از خواب میپرم. صدای جیک جیک پرندهها واضحتر از همیشه است. این پرندهی کوچولو هیچ ایدهای نداره داره کجای دنیا آواز صبگاهیش رو از سر میگیره. شاید اگر میدونست یه پرنده ست توی خاورمیانه، پر میزد و به دورترین سرزمینها میرفت ولی حالا اینجاست و بیخبر از همهجا میخونه. با خودم فکر میکنم چقدر دلم میخواست یه پرنده میبودم که هیچی نمیدونه. ولی همین حالا هم چیزی نمیدونم. تقریبا هیچیِ هیچی. من فقط یه زندگی خیلی معمولی میخواستم و حالا وسط یه آشوبم که هیچی ازش نمیدونم ولی بهتر نمیشد اگر یه پرنده میشدم؟ اونوقت پنج صبح برای بقیه آواز میخوندم و بهشون اجازه میدادم فقط برای چند لحظه فراموش کنن آدم بودن چقدر سخته.
The Elevator
Lizzy McAlpine
It wasn't slow, it happened fast
And suddenly the only thing I saw was you
I didn't know the half of it
And suddenly I had everything to lose
And suddenly the only thing I saw was you
I didn't know the half of it
And suddenly I had everything to lose
stars
Lizzy McAlpine – The Elevator
If I could rewrite our story, I would put this song as the introduction.
Drunk, Running
Lizzy McAlpine
I wrote this song after I was out of the relationship [that this album is about] and pretty far removed from it. I went out with my friends one night and my ex was there; we were at a bar and he was ignoring me and just looked really miserable. I was like, ‘Damn, this is hard to watch.’ The song is about that experience, and our time together before that. I ordered the tracks in a very specific way to carry you from the beginning of the relationship into the second half, where things start to devolve and get really toxic. “Drunk, Running” is the beginning of that toxic chapter. The bridge is kind of like, ‘Oh God, what if I did this to you? What if I made you this way? I’m so sorry for staying when I should have left.’ It’s me realizing my part that I played.
– via Apple Music
– via Apple Music
Better Than This
Lizzy McAlpine
I like to be seen and I like to be wanted
Someone will love me better than this
Someone will love me better than this
خیلی جالبه که خانم لیزی میتونه پاشیدگی مغزم رو آهنگ کنه و با صدای جادویی و نازش اونها رو بخونه و اجازه بده توی اقیانوسش غرق بشم.
داشتم فکر میکردم درسته که خوانندههای زیادی هستن که آهنگهاشون دقیقا همون چیزی هست که دنبالشی، ولی باز یهسری از اونها یهجای ویژهتری توی قلبت پیدا میکنن و باعث میشن راحتتر با زندگی کنار بیای؛ حتی شده در حد چند دقیقه. خانم لیزی هم کنار این همه خواننده، یهجای ویژه داره که دلم میخواست باهاش دوست میشدم. حیف خیلی دوره و خب هیچ ایدهای درباره من نداره.
همیشه یک جایی از ارتباط ما با آدمها هست که کاملا متوجه این قضیه هستیم که همهچیز به یک تار مو و یا حتی نازکتر از اون وصله ولی چون هنوز یهچیزی هست که من رو به اون آدم ربط بده، تلاشی مذبوحانه برای نگهداشتنش میکنم که خودم هم میدونم باعث میشه همون لحظه احساس کنم کاملا از دستم رفته، ولی خب، همیشه رهایی از چیزی که مدت زمان طولانی دوستش داشتی و بخشی از وجودت شده سخته و هی دلت میخواد یادت باشه اون گوشه کنارها هنوز هست؛ حتی با این که یه نخی که همین حالا هم از بین رفته تو رو به اون آدم یا ارتباط متصل کرده.
متوجه شدم شبِ قبل از اینکه همهچیز تموم بشه، یهجایی برای خودم نوشته بودم: "احساس میکنم داره تموم میشه" ولی حتی وقتی تموم شد هم جرئت این رو نداشتم که به خودم بگم از قبلش میدونستم یهروزی میرسه که اون آدم ارتباطش با من رو تموم میکنه چون هرچقدر هم توی ذهنت آمادگی داشته باشی، باز اون لحظه خیلی میتونه غمانگیز و غیرمنتظره باشه.
I wrote a thousand songs that you find uncool / I built a legacy which you can't undo / But when I count the scars, there's a moment of truth / That there wouldn't be this, if there hadn't been you
Six weeks of breathing clean air / I still miss the smoke / Were you making fun of me? / With some esoteric joke? / Now I wanna sell my house / And set fire to all my clothes / And hire a priest to come and exorcise my demons
If you want to break my cold, cold heart / Just say, "I loved you the way that you were"