چهارشنبه یه پیشی کوچولو توی کوچهمون دیدم که ازم میترسید. دیروز که من رو دید دیگه اندازه چهارشنبه نمیترسید. یکم اومد جلوتر. ازم فرار نکرد. حالا منتظرم امروز برم ببینم باهام بیشتر دوست شده یا نه. فکر کنم پیشیها کمتر از آدمها سخت میگیرن.
Gather your friends and allies. Build a coalition based on deceit and treachery. Sharpen your daggers just to plunge them into my heart, to witness my reaction as I scrunch up my face and clench my teeth. Who the hell are you to tell me about betrayal and lying when I was doomed to be crucified by my Apostles?
اشکال نداره اگر بگم هردفعه که صدای رعدوبرق میاد، فکر میکنم زئوس داره با عصاش به آسمون میزنه یا خیلی برای این تصور بزرگم؟
راستش من هنوز توی ۱۴ سال پیش وقتی فیلم پرسی جکسون و دزد صاعقه اومد موندم و دیگه مغزم بزرگ نشد. فقط جسمی رشد کردم.
بعد اون موقع فيلمها رو به شکل سیدی میخریدیم. انقدر من اینها رو دیده بودم که خشدار شده بودن و به شکل اعتیادآوری تقریبا هرروز میدیدمش و مامانم یه مدت مخفیش کرده بود ازم
یکی دو سال پیش وقتی دوباره دیدمش، تقریبا همه فیلم رو حفظ بودم و حتی دیالوگهاشون رو هم یادم بود. جدی جدی دقیقه به دقیقه فیلم رو خورده بودم
چقدر هم پرسی بنده خدا متواضع و خاکی بود. مردم یکم از این پسر یاد میگرفتن، الان فکر نمیکردن سقف آسمون باز شده و فقط اینها افتادن زمین. این پسر باباش خدا بود توی خونه اندازه کف دست زندگی میکرد. 😔
خواب دیدم بازیگر فیلم جدید آنشرلی با موهای مشکی منم و برای فرش قرمز خواب موندم. به مدیربرنامهام میگم حالا چیکار کنم؟ میگه با همین لباسهای خونگیات بیا. چون معروفی، کسی نمیفهمه خواب موندی :)))))))
این رو یه نشونه میگیرم و میرم دوباره آنشرلی میخونم چون احتمالا موهای قرمز بهم نمیاد و بیشتر شبیه گوجهفرنگی خواهم شد تا آنشرلی. 🫱🏻🫲🏻
از وقتی فهمیدم خیلی حرف میزنم یه سری لفت میدن، تصمیم گرفتم بیشتر حرف بزنم تا با اونهایی که واقعا اینجا رو دوست دارن یه شب فرار کنیم بریم جنگل شمع روشن کنیم و دور آتیش برقصیم و به پریهای جنگلی تبدیل بشیم