#ISTDP #مقاومت
اغلب در اظهارنظرهای "خط پایان" که بیمار بعد از آنکه از روی صندلی بلند شده و به سمت در حرکت کرده است آنرا میگوید، [ موضوعاتِ] انتقالیِ شدیدی وجود دارد. گاهی اظهارنظر "خط پایان" ممکن است مهمترین پیام یک جلسه باشد و پیامی را منتقل کند که بیمار احساس میکرده ...
متن کامل🔰
اغلب در اظهارنظرهای "خط پایان" که بیمار بعد از آنکه از روی صندلی بلند شده و به سمت در حرکت کرده است آنرا میگوید، [ موضوعاتِ] انتقالیِ شدیدی وجود دارد. گاهی اظهارنظر "خط پایان" ممکن است مهمترین پیام یک جلسه باشد و پیامی را منتقل کند که بیمار احساس میکرده ...
متن کامل🔰
Telegraph
مبانی رواندرمانی روانپویشی درازمدت
اغلب در اظهارنظرهای "خط پایان" که بیمار بعد از آنکه از روی صندلی بلند شده و به سمت در حرکت کرده است آنرا میگوید، [ موضوعاتِ] انتقالیِ شدیدی وجود دارد. گاهی اظهارنظر "خط پایان" ممکن است مهمترین پیام یک جلسه باشد و پیامی را منتقل کند که بیمار احساس میکرده…
#ISTDP #مقاومت
حملهی مستقیم به مقاومت اغلب موجب تقویت آن میشود. درمانگرانِ پویشی باید مقاومت را به مثابهی رازگشاییِ آگاهیبخش و روشنگری دربارهی کیستیِ بیمار تلقی کنند.
درمانگران باید طوری بار بیایند که با مقاومت احساس راحتی کنند. مقاومت، قابل انتظار است و با همدلی میتوان آنرا درک کرد، نه اینکه با فرمان بتوان آنرا از میان برداشت. سکوت معانی مختلفی دارد و فقط در گذر زمان است که به تدریج معناهای آن آشکار میشوند. بعضی از بیماران ممکن است در دورههایی از زمان نیاز داشته باشند سکوت کنند و درمانگر میتواند اینرا به بیمار منتقل کند که سکوت او را میپذیرد.
( مبانی رواندرمانی روانپویشی درازمدت، گابارد، توکلی، ص۱۶۷)
حملهی مستقیم به مقاومت اغلب موجب تقویت آن میشود. درمانگرانِ پویشی باید مقاومت را به مثابهی رازگشاییِ آگاهیبخش و روشنگری دربارهی کیستیِ بیمار تلقی کنند.
درمانگران باید طوری بار بیایند که با مقاومت احساس راحتی کنند. مقاومت، قابل انتظار است و با همدلی میتوان آنرا درک کرد، نه اینکه با فرمان بتوان آنرا از میان برداشت. سکوت معانی مختلفی دارد و فقط در گذر زمان است که به تدریج معناهای آن آشکار میشوند. بعضی از بیماران ممکن است در دورههایی از زمان نیاز داشته باشند سکوت کنند و درمانگر میتواند اینرا به بیمار منتقل کند که سکوت او را میپذیرد.
( مبانی رواندرمانی روانپویشی درازمدت، گابارد، توکلی، ص۱۶۷)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚بخشی ديگر از دوره روانپویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP)
🖊دکتر علیرضا طهماسب
#ISTDP
#دكتر_عليرضا_طهماسب
🖊دکتر علیرضا طهماسب
#ISTDP
#دكتر_عليرضا_طهماسب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚡️سرشاخ شدن نيروها و به اوج رسيدن تعارض در بيمار
💡بخشی از دوره تربیت درمانگر ISTDP با دکتر علیرضا طهماسب(دانش آموخته دانشگاه زیگموندفروید اتریش)
#ISTDP
#دكتر_عليرضا_طهماسب
💡بخشی از دوره تربیت درمانگر ISTDP با دکتر علیرضا طهماسب(دانش آموخته دانشگاه زیگموندفروید اتریش)
#ISTDP
#دكتر_عليرضا_طهماسب
به بیمار نوروتیک باید کمک کرد تا بتواند احساس منفی خود را تجربه کند و بیمار مرزی ،احساس مثبت خود را تجربه کند...
#ISTDP
#ISTDP
فانتزی های نا هشیار پدر و مادر سرنوشت کودک را پیش از تولد ایجاد می کند.
فرزند را برای کدام نیازشان بوجود می آورند!
بر گرفته از دوره وینیکات خوانی
#ISTDP
فرزند را برای کدام نیازشان بوجود می آورند!
بر گرفته از دوره وینیکات خوانی
#ISTDP
#ISTDP
♦️مادر دوستم هم مثل مادر من آدم با محبتی نیست ولی چرا من نسبت به دوستم حالم همیشه بدترو مشکلاتم شدیدتر است؟
♦️خیلی ها هستند که مثل من بچه طلاق هستند، پس چرا منم که اینهمه مشکل دارم و بقیه ندارند؟
کمتر کسی است که تاثیر تجارب گذشته و دوران کودکی در زندگی کنونی را بی ارزش بداند. ولی نکته قابل تامل این است که ما بفهمیم تجارب گذشته، چگونه در زمان حال متجلی میشود؟ بعنوان مثال؛ فردی در سن کودکی بدلیل طلاق والدین تنها میشود. این دختر بچه مجبور است با نامادری دچار بیماری وسواس خود، زندگی کند. در این شرایط تنها راه حفظ رابطه ی دلبستگی با مادر سخت گیر و نامهربان، منظم بودن ، مطیع بودن، پخته بودن، نادیده گرفتن خود و در یک کلمه "فیک" بودن است. در آن زمان این رفتار کودک تنها وسیله توجه گرفتن از نامادری خویش بود. حال همین فرد در بزرگسالی در ارتباط با اطرافیان خود از جمله مردان همان مکانیزمی را بکار میبرد که در کودکی با نامادری اش آزموده بود. پس تلاش میکند که در رابطه دختر کاملی باشد, همیشه به طرف مقابل و احساساتش توجه ویژه کند، کادوهای گران قیمت میخرد, در هر اختلاف نظری کوتاه می آید، تحقیر میشود و خود را نادیده میگیرد ولی در ظاهر عاشق، شیفته و وابسته می ماند!
بنابراین, مهم نیست که در گذشته چه آسیبی دیده ایم، بلکه مهم آن است که اکنون چگونه خودمان به خودمان اسیب میزنیم...یادمان باشد که " دفاع های کودکی، دشمن بزرگسالی اند."
اکنون نامهربان تر از مادری که فرد را رها کرد و رفت، خود شخص است که همان آسیبی را که مادر با بی توجهی به احساساتش به او وارد کرد, با بی توجهی به خودش تکرار میکند.
وظیفه درمانگر این است که آینه صاف و شفاف باشد تا بیمار بتواند از طریق آن با بهوشیاری و شفقت به خودشناسی برسد.
Malan, D., & Della Selva, P. C. (2007). Lives transformed: A revolutionary method of dynamic psychotherapy. Karnac Books.
-Frederickson, J. (2013). Co-creating change: Effective dynamic therapy techniques
🆑@Tohidclinic
♦️مادر دوستم هم مثل مادر من آدم با محبتی نیست ولی چرا من نسبت به دوستم حالم همیشه بدترو مشکلاتم شدیدتر است؟
♦️خیلی ها هستند که مثل من بچه طلاق هستند، پس چرا منم که اینهمه مشکل دارم و بقیه ندارند؟
کمتر کسی است که تاثیر تجارب گذشته و دوران کودکی در زندگی کنونی را بی ارزش بداند. ولی نکته قابل تامل این است که ما بفهمیم تجارب گذشته، چگونه در زمان حال متجلی میشود؟ بعنوان مثال؛ فردی در سن کودکی بدلیل طلاق والدین تنها میشود. این دختر بچه مجبور است با نامادری دچار بیماری وسواس خود، زندگی کند. در این شرایط تنها راه حفظ رابطه ی دلبستگی با مادر سخت گیر و نامهربان، منظم بودن ، مطیع بودن، پخته بودن، نادیده گرفتن خود و در یک کلمه "فیک" بودن است. در آن زمان این رفتار کودک تنها وسیله توجه گرفتن از نامادری خویش بود. حال همین فرد در بزرگسالی در ارتباط با اطرافیان خود از جمله مردان همان مکانیزمی را بکار میبرد که در کودکی با نامادری اش آزموده بود. پس تلاش میکند که در رابطه دختر کاملی باشد, همیشه به طرف مقابل و احساساتش توجه ویژه کند، کادوهای گران قیمت میخرد, در هر اختلاف نظری کوتاه می آید، تحقیر میشود و خود را نادیده میگیرد ولی در ظاهر عاشق، شیفته و وابسته می ماند!
بنابراین, مهم نیست که در گذشته چه آسیبی دیده ایم، بلکه مهم آن است که اکنون چگونه خودمان به خودمان اسیب میزنیم...یادمان باشد که " دفاع های کودکی، دشمن بزرگسالی اند."
اکنون نامهربان تر از مادری که فرد را رها کرد و رفت، خود شخص است که همان آسیبی را که مادر با بی توجهی به احساساتش به او وارد کرد, با بی توجهی به خودش تکرار میکند.
وظیفه درمانگر این است که آینه صاف و شفاف باشد تا بیمار بتواند از طریق آن با بهوشیاری و شفقت به خودشناسی برسد.
Malan, D., & Della Selva, P. C. (2007). Lives transformed: A revolutionary method of dynamic psychotherapy. Karnac Books.
-Frederickson, J. (2013). Co-creating change: Effective dynamic therapy techniques
🆑@Tohidclinic
Telegram
attach 📎
اختلالات خوردن از دیدگاه روان پویشی
#ISTDP #اختلالات_خوردن
💠 دیدگاه تحلیل گرانه اولیه بی اشتهایی را دفاعی در برابر تهدید #تکانه_های_جنسی تلقی می کردند. که در نتیجه #بلوغ، بیدار میشوند . بعدها، دو عامل برای شکل گیری و رشد اختلالات خوردن، مورد تأکید قرار گرفت: ترس های ناشی از بلوغ و کشمکش های مربوط به #استقلال.
💠برای مثال (آرتور کریسپه) معتقد است که افراد مبتلا به بی اشتهایی، به صورت ناخودآگاه بلوغ جسمی را با #طرد و رهاشدگی برابر می دانند.
💠 از طرف دیگر، (هیلدبروچ) دختر مبتلا به بی اشتهایی را به عنوان فردی توصیف می کند که در یک #خانواده_سرکوبگر در تلاش برای اظهار وجود است. بر اساس دیدگاه بروچ، مادرِ دختری که در آینده به بی اشتهایی مبتلا می شود، نیازهای عاطفی کودک خود را به صورت همدلانه درک نمی کند. به این معنی که مادر بیش از آنکه پاسخگوی نیازهای اساسی کودک باشد، براساس نیازهای خود نسبت به کودک واکنش نشان می دهد. در نتیجه، کودک از متمایز کردن ادراکات خود در خصوص احساسات بدنی و حالت های هیجانی ناتوان می ماند. همچنین، مادر که به شدت به دلبستگی کودک وابسته است، او را از استقلال محروم می کند.
در نهایت، کودک احساسات خود را به شکلی ابراز می کند که معتقد است دیگران از او انتظار دارند، نه آنگونه که خود احساس می کند. بروچ نوعی فرایند روان پویشی را مطرح می کند که از تأکید بر بینش نسبت به اهمیت نمادی نشانه مرضی دور شده و به یاری بیمار برای کشف #خود_واقعی اش تأکید دارد.
💠به نظر بروچ، «آنها باید با مشکلات زندگی خود در زمان حال مواجه شوند، آنچه را که در دوره پیش از بیماری رخ داده است بازسازی کنند، و این مهم را درک کنند که تجربه های آنان چگونه مزاحم شکل گیری مفهوم خود و شایستگی شده است.
دکتر مهدی قاسمی
#ISTDP #اختلالات_خوردن
💠 دیدگاه تحلیل گرانه اولیه بی اشتهایی را دفاعی در برابر تهدید #تکانه_های_جنسی تلقی می کردند. که در نتیجه #بلوغ، بیدار میشوند . بعدها، دو عامل برای شکل گیری و رشد اختلالات خوردن، مورد تأکید قرار گرفت: ترس های ناشی از بلوغ و کشمکش های مربوط به #استقلال.
💠برای مثال (آرتور کریسپه) معتقد است که افراد مبتلا به بی اشتهایی، به صورت ناخودآگاه بلوغ جسمی را با #طرد و رهاشدگی برابر می دانند.
💠 از طرف دیگر، (هیلدبروچ) دختر مبتلا به بی اشتهایی را به عنوان فردی توصیف می کند که در یک #خانواده_سرکوبگر در تلاش برای اظهار وجود است. بر اساس دیدگاه بروچ، مادرِ دختری که در آینده به بی اشتهایی مبتلا می شود، نیازهای عاطفی کودک خود را به صورت همدلانه درک نمی کند. به این معنی که مادر بیش از آنکه پاسخگوی نیازهای اساسی کودک باشد، براساس نیازهای خود نسبت به کودک واکنش نشان می دهد. در نتیجه، کودک از متمایز کردن ادراکات خود در خصوص احساسات بدنی و حالت های هیجانی ناتوان می ماند. همچنین، مادر که به شدت به دلبستگی کودک وابسته است، او را از استقلال محروم می کند.
در نهایت، کودک احساسات خود را به شکلی ابراز می کند که معتقد است دیگران از او انتظار دارند، نه آنگونه که خود احساس می کند. بروچ نوعی فرایند روان پویشی را مطرح می کند که از تأکید بر بینش نسبت به اهمیت نمادی نشانه مرضی دور شده و به یاری بیمار برای کشف #خود_واقعی اش تأکید دارد.
💠به نظر بروچ، «آنها باید با مشکلات زندگی خود در زمان حال مواجه شوند، آنچه را که در دوره پیش از بیماری رخ داده است بازسازی کنند، و این مهم را درک کنند که تجربه های آنان چگونه مزاحم شکل گیری مفهوم خود و شایستگی شده است.
دکتر مهدی قاسمی
Telegram
attach 📎