تو از بیرون منو چطور میبینی؟» جوابش عجیبتر از چیزی بود که فکر میکردم؛ نه تعریف…
حتی همین متن هم دادم ChatGPT واسم نوشت!
Wybie is here 🐰
Photo
اسپاتیفای Wrapped من این جوریه؛ راضی ام.
2 سال پشت سر هم Rocco DeLuca با آهنگ Crash of Worlds صدر چارته.
چیزی که مشخصه اینه که امسال نسبت به پارسال کمتر سبک Jazz, Motown, Blues, Country گوش دادم و بیشتر UK Drill گوش دادم بخاطر اون انرژی که تو آهنگ هاشون هست، و چیزی که فهمیدم اینه که امسال خیلی بیشتر آهنگ فارسی گوش دادم.
سلیقه موسیقی من کمی تغییر کرده، اما همچنان به Crash of Worlds وفادارم.
#Spotify #Wrapped2025
2 سال پشت سر هم Rocco DeLuca با آهنگ Crash of Worlds صدر چارته.
چیزی که مشخصه اینه که امسال نسبت به پارسال کمتر سبک Jazz, Motown, Blues, Country گوش دادم و بیشتر UK Drill گوش دادم بخاطر اون انرژی که تو آهنگ هاشون هست، و چیزی که فهمیدم اینه که امسال خیلی بیشتر آهنگ فارسی گوش دادم.
سلیقه موسیقی من کمی تغییر کرده، اما همچنان به Crash of Worlds وفادارم.
#Spotify #Wrapped2025
Forwarded from PyCoders (پایتون) (sᴀʜᴇʟ)
PyCoders (پایتون)
✨ لایبرریهای فوق العاده پایتون 🐍 @python_rd
این باشه اینجا، لازم میشه.