دکتر دیوید اچ. مالان بیمار یک خانم منشی بیست و چهار ساله است. او با شکایت افسردگی و آشفتگی در روابط بین فردی، به خصوص در رابطه با مردان مراجعه کرد. ازدواجش به طلاق منجر شده بود و در حال حاضر با یک مرد متأهل زندگی می کرد که در برابر این مرد، خیلی منفعل بود.…

#کیس_درمانی بخش دوم منشی منفعل دیوید مالان درمانگر: احتمال می دهید که زمانی این کار را انجام دهد؟ بیمار : مطمئناً امیدوارم. می گوید، بله، اتفاق خواهد افتاد. فکر می کنم این طور باشد. فقط اینکه همسرش الاًن به او اجازه نمی دهد، و حدس میزنم او هم آمادگی ندارد…

دیوید مالان درمانگر: این موضوع، چطور خودش را در سیر زندگی شما نشان داده است؟ بیمار: اذیت نمی شوم، می دانید ... من فقط یک طوری دست برمی دارم و میگویم، باشددرست است». درمانگر: و بعد چه؟ بیمار: دقیقاً نمیدانم شما چه - درمانگر: منظور اصلی من این که این باید یک…

درمانگر :دیوید مالان بیمار: خوب بود. او شیفتی کار می کرد. من سه خواهر داشتم ۰۰۰ یک خانواده بزرگ. ، و ما تنها زندگی می کردیم . بود. آنها خیلی دور از ما زندگی می کردند و من شب ها که به خانه می آمدم خانه خالی بود. به سختی می توانستم کنار بیاییم. درمانگر: بله…

بخش پنجم معیار های انتخاب بیمار منبع روان درمانی پویشی حبیب دوانلو ترجمه سیگارودی منشی منفعل دیوید مالان :بیمار: بله  درمانگر: شما چندمی بودی بیمار: دومی درمانگر: دومی؟  بیمار: یک خواهر بزرگتر داشتم. درمانگر:. می شه درباره خانواده تان، چیزی بگویید، چطور بود؟…

بیماره: او گاهی اوقات شب کار بود. درمانگر: به عبارتی او شیفتی کار می کرد، بعد؟ بیماره: به خاطر نمی آورم. فکر نمی کنم شیفتی کار می کرده. درمانگر اما او غیر از ساعات کار معمول کار می کرد، منظورم این است که کارش از دوشنبه تا جمعه از ساعت نه تا پنج نبود؟ بیمار:…