- تو مدتهاست که منو میشناسی فرانک، میدونی که میتونی بهم اعتماد کنی.
+ فرانک: چطور میشه به مردی که هم کمربند میبنده و هم بندِ شلوار اعتماد کرد؟ مردی که به شلوار خودش هم اعتماد نداره!
(Once Upon a Time in the West)
#ديالوگ
🆔@Tohidclinic
+ فرانک: چطور میشه به مردی که هم کمربند میبنده و هم بندِ شلوار اعتماد کرد؟ مردی که به شلوار خودش هم اعتماد نداره!
(Once Upon a Time in the West)
#ديالوگ
🆔@Tohidclinic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مارتی: به یه سیاهپوست که هواپیما میرونه چی میگی؟
بابی: نمیدونم
مارتی: بش میگن خلبان !! حرومزاده ی نژاد پرست !
#ديالوگ
🎞True Detective
بابی: نمیدونم
مارتی: بش میگن خلبان !! حرومزاده ی نژاد پرست !
#ديالوگ
🎞True Detective
اگه اول صبح یه آدم عوضی رو دیدی، فقط یه آدم عوضی رو دیدی. اما اگه تمام روز به آدمهای عوضی بر خوردی، پس خودت یه آدم عوضی هستی!
"جاستيفايد"
#ديالوگ
🆔@Tohidclinic
"جاستيفايد"
#ديالوگ
🆔@Tohidclinic
#ديالوگ
اگر خیلی آدم خوشبختی باشی یکیرو تو زندگیت میبینی که زندگیتو به دو بخش قبل و بعدش تقسیم میکنه🌹
#عشق_يعنى_❤️
📽 My Sassy Girl
🆔@Tohidclinic
اگر خیلی آدم خوشبختی باشی یکیرو تو زندگیت میبینی که زندگیتو به دو بخش قبل و بعدش تقسیم میکنه🌹
#عشق_يعنى_❤️
📽 My Sassy Girl
🆔@Tohidclinic
#ديالوگ
- چرا بهم نگفتی؟
+ فکر نمیكردم مهم باشه..
- همين كه در مورد گفتن يا نگفتنش به من فکر كردی يعنی مهم بوده..
📽 #prisoners
🆑@Tohidclinic
- چرا بهم نگفتی؟
+ فکر نمیكردم مهم باشه..
- همين كه در مورد گفتن يا نگفتنش به من فکر كردی يعنی مهم بوده..
📽 #prisoners
🆑@Tohidclinic
رضا: تو با همه ی دخترایی که من میشناسم فرق داری...
یلدا: تو خیلی دختر میشناسی؟
🤔😼😏🔪💣
📽 اینجا بدون من
#ديالوگ
یلدا: تو خیلی دختر میشناسی؟
🤔😼😏🔪💣
📽 اینجا بدون من
#ديالوگ
🍒طعم گيلاس (۱۳۷۶)
👤 عباس كيارستمى
یک خاطره ای از خودم بگم. اول ازدواج ما بود. ناراحتی همه جور کشيده بوديم. همه جور. آخر اونقدر خسته شدم از ناراحتی که يک روز پا شدم خودم رو راحت کنم بابا، از اين ناراحتی، مگه چه خبره؟ صبح زود، تاريکی بود. پا شدم، طناب رو برداشتم انداختم پشت ماشين. برم قال قضيه را بکنم. برم خودکشی بکنم...
#ديالوگ
متن کامل👇🏻
👤 عباس كيارستمى
یک خاطره ای از خودم بگم. اول ازدواج ما بود. ناراحتی همه جور کشيده بوديم. همه جور. آخر اونقدر خسته شدم از ناراحتی که يک روز پا شدم خودم رو راحت کنم بابا، از اين ناراحتی، مگه چه خبره؟ صبح زود، تاريکی بود. پا شدم، طناب رو برداشتم انداختم پشت ماشين. برم قال قضيه را بکنم. برم خودکشی بکنم...
#ديالوگ
متن کامل👇🏻
Telegraph
طعم گيلاس (۱۳۷۶)
يک خاطره ای از خودم بگم. اول ازدواج ما بود. ناراحتی همه جور کشيده بوديم. همه جور. آخر اونقدر خسته شدم از ناراحتی که يک روز پا شدم خودم رو راحت کنم بابا، از اين ناراحتی، مگه چه خبره؟ صبح زود، تاريکی بود. پا شدم، طناب رو برداشتم انداختم پشت ماشين. برم قال قضيه…
#ديالوگ
وقتی که پریدن ترسناکه،
دقیقاً همون موقعست که باید پرید،
در غیراینصورت،
تمام عمرت رو در جا زدی
📽 A Most Violent Year (2014)
🆔@Tohidclinic
وقتی که پریدن ترسناکه،
دقیقاً همون موقعست که باید پرید،
در غیراینصورت،
تمام عمرت رو در جا زدی
📽 A Most Violent Year (2014)
🆔@Tohidclinic
#ديالوگ
ناکسیوس: دیگه نمیتونم تحمل کنم اگه کریس رو به دست نیارم،خودمو میکشم
چارلی: ناکسیوس آروم باش
ناکسیوس: نه چارلی، مشکل من همینه
من در تمام زندگیم آروم بودم، باید یه کاری کنم.
📽 Dead Poets Society | 1989
ناکسیوس: دیگه نمیتونم تحمل کنم اگه کریس رو به دست نیارم،خودمو میکشم
چارلی: ناکسیوس آروم باش
ناکسیوس: نه چارلی، مشکل من همینه
من در تمام زندگیم آروم بودم، باید یه کاری کنم.
📽 Dead Poets Society | 1989