تهیونگ غذا میذاره دهن جیمین، خاک تو سرم.
😭46🍓1
اینجا خیلی جدی داشت خاک میخورد. خیلی ممنون از بنگتن عزیز و مخصوصاً سولمیتها که بهمون کانتنتِ جدید دادن.
😭46
تهیونگ: جیمینا، میتونم یه داستان دیگه از ۱۵ سال پیش برات تعریف کنم؟
بیتیاس: بگو!
تهیونگ: وقتی داشتیم طراحی رقص رو با کیک درام انجام میدادیم.
جیمین: اون موقع تقریباً از شرکت بیرونم کردن! بهمون گفتن خودمون طراحی رقص رو انجام بدیم و تهیونگ هر شب تا صبح بهم کمک میکرد.
تهیونگ: داشتم فیلم میگرفتم و فکر میکردم: "اصلاً این چه نوع طراحی رقصیه؟"
بیتیاس: بگو!
تهیونگ: وقتی داشتیم طراحی رقص رو با کیک درام انجام میدادیم.
جیمین: اون موقع تقریباً از شرکت بیرونم کردن! بهمون گفتن خودمون طراحی رقص رو انجام بدیم و تهیونگ هر شب تا صبح بهم کمک میکرد.
تهیونگ: داشتم فیلم میگرفتم و فکر میکردم: "اصلاً این چه نوع طراحی رقصیه؟"
😭44
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جیمین: وقتی هنوز کارآموز بودیم، تمام پولهام رو برداشتم و با تهیونگ رفتم شلوار بخرم واسه اولین بار. پول رو از شرکت توی موزیکویدیوها به دست آورده بودم. همونهایی که به عنوان دنسر توشون شرکت کردم.
جیهوپ: آره، چند تا بودن.
جیمین: شلوار رو انتخاب کردم و پوشیدم بعد تهیونگ گفت وای چقدر قشنگه و منم خریدمش. ازش پرسیدم یکم تنگ نیست؟ ولی تهیونگ هی میگفت نه بابا خیلی قشنگه. اما وقتی رسیدیم خونه هیونگها گفتن این چیه که خریدی؟ بعد تهیونگ که دقیقاً کنارم نشسته بود گفت من که بهت گفتم نخرش!
*همه میترکن از خنده 😂*
جیهوپ: آره، چند تا بودن.
جیمین: شلوار رو انتخاب کردم و پوشیدم بعد تهیونگ گفت وای چقدر قشنگه و منم خریدمش. ازش پرسیدم یکم تنگ نیست؟ ولی تهیونگ هی میگفت نه بابا خیلی قشنگه. اما وقتی رسیدیم خونه هیونگها گفتن این چیه که خریدی؟ بعد تهیونگ که دقیقاً کنارم نشسته بود گفت من که بهت گفتم نخرش!
*همه میترکن از خنده 😂*
😭49🍓2
این چه کاری بود با سولمیتی که بهت اعتماد کرده بود، کردی کیم تهیونگ؟
😭37
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولدت مبارک تهیونگیِ عزیز جیمینی ♡ .
🍓12😭6
سلام. ویمین گرفتیم 💕.
😭21🍓3