🍂🍃داستان #واقعی
✅ مردی که راضی به فروش #قلب خود شد!
✅ مردی در #سمنان به دلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و یک زن (یک پسر 6ساله، یک دختر 3ساله، و یک پسر شیرخوار) قلب خود را برای فروش گذاشت، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیه ام رو بفروشم کسی بیشتر از 20میلیون کلیه نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت،
اون مرد حدود چهار ماه در شهرای اطراف به صورت غیرقانونی آگهی فروش قلب با گروه خونO+ گذاشت،
بعد از 4ماه مرد #میلیاردی از #تهران که پسری 19 ساله داشت و پسرش 3سال بود که قلبش توانایی کارکردن را نداشت و فقط با #دستگاه زنده نگهش داشته بودن،
☆ مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن #آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و باهاش توافق میکنه که 200میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد،
و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار #غیرقانونیه ولی انجامش بدن، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه ی من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب زنم بفرست و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم، مرد تهرانی قبول میکنه، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد،
روز #عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر19 ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانی که میخواست پسر19 ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز #عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه ی این عمل رو بدم، و دکتر قلب میره پرونده پسر19 ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که #قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر 19ساله تعریف میکنه و بهش میگه دوباره باید #اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه و پدرش میگه یک اتفاق غیرممکن افتاده و باید دستگاه ها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاه ها رو جدا نکن پسر من میمیره، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر19 ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده #خدا یک #معجزه به ما نشون بده، پسر19 ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم یه چیزی رو به من میگفت و چندبار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده #کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه،،،
پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد، وقتی که مرد فردشنده بهوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که 3سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد،
مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده،
و بهشون میگه قبل از اینکه من بیهوش بشم، تو دلم گفتم یا الله خودت میدونی بچه #یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم الله جان قربان آن عظمت و قدرتت که زمین وآ سمان در دستان توست به درگاهت التماس میکنم ؛ همانطور که حضرت مریم را در مسجد قفل شده میوه غیر فصل خوراندی به بچه هام رحم کن؛
دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده 1میلیارد تومن بهت هدیه میکنم که بری زندگیتو تغییر بدی.
✅خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری
🔰🔰🔰🔰
@TorkAz 🌺🍃
✅ مردی که راضی به فروش #قلب خود شد!
✅ مردی در #سمنان به دلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و یک زن (یک پسر 6ساله، یک دختر 3ساله، و یک پسر شیرخوار) قلب خود را برای فروش گذاشت، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیه ام رو بفروشم کسی بیشتر از 20میلیون کلیه نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت،
اون مرد حدود چهار ماه در شهرای اطراف به صورت غیرقانونی آگهی فروش قلب با گروه خونO+ گذاشت،
بعد از 4ماه مرد #میلیاردی از #تهران که پسری 19 ساله داشت و پسرش 3سال بود که قلبش توانایی کارکردن را نداشت و فقط با #دستگاه زنده نگهش داشته بودن،
☆ مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن #آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و باهاش توافق میکنه که 200میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد،
و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار #غیرقانونیه ولی انجامش بدن، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه ی من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب زنم بفرست و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم، مرد تهرانی قبول میکنه، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد،
روز #عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر19 ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانی که میخواست پسر19 ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز #عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه ی این عمل رو بدم، و دکتر قلب میره پرونده پسر19 ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که #قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر 19ساله تعریف میکنه و بهش میگه دوباره باید #اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه و پدرش میگه یک اتفاق غیرممکن افتاده و باید دستگاه ها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاه ها رو جدا نکن پسر من میمیره، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر19 ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده #خدا یک #معجزه به ما نشون بده، پسر19 ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم یه چیزی رو به من میگفت و چندبار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده #کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه،،،
پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد، وقتی که مرد فردشنده بهوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که 3سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد،
مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده،
و بهشون میگه قبل از اینکه من بیهوش بشم، تو دلم گفتم یا الله خودت میدونی بچه #یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم الله جان قربان آن عظمت و قدرتت که زمین وآ سمان در دستان توست به درگاهت التماس میکنم ؛ همانطور که حضرت مریم را در مسجد قفل شده میوه غیر فصل خوراندی به بچه هام رحم کن؛
دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده 1میلیارد تومن بهت هدیه میکنم که بری زندگیتو تغییر بدی.
✅خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری
🔰🔰🔰🔰
@TorkAz 🌺🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
از این که در این کتاب اثری از ما ملت تورک آذربایجان نیست بسیار، بسیار خوشحالیم...
ما ملت تورک هرگز در زیر کلمه فارسی جمع نمی شویم%
#تورک #آزربایجان #آذربایجان #تبریز #اردبیل #اراک #اورمیه #همدان #قزوین #تهران #زنجان #آستارا #انزلی #بیجار #قروه #سنقر #قشقایی #افشار #سولدوز #سلماس #تکاب #نقده #ماکو #تراختور #خوی #مغان #قوشاچای
از این که در این کتاب اثری از ما ملت تورک آذربایجان نیست بسیار، بسیار خوشحالیم...
ما ملت تورک هرگز در زیر کلمه فارسی جمع نمی شویم%
#تورک #آزربایجان #آذربایجان #تبریز #اردبیل #اراک #اورمیه #همدان #قزوین #تهران #زنجان #آستارا #انزلی #بیجار #قروه #سنقر #قشقایی #افشار #سولدوز #سلماس #تکاب #نقده #ماکو #تراختور #خوی #مغان #قوشاچای
شاه گؤلو😍
عکس: فاطمه عبادی
#تبریز #تهران #اصفهان #مشهد #آذربایجان #تبریز_آنلاین #تراکتور
کانال #تورک_آز
عکس: فاطمه عبادی
#تبریز #تهران #اصفهان #مشهد #آذربایجان #تبریز_آنلاین #تراکتور
کانال #تورک_آز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸اجرای آهنگ "سکینه دایی قیزی"، #امل_سایین خواننده محبوب و معروف ترکیه در #تهران سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ شمسی)
🔸امل سایین بعد از کنسرت تهران، در تبریز نیز دو کنسرت بسیار بزرگ اجرا کرد. خواننده معروف دیگر که به تهران و تبریز آمد، #آژدا_پکان بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. خوانندگانی همچون مرجان و فرامرز اصلانی آهنگهای او را مورد توجه قرار داده و ترانه های فارسی برای آنها ساختند.
@TorkAz
🔸امل سایین بعد از کنسرت تهران، در تبریز نیز دو کنسرت بسیار بزرگ اجرا کرد. خواننده معروف دیگر که به تهران و تبریز آمد، #آژدا_پکان بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. خوانندگانی همچون مرجان و فرامرز اصلانی آهنگهای او را مورد توجه قرار داده و ترانه های فارسی برای آنها ساختند.
@TorkAz
#شمس_خبر
در محتوای آموزشی مجله رشد سوم دبستان
مباحثی به دور از واقعیات و اسناد تاریخی مطرح و نگارنده مدعی شده است ترکها قبلا فارسی حرف میزدند.
کانال TorkAz را به دوستان خود معرفی کنید لطفا 🙏
@TorkAz
#Azerbaijan #tabriz
#آذربایجان #تبریز #تبریزیم #تورک #تراکتور #اورمیه #اردبیل #زنجان #تهران #رقص_آذربایجانی #تبریزقدیم #قوجامان_تبریز
در محتوای آموزشی مجله رشد سوم دبستان
مباحثی به دور از واقعیات و اسناد تاریخی مطرح و نگارنده مدعی شده است ترکها قبلا فارسی حرف میزدند.
کانال TorkAz را به دوستان خود معرفی کنید لطفا 🙏
@TorkAz
#Azerbaijan #tabriz
#آذربایجان #تبریز #تبریزیم #تورک #تراکتور #اورمیه #اردبیل #زنجان #تهران #رقص_آذربایجانی #تبریزقدیم #قوجامان_تبریز
#شمس_خبر
در محتوای آموزشی مجله رشد سوم دبستان
مباحثی به دور از واقعیات و اسناد تاریخی مطرح و نگارنده مدعی شده است ترکها قبلا فارسی حرف میزدند.
کانال TorkAz را به دوستان خود معرفی کنید لطفا 🙏
@TorkAz
#Azerbaijan #tabriz
#آذربایجان #تبریز #تبریزیم #تورک #تراکتور #اورمیه #اردبیل #زنجان #تهران #رقص_آذربایجانی #تبریزقدیم #قوجامان_تبریز
در محتوای آموزشی مجله رشد سوم دبستان
مباحثی به دور از واقعیات و اسناد تاریخی مطرح و نگارنده مدعی شده است ترکها قبلا فارسی حرف میزدند.
کانال TorkAz را به دوستان خود معرفی کنید لطفا 🙏
@TorkAz
#Azerbaijan #tabriz
#آذربایجان #تبریز #تبریزیم #تورک #تراکتور #اورمیه #اردبیل #زنجان #تهران #رقص_آذربایجانی #تبریزقدیم #قوجامان_تبریز
🌡 سراب با دمای منفی ۳۰ درجه سردترین شهر کشور
رئیس گروه پیش بینی اداره کل #هواشناسی آذربایجان شرقی با بیان اینکه شهر #سراب در طول دو روز گذشته سردترین شهر کشور بوده است، گفت: این شهر در روز گذشته با دمای منفی ۲۷ درجه سانتی گراد و امروز با دمای #منفی ۳۰ درجه سانتی گراد سردترین شهر کشور است.
🔸️ وضعیت جوی استان تا روز پنجشنبه، پایدار و همراه با روند #افزایش نسبی دما خواهد بود؛ به خاطر پایداری جو نیز افزایش غلظت #آلایندههای جوی، کاهش دید و کیفیت هوا از فردا تا روز پنجشنبه پیش بینی میشود.
.
.
.
.
#تبریز #تهران #هواشناسی #سردترین_دما #آذربایجان #تبریز_آنلاین #Tabrizonline #Tabriz #Tehran #Azerbaijan
.
رئیس گروه پیش بینی اداره کل #هواشناسی آذربایجان شرقی با بیان اینکه شهر #سراب در طول دو روز گذشته سردترین شهر کشور بوده است، گفت: این شهر در روز گذشته با دمای منفی ۲۷ درجه سانتی گراد و امروز با دمای #منفی ۳۰ درجه سانتی گراد سردترین شهر کشور است.
🔸️ وضعیت جوی استان تا روز پنجشنبه، پایدار و همراه با روند #افزایش نسبی دما خواهد بود؛ به خاطر پایداری جو نیز افزایش غلظت #آلایندههای جوی، کاهش دید و کیفیت هوا از فردا تا روز پنجشنبه پیش بینی میشود.
.
.
.
.
#تبریز #تهران #هواشناسی #سردترین_دما #آذربایجان #تبریز_آنلاین #Tabrizonline #Tabriz #Tehran #Azerbaijan
.
سرگذشت یک #تورک درتهران
درشبی سرد دریکی از بیمارستانهای تبریز به دنیا آمدم
شور و شوق عجیبی درخانواده بوجود آمد
فرزند اول_نوه اول،
اینها عواملی بودتا من چشم و چراغ خانواده شوم.
در #تبریز خانواده ما همه #تورکی صحبت میکردند
البته خانواده هایی بودند که برای20گرفتن فرزندشان در انشای فارسی
با فرزند خود فارسی صحبت میکردند.
شاید آنها هم تقصیری نداشتند.
سیستم، سیستم بیرحمی بود.
متوجه شدیم کار پدرم به #تهران منتقل شده و ما هم باید میرفتیم.
تهران که رسیدم در ابتدا برایم خیلی جالب بود،
آدمهای جورباجور، شهربزرگ، زبانی جدید.
این زبان را بارها شنیده بودم.
تلویزیون منبع اصلی این زبان برای من بود.
در ذهن من یک #فارس همان چیزی بود که تلویزیون به خورد من میداد،
باسواد _شیک و پولدار.
در محله مان ساکن شدیم.
مثل همیشه همانند زمانی که در تبریز بودیم برای بازی به کوچه رفتم.
به گرمی ازم پذیرایی کردن.
آنها هم میدانستند که من #آزربایجانی هستم،
چون شماره #پلاک ماشینمان تبریز بود و لهجه تورکی من هنگام صحبت کردن به فارسی.
بعضی کلمات آنها برایم ناآشنا بود.،
اما متوجه میشدم.
درعالم کودکی با آنها بازی کردم.
کم حرف میزدم
بقول پدرم که میگفت تو چرا اینقدر در تهران کم حرف میزنی و جواب من این بود که من فارسی بلد نیستم.
به اصرار خانوده ام برای برقراری ارتباط با بچه ها سعی در یادگیری فارسی کردم.
روز اول مهر شد و من به مدرسه رفتم.
فارسی را با لهجه صحبت میکردم.
گاهی بچه ها نیش خندی میزدند.
اما برایم مهم نبود.
معلم با روی خوش آمد.
بی مقدمه از بچه ها پرسید که در آینده میخواهید چکاره شوید؟
بچه ها یا دکتر میگفتند ویا مهندس و البته همراه با فوتبالیست شدن.
اما جواب من متفاوت بود،
من میخواستم رئیس جمهور شوم.
بسیاری از بچه های هم سن وسال من معنی رئیس جمهور را هم نمیدانستند.
معلم جا خورده بود گفت:
آفرین رئیس جمهور.
یکی از بچه ها گفت:
توهنوز فارسی صحبت کردن را بلد نیستی و همه خندیدند.
صندلی بغل دستی من پسری مهربان به نام رضا بود من به او ریضا میگفتم.
او هم میخندید.
یک روز معلممان از دست من عصبانی شد.
گفت تو چرا فارسی یاد نمیگیری
چرا به بشقاب میگویی بشگاب
چرا به مداد میگویی میداد؟
کمی خجالت کشیدم.
معلم تندتند وبا عصبانیت گفت
چرا جواب نمیدهی.
سیلی محکمی بر گوش من زد.
بغض گلویم را گرفت.
همه خندیدند.
معلم مرا از کلاس بیرون کرد و گفت تا زمانیکه #درست_حرف_زدن را یاد نگرفتی، حق نشستن در کلاس را نداری.
بغض عجیبی را حس میکردم.
کم کم اشکهایم سرازیر شد.
صورت بچههایی که به من میخندیدند،
سیلی معلم،ندانستن فارسی،
ترس از #بی_سوادی
بی سواد بودن #تورکها در تلویزیون،
همه در حال گذر ازجلوی چشمانم بود.
ناگهان بغضم را قورت دادم
اما بغضم را همراه زبانم قورت دادم.
آری من زبانم را قورت دادم.
دیگر عزمی کردم برای بدون لهجه شدن و برای فرار از تمسخر.
برای فرار از سیلی
برای فرار از بیسوادی
از مدرسه تا خانه ما20دقیقه راه بود،
من درعرض5دقیقه و گریان به خانه رسیدم.
مادرم را که دیدم در آغوش او گریستم.
مادرم فکر کرد که با بچه ها دعوایم شده ومرا دلداری داد.
هر روز فارسی را تمرین میکردم
به نوع حرکت لب و دهان دوستانم نگاه میکردم
حتی تن صدایم هم تغییر دادم
تا من هم باسواد و آقا دکتر شوم.
کلاس دوم در انتظار من بود.
من دیگر کاملا فارس شده بودم.
حتی در خانه هم فارسی حرف میزدم
اما پدرم تورکی با من صحبت میکرد.
من درفکر تسخیر همه جا بودم.
میخواستم بیشتر بدانم.
کره جغرافیا اولین چیزی بود که مرا راحتتر با محیط بیرون آشنا میکرد.
علاقه من برای شناختن باعث شد تا در دو روز، پایتخت تمام کشورها را حفظ کنم.
اما در این میان در بالای #سر_ایران نامی آشنا را دیدم
#آزربایجان
از پدر پرسیدم
مگر ما آزربایجان نیستیم
پس این چیست!؟
پدرم گفت هردو آزربایجان است.
پرسیدم اگر هر دو آزربایجان است
پس چرا جدا از هم هستند!؟
مگر این خط سیاه مرز کشورها نیست.
پدرم جواب داد
بله عزیزم اما آنها مستقل هستن.
البته پدرم توضیحاتی داد و من بسیاری از آنها را درک و متوجه نشدم.
به پدرم گفتم آنها هم فارس هستند!
پدرم گفت نه آنها تورک هستند.
گفتم مثل ما!؟
گفت بله
گفتم فارسی بلد هستند!؟
گفت نه نه.
گفتم پس آنها چطوری درس میخوانند؟
گفت #تورکی
تعجب کردم_مگر میشود
پرسیدم پس ما چرا تورکی درس نمیخوانیم؟
پدرم جوابی نداشت
تنها سکوت
در ذهن خود پایتخت کشورها را مرور میکردم.
ناگهان باخود اندیشیدم و گفتم مگر یک خط سیاه (مرز)چقدر قدرت دارد که یکسوی خط میتواند تورکی درس بخواند
و سوی دیگر نه!؟
موضوع جالبی بود.
فردای آنروز از معلممان پرسیدم که چرا ما #تورکی درس نمیخوانیم!؟
جواب معلم این بود:
#زبان_فارسی زبانی کامل و عامل اتحاد #ایرانیهاست!!!
در حالیکه چنین نباید باشد ....
#مشق_انگلیس
@TorkAz
درشبی سرد دریکی از بیمارستانهای تبریز به دنیا آمدم
شور و شوق عجیبی درخانواده بوجود آمد
فرزند اول_نوه اول،
اینها عواملی بودتا من چشم و چراغ خانواده شوم.
در #تبریز خانواده ما همه #تورکی صحبت میکردند
البته خانواده هایی بودند که برای20گرفتن فرزندشان در انشای فارسی
با فرزند خود فارسی صحبت میکردند.
شاید آنها هم تقصیری نداشتند.
سیستم، سیستم بیرحمی بود.
متوجه شدیم کار پدرم به #تهران منتقل شده و ما هم باید میرفتیم.
تهران که رسیدم در ابتدا برایم خیلی جالب بود،
آدمهای جورباجور، شهربزرگ، زبانی جدید.
این زبان را بارها شنیده بودم.
تلویزیون منبع اصلی این زبان برای من بود.
در ذهن من یک #فارس همان چیزی بود که تلویزیون به خورد من میداد،
باسواد _شیک و پولدار.
در محله مان ساکن شدیم.
مثل همیشه همانند زمانی که در تبریز بودیم برای بازی به کوچه رفتم.
به گرمی ازم پذیرایی کردن.
آنها هم میدانستند که من #آزربایجانی هستم،
چون شماره #پلاک ماشینمان تبریز بود و لهجه تورکی من هنگام صحبت کردن به فارسی.
بعضی کلمات آنها برایم ناآشنا بود.،
اما متوجه میشدم.
درعالم کودکی با آنها بازی کردم.
کم حرف میزدم
بقول پدرم که میگفت تو چرا اینقدر در تهران کم حرف میزنی و جواب من این بود که من فارسی بلد نیستم.
به اصرار خانوده ام برای برقراری ارتباط با بچه ها سعی در یادگیری فارسی کردم.
روز اول مهر شد و من به مدرسه رفتم.
فارسی را با لهجه صحبت میکردم.
گاهی بچه ها نیش خندی میزدند.
اما برایم مهم نبود.
معلم با روی خوش آمد.
بی مقدمه از بچه ها پرسید که در آینده میخواهید چکاره شوید؟
بچه ها یا دکتر میگفتند ویا مهندس و البته همراه با فوتبالیست شدن.
اما جواب من متفاوت بود،
من میخواستم رئیس جمهور شوم.
بسیاری از بچه های هم سن وسال من معنی رئیس جمهور را هم نمیدانستند.
معلم جا خورده بود گفت:
آفرین رئیس جمهور.
یکی از بچه ها گفت:
توهنوز فارسی صحبت کردن را بلد نیستی و همه خندیدند.
صندلی بغل دستی من پسری مهربان به نام رضا بود من به او ریضا میگفتم.
او هم میخندید.
یک روز معلممان از دست من عصبانی شد.
گفت تو چرا فارسی یاد نمیگیری
چرا به بشقاب میگویی بشگاب
چرا به مداد میگویی میداد؟
کمی خجالت کشیدم.
معلم تندتند وبا عصبانیت گفت
چرا جواب نمیدهی.
سیلی محکمی بر گوش من زد.
بغض گلویم را گرفت.
همه خندیدند.
معلم مرا از کلاس بیرون کرد و گفت تا زمانیکه #درست_حرف_زدن را یاد نگرفتی، حق نشستن در کلاس را نداری.
بغض عجیبی را حس میکردم.
کم کم اشکهایم سرازیر شد.
صورت بچههایی که به من میخندیدند،
سیلی معلم،ندانستن فارسی،
ترس از #بی_سوادی
بی سواد بودن #تورکها در تلویزیون،
همه در حال گذر ازجلوی چشمانم بود.
ناگهان بغضم را قورت دادم
اما بغضم را همراه زبانم قورت دادم.
آری من زبانم را قورت دادم.
دیگر عزمی کردم برای بدون لهجه شدن و برای فرار از تمسخر.
برای فرار از سیلی
برای فرار از بیسوادی
از مدرسه تا خانه ما20دقیقه راه بود،
من درعرض5دقیقه و گریان به خانه رسیدم.
مادرم را که دیدم در آغوش او گریستم.
مادرم فکر کرد که با بچه ها دعوایم شده ومرا دلداری داد.
هر روز فارسی را تمرین میکردم
به نوع حرکت لب و دهان دوستانم نگاه میکردم
حتی تن صدایم هم تغییر دادم
تا من هم باسواد و آقا دکتر شوم.
کلاس دوم در انتظار من بود.
من دیگر کاملا فارس شده بودم.
حتی در خانه هم فارسی حرف میزدم
اما پدرم تورکی با من صحبت میکرد.
من درفکر تسخیر همه جا بودم.
میخواستم بیشتر بدانم.
کره جغرافیا اولین چیزی بود که مرا راحتتر با محیط بیرون آشنا میکرد.
علاقه من برای شناختن باعث شد تا در دو روز، پایتخت تمام کشورها را حفظ کنم.
اما در این میان در بالای #سر_ایران نامی آشنا را دیدم
#آزربایجان
از پدر پرسیدم
مگر ما آزربایجان نیستیم
پس این چیست!؟
پدرم گفت هردو آزربایجان است.
پرسیدم اگر هر دو آزربایجان است
پس چرا جدا از هم هستند!؟
مگر این خط سیاه مرز کشورها نیست.
پدرم جواب داد
بله عزیزم اما آنها مستقل هستن.
البته پدرم توضیحاتی داد و من بسیاری از آنها را درک و متوجه نشدم.
به پدرم گفتم آنها هم فارس هستند!
پدرم گفت نه آنها تورک هستند.
گفتم مثل ما!؟
گفت بله
گفتم فارسی بلد هستند!؟
گفت نه نه.
گفتم پس آنها چطوری درس میخوانند؟
گفت #تورکی
تعجب کردم_مگر میشود
پرسیدم پس ما چرا تورکی درس نمیخوانیم؟
پدرم جوابی نداشت
تنها سکوت
در ذهن خود پایتخت کشورها را مرور میکردم.
ناگهان باخود اندیشیدم و گفتم مگر یک خط سیاه (مرز)چقدر قدرت دارد که یکسوی خط میتواند تورکی درس بخواند
و سوی دیگر نه!؟
موضوع جالبی بود.
فردای آنروز از معلممان پرسیدم که چرا ما #تورکی درس نمیخوانیم!؟
جواب معلم این بود:
#زبان_فارسی زبانی کامل و عامل اتحاد #ایرانیهاست!!!
در حالیکه چنین نباید باشد ....
#مشق_انگلیس
@TorkAz
👑فتحعلی شاه قاجار، خاقان دشمنستیز یا پادشاه کاخنشین
🖊#محمد_رحمانی_فر
📝تاریخنگاری ایرانی برای ترسیم شخصیتی اسطورهای از رضاخان، باید تصویری آکنده از سیاهی و تباهی از دوران #قاجار ارائه مینمود تا به نسلهای آینده بباوراند که #رضاخان همچون همای سعادت از دل تاریکی بیرون آمد و انوار رحمت خویش را بر کشور فلکزده #ایران گسترانید! بر همین اساس است که شما هیچ نکته مثبتی در خصوص هیچ یک از سلاطین قاجاری در نوشتههای چنین تاریخنگارانی پیدا نمیکنید. زیرا لازمه اسطوره شدن رضاخان این بود که تا زمان ظهور وی! هیچ نقطه روشنی در تاریخ این مرز و بوم وجود نداشته باشد.
📝تاریخنگاری ایرانی همواره از چکمههای رضاخان با افتخار یاد کرده است. چکمههایی که حتی یک بار هم گرد و غبار جبهههای نبرد با بیگانگان را به خود ندیدند و حتی هجوم همهجانبه روسیه و انگلستان به خاک کشور در شهریور 1320 هم نتوانست برق این چکمههای همایونی! را زایل سازد. در سوی دیگر ماجرا، تاریخنگاری ایرانی که هیچ وقعی به واقعیات تاریخی نمینهد، در برابر نماد #چکمه ، از نماد #حرمسرا برای خاقانهای ترک قاجاری استفاده میکند. تو گویی این سلاطین در سراسر عمر خویش جز عیش و نوش هیچ کار دیگری انجام ندادهاند.
📝#فتحعلی_شاه_قاجار پادشاهی است که تاریخنگاری ایرانی همواره وی را نماد خوشگذرانی معرفی کردهاست. در تمام فیلمها و سریالهای تلویزیونی ساختهشده در این کشور، وی حتی در بحبوحه جنگهای #قاجار و #روس ، برای یک بار هم که شده پایش را از تهران و در واقع حرمسرای ملوکانه بیرون نمیگذارد. تاریخنگاری ایرانی به دنبال این است که گناه تمامی ناکامیهای جنگ را به پای وی بنویسد.
📝تاریخنگاری ایرانی میخواهد بگوید خاقانهای #ترک جز عیاشی کار دیگری بلد نبودند. چنانچه، در سریال #روشنتر_از_خاموشی هم در کمال حیرت، همین ترفند را در مورد #شاه_عباس_صفوی نیز به کار برده و سعی کرده بود به مخاطب القا نماید که وی حتی در بحبوحه جنگ با #عثمانی هم تنها به فکر عیش و نوش بوده است و این فرماندهان بودهاند که سرنوشت جنگ را رقم زدهاند!
📝تاریخنگاری ایرانی کاری به حقایق و وقایع تاریخی ندارد. بلکه میخواهد تاریخ را آنگونه که خود میخواهد عرضه نماید. برای همین هم هست که در هیچ یک از آثار قلمی، صوتی و تصویری آنها هیچ نشانی از حضور فتحعلیشاه قاجار در صحنههای جنگ نمیبینیم. در حالی که قطعاً یکی از دلایل انتخاب وی از سوی آقا محمدخان قاجار برای ولایتعهدی، رشادتهای وی در صحنههای نبرد از جمله در فتح کرمان، بم و... بود. فراموش نکنیم که آقا محمدخان، برادران و برادرزادههای متعددی داشت و قطعاً در نبردهای گستردهای که در آستانه تاسیس امپراتوری قاجار به وقوع پیوسته بود، کارآیی آنها را محک زده بود.
📝خبر سقوط #گنجه زمانی به فتحعلی شاه قاجار رسید که وی تازه به فتح قلعه #مشهد نائل آمده بود و هنوز به #تهران مراجعت نکرده بود. به همین خاطر هم برای جلوگیری از فوت وقت، #عباس_میرزا را با سپاهی گران روانه #آذربایجان ساخت و البته خودش هم در اسرع وقت با اردوی خویش راهی صحنه نبرد شد.
📝در حالی که #سیسیانوف از فتح گنجه، که البته با خیانت #ارامنه به وقوع پیوسته بود، آن چنان سرمست غرور شده بود که به تزار روس وعده تسخیر سراسر #ممالک_ایران با همان سپاه تحت امرش را داده بود، رشادتهای قشون قاجار و البته حضور فتحعلیشاه قاجار و تدابیر وی مانع سقوط #ایروان گردید و شاه قاجار پس از تحکیم مواضع و سر و سامان دادن به امور به علت فرا رسیدن فصل سرما به پایتخت بازگشت تا فتح گنجه را در فرصتی مناسب رقم زند.
📝اسناد تاریخی حکایت از آن دارد که با شروع سال جدید فتحعلی شاه قاجار بر آن بود که شخصاً عازم نبرد با روسها شود ولی اصرار بیش از اندازه عباس میرزا مانع از آن شد. با وجود این، فتحعلیشاه شخصاً فرماندهان جنگ را تعیین و محل استقرار آنها را مشخص کرد. البته، با تمامی این تدابیر، وی در اثنای نبرد، شخصاً در عرصه نبرد حاضر شد و در #قرهباغ اردو زد تا فرماندهی جنگ را از نزدیک هدایت کند...
🔖پ ن: به راستی در برابر این همه #وقاحت مورخان و فیلمسازان ایرانی در #تحریف_تاریخ این سرزمین چه میتوان گفت؟!
📜منبع: مآثر سلطانیه، نوشته عبدالرزاق دنبلی خویی[وقایع نویس دوره قاجار]، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، صص 92-114
🖊#محمد_رحمانی_فر
📝تاریخنگاری ایرانی برای ترسیم شخصیتی اسطورهای از رضاخان، باید تصویری آکنده از سیاهی و تباهی از دوران #قاجار ارائه مینمود تا به نسلهای آینده بباوراند که #رضاخان همچون همای سعادت از دل تاریکی بیرون آمد و انوار رحمت خویش را بر کشور فلکزده #ایران گسترانید! بر همین اساس است که شما هیچ نکته مثبتی در خصوص هیچ یک از سلاطین قاجاری در نوشتههای چنین تاریخنگارانی پیدا نمیکنید. زیرا لازمه اسطوره شدن رضاخان این بود که تا زمان ظهور وی! هیچ نقطه روشنی در تاریخ این مرز و بوم وجود نداشته باشد.
📝تاریخنگاری ایرانی همواره از چکمههای رضاخان با افتخار یاد کرده است. چکمههایی که حتی یک بار هم گرد و غبار جبهههای نبرد با بیگانگان را به خود ندیدند و حتی هجوم همهجانبه روسیه و انگلستان به خاک کشور در شهریور 1320 هم نتوانست برق این چکمههای همایونی! را زایل سازد. در سوی دیگر ماجرا، تاریخنگاری ایرانی که هیچ وقعی به واقعیات تاریخی نمینهد، در برابر نماد #چکمه ، از نماد #حرمسرا برای خاقانهای ترک قاجاری استفاده میکند. تو گویی این سلاطین در سراسر عمر خویش جز عیش و نوش هیچ کار دیگری انجام ندادهاند.
📝#فتحعلی_شاه_قاجار پادشاهی است که تاریخنگاری ایرانی همواره وی را نماد خوشگذرانی معرفی کردهاست. در تمام فیلمها و سریالهای تلویزیونی ساختهشده در این کشور، وی حتی در بحبوحه جنگهای #قاجار و #روس ، برای یک بار هم که شده پایش را از تهران و در واقع حرمسرای ملوکانه بیرون نمیگذارد. تاریخنگاری ایرانی به دنبال این است که گناه تمامی ناکامیهای جنگ را به پای وی بنویسد.
📝تاریخنگاری ایرانی میخواهد بگوید خاقانهای #ترک جز عیاشی کار دیگری بلد نبودند. چنانچه، در سریال #روشنتر_از_خاموشی هم در کمال حیرت، همین ترفند را در مورد #شاه_عباس_صفوی نیز به کار برده و سعی کرده بود به مخاطب القا نماید که وی حتی در بحبوحه جنگ با #عثمانی هم تنها به فکر عیش و نوش بوده است و این فرماندهان بودهاند که سرنوشت جنگ را رقم زدهاند!
📝تاریخنگاری ایرانی کاری به حقایق و وقایع تاریخی ندارد. بلکه میخواهد تاریخ را آنگونه که خود میخواهد عرضه نماید. برای همین هم هست که در هیچ یک از آثار قلمی، صوتی و تصویری آنها هیچ نشانی از حضور فتحعلیشاه قاجار در صحنههای جنگ نمیبینیم. در حالی که قطعاً یکی از دلایل انتخاب وی از سوی آقا محمدخان قاجار برای ولایتعهدی، رشادتهای وی در صحنههای نبرد از جمله در فتح کرمان، بم و... بود. فراموش نکنیم که آقا محمدخان، برادران و برادرزادههای متعددی داشت و قطعاً در نبردهای گستردهای که در آستانه تاسیس امپراتوری قاجار به وقوع پیوسته بود، کارآیی آنها را محک زده بود.
📝خبر سقوط #گنجه زمانی به فتحعلی شاه قاجار رسید که وی تازه به فتح قلعه #مشهد نائل آمده بود و هنوز به #تهران مراجعت نکرده بود. به همین خاطر هم برای جلوگیری از فوت وقت، #عباس_میرزا را با سپاهی گران روانه #آذربایجان ساخت و البته خودش هم در اسرع وقت با اردوی خویش راهی صحنه نبرد شد.
📝در حالی که #سیسیانوف از فتح گنجه، که البته با خیانت #ارامنه به وقوع پیوسته بود، آن چنان سرمست غرور شده بود که به تزار روس وعده تسخیر سراسر #ممالک_ایران با همان سپاه تحت امرش را داده بود، رشادتهای قشون قاجار و البته حضور فتحعلیشاه قاجار و تدابیر وی مانع سقوط #ایروان گردید و شاه قاجار پس از تحکیم مواضع و سر و سامان دادن به امور به علت فرا رسیدن فصل سرما به پایتخت بازگشت تا فتح گنجه را در فرصتی مناسب رقم زند.
📝اسناد تاریخی حکایت از آن دارد که با شروع سال جدید فتحعلی شاه قاجار بر آن بود که شخصاً عازم نبرد با روسها شود ولی اصرار بیش از اندازه عباس میرزا مانع از آن شد. با وجود این، فتحعلیشاه شخصاً فرماندهان جنگ را تعیین و محل استقرار آنها را مشخص کرد. البته، با تمامی این تدابیر، وی در اثنای نبرد، شخصاً در عرصه نبرد حاضر شد و در #قرهباغ اردو زد تا فرماندهی جنگ را از نزدیک هدایت کند...
🔖پ ن: به راستی در برابر این همه #وقاحت مورخان و فیلمسازان ایرانی در #تحریف_تاریخ این سرزمین چه میتوان گفت؟!
📜منبع: مآثر سلطانیه، نوشته عبدالرزاق دنبلی خویی[وقایع نویس دوره قاجار]، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، صص 92-114
📌
پیاده راه های خشک در تبریز؛ پیاده راه های سبز در دل کویر!
▫️در حالی که #شهرداری_تبریز طی سال های گذشته بر تعداد پیاده راه های کلانشهر تبریز افزوده است ولی متاسفانه در طراحی و ساخت این پیاده راه ها خبری از فضای دلنشین سبز وجود ندارد در حال که در تصاویر زیر مشاهده می شود پیاده راه های شهر کویری #اصفهان سبز تر و زیباتر هستند.
#آذربایجان #تهران #تبریز #اورمو #زنگان #اردبیل
.
پیاده راه های خشک در تبریز؛ پیاده راه های سبز در دل کویر!
▫️در حالی که #شهرداری_تبریز طی سال های گذشته بر تعداد پیاده راه های کلانشهر تبریز افزوده است ولی متاسفانه در طراحی و ساخت این پیاده راه ها خبری از فضای دلنشین سبز وجود ندارد در حال که در تصاویر زیر مشاهده می شود پیاده راه های شهر کویری #اصفهان سبز تر و زیباتر هستند.
#آذربایجان #تهران #تبریز #اورمو #زنگان #اردبیل
.
🛑 برخی از خدمات قاجارها به ایران:
خاندان #قاجار در آن دوران مشکل،خدمات بزرگی به ایران کرد.#آقامحمدخان_قاجار،این مملکت راکه درقرن هجدهم پاره پاره شده بودیکپارچه کردوهجده سال جنگیدتاتمامیت ارضی آنراتامین کند.دردوران #ناصرالدین_شاه چون ایران درصلح بهسرمیبردوجنگی رخ نداد،فرهنگ وهنروادبیات پیشرفت کردونوعی رنسانس بوجودآمدکه آثارآن هنوزدرایران مشهوداست.ارتش نوین ایران راهم #عباس_میرزا،ولیعهد #فتحعلی_شاه باکمک خارجیان وبخصوص فرانسویها شکل داد.#قاجاریه،ایران رابه آستانه دنیای مدرن رساند.مدارس جدیدبجای مکتبخانه وبلدیه(شهرداری) واولین بیمارستان مدرن به دستور #ناصرالدین_شاه ایجادشد.آموزش عالی ودانشگاه درایران بفرمان #ناصرالدینشاه واولین دانشکده پزشکی بفرمان #مظفرالدین_شاه ایجاد گردید.ایجادمدارس نوع اول مخصوص دختران واولین درمانگاه درایران واولین داروخانه نوین وایجاداولین راه آهن ایران درزمان قاجاریه بدستورناصرالدین شاه،شاه محبوب ایران تاسیس شد.دانشگاه افسری وقزاق خانه درمیدان مشق تهران وبانک به شکل جدیدونخستین خط تلگراف بینشهری واولین خط تراموا واولین مخابرات واولین موزه ایران وایجاداولین وزارت پست ایران واولین وزارت پست وتلگراف ایران و وزارت علوم ایران ونخستین سالن سینمای ایران وعملیات برق رسانی شهری واولین پالایشگاه ایران وضبط موسیقی برروی صفحات گرامافون درایران وراه شوسه درایران درزمان قاجارتاسیس وایجادگردیدند.آخرین پادشاه سلسله قاجاریه،#احمدشاه که مردی بسیارمودب ومعقول و وطن پرست ودارای احساسات بشردوستانه وکاملا"مقیدبه اصول دمکراسی واجرای قانون اساسی ودخالت نکردن درامورمربوط به حکومتهای قانونی بودوقضیه خودداری اوازتصدیق قرارداد۱۹۱۹باانگلستان که وثوق الدوله ونصرت الدوله تعزیه گردان آن بودند،ازخاطرهیچ وطن پرست ایرانی محونمیشود.(#احمدشاه_قاجار،#قرارداد۱۹۱۹ راکه باعث سلطه انگلیسیهابرنظام اقتصادی ونظامی ایران میشدرا امضانکردو#رضاپالانی که باکودتای انگلیسی به قدرت رسیداین قراردادراامضا کردوباعث بروز #قحطی_بزرگ درایران و #مرگ۹میلیون_ایرانی گردید).احمدشاه درفکرجمع مال وآزارواذیت مردم وضبط اموال واملاک مردم ورشوه گرفتن نبود.
اینارومیدونستین؟مسلما"نه.چون تاریخ ایران، جعلی است ودرمدرسه ودانشگاه،خدمات قاجار روبهتون نگفتن واونو بنام رضاشاه مصادره کردن وفقط تخم کینه از #قاجارها روتودلاتون کاشتند
#تاریخ #تاریخ_ایران#آذربایجان #تبریز #تهران #اردبیل #اورمیه #زنجان #همدان
خاندان #قاجار در آن دوران مشکل،خدمات بزرگی به ایران کرد.#آقامحمدخان_قاجار،این مملکت راکه درقرن هجدهم پاره پاره شده بودیکپارچه کردوهجده سال جنگیدتاتمامیت ارضی آنراتامین کند.دردوران #ناصرالدین_شاه چون ایران درصلح بهسرمیبردوجنگی رخ نداد،فرهنگ وهنروادبیات پیشرفت کردونوعی رنسانس بوجودآمدکه آثارآن هنوزدرایران مشهوداست.ارتش نوین ایران راهم #عباس_میرزا،ولیعهد #فتحعلی_شاه باکمک خارجیان وبخصوص فرانسویها شکل داد.#قاجاریه،ایران رابه آستانه دنیای مدرن رساند.مدارس جدیدبجای مکتبخانه وبلدیه(شهرداری) واولین بیمارستان مدرن به دستور #ناصرالدین_شاه ایجادشد.آموزش عالی ودانشگاه درایران بفرمان #ناصرالدینشاه واولین دانشکده پزشکی بفرمان #مظفرالدین_شاه ایجاد گردید.ایجادمدارس نوع اول مخصوص دختران واولین درمانگاه درایران واولین داروخانه نوین وایجاداولین راه آهن ایران درزمان قاجاریه بدستورناصرالدین شاه،شاه محبوب ایران تاسیس شد.دانشگاه افسری وقزاق خانه درمیدان مشق تهران وبانک به شکل جدیدونخستین خط تلگراف بینشهری واولین خط تراموا واولین مخابرات واولین موزه ایران وایجاداولین وزارت پست ایران واولین وزارت پست وتلگراف ایران و وزارت علوم ایران ونخستین سالن سینمای ایران وعملیات برق رسانی شهری واولین پالایشگاه ایران وضبط موسیقی برروی صفحات گرامافون درایران وراه شوسه درایران درزمان قاجارتاسیس وایجادگردیدند.آخرین پادشاه سلسله قاجاریه،#احمدشاه که مردی بسیارمودب ومعقول و وطن پرست ودارای احساسات بشردوستانه وکاملا"مقیدبه اصول دمکراسی واجرای قانون اساسی ودخالت نکردن درامورمربوط به حکومتهای قانونی بودوقضیه خودداری اوازتصدیق قرارداد۱۹۱۹باانگلستان که وثوق الدوله ونصرت الدوله تعزیه گردان آن بودند،ازخاطرهیچ وطن پرست ایرانی محونمیشود.(#احمدشاه_قاجار،#قرارداد۱۹۱۹ راکه باعث سلطه انگلیسیهابرنظام اقتصادی ونظامی ایران میشدرا امضانکردو#رضاپالانی که باکودتای انگلیسی به قدرت رسیداین قراردادراامضا کردوباعث بروز #قحطی_بزرگ درایران و #مرگ۹میلیون_ایرانی گردید).احمدشاه درفکرجمع مال وآزارواذیت مردم وضبط اموال واملاک مردم ورشوه گرفتن نبود.
اینارومیدونستین؟مسلما"نه.چون تاریخ ایران، جعلی است ودرمدرسه ودانشگاه،خدمات قاجار روبهتون نگفتن واونو بنام رضاشاه مصادره کردن وفقط تخم کینه از #قاجارها روتودلاتون کاشتند
#تاریخ #تاریخ_ایران#آذربایجان #تبریز #تهران #اردبیل #اورمیه #زنجان #همدان