گفتار شمارهی ۱۵۷
پنجشنبه ۷ شهریور ۹۸/ ۲۹ اوت ۲۰۱۹
_کوروش و سلطان محمود غزنوی
_سبب شکست کوروش، در جنگ با ملکهی آفتاب
_محمود غزنوی، مقلد ناآگاه "نبرد_شیوهی" کوروش
_سیده ملک خاتون، کاشف ضعف شخصیت محمود غزنوی
_فرصت طلبی محمود، از مرگ سیده ملک خاتون
_سیری ناپذیری از قدرت، سنتِ نهادِ همگانیِ خودکامگانِ سلطنت استبدادی
_علتالعلل، فقدان شُکوه رشد دانش و فلسفه در ایران
_فارنهایت ۴۵۱
به قلم #دکتر_ناصرالدین_صاحب_الزمانی
...مقلدان بیبصر، زشیخ و شاب، تن به تن
گرفتهاند، خالقی، بقدر فهم خویشتن
برند عالی و دنی، تمام سجده بر وَثَن
من آن نیم که فهمشان، بود، محیط فهم من:
مراست فهم و مشعری، بقدر خویش، لاجرم!
خدای وهم خویش را نه راکعم، نه ساجدم
محاط فهم خویش را، نه عابدم، نه حامدم
در این عقیده و گمان، نه مفتیم، نه زاهدم
خدای ظاهر از علی، به باطن است، شاهدم
که من صمد ندیدهام، به جز عیان از این صنم
منم خدا که بهر خود، خدائی آفریدهام
ز بهر او، ز نفی و سلب، صفاتی برگزیدهام
بدین خیال خویش من، وه چه خوش آرمیدهام
مِهر مُحاط ذهن خود، بجان و دل خریدهام
نام صمد نهادهام، بر این بت و چنین صنم...
(به نقل از کتاب #دیباچهای_بر_رهبری، ص۱۸۷ )
یادآوری: این شعر ترکیبی از ساختهی مولف، و مرثیهای از میرزا فتحاله قدسی کرمانی، متخلص به "فُؤاد"(۱۳۵۸-۱۲۶۸ه.ق) است.
کوروش و سلطان محمود غزنوی
کوروش، برایش تفاوت نمیکرد، که مردم مصر، بت پرستانه، گاو_ #گاو_آپیس _ را بپرستند، یا حیوان دیگری، مانند سگ و گربه، و امثال آنرا!!؟؟
در بابل مشرکانه، #مردوک بت بزرگ، و بتچههای او را بپرستند، یا نپرستند!!؟؟
در اورشلیم، موحدانه، یهوه، خدای یگانهی یهود را، بپرستند، و یا خدایان دیگری را!!؟؟ و در ایران، #اهورا_مزدا_ خدای یکتا_ یا میترا، و آناهیتا، همه را با هم ستایش کنند، و یا هیچکدام را نپرستند!!؟؟ هیچیک، برایش تفاوت نمیکرد؛ و بنابر مثل، دوغ و دوشاب، برای کوروش یکی بود.
برای #کوروش، تنها آنچه که اهمیت داشت، این بود که:_
۱)_ هر قوم و ملت، باور کند که خدا، یا خدایان آنها، پشتیبان کوروشاند، و کوروش فرستادهی آنهاست.
۲)_ همهی این مردم، باجگزار او باشند.
۳)_ همهی آنها، بخاطر پای بوسیاش، بر یکدگر سبقت جویند.
۴)_ همهی مردم،"خود_گوسفند_بینانه"، گلههای مطیع او باشند، و او را چون شبانی بزرگ بپرستند!!
۵)_ و همهی مردم، هنگام جنگ، فرزندان دلبند خود را، بیدریغ، چون بردگانی مطیع، و سربازانی جانباز، بی چون و چرا، در اختیار ماشین جنگی سیریناپذیر او_یعنی کوروش_ گذارند؛ که در تمامی مدت عمرش، از جنگ افروزی باز نایستاد، تا سرانجام، در جنگ کشته شد.
سبب شکست کوروش، در جنگ با ملکهی آفتاب
شکست کوروش، در آخرین جنگش، با ملکهی ماساژتها، بیشتر از این سبب بودهاست، که #تومیریس، ملکهی آفتاب لقب داشت. #پرستش_آفتاب ، یا #مهر، یا #میترا، آیین مردم سرزمین ماساژتها بودهاست. اتفاقا، "میترا" مونث است، که نام"مهر"، یا "خورشید" است. جالب است بدانیم، این که در زبان فارسی جدید که معمولا، برای اشیاء و درختان، مذکر و مونث مجازی نمیشناسند، بازمانده از این دوران دیرین که در میترائیسم_ پرستش میترا_چنانکه اشاره رفت، خورشید،"ایزد_بانو" یعنی مونث، تلقی میشدهاست. به احتمال قوی، یادمان همان زمان است، که در #فولکلور ایران، و در سرودهای کودکانه، خورشید را، خانوم مینامند، و از او میخواهند که:
"خورشید خانوم، آفتاب کن!
یه مشت برنج، تو آب کن...
خورشید خانم، در اومد
پونه و ریحون اومد...
خورشید خانم، آفتاب کرد
کلی برنج تو آب کرد..."
#لا_ادری
در این برداشتِ جنس مونث از خورشید، در زبان عربی نیز، خورشید، مونث مجازی تلقی میشود. لکن، در فرانسه، خورشید، مذکر مجازی است. و باز در آلمانی، خورشید، همانند پندار #میترائیسم، و در زبان عربی، مونث، تصور میشود.
مشکل کوروش، در برخورد با ملکهی آفتاب_تومیریس، ملکهی ماساژتها_ این بود که تومیریس خود، مظهر میترا_ #ایزد_بانوی_آفتاب _ بشمار میرفت. و کوروش نمیتوانست، ادعا کند که من، نماینده، پیامبر، و یا رسول ایزد بانوی آفتاب_ میترا_ هستم، آمدهام تا به پرستندگان میترا، آزادی پرستش میترا را تقدیم دارم، و دشمنان میترا را، از سر راه بر دارم، و یا معبدی چنین و چنان، برای میترا، برپا دارم، #و_و_و...
ادامه در پست دوم👇
#میترائیسم
http://s4.picofile.com/file/8370859692/1547386416_A9eW4.jpg
پنجشنبه ۷ شهریور ۹۸/ ۲۹ اوت ۲۰۱۹
_کوروش و سلطان محمود غزنوی
_سبب شکست کوروش، در جنگ با ملکهی آفتاب
_محمود غزنوی، مقلد ناآگاه "نبرد_شیوهی" کوروش
_سیده ملک خاتون، کاشف ضعف شخصیت محمود غزنوی
_فرصت طلبی محمود، از مرگ سیده ملک خاتون
_سیری ناپذیری از قدرت، سنتِ نهادِ همگانیِ خودکامگانِ سلطنت استبدادی
_علتالعلل، فقدان شُکوه رشد دانش و فلسفه در ایران
_فارنهایت ۴۵۱
به قلم #دکتر_ناصرالدین_صاحب_الزمانی
...مقلدان بیبصر، زشیخ و شاب، تن به تن
گرفتهاند، خالقی، بقدر فهم خویشتن
برند عالی و دنی، تمام سجده بر وَثَن
من آن نیم که فهمشان، بود، محیط فهم من:
مراست فهم و مشعری، بقدر خویش، لاجرم!
خدای وهم خویش را نه راکعم، نه ساجدم
محاط فهم خویش را، نه عابدم، نه حامدم
در این عقیده و گمان، نه مفتیم، نه زاهدم
خدای ظاهر از علی، به باطن است، شاهدم
که من صمد ندیدهام، به جز عیان از این صنم
منم خدا که بهر خود، خدائی آفریدهام
ز بهر او، ز نفی و سلب، صفاتی برگزیدهام
بدین خیال خویش من، وه چه خوش آرمیدهام
مِهر مُحاط ذهن خود، بجان و دل خریدهام
نام صمد نهادهام، بر این بت و چنین صنم...
(به نقل از کتاب #دیباچهای_بر_رهبری، ص۱۸۷ )
یادآوری: این شعر ترکیبی از ساختهی مولف، و مرثیهای از میرزا فتحاله قدسی کرمانی، متخلص به "فُؤاد"(۱۳۵۸-۱۲۶۸ه.ق) است.
کوروش و سلطان محمود غزنوی
کوروش، برایش تفاوت نمیکرد، که مردم مصر، بت پرستانه، گاو_ #گاو_آپیس _ را بپرستند، یا حیوان دیگری، مانند سگ و گربه، و امثال آنرا!!؟؟
در بابل مشرکانه، #مردوک بت بزرگ، و بتچههای او را بپرستند، یا نپرستند!!؟؟
در اورشلیم، موحدانه، یهوه، خدای یگانهی یهود را، بپرستند، و یا خدایان دیگری را!!؟؟ و در ایران، #اهورا_مزدا_ خدای یکتا_ یا میترا، و آناهیتا، همه را با هم ستایش کنند، و یا هیچکدام را نپرستند!!؟؟ هیچیک، برایش تفاوت نمیکرد؛ و بنابر مثل، دوغ و دوشاب، برای کوروش یکی بود.
برای #کوروش، تنها آنچه که اهمیت داشت، این بود که:_
۱)_ هر قوم و ملت، باور کند که خدا، یا خدایان آنها، پشتیبان کوروشاند، و کوروش فرستادهی آنهاست.
۲)_ همهی این مردم، باجگزار او باشند.
۳)_ همهی آنها، بخاطر پای بوسیاش، بر یکدگر سبقت جویند.
۴)_ همهی مردم،"خود_گوسفند_بینانه"، گلههای مطیع او باشند، و او را چون شبانی بزرگ بپرستند!!
۵)_ و همهی مردم، هنگام جنگ، فرزندان دلبند خود را، بیدریغ، چون بردگانی مطیع، و سربازانی جانباز، بی چون و چرا، در اختیار ماشین جنگی سیریناپذیر او_یعنی کوروش_ گذارند؛ که در تمامی مدت عمرش، از جنگ افروزی باز نایستاد، تا سرانجام، در جنگ کشته شد.
سبب شکست کوروش، در جنگ با ملکهی آفتاب
شکست کوروش، در آخرین جنگش، با ملکهی ماساژتها، بیشتر از این سبب بودهاست، که #تومیریس، ملکهی آفتاب لقب داشت. #پرستش_آفتاب ، یا #مهر، یا #میترا، آیین مردم سرزمین ماساژتها بودهاست. اتفاقا، "میترا" مونث است، که نام"مهر"، یا "خورشید" است. جالب است بدانیم، این که در زبان فارسی جدید که معمولا، برای اشیاء و درختان، مذکر و مونث مجازی نمیشناسند، بازمانده از این دوران دیرین که در میترائیسم_ پرستش میترا_چنانکه اشاره رفت، خورشید،"ایزد_بانو" یعنی مونث، تلقی میشدهاست. به احتمال قوی، یادمان همان زمان است، که در #فولکلور ایران، و در سرودهای کودکانه، خورشید را، خانوم مینامند، و از او میخواهند که:
"خورشید خانوم، آفتاب کن!
یه مشت برنج، تو آب کن...
خورشید خانم، در اومد
پونه و ریحون اومد...
خورشید خانم، آفتاب کرد
کلی برنج تو آب کرد..."
#لا_ادری
در این برداشتِ جنس مونث از خورشید، در زبان عربی نیز، خورشید، مونث مجازی تلقی میشود. لکن، در فرانسه، خورشید، مذکر مجازی است. و باز در آلمانی، خورشید، همانند پندار #میترائیسم، و در زبان عربی، مونث، تصور میشود.
مشکل کوروش، در برخورد با ملکهی آفتاب_تومیریس، ملکهی ماساژتها_ این بود که تومیریس خود، مظهر میترا_ #ایزد_بانوی_آفتاب _ بشمار میرفت. و کوروش نمیتوانست، ادعا کند که من، نماینده، پیامبر، و یا رسول ایزد بانوی آفتاب_ میترا_ هستم، آمدهام تا به پرستندگان میترا، آزادی پرستش میترا را تقدیم دارم، و دشمنان میترا را، از سر راه بر دارم، و یا معبدی چنین و چنان، برای میترا، برپا دارم، #و_و_و...
ادامه در پست دوم👇
#میترائیسم
http://s4.picofile.com/file/8370859692/1547386416_A9eW4.jpg