وقتی در تاریکی توی اتاقت تنهایی و صددرصد وجودت رو کنار خودت داری، تنهایی مطلوبیه. به شکل فیزیکی و ذهنی، کنترل روی خودت داری اما وقتی فیزیکت تنها نیست و هرقسمت از ذهنت یهجای دیگه است، خیلی سخته همه تیکهها رو جمع کنی و توی لحظه بمونی. انگار همزمان اونجایی و اونجا نیستی. آهنگ پخش میشه، مردم بهت نگاه میکنن، باهات صحبت میکنن، لمست میکنن، باهاشون حرف میزنی، راه میری، میشینی و تمام کارهایی که یک آدم انجام میده رو انجام میدی اما مطمئنی اونجا نبودی. انگار که خواب دیدی روی ابرها راه رفتی؛ ابرهایی که جنسشون از چیزیه که باعث سقوط تو نمیشن اما اونقدر هم مطمئن نیستن. یا شاید هم فقط توهم میزدی. یک چیزی بین خیال و واقعیت.
stars
Suki Waterhouse – Model, Actress, Whatever
داشتم اجرای زنده این آهنگ رو توی یوتوب میدیدم و انقدر مردم توی قسمت کامنتها بدجنس بودن که جای خواننده گریهام گرفت. مشخصه که سوکی استرس داره، یکم هول شده ولی داره تمام تلاشش رو میکنه و صداش خیلی خیلی قشنگه و آدمها برای واقعی خیلی بدجنسن.
چند سال پیش یهچیزی برای خودم نوشتم که خلاصهش این شکلی بود: "انگار توی دنیای نقطهها، من یهخط افقیام." حالا چند روزی میشه آدمها با اسم نقطه (.) عضو میشن یا میرن و جدی ممنون از دوستان نقطهای که احساس چندسال پیشم رو دوباره زنده کردین. فقط خیلی محافظهکار هستید چون به معنای واقعی کلمه هیچکدومتون پروفایل ندارید. نقطههای محتاط؟
یهسری از دوستان هم خیلی لطف دارن و بعد از عضو شدن، اکانتشون رو پاک میکنن. ممنونم ما رو برای نگهداری جنازه اکانتتون انتخاب میکنید. 😭
stars
یهسری از دوستان هم خیلی لطف دارن و بعد از عضو شدن، اکانتشون رو پاک میکنن. ممنونم ما رو برای نگهداری جنازه اکانتتون انتخاب میکنید. 😭
شاید میخوان این حقیقت که ممکنه ستارههایی که توی آسمون میبینی، چندین هزارسال پیش مردن رو برام شبیهسازی کنن. هوش و ذکاوت:
بعضی از این "عزیزم ببخشید پیامت رو ندیدم" درواقع اینجوریه که "پیامت رو دیدم ولی حوصلهات رو نداشتم و ازت خوشم هم نمیاد اما اونقدر شجاعت ندارم بیام بگم داری روی مغزم سوهان میکشی پس میگم پیامت رو ندیدم که خوب بهنظر برسم درحالی که هزاربار موبایلم از پیامت بیب بیب کرد"
Reckless
Madison Beer
this is a story I hate and telling it might make me break but I'll tell it anyway.
this chapter's about how you said there was nobody else, then you got up and went to her house. you guys always left me out.
I still have the letter you wrote when you told me that I was the only girl you'd ever want in your life.
how could you be so reckless with my heart?
@underatrillionstars
this chapter's about how you said there was nobody else, then you got up and went to her house. you guys always left me out.
I still have the letter you wrote when you told me that I was the only girl you'd ever want in your life.
how could you be so reckless with my heart?
@underatrillionstars
Forwarded from رنج های لومیر جوان
تو استراوبری هستی من اضطراببری ما مثل هم نیستیم.
«بهشون نگاه کن؛ بچههای کوچولویی که نمیفهمن چی به چیه و دارن ادای بزرگ بودن رو درمیارن. قیافههای جوون و بدون چروکشون رو میبینی؟ خودشون فکر میکنن زیر چشمهاشون خیلی گود شده ولی نمیدونن یهروز قراره صورتشون اونقدر پیر بشه که وقتی سوار مترو میشن، براشون بلند بشن که بتونن بشینن. اونجاست که میفهمن خیلی پیر شدن چون معلومه توان ایستادن ندارن. ولی حالا بذار توی دنیاشون بمونن. هرکاری هم کنی، باز تهش باورشون نمیشه چقدر نمیدونن از دنیای اطرافشون. بذار راه خودشون رو برن. اون روز که توی مترو آخیش گفتن وقتی یه جوون جاش رو بهشون داد، میفهمن اون ساعتهایی که برای پیر شدن غر میزدن، چقدر خام و نفهم بودن. بههرحال اونی هم که صد سالش بود و از دنیا رفت، احتمالا قبل از بسته شدن چشمهاش به خودش گفته "حالا واقعا من زندگی کردم؟ زود نیست برای رفتن؟"»
stars
Autumn Trees, Egon Schiele – the leaves may be falling, but my autumn playlist is here to stay.🍊
cozy up with my autumn playlist, filled with songs that'll wrap around you like your favorite cardigan. ⛈🍁☕️🕯
stars
Wooded Path in Autumn, 1902 By Hans Andersen Brendekilde
از این پاییزها میخوام. پاییزه. پاییز.