This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زوج خودشیفته_آشفته
مسائل زوجها از بیرون و به ظاهر، در اکثر مواقع غلطانداز است. یک طرف ممکن است کاملا خونسرد، موجه و عاقل به نظر برسد و طرف دیگر احساساتی، تکانشی و بههمریخته. در نگاه اول اتهام به سمت فرد آشفته است. اما تنها با ملاحظه دقیق و عمیق پویاییهای میان آنها میتوان به سهم هر یک پیبرد. طرف خودشیفته مسلط بر اوضاع است، مسائل را کوچک میانگارد و میتواند دیگران را درباره آشفتگی طرف مقابل متقاعد سازد. طرف آشفته اما وخامت اوضاع را بهتر حس میکند، در جوش و خروش است که اصل مشکل را به نحوی آشکار سازد، حتی اگر طی این کار به خودش و جایگاهش آسیب بزند. در چنین شرایطی الگوی آسیبشناسی را باید در کلیت تعاملات آنها، در تاثیر و تاثر متقابل ولی ظریف آنها یافت.
متن از : دكتر صلاح اسماعيلى
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
#خودشيفته
مسائل زوجها از بیرون و به ظاهر، در اکثر مواقع غلطانداز است. یک طرف ممکن است کاملا خونسرد، موجه و عاقل به نظر برسد و طرف دیگر احساساتی، تکانشی و بههمریخته. در نگاه اول اتهام به سمت فرد آشفته است. اما تنها با ملاحظه دقیق و عمیق پویاییهای میان آنها میتوان به سهم هر یک پیبرد. طرف خودشیفته مسلط بر اوضاع است، مسائل را کوچک میانگارد و میتواند دیگران را درباره آشفتگی طرف مقابل متقاعد سازد. طرف آشفته اما وخامت اوضاع را بهتر حس میکند، در جوش و خروش است که اصل مشکل را به نحوی آشکار سازد، حتی اگر طی این کار به خودش و جایگاهش آسیب بزند. در چنین شرایطی الگوی آسیبشناسی را باید در کلیت تعاملات آنها، در تاثیر و تاثر متقابل ولی ظریف آنها یافت.
متن از : دكتر صلاح اسماعيلى
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
#خودشيفته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این رومهای روانشناسی و روانپزشکی کلابهاوس میبینیم افرادی بالا میاند و از مشکلات خصوصی زندگیشان در جمع میگند. به اصطلاح متخصصان آنجا هم تشخیص و راهحل ارائه میدند که هزار و یک ایراد حرفهای دارد. هر جا چنین چیزی دیدید بدانید با یک نادان یا شارلاتان طرف هستید.
متن از : دكتر صلاح اسماعيلى
#روانشناسى_زرد
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
متن از : دكتر صلاح اسماعيلى
#روانشناسى_زرد
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
داستان زندگیتان را پیش هر کس و ناکس، هر روانشناس و ناروانشناسی نبرید؛ اجازه ندهید سختیهای عمیق زندگیتان را به برچسبهایی مثل فقدان عزت نفس و اهمالکاری تقلیل دهند؛ انگ بیماری بزنند و تمام تلاشها و تقلاهای شما را نادیده بگیرند؛ فراز و فرودهای زندگیتان را با چند اصطلاح سادهانگارانه مسطح سازند؛ کاراکتر خاص شما را نتوانند ببینند و به جای آن یک تیپ بیخاصیت ترسیم کنند؛ از شرایط سیاسی و اقتصادی که در آن زیستهاید چیزی نگویند و همه چیز را به گردن شما بیندازند.
داستان زندگی شما، رازها و رنجهای شما، مهمترین سرمایه وجودی شما است، به هر کسی اجازه ندهید آن را بشنود.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
#روانشناسى_زرد
داستان زندگی شما، رازها و رنجهای شما، مهمترین سرمایه وجودی شما است، به هر کسی اجازه ندهید آن را بشنود.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
#روانشناسى_زرد
چرا بعضی زنان به جای اینکه تن به لذت جنسی دهند مردان را اخته میکنند؟
با مروری کوتاه بر اُدیپ زنانه
#روانكاوى
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
يلوكاوى در فرایند تحولی، دختر خردسال با تحریک ـ خودانگیخته یا ناخودانگیخته ـ نواحی محتلف تن به نوعی کامیابی میرسد. به ویژه هنگامی که این کامیابی بر ناحیه تناسلی متمرکز میشود دختر خردسال به گونهای نارسیستی احساس قدرتمندی و همهتوانی میکند. اما از جایی دختر خردسال در مقایسه خودش با پسران، نقصی تناسلی در خودش میبیند. از اینجا او گمان میکند چیزی را که میبایست داشته باشد ندارد. خودشیفتگیاش جراحت برمیدارد. با درد نداشتن مواجه میگردد. متوجه میشود که مادر نیز فاقد آن چیز ارزشمند است و برای دستیابی به آن نیازمند پدر است. بنابراین دختر از برنهاد اولیه یعنی مادر دست برمیدارد و سراغ پدر میرود. نکته مهم اینکه مسئله در اساس، آلت مردانه نیست بلکه جایگاه نمادین آن است. کودک چیزی را به پدر نسبت میدهد که نماد قدرت و کمال است. پدر در جایگاهی است که می تواند زخم خودشیفتگی اولیه را التیام بخشد. دختر با احساس فقدان رویارو میشود حال میخواهد آن نماد قدرت را از پدر بگیرد تا دوباره به کمال برسد. بنابراین این گرایش به پدر در بدو ماجرا برخاسته از حسادت و رقابت است. گرایش به پدر و درخواست فالوس(نماد قدرت و کمال) از او، پاسخ نه میگیرد. برای اینکه پدر متعلق به مادر است. پس از این دختر میخواهد خودش به تملک پدر در آید و در جایگاه فالوس برای او قرار گیرد. به این منظور شروع میکند به همانندسازی با مادر برای کسب ویژگیهای زنانه، برای دلربایی از پدر. میخواهد زنی شود برازنده میل پدر. اما دختر دومین پاسخ نه را هم میگیرد. دختر متوجه میشود که این محرمآمیزی به سرانجامی نمیرسد. ناچار است این گرایش به پدر را در وجودش بکشد و سپس در سوگ مرگ آن بنشیند. این سوگواری با همانندسازی با پدر همراه است. در این مرحله دختر پدر را فرو میبلعد و ویژگیهای او را درونی میسازد. پس از آن است که میتواند سراغ از مردان دیگر بگیرد.
در واقع میزان موفقیت در این گذار اُدیپی است که کیفیت رابطه یک زن با مردان را تعیین میکند. به صورت آرمانی چنانچه یک زن بتواند از اُدیپ بگذرد: 1. این فانتاسم را که او همچون یک زن موجودی ناقص و ناتوان است کنار میگذارد. 2. از حسادت و رقابت دست بر میدارد. اجباری نیست که از مردان فالوس را بگیرد. 3. ویژگیهای زنانه را درونی میسازد تا بتواند کامیابی جنسی بدهد و بگیرد . 4. گرفتار تصویر ایدهآل پدرش نمیماند و میتواند وارد روابط جنسی و عاشقانه پایدار با مردان دیگر شود. 5. با همانندسازی با پدر میتواند وارد دادو ستد نمادین شود و سهم خودش را از عالم بگیرد.
خوانشی از کتاب:
OEDIPUS: The Most Crucial Concept in Psychoanalysis; JUAN-DAVID NASIO(2010)
| کانال تلگرام | اینستاگرام |
با مروری کوتاه بر اُدیپ زنانه
#روانكاوى
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
يلوكاوى در فرایند تحولی، دختر خردسال با تحریک ـ خودانگیخته یا ناخودانگیخته ـ نواحی محتلف تن به نوعی کامیابی میرسد. به ویژه هنگامی که این کامیابی بر ناحیه تناسلی متمرکز میشود دختر خردسال به گونهای نارسیستی احساس قدرتمندی و همهتوانی میکند. اما از جایی دختر خردسال در مقایسه خودش با پسران، نقصی تناسلی در خودش میبیند. از اینجا او گمان میکند چیزی را که میبایست داشته باشد ندارد. خودشیفتگیاش جراحت برمیدارد. با درد نداشتن مواجه میگردد. متوجه میشود که مادر نیز فاقد آن چیز ارزشمند است و برای دستیابی به آن نیازمند پدر است. بنابراین دختر از برنهاد اولیه یعنی مادر دست برمیدارد و سراغ پدر میرود. نکته مهم اینکه مسئله در اساس، آلت مردانه نیست بلکه جایگاه نمادین آن است. کودک چیزی را به پدر نسبت میدهد که نماد قدرت و کمال است. پدر در جایگاهی است که می تواند زخم خودشیفتگی اولیه را التیام بخشد. دختر با احساس فقدان رویارو میشود حال میخواهد آن نماد قدرت را از پدر بگیرد تا دوباره به کمال برسد. بنابراین این گرایش به پدر در بدو ماجرا برخاسته از حسادت و رقابت است. گرایش به پدر و درخواست فالوس(نماد قدرت و کمال) از او، پاسخ نه میگیرد. برای اینکه پدر متعلق به مادر است. پس از این دختر میخواهد خودش به تملک پدر در آید و در جایگاه فالوس برای او قرار گیرد. به این منظور شروع میکند به همانندسازی با مادر برای کسب ویژگیهای زنانه، برای دلربایی از پدر. میخواهد زنی شود برازنده میل پدر. اما دختر دومین پاسخ نه را هم میگیرد. دختر متوجه میشود که این محرمآمیزی به سرانجامی نمیرسد. ناچار است این گرایش به پدر را در وجودش بکشد و سپس در سوگ مرگ آن بنشیند. این سوگواری با همانندسازی با پدر همراه است. در این مرحله دختر پدر را فرو میبلعد و ویژگیهای او را درونی میسازد. پس از آن است که میتواند سراغ از مردان دیگر بگیرد.
در واقع میزان موفقیت در این گذار اُدیپی است که کیفیت رابطه یک زن با مردان را تعیین میکند. به صورت آرمانی چنانچه یک زن بتواند از اُدیپ بگذرد: 1. این فانتاسم را که او همچون یک زن موجودی ناقص و ناتوان است کنار میگذارد. 2. از حسادت و رقابت دست بر میدارد. اجباری نیست که از مردان فالوس را بگیرد. 3. ویژگیهای زنانه را درونی میسازد تا بتواند کامیابی جنسی بدهد و بگیرد . 4. گرفتار تصویر ایدهآل پدرش نمیماند و میتواند وارد روابط جنسی و عاشقانه پایدار با مردان دیگر شود. 5. با همانندسازی با پدر میتواند وارد دادو ستد نمادین شود و سهم خودش را از عالم بگیرد.
خوانشی از کتاب:
OEDIPUS: The Most Crucial Concept in Psychoanalysis; JUAN-DAVID NASIO(2010)
| کانال تلگرام | اینستاگرام |
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روان زخم ها، خيانت ها، دروغها
بعضی تجارب مرزهای روانی و قوای دفاعی آدم را از هم میپاشند.
همچون یک شیء خارجی و یک جسم عفونی در جانت فرو میروند. جایی در درون گیر میکنند. زخمی چسبیده به تن میشوند. مثل بیگانهای به تمام سرزمین آشنای زندگیات سرایت میکنند طوری که با خودت هم احساس غرابت میکنی. چنان غذای مسمومی هستند که دلت را درد میآورند ولی نمیتوانی بالا بیاوری.
تجاربی مثل مرگ ناگهانی یک عزیز، خودکشی یک دوست، خیانت محبوب، ورشکستگی مطلق مالی، زوال خانوادگی، فروپاشی یک رابطه عاطفی و ...
در مقابل چنین تجاربی راهی جز صبر نداری. چاره ای نداری جز اینکه طی زمان ذره ذره آنها را هضم و جذب کنی و در نهایت زوائدشان را بیرون بریزی. بایستی رد آسیبزای آنها را پاره پاره اندیشید، خورد، جذب و دفع کرد.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
بعضی تجارب مرزهای روانی و قوای دفاعی آدم را از هم میپاشند.
همچون یک شیء خارجی و یک جسم عفونی در جانت فرو میروند. جایی در درون گیر میکنند. زخمی چسبیده به تن میشوند. مثل بیگانهای به تمام سرزمین آشنای زندگیات سرایت میکنند طوری که با خودت هم احساس غرابت میکنی. چنان غذای مسمومی هستند که دلت را درد میآورند ولی نمیتوانی بالا بیاوری.
تجاربی مثل مرگ ناگهانی یک عزیز، خودکشی یک دوست، خیانت محبوب، ورشکستگی مطلق مالی، زوال خانوادگی، فروپاشی یک رابطه عاطفی و ...
در مقابل چنین تجاربی راهی جز صبر نداری. چاره ای نداری جز اینکه طی زمان ذره ذره آنها را هضم و جذب کنی و در نهایت زوائدشان را بیرون بریزی. بایستی رد آسیبزای آنها را پاره پاره اندیشید، خورد، جذب و دفع کرد.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"برخیز و اول تو بکش"
این آموزه تلمود بیان مختصری است از مدل طرد پیشدستانه. مدلی که در آن افراد نشانههای طرد احتمالی را به ظرافت تمام میشناسند، از هراس آسیب دوباره، پیشاپیش با خیزش خود جان رابطه را میگیرند.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
| کانال تلگرام | اینستاگرام |
این آموزه تلمود بیان مختصری است از مدل طرد پیشدستانه. مدلی که در آن افراد نشانههای طرد احتمالی را به ظرافت تمام میشناسند، از هراس آسیب دوباره، پیشاپیش با خیزش خود جان رابطه را میگیرند.
#دكتر_صلاح_اسماعيلى
| کانال تلگرام | اینستاگرام |