ورامین پرس
36.3K subscribers
69.6K photos
12.3K videos
216 files
33.7K links
کانال تلگرامی ورامین پرس
اولین کانال خبری ورامین،قرچک و پیشوا و جوادآباد
تبلیغات و ارسال خبر👇👇

@v_pres















.








.















.
Download Telegram
#خاطره
سال گذشته اواخر دیماه بود که تماس گرفتند از شما به دادگاه شکایت شده و پرونده برای تحقیقات پیش ما است و تشریف بیاورید برای بازجویی
وقتی مراجعه کردم مامور پرونده خانم میانسالی را نشان داد و گفت ایشان شاکی است
همان موقع خنده را در صورت افراد حاضر در اتاق دیدم
به این خانم گفتم من ادمین ورامین پرس هستم علت شکایت شما چیه
نگاهی به من کرد و سرش به نشانه تاسف تکان داد و گفت :
تو ادب و شعور نداری ؟ خبرنگار مگه بی ادب میشه خجالت نمی کشید ؟
گفتم علت شکایت چیه ؟
باز شروع کرد نصیحت کردن
به مامورها گفتم موضوع شکایت را بگید
افسر پرونده گفت این خانم مدعی است شما در پی وی تلگرام بهشان بی ادبی و بی احترامی کردید
گفتم اسکرین شات چت را ببینم
دیدم ایشان یک متن فرستاده که کوچه ما تاریک است و من هم به نشانه تایید دریافت خبر علامت لایک👍 را ارسال کردم
گفتم خانم محترم ما که چتی نداشتیم که من به شما بی احترامی کنم
گفت این علامت 👍بی ادبی نیست ؟
بله ایشان علامت لایک 👍را به معنی بی ادبی تفسیر کرده بود خلاصه با تلاش مامورها با دختر این پیرزن تماس گرفتیم تا برایش توضیح دهد که این بی ادبی نیست
خلاصه پیرزن عزیز تازه تلگرام نصب کرده بود و این موارد را نمی دانست
#خاطره

اردیبهشت ٩٥ بود که پلیس امنیت تماس گرفت و اعلام کرد که شاکی دارم و برای تحقیقات باید به پلیس امنیت برم

روزی که مراجعه کردم جوانی در اتاق بود و مامورها اعلام کردن شاکی ایشان هست
علت شکایت را پرسیدم

جوان که بسیار مودب بود با ترس و نگرانی زیادی گفت که من در ورامین پرس اعلام کردم که به یکی از خواهرهایشان ٥ نفر تجاوز کردند

بسیار متعجب شدم چون من در کانال معمولا خبر حوادث و جنایت نمیزنم و اگر هم بزنم اسم کسی را ذکر نمیکنم

درخواست سند کردم و ایشان هم اسکرین شاتی را از گروهی روستایی نشان داد
متوجه شدم متن کپی است و از کانال ورامین پرس فوردوارد نشده
گفتم اصل خبر را دارید ؟
گفتند ما همین متن را در گروه ها روستای خودمان دیدیم
در کانالم سرچ کردم که خبری را نشان داد
خبر مربوط به تجاوز چند نفر به دختری بود که در متن ورامین پرس اسم و ادرس و حتی اسم شهر هم ذکر نشده بود

خبر من با خبر فرد شاکی مشابه بود و فقط ٣ خط خبر شاکی که شامل آدرس و اسم خواهرشان بود در خبر من نبود
خبر کانال را نشان دادم و با هم هر دو خبر را خواندیم
متوجه شدیم فردی خبر ورامین پرس را کپی کرده و اسم و ادرس منزل انها را در این متن نوشته و در گروه های روستا پخش کرده و چون ادرس ورامین پرس زیر متن بوده شاکی فکر کرده متن در ورامین پرس بوده است
خدا رو شکر هم مامورین و هم جوان شاکی اطلاعات خوبی درباره تلگرام داشتند و سریع موضوع را متوجه شدند
در نهایت موضوع صورتجلسه شد تا قاضی تصمیم بگیرد

بعد از ٣ ماه همان جوان پیام داد که متهم اصلی دستگیر شده .متهم خواستگار دختر خانواده بود که برای انتقام گیری متن ما را کپی کرده بود تا ابروی این دختر را ببرد
#خاطره
🌺 اسنپ گرفتن در یک روز زمستانی
🌺 🌺 نقدی بر این خاطره

✍️ #فرزانه_عظیمی(غزل)/ #خبرنگار نابینا

نیم‎روزِ یک روزِ سرد و بارانیِ زمستانی است.
از قراری که با یکی از دوستانم داشته‌ام، فارغ شده‌ام و قصد دارم از محلِ قرار، به مقصدِ دیگری بروم.
از دوستم می‌خواهم که برایم اسنپ بگیرد و خودم هم منتظرِ رسیدنِ اسنپ می‌مانم.
اسنپ از راه می‌رسد و راننده با من تماس می‌گیرد:
* خانم! شما اسنپ خواسته بودید؟
بله.
* خب من رسیدم.
به اطرافم دقت می‌کنم و متوجهِ توقفِ خودرویی نمی‌شوم.
به راننده می‎گویم:
آقا ببخشید، من نابینا هستم و نمی‎دونم شما دقیقاً کجا هستید. اَگه ممکنه، خودتون بیایید کمکم کنید که سوار بشم.
راننده با بی‌حوصلگی پاسخ داد:
* خانم! دارم میگم من اینجا وایستادم.
مجدداً با لحنی که کمی رنگ و بوی جدی‌تر شدن به خود می‌گیرد، به راننده می‎گویم:
** آقا! متوجه هستید که میگم من نابینا هستم و شما رو نمی‌بینم؟ اگر امکانش هست که کمکم کنید، اگر هم نه که بازهم ممنون و خدانگهدار.
راننده با بی‌حوصلگی، «خیلی خوب» می‌گوید و تماس را قطع می‌کند!
چنددقیقه‌ای در هوای سرد و بارانی، منتظر می‌مانم و وقتی‌که همچنان خبری از راننده نمی‌شود، مجدد با او تماس می‌گیرم و می‌پرسم که کجاست.
راننده هم با همان لحن بی‌حوصله‌ای که از ابتدای مکالمه در صدایش موج می‌زد، می‌گوید که عجله داشته و رفته است!
🌺 🌺 🌺
دو فرض را می‌توان برای این رفتارِ راننده متصور شد:

◼️ اول این‌که وقتی متوجه شده مسافرش یک فرد نابیناست، تمایلِ چندانی برای ارائه خدمت به او نداشته است.
◼️ دوم این‌که نابینایی، تأثیری در رفتارِ غیرانسانی‌اش نداشته و هر فردِ دیگری هم بود، همین رفتار را با او داشت.

🔺 اگر فرضِ اول صحیح باشد که جز تأسف خوردن، کارِ دیگری نمی‌توان کرد، چراکه جنابِ راننده، به‌قدری از لحاظِ درک ضعیف بوده که به خود اجازه داده به بهانه عجله داشتن، از ارائه خدمتی که وظیفه اوست، شانه خالی کرده است.
نکته هم این‎جاست که در این خدمت‌رسانی، هیچ تفاوتی میان فردِ نابینا و بینا نیست؛ چراکه هر دو انسان هستند و شهروند که هر دو در مقابلِ خدمتی که دریافت می‌کنند، هزینه می‌پردازند.
اگر راننده اسنپ، تمایلی به کمک کردن نداشت، می‌توانست کاملاً واضح، عدمِ تمایلش را بیان کند، نه این‌که یک انسان و شهروند را در آن شرایطِ آب‌وهوا، منتظر گذاشته و بدون اطلاع دادن، به دنبال کار خودش برود؛ وگرنه خوب می‎دانیم که عجله داشتنَش بهانه‌ای بیش نبوده و هیچ‌کس با چند ثانیه توقفِ بیشتر، دیرَش نمی‌شود.
این رفتار، نه اخلاقی‎ست و نه انسانی...
🔺 اگر هم فرضِ دوم صحیح باشد که بازهم از غیرانسانی و غیراخلاقی بودنِ رفتارِ راننده، چیزی کم نمی‌شود، چراکه حداقل می‌توانست رفتنَش را به مسافر اطلاع داده و او را بیهوده منتظر نگاه ندارد.
🌺 🌺 🌺
در پایان هم تنها چند کلمه به هر فرد که در هر جایگاهی، به شهروندان خدمت می‌کند:
تفاوت در ویژگی‌های ظاهری که معلولیت به‎وجود می‌آورد را مجوزی برای کوچک شمردن و خودداری از ارائه خدمت قرار ندهید، زیرا همان‌طور که قبلاً اشاره شد، همه انسان هستیم و یکسان در برخورداری از تمامِ امکانات...

🌺 کانال فرزانه عظیمی (#نابینا شاعره، دکلماتور، وکیل دادگستری، خبرنگار و استاد زبان انگلیسی) 👇
@avaayeghazal