Forwarded from 🌐سَرزَمینِ شیر و خُورشید🌐
پاسخی به #آمدنیوز، رسانهی تجزیهطلبان
از زمان تاسیس آمدنیوز شاهد بودیم که سردبیر چپزدهی آن سام محمودی سرابی به طرز غیردموکراتیکی مطالب این کانال تلگرامی را به محلی برای ابراز عقدههای عدهای تجزیهطلب قرار داده است.
اشخاصی چون شاهد علوی (دارای پروندهی تجاوز به چند زن فمینیست) جوانمردی، هیمن سیدی، کاوه جوانمردی، مهدی جلالی تهرانی و ... که از وابستگان احزاب تروریستی و تجزیهطلب هستند برای مدتها یک پای ثابت این رسانه بودهاند. تا جایی که مثلا با زحمت سردبیر این کانال، کانالهای کوچک بسیاری ازین تجزیهطلبان چندینهزار مخاطب پیدا کرده است.
نکتهی جالب اینجاست که هرچند قبلا این حمایت رسانهای از طریق رفیقبازی رفقای مشترک چپ انجام میشد، چندی است آن پرده هم برافتاده و آمدنیوز مستقیما به محل انتشار اوراق تجزیهطلبان و آنارشیستها تبدیل شده است.
در یکی از مطالب این کانال تلگرامی، شخصی به نام کاوه آهنگری به تخطئهی بنیانهای ملّی ایران به سود یکی از احزاب تجزیهطلب پرداخته است، که از آنجا که اینگونه سخنان غیرعلمی به صورت کپی در همهجا تکرار میشود به چند بخش آن پاسخ خواهیم داد.
آقای کاوه آهنگری نخست اصطلاح "شوینیسم" را به میهنپرستی افراطی ترجمه کرده است. باید دانست که شوینیسم به معنی قومگرایی افراطی است، نظیر آنچه وی به عنوان یک قومگرای سورانیزبان دچار آن است، و نه لزوما احساسات حتی افراطی میهندوستانه در سرزمینی دارای وحدت در کثرت تاریخی. البته در کشورهای تکقومی این قومگرایی افراطی میتواند به میهندوستی افراطی تعبیر میشود.
نمونهی شگفتآور این شوینیسم در افکار امثال کاوه آهنگری را میتوان در نفی تکثر زبانی میان کردها یافت. یعنی در حالی هورامیزبانان، سورانیزبانان، کرمانجیها و سایر تکثرهای وسیع زبانی در غرب کشور زبان یکدیگر را نمیفهمند و زبان مشترکی جز فارسی ندارند، این آقا و سایر تجزیهطلبان دوست دارند به باور عمومی برسانند که زبانی مشترک با عنوان کردی وجود دارد.
حال آنکه منظور اینان از زبان کردی همان سورانی است که در عراق تحت شوینیسم قومی به نابودی دیگر زبانها از گورانی و فیلی و ... بنشسته و در ایران نیز سمپاتهای تعدادی از احزاب تروریست میخواهند تکثرهای گسترده زبانی غرب ایران را تحت زبان سورانی (زیر عنوان دروغین زبان کردی) یکسانسازی کنند.
خوب، بیاییم صادقانه بیاندیشیم، شوینیست کیست؟! ملّیگرایانی که دموکراسی را برای ایران میخواهند و یا قومگرایانی که به جای پرداختن به حقوق شهروندی در تلاش اند تا ضدبشریترین شوینیسم قومی را تحت لفافهی حقوق بشر به خورد ملّت ایران بدهند؟!
دیگر آنکه کاوه آهنگر میگوید "هویت ملّی در نود سال اخیر به مردم ایران تحمیل شده"، خوب، نام خود این فرد که برگرفته از مهمترین اسطورهی ملّی نه تنها ایرانیان که کرمانجیهای ترکیه (جنبش احسان نوریپاشا)، کردهای سوریه و سورانیهای عراق است خود گواه آن است که از ملّیت مشترک ما هم صاحب اساطیر مشترکیم، که برآمده از تاریخی مشترک است.
زبانهای این ناحیه در جهان همگی تحت عنوان #زبانهای_ایرانی طبقهبندی شده است، و زبان مشترک مردم آنها نه تنها در ایران که حتی در ترکیه و نه هم اکنون که در دوران صفوی هم فارسی بوده است. نمونه، بزرگترین کتاب هویتی کرمانجها در ترکیه توسط بدلیسی ۴۰۰سال پیش به فارسی نوشته شده است و نه به کرمانجی!
نکتهی دیگر آنکه اقای کاوه آهنگری یا باید به قدیم بودن ملّیت در ایران باور داشته باشد و یا به مصنوع و جدید بودن. وی اگر نپذیرد که واقعیت جدید ملیت در جهان، قدیم بودن آن در ایران را تایید میکند، باز دچار بنبستی دیگر میشود!
اگر ایران با آن همه تکثری که وحدت میان مردمانش را وحدتی مدرن (وحدت در کثرت) جلوهگر میسازد صاحب ملیت نباشد، واحدهای قبیلهای فاقد تکثر مثل عشیرهی بارزانیها که نیروی خود را از احساسات و عصبیتهای طایفهای میگیرند چگونه میتوانند به عنوان ملّیت مدرن در جهان امروز فعالیت کنند؟!
پیوند این لاطائلات را باید در تز حق تعیین سرنوشت لنین یافت. جنبش جهانی کمونیسم به حرکت انارشیسم قومی زیر پرچم دول نیاز داشت، و ازین نظر لنین تحت نظریات خود اقوام و قبایل را به ملل برکشید تا از آنها استفادهی سیاسی کند. حال انکه مفهوم مدرن ملت و ملیت که از قضا در تعامل با واقعیت قدیم ملیت در ایران هست، یکسره با این عشیرهبازیهای شوینیستی در تضاد است.
در پایان باید گفت که این مانیفستهایی که تجزیهطلبان سالی چندبار مینویسند نه تنها بار علمی ندارد بلکه در همان عرصهی سیاسی هم به فاجعه خواهد انجامید.
پس هر ایرانی خواهان دموکراسی میبایست دو اصل بنیادین ملّیت ایرانی را به یاد داشته باشد:
۱. ایران دارای یک ملّت است با عنوان ملّت ایران
۲. زبان فارسی زبان ملّی ایران است نه زبان قومی مجهول با عنوان فارس
@irandoostan
از زمان تاسیس آمدنیوز شاهد بودیم که سردبیر چپزدهی آن سام محمودی سرابی به طرز غیردموکراتیکی مطالب این کانال تلگرامی را به محلی برای ابراز عقدههای عدهای تجزیهطلب قرار داده است.
اشخاصی چون شاهد علوی (دارای پروندهی تجاوز به چند زن فمینیست) جوانمردی، هیمن سیدی، کاوه جوانمردی، مهدی جلالی تهرانی و ... که از وابستگان احزاب تروریستی و تجزیهطلب هستند برای مدتها یک پای ثابت این رسانه بودهاند. تا جایی که مثلا با زحمت سردبیر این کانال، کانالهای کوچک بسیاری ازین تجزیهطلبان چندینهزار مخاطب پیدا کرده است.
نکتهی جالب اینجاست که هرچند قبلا این حمایت رسانهای از طریق رفیقبازی رفقای مشترک چپ انجام میشد، چندی است آن پرده هم برافتاده و آمدنیوز مستقیما به محل انتشار اوراق تجزیهطلبان و آنارشیستها تبدیل شده است.
در یکی از مطالب این کانال تلگرامی، شخصی به نام کاوه آهنگری به تخطئهی بنیانهای ملّی ایران به سود یکی از احزاب تجزیهطلب پرداخته است، که از آنجا که اینگونه سخنان غیرعلمی به صورت کپی در همهجا تکرار میشود به چند بخش آن پاسخ خواهیم داد.
آقای کاوه آهنگری نخست اصطلاح "شوینیسم" را به میهنپرستی افراطی ترجمه کرده است. باید دانست که شوینیسم به معنی قومگرایی افراطی است، نظیر آنچه وی به عنوان یک قومگرای سورانیزبان دچار آن است، و نه لزوما احساسات حتی افراطی میهندوستانه در سرزمینی دارای وحدت در کثرت تاریخی. البته در کشورهای تکقومی این قومگرایی افراطی میتواند به میهندوستی افراطی تعبیر میشود.
نمونهی شگفتآور این شوینیسم در افکار امثال کاوه آهنگری را میتوان در نفی تکثر زبانی میان کردها یافت. یعنی در حالی هورامیزبانان، سورانیزبانان، کرمانجیها و سایر تکثرهای وسیع زبانی در غرب کشور زبان یکدیگر را نمیفهمند و زبان مشترکی جز فارسی ندارند، این آقا و سایر تجزیهطلبان دوست دارند به باور عمومی برسانند که زبانی مشترک با عنوان کردی وجود دارد.
حال آنکه منظور اینان از زبان کردی همان سورانی است که در عراق تحت شوینیسم قومی به نابودی دیگر زبانها از گورانی و فیلی و ... بنشسته و در ایران نیز سمپاتهای تعدادی از احزاب تروریست میخواهند تکثرهای گسترده زبانی غرب ایران را تحت زبان سورانی (زیر عنوان دروغین زبان کردی) یکسانسازی کنند.
خوب، بیاییم صادقانه بیاندیشیم، شوینیست کیست؟! ملّیگرایانی که دموکراسی را برای ایران میخواهند و یا قومگرایانی که به جای پرداختن به حقوق شهروندی در تلاش اند تا ضدبشریترین شوینیسم قومی را تحت لفافهی حقوق بشر به خورد ملّت ایران بدهند؟!
دیگر آنکه کاوه آهنگر میگوید "هویت ملّی در نود سال اخیر به مردم ایران تحمیل شده"، خوب، نام خود این فرد که برگرفته از مهمترین اسطورهی ملّی نه تنها ایرانیان که کرمانجیهای ترکیه (جنبش احسان نوریپاشا)، کردهای سوریه و سورانیهای عراق است خود گواه آن است که از ملّیت مشترک ما هم صاحب اساطیر مشترکیم، که برآمده از تاریخی مشترک است.
زبانهای این ناحیه در جهان همگی تحت عنوان #زبانهای_ایرانی طبقهبندی شده است، و زبان مشترک مردم آنها نه تنها در ایران که حتی در ترکیه و نه هم اکنون که در دوران صفوی هم فارسی بوده است. نمونه، بزرگترین کتاب هویتی کرمانجها در ترکیه توسط بدلیسی ۴۰۰سال پیش به فارسی نوشته شده است و نه به کرمانجی!
نکتهی دیگر آنکه اقای کاوه آهنگری یا باید به قدیم بودن ملّیت در ایران باور داشته باشد و یا به مصنوع و جدید بودن. وی اگر نپذیرد که واقعیت جدید ملیت در جهان، قدیم بودن آن در ایران را تایید میکند، باز دچار بنبستی دیگر میشود!
اگر ایران با آن همه تکثری که وحدت میان مردمانش را وحدتی مدرن (وحدت در کثرت) جلوهگر میسازد صاحب ملیت نباشد، واحدهای قبیلهای فاقد تکثر مثل عشیرهی بارزانیها که نیروی خود را از احساسات و عصبیتهای طایفهای میگیرند چگونه میتوانند به عنوان ملّیت مدرن در جهان امروز فعالیت کنند؟!
پیوند این لاطائلات را باید در تز حق تعیین سرنوشت لنین یافت. جنبش جهانی کمونیسم به حرکت انارشیسم قومی زیر پرچم دول نیاز داشت، و ازین نظر لنین تحت نظریات خود اقوام و قبایل را به ملل برکشید تا از آنها استفادهی سیاسی کند. حال انکه مفهوم مدرن ملت و ملیت که از قضا در تعامل با واقعیت قدیم ملیت در ایران هست، یکسره با این عشیرهبازیهای شوینیستی در تضاد است.
در پایان باید گفت که این مانیفستهایی که تجزیهطلبان سالی چندبار مینویسند نه تنها بار علمی ندارد بلکه در همان عرصهی سیاسی هم به فاجعه خواهد انجامید.
پس هر ایرانی خواهان دموکراسی میبایست دو اصل بنیادین ملّیت ایرانی را به یاد داشته باشد:
۱. ایران دارای یک ملّت است با عنوان ملّت ایران
۲. زبان فارسی زبان ملّی ایران است نه زبان قومی مجهول با عنوان فارس
@irandoostan