وقتی با یکی از کرکترا های خیالیت دعوا خیلی شدید میشه و تو فقط میتونی رو تخت دراز بکشی و بقیه‌اشو تصور کنی

وقتی داری با کرکتر خیالیت صحبت میکنی و اون یه چیزی میگه که تو از قبل برنامه ریزیش نکرده بودی

نه من از لحاظ روانی کاملا سالمم
*من در حال عاشق شدن کسی که رد فلگ، تاکسیک، سمی، قاتل زنجیره‌ای، نارسیسیت، کنترل‌گر و بی‌تفاوته.

من بار هشتمی که در یخچالو باز کردم و همچنان یادم نمیاد چی میخواستم

– چقدر مواد مخدر مصرف کردی که این شکلی شدی؟
+هیچی فقط دیر خوابیدم

وقتی ساعت شیش صبحه تو اومدی خوراکی از یخچال برداری ولی یهو میبینی بابات داره میره سرکار:

من سه صبح درحال خوردن غذا و فیلم دیدن
(در حال هماهنگ کردن خوردن غذا با دیدن فیلم)

واسم مهم نیست تابستونه من همچنان بدون پتو نمیتونم بخوابم

با پتو : خیلی گرمه
بدون پتو: خیلی سرده
یه پا بیرون: عالی

من در حال بیرون اومدن از اتاقم با شخصیت جدیدی که از فیلم / سریالی که دیدم کپی کردم:

وقتی دوستم میگه انقد عذرخواهی نکن
من:

وقتی دیگه اون کارایی که خوشحالت میکردن دیگه حس قبل رو ندارن<<<<

انسان عزیز من دلم میخواد با شما ارتباط داشته باشم ولی همچنان دلم نمیخواد با شما ارتباط داشته باشم

من باید امشب زود بخوابم
من ساعت دو شب:

اگه ظهر بخوابی شب خوابت نمیبره
من ظهر و شب( تازه بازم خستم):