واژه بان
58 subscribers
386 photos
238 videos
11 files
300 links
#ادبیات، #روانشناسی
اعظم کشاورز (روانشناس)
اینستاگرام روانشناسی
@azam.keshavrz
اینستاگرام شعر
@vajeban_page

کلیه آثار با ذکر نام صاحب اثرآورده ‌شده وهر گونه کپی بدون نام نویسنده سرقت ادبی می باشد.
a.keshavarz


https://t.me/vajebanpage
Download Telegram
▪️محمود فرشچیان (۴ بهمن ۱۳۰۸ – ۱۸ مرداد ۱۴۰۴) نقاش و نگارگر ایرانی

▫️تعدادی از تابلوهای استاد فرشچیان

@vajebanpage
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
   گاهی در نبود تنها یک نفر...
  گویی جهان به تمامی ‏خالی است


  ‏ #آلفونس_دو_لامارتین


@vajebanpage
💌
هنرنمایی و اجرای تاب آورانه دختر هنرمند سرشار از استعاره است مثل شعری در صحنه ی سطرها...
این صحنه از نظر روانشناختی چند پیام مهم رو در دل خودش جا داده:
تاب‌آوری – دختر با وجود یک اتفاق غیرمنتظره (شکستن چهارپایه) بلافاصله خودش رو جمع کرده و ادامه داده. این نشون می‌ده که توانایی برگشتن به حالت عادی و ادامه مسیر بعد از شوک یا شکست رو داره.
مدیریت هیجان – او در لحظه ترس یا خجالتش رو کنترل کرده و اجازه نداده اضطراب، اجرای رقص رو خراب کنه. این یعنی توانسته واکنش هیجانی خودش رو تنظیم کنه.
تمرکز روی هدف – به جای اینکه ذهنش درگیر حادثه بشه، تمرکز اصلی‌اش رو روی ادامه رقص و پایان موفق اجرا گذاشته.
اعتماد به نفس – ادامه دادن بدون از دست دادن ریتم یا تزلزل، نشون می‌ده که به مهارت خودش باور داره و از نگاه دیگران نمی‌ترسه.
هنر پذیرش اشتباه – او اشتباه یا حادثه رو به‌عنوان بخشی از اجرا پذیرفته و حتی شاید با لبخند یا خلاقیت به بخش طبیعی نمایش تبدیلش کرده.
و نگاه تاب آورانه مولانا در ابیاتی که خوش درخشید:
رقص آن نبود که هر زمان برخیزی
بی‌درد چو گرد از میان برخیزی
رقص آن باشد کز دو جهان برخیزی
دل پاره کنی وز سر جان برخیزی
 

#اعظم_کشاورز ✍️
درمانگر شناختی رفتاری
https://www.instagram.com/reel/DNNB-C5NyIp/?igsh=YW04YTl1NHR2bGZp
1
من به یک چیز خیلی معتقدم و آن"شاعر بودن"در تمام زندگی است! شاعر بودن یعنی انسان بودن!بعضی‌ها را می‌شناسم  که رفتار روزانه‌شان هیچ ربطی به شعرشان ندارد، یعنی تنها وقتی شاعر هستند که شعر می‌گویند؛ بعد تمام می‌شود و دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی ظالم تنگ فکر بدبخت حسود حقیر...خوب، من حرف‌های این آدم‌ها را هم قبول ندارم. من به زندگی بیشتر اهمیت می‌دهم و وقتی این آدم‌ها در شعرها و مقاله‌هایشان فریاد به راه می‌اندازند، من نفرتم می‌گیرد و باورم نمی‌شود که راست بگویند! می‌گویم نکند به خاطر یک بشقاب پلو است که دارند داد می‌زنند؟! فکر می‌کنم کسی که کار هنری می‌کند باید اول خودش را بسازد و کامل کند، بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند، تا بتواند به تمام دریافت‌ها، افکار و احساس یک حالت عمومیت ببخشد.

حرف‌هایی با فروغ فرخزاد
نشر: مروارید

  
@vajebanpage
1
‍ ■ بلوغ واقعی یعنی انکار نکردن واقعیت. یعنی فهمیدن رنج‌های فروخورده و پذیرش آگاهانه و درک کردن داستان ذخیره شده در بدن به جای سرکوب آن. اینکه پس از بلوغ واقعی، ارتباط با والدین می‌تواند حفظ شود یا خیر، بستگی به شرایط هر فرد دارد. آنچه مطلقاً ضروری است، پایان دادن به وابستگی مخربی است که فرد با والدین درونی‌شدهٔ دوران کودکی‌اش دارد. این وابستگی، اگرچه نامش را عشق می‌گذاریم، بی‌شک هرگز شایستهٔ این نام نیست و از ترکیبات مختلفی تشکیل شده است مانند قدردانی، دلسوزی، توقع، انکار، توهم، اطاعت و ترس از تنبیه شدن.

«بدن هرگز دروغ نمی‌گوید»

-آلیس میلر
@vajebanpage


ویژه نامهُ شعر جنگ
#اشعار-برگزیده

مرداد ۱۴۰۴

مجله ادبی هنری اجتماعی مستقل توتم  منتشر کرد:

مجموعه چهل شعر برگزیده بر محور جنگ


نه در تجلیل جنگ، بلکه به عنوان گواهی بر مقاومت، بقا و تلاش برای بازپس‌گیری انسانیت.



این   ویژه‌نامه نثار بازماندگانی‌ست که سکوت‌شان نه از رضایت، که از فقدان امکان بیان است؛

آنان که صدای‌شان را از ابزوردیته‌ به سمت آفرینش و امکانی انسانی بردند.



با این اقدام، ما چراغی روشن می‌کنیم در تاریکی تاریخ؛

"آنکه بر در می کوبد شباهنگام

به کشتن چراغ آمده است"


هیأت  انتخاب‌کنندگان:
رویا_مولاخواه
مینو_نصرت
سولماز_نصرابادی
سیمین_بابائی

شاعران برگزیده :

مهناز نیکفر - صالح منصوری خواجه‌لنگی ـ شهین راکی - حسن فرخی ـ سیما منصوری_تقی جهانبخشی ـ مریم قائدی - امیرحسین تیکنی _ مجید مهرابی - زلیخا احمدی_هایده حسینی - مریم فاتحی ـ سارا فتحی‌زاده - شاهین درویشی ـ مهناز محمودی ـ فاطمه موسوی ـ پروانه وثوقی ـ مجید طاهری ـ سیروس امیری زنگنه ـ مجتبی نورانی ـ محسن مزخوری ـ معصومه کامکار ـ نصرت‌الله مسعودی ـ جمشید عزیزی ـ نزهت عبداللهی ـ  مریم زرندی ـ امیر باقری ـ  مریم بخشی ـ آیدا مجیدآبادی ـ بیژن بردبار ـ اعظم کشاورز ـ سپیده داداش‌زاده ـ نسرین حزمی ـ آرزو رنجبر ـ سعید جهانپولاد ـ علیرضا کاشف
مهری ذبیحی_ابوالفضل حکیمی_مژگان معدنی_فرزانه ولی زاده


لینک دانلود گالری اشعار در سایت

https://totem-mag.com/dp-34-1893-1


تلگرام توتم
@totemmag

ایمیل دییرخانه:
totemmag2020@gmail.com


آدرس سایت:
totem-mag.com


سال تأسیس  مجله:آذر ۱۳۹۹
سرش به کار خودش بود
نفس‌ ِ دست دوم اش را
گذاشته بود میان یک روز خاص
در تقویم ژولیده ی روی میز
آهش کوکه کوک
تمام روز را عشقبازی می کرد
با لب و کابوس
با لب و جمجمه ی مزه دار شده ی در خون
حجم طنازی داس ها
نشسته روی ظرافت گندم
و ساقه ی ترد هوشیارش
که داشت دق می کرد
زیر جنازه ی مترسک
دنبال معنا می گردی
سطرهای مرا
شبیه سرزمین خمپاره بر دوش بخوان
دنبال گهواره
نان
سرخوشی
قهوه
و متن های شکیل روی میز
که دارند غنج می روند در دل قرارداد ها
یکی کلیه اش را می فروشد
یکی چشم اش را
یکی نگاهش را
و دیگری پنت هاوسش را
فرقی نمی کند
سر خیابان شلوغ تر از آن بود که به خانه برسد
به پنجره
به فهم
اصلا به ول گردی درخت و باران
دارد مچاله های خودش را
صاف می کند
و آژیر هایش را مرتب.

کار از اجتناب اضطراب گذشته است
از کتمان چشم در برزخ
جایی میان آواز آوار در بطن ثانیه

لبخندی زیرمیزی
لطفاً .

#اعظم_کشاورز
@vajebanpage
کافه روانشناسی با دوستانی از جنس آگاهی
با موضوع ایستاده در مه ابهام زیستن در جهان بی اطمینان
@vajebanpage
دارم اندازه ی اندوه تو را می بافم
رنگ دلتنگی انبوه تو را می بافم

وقتی از آه خودم رج بزنم بافته را
وسطش خنده ی نستوه را می بافم

#اعظم_کشاورز
@vajebanpage
2
چیزی از من برداشت
مثل رقص گلبرگ‌
روی بازیگوشی انگشتهایم
مثل رنگ ها
از دریچه ی‌کوچک اعتماد
مثل سماع رویاها
از وقار شب
مثل شراب شمعدانی ها
از مستی پنجره
باید خانه را روی دوشم
صرف کنم
دیوار را بچلانم
تا از لای انگشتانم
پنجره بچکد
بغلتد مشام شهر
در حواس سبز نارنج ها
بتابد سطرها
در میدان
در نبض متبرک شعور
باید زمزمه را
به گلوی سیال پل بدهم
به عبور  تو
زیر گوش کوچه باغ


#اعظم_کشاورز

@vajebanpage
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باید خانه را روی دوشم
صرف کنم
دیوار را بچلانم
تا از لای انگشتانم
پنجره بچکد
بغلتد مشام شهر
در حواس سبز نارنج ها
بتابد سطرها
در میدان
در نبض متبرک شعور
باید زمزمه را
به گلوی سیال پل بدهم
به عبور  تو
زیر گوش کوچه باغ


#اعظم_کشاورز

@vajebanpage
خانه سیاه است به کارگردانی فروغ فرخزاد و تهیه‌کنندگی ابراهیم گلستان، روایتی است از زندگی بیماران جذامی در باباباغی تبریز؛ جایی که درد جسمی با رنج اجتماعی گره می‌خورد. این فیلم تنها گزارشی از یک بیماری نیست، بلکه آینه‌ای است برای تماشای وضعیت انسان در شرایط سخت و مرز میان امید و یأس.
در این مستند، قعر رنج‌ها به تصویر کشیده می‌شود؛ جایی که رنگ زندگی کمرنگ شده و زمان در چشمان کودکان سنگین و بی‌حرکت می‌نشیند. اما درست در همین تاریکی است که نشانه‌های زندگی و معنا دوباره سر برمی‌آورند: عروسی‌ای که برگزار می‌شود، زنی که آرایش می‌کند، کودکانی که برای داشته‌های کوچک خود شکرگزاری می‌کنند. این لحظات یادآور گفته آلبر کاموست که «رنج مداوم و پیوسته نیست؛ غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود. جهان، جهان جبران‌هاست.»
«خانه سیاه است» نه تنها درباره بیماری جذام، بلکه درباره تجربه زیستن در «اجتماع‌های محصور و بسته» است؛ همان‌طور که فروغ خود می‌گوید. انسان حتی در سلامت جسمانی نیز می‌تواند در حصارهای روانی و اجتماعی به انزوا و بیهودگی فرو رود.
این مستند نشان می‌دهد که انسان در دل محدودیت و رنج نیز به دنبال معناست. بیماران جذامی با وجود محرومیت، هنوز جشن می‌گیرند، زیبایی را جست‌وجو می‌کنند و شکرگزاری می‌کنند. این همان انعطاف روانی و توان تاب‌آوری است که روان‌شناسی امروز آن را یکی از مهم‌ترین منابع بقا و رشد انسان می‌داند.
بیژن باران از خانه سیاه به‌عنوان «خانه‌ای عاری از رنگ‌ها» یاد می‌کنداین تصویری است از هر اجتماع دربسته و محصور. تصویری است از عاطل بودن، منزوی بودن، بیهوده بودن. حتی آدم‌های سالم نیز ممکن است در اجتماع به ظاهر سالم بیرون از جذام خانه، همین خصوصیات روحی را داشته باشند."؛ اما در همین بی‌رنگی است که می‌توان رگه‌های روشن تاب‌آوری را دید. اگر حمایت اجتماعی و درمان به‌موقع وجود داشته باشد، این رنج قابل تحمل‌تر و حتی قابل درمان می‌شود؛ همان‌گونه که جذام، بیماری‌ای درمان‌پذیر است. اینجا شباهتی نمادین شکل می‌گیرد: همان‌طور که بدن بیمار نیازمند درمان است، اجتماع انسانی نیز نیازمند درمان و مداخله است تا از انزوا و بیماری‌های روانی، اجتماعی و فرهنگی رهایی یابد.
گلستان در کتاب نوشتن با دوربین درباره این فیلم می‌نویسد: «این فیلم راجع به این است که جامعه‌ای ناخوش وجود دارد؛ جایی بسته با آدم‌هایی بیمار. اما همین آدم‌ها انسان‌اند و باید بهشان کمک کرد. علاج، یا جراحی است یا مداوا؛ راه دیگری ندارد.»
باید رنج را دید، به آن حرمت گذاشت و برای کاهش آن تلاش کرد
#اعظم-کشاورز✍️
https://www.instagram.com/reel/DNfzBLoo3dD/?igsh=M2F4ZHlrb3pjbjVn
رنج‌ها گنج‌هایی در دل خود دارند،
و دردها آسودگی‌هایی به همراه.!
برای دیدن باید دیده گشود.
برای گشودن باید پرده‌ها را زُدود،
زخم‌ها چِشم می‌شوند و شکست‌ها درس،
اگر هوشیاری باشد و شکیبایی یارش.
عزیزترین یارانمان در حقیقت چالش برانگیزترین لحظات زندگی‌مان می‌شوند.
"هیچ آگاه شدنی بدون رنج نیست"


📕 #انسان_و_سمبل‌هایش
#کارل_گوستاو_یونگ


📚
@vajebanpage
1