#نورومارکتینگ یا #بازاریابی_عصب_پایه چیست؟
#neuromarketing
نورومارکتینگ نوع جدیدی از بازاریابی است که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند میخورند.
در سوم ماه ژولای سال 1977، دکتر ریموند دامادیان در لابراتواری کوچک در بروکلین نیویورک، نخستین اسکن امآرآی را بهوسیلهی دستگاهی انجام داد که او و گروهش اختراع کرده بودند. او توانست بدون هیچگونه اشعهی مضر یا مواد شیمیایی سمّی، مغز زنده را در حال فعالیت مشاهده کند و اینگونه بود که دانش عصبشناسی به وجود آمد. امروزه، دانشعصبشناسی توانسته تا پرده از برخی اسرار رابطهی میان جسم و روان بردارد. پیشرفتهای روزافزون علم اعصاب، دنیای کسبوکار را نیز بینصیب نگذاشته است.
در واقع ایرادی اساسی در روشهای بازاریابی سنتی موجب آن شد تا بازاریابان با همکاری عصبشناسان و متخصصان علوم مغزی، به فکر ابداع این روش بیفتند: آنچه که مردم به زبان میآورند، لزوماً با آنچه که در ذهن آنها میگذرد، تطابق ندارد!
این سخنان تام نوبل، مدیر اجرایی بخش اروپایی شرکت صاحبنام نوروفوکوس است؛ او برای اثبات حرفهای خود نمایشی مهیج را در زیرزمین یک باشگاه مجلل در لندن ترتیب داد. مردی با کلاهی قهوهای رنگ به سر، مشغول تماشای یک آگهی تبلیغاتی است. مشتی سیم از کلاه او پایین آمده و به یک لپتاپ وصل شده است.
پشت سر او نیز یک صفحهی نمایش بزرگ، مجموعهای از خطوط و چیزی شبیه به یک اکولایزر2 گرافیکی را نشان میدهد. گویی با پخش آگهی، این خطوط به ظاهر بیمعنا اما واقعاً با حجم اطلاعات فوقالعاده فراوان و قابل تفسیر، بالا و پایین میشوند و مدام در نوسان هستند. در واقع هر یک از این خطوط معنایی دارد و تحلیل آن میتواند راهگشا باشد.
در حال حاضر شاید بتوان نورومارکتینگ را آخرین فرزند خلف عصبشناسی و علوم مربوط به آن دانست. این دانش شگفتانگیز و نوظهور، نقشهی ذهنی مشتریان را در اختیار مدیران بنگاههای اقتصادی و بازاریابان میگذارد. نورومارکتینگ درک بهتر عملکرد مغز است تا بتوان عملیات بازاریابی و فروش را بهبود بخشید.
اگر قبول کنیم که هر کدام از ما در موقع خرید دست به عملی از نوع تصمیمگیری میزنیم، پس در هر خرید، یک فعالیت ذهنی پیچیده انجام میدهیم. فعالیتی که بشدت درگیر مسائل روانی است.
🆔: @uxneurochallenge
هدف اصلی نورومارکتینگ این است که اطلاعات ناپیدا را از مغز مردم استخراج کند. بنابراین، در نورومارکتینگ از مردم هیچ سؤالی پرسیده نمیشود بلکه، اطلاعات مستقیماً بیرون کشیده میشوند.
نورومارکتینگ دروندادهای خود را از طریق دستگاهها و ابزار عصبشناسی نظیر دستگاههای نامآشنای امآرآی میگیرد، با این تفاوت که اسکنهای گرفته شده، کاربردی غیر از درمان خواهند داشت. در فصل پنجم به بررسی کامل ابزارهای نورومارکتینگ و کاربرد آنها خواهیم پرداخت.
پس بهطور خلاصه میتوان گفت: مهمترین هدف نورومارکتینگ، بررسی واکنشهای مغزی، هیجانی، و یا ادراکی ذهن مشتری در برابر محرکهای بازاریابی است. همانطور که گفته شد، محققان نورومارکتینگ از فناوریهای مختلفی برای درک واکنش مصرفکنندگان بهره میبرند تا به شرکتها کمک کنند برای ایجاد برند، تولید و طراحی محصولات جدید، رفع اشکال از محصولات پیشین، ساخت پیامها و تبلیغات اثرگذار، بستهبندی، و برگزاری کمپینهای بازاریابی تمهیداتی را در نظر بگیرند که هر چه بیشتر برای ذهن مصرفکننده خوشایند باشد.
اگر علم عصبشناسی را در دوران نوزادی خود در نظر بگیریم، بازاریابی عصبپایه یا نورومارکتینگ هنوز در دوران جنینی به سر میبرد. بازاریابها بتازگی در جریان احتمال امکان بررسی مغز مشتریان و دستیابی به اطلاعاتی در زمینهی محصول، ترجیحات مشتریان و ارزیابی اثربخشی محصولات و تبلیغات قرار گرفتهاند.
➖➖➖➖➖
🆔: @uxneurochallenge
➖➖➖➖➖
#neuromarketing
نورومارکتینگ نوع جدیدی از بازاریابی است که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند میخورند.
در سوم ماه ژولای سال 1977، دکتر ریموند دامادیان در لابراتواری کوچک در بروکلین نیویورک، نخستین اسکن امآرآی را بهوسیلهی دستگاهی انجام داد که او و گروهش اختراع کرده بودند. او توانست بدون هیچگونه اشعهی مضر یا مواد شیمیایی سمّی، مغز زنده را در حال فعالیت مشاهده کند و اینگونه بود که دانش عصبشناسی به وجود آمد. امروزه، دانشعصبشناسی توانسته تا پرده از برخی اسرار رابطهی میان جسم و روان بردارد. پیشرفتهای روزافزون علم اعصاب، دنیای کسبوکار را نیز بینصیب نگذاشته است.
در واقع ایرادی اساسی در روشهای بازاریابی سنتی موجب آن شد تا بازاریابان با همکاری عصبشناسان و متخصصان علوم مغزی، به فکر ابداع این روش بیفتند: آنچه که مردم به زبان میآورند، لزوماً با آنچه که در ذهن آنها میگذرد، تطابق ندارد!
این سخنان تام نوبل، مدیر اجرایی بخش اروپایی شرکت صاحبنام نوروفوکوس است؛ او برای اثبات حرفهای خود نمایشی مهیج را در زیرزمین یک باشگاه مجلل در لندن ترتیب داد. مردی با کلاهی قهوهای رنگ به سر، مشغول تماشای یک آگهی تبلیغاتی است. مشتی سیم از کلاه او پایین آمده و به یک لپتاپ وصل شده است.
پشت سر او نیز یک صفحهی نمایش بزرگ، مجموعهای از خطوط و چیزی شبیه به یک اکولایزر2 گرافیکی را نشان میدهد. گویی با پخش آگهی، این خطوط به ظاهر بیمعنا اما واقعاً با حجم اطلاعات فوقالعاده فراوان و قابل تفسیر، بالا و پایین میشوند و مدام در نوسان هستند. در واقع هر یک از این خطوط معنایی دارد و تحلیل آن میتواند راهگشا باشد.
در حال حاضر شاید بتوان نورومارکتینگ را آخرین فرزند خلف عصبشناسی و علوم مربوط به آن دانست. این دانش شگفتانگیز و نوظهور، نقشهی ذهنی مشتریان را در اختیار مدیران بنگاههای اقتصادی و بازاریابان میگذارد. نورومارکتینگ درک بهتر عملکرد مغز است تا بتوان عملیات بازاریابی و فروش را بهبود بخشید.
اگر قبول کنیم که هر کدام از ما در موقع خرید دست به عملی از نوع تصمیمگیری میزنیم، پس در هر خرید، یک فعالیت ذهنی پیچیده انجام میدهیم. فعالیتی که بشدت درگیر مسائل روانی است.
🆔: @uxneurochallenge
هدف اصلی نورومارکتینگ این است که اطلاعات ناپیدا را از مغز مردم استخراج کند. بنابراین، در نورومارکتینگ از مردم هیچ سؤالی پرسیده نمیشود بلکه، اطلاعات مستقیماً بیرون کشیده میشوند.
نورومارکتینگ دروندادهای خود را از طریق دستگاهها و ابزار عصبشناسی نظیر دستگاههای نامآشنای امآرآی میگیرد، با این تفاوت که اسکنهای گرفته شده، کاربردی غیر از درمان خواهند داشت. در فصل پنجم به بررسی کامل ابزارهای نورومارکتینگ و کاربرد آنها خواهیم پرداخت.
پس بهطور خلاصه میتوان گفت: مهمترین هدف نورومارکتینگ، بررسی واکنشهای مغزی، هیجانی، و یا ادراکی ذهن مشتری در برابر محرکهای بازاریابی است. همانطور که گفته شد، محققان نورومارکتینگ از فناوریهای مختلفی برای درک واکنش مصرفکنندگان بهره میبرند تا به شرکتها کمک کنند برای ایجاد برند، تولید و طراحی محصولات جدید، رفع اشکال از محصولات پیشین، ساخت پیامها و تبلیغات اثرگذار، بستهبندی، و برگزاری کمپینهای بازاریابی تمهیداتی را در نظر بگیرند که هر چه بیشتر برای ذهن مصرفکننده خوشایند باشد.
اگر علم عصبشناسی را در دوران نوزادی خود در نظر بگیریم، بازاریابی عصبپایه یا نورومارکتینگ هنوز در دوران جنینی به سر میبرد. بازاریابها بتازگی در جریان احتمال امکان بررسی مغز مشتریان و دستیابی به اطلاعاتی در زمینهی محصول، ترجیحات مشتریان و ارزیابی اثربخشی محصولات و تبلیغات قرار گرفتهاند.
➖➖➖➖➖
🆔: @uxneurochallenge
➖➖➖➖➖