نمی‌دونم ساعت چند شب بود که تصمیم گرفتم سریال baby reindeer رو ببینم و حالا با روشن شدن هوا و صدای جیک جیک پرنده‌ها متوجه شدم تمومش کردم و تا صبح بیدار بودم. احتمالا سریال رو خیلی خوب ساختن که تونسته من رو این همه ساعت بیدار نگه داره و نذاره چشم از مانیتور بردارم ولی حالا نمی‌دونم با تمام احساسات پیچیده‌ای که بعد از دیدنش دارم چیکار کنم. شاید خیلی از اتفاق‌های توی سریال رو تجربه نکرده باشی، اما می‌تونی با تمام وجود احساسش کنی؛ استرس، اضطراب، غم، خشم، سوگواری، خوشحالی، رهایی، امید، ناامیدی و به معنای واقعی کلمه: روابط پیچیده‌ی انسانی. وقتی شخصیت اصلی سردرگم میشه، تو هم باهاش گم میشی، وقتی از بدبختی‌هاش رها میشه، تو هم احساس آزادی می‌کنی و این جالب‌ترین قسمتشه که می‌تونی لمسشون کنی حتی وقتی عجیب‌ترین و دیوانه‌کننده‌ترین احساسات دنیان. مهم نیست چقدر موقعیتی که دانی – شخصیت اصلی – توش قرار می‌گیره ترسناک، عجیب و آشفته است یا حتی دور از دسترس؛ تو درنهایت خودت رو در لحظه‌ای پیدا می‌کنی که داری گریه می‌کنی، ترسیدی، ضربان قلبت بالا رفته و از خشم، دندون‌هات رو به همدیگه فشار میدی. در آخر متوجه شدم هیچ‌وقت نمی‌تونم انقدر زیاد درباره فیلم یا سریال‌های موردعلاقه‌ام بنویسم چون احساساتی که حین تماشا بهم دست داده یا خیلی شخصی‌ بودن، یا دوست داشتم پیش خودم نگهشون دارم ولی به‌ طور مثال وقتی یه سریال انقدر من رو درگیر و داغون می‌کنه، باید کلمه‌های توی مغزم رو مرتب کنم تا ببینم اوضاع از چه خبره. مطمئنم ارزش این همه زمان گذاشتن رو داشت ولی مطمئن نیستم دلم بخواد به همه پیشنهادش کنم. صحنه‌های دلخراش، ناراحت‌کننده و آزاردهنده‌ای داره و یه ماجراجویی غیرقابل پیش‌بینی و پر از استرسه. اگر دلتون خواست، بهش سر بزنید. شاید شما ماجراجویی کاملا متفاوتی از من داشتین.

من به شکل خلاصه: سریال نابودم کرد تیکه تیکه شدم سوهان روحم بود اصلا نمی‌دونم چیکار کنم ولی اگر دلتون خواست ببینید 🤡

آخرین خبر اینه که خبری نیست.
#سخن_بزرگان

Sometimes I Think About Dying, 2023

One of the best things I've watched so far.💥

long story short, we survived 🍻

The Most Incredible Man Who Ever Lived

عکس andrew scott در بین ستاره‌ها ندارید برای پروفایل آینده کانال؟

چون خورشید یک ستاره‌ست:)))))))))

کیوت :)))

Paul Hunham will forever hold a cherished space within my heart. ❤️

بعدا یه فولدر درست می‌کنم تحت عنوان *فیلم‌های نرمالو* و the holdovers هم توش اضافه می‌کنم چون به شکل نرم و ناز و بامزه و غم‌انگیزی به ارتباط عجیب آدم‌ها می‌پردازه و رومخ‌ترین شخصیت داستان، همونی میشه که آخر فیلم میشینی برای ناز بودنش گریه می‌کنی.

نمی‌دونم واقعا ارتباط ما آدم‌ها باهمدیگه عجیب و پیچیده است یا خودمون سخت و پیچیده‌اش می‌کنیم.

چهارشنبه یه پیشی کوچولو توی کوچه‌مون دیدم که ازم می‌ترسید. دیروز که من رو دید دیگه اندازه چهارشنبه نمی‌ترسید. یکم اومد جلوتر. ازم فرار نکرد. حالا منتظرم امروز برم ببینم باهام بیشتر دوست شده یا نه. فکر کنم پیشی‌ها کمتر از آدم‌ها سخت می‌گیرن.