Forwarded from پیوند نگار
⭕️ #نگاهی_به_اهداف_و_فعالیتهای #بیلدربرگ_در_سالهای_اخیر
#واکاوی_ماهیت_ایدئولوژیک_بیلدربرگ
بیلدربرگ یک سازمان جهانی سیاستگذاری ماسونی است که دو شاخه فرعی به نام لژ نیویورک و لژ منچستر دارد. لژ نیویورک روابط اروپا و آمریکا و مسائل آمریکای شمالی را مدیریت میکند و لژ منچستر نیز بخش اروپایی روابط با آمریکا را تحت کنترل دارد.
هدف اصلی این گروه، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد.
هماهنگیهای لازم در این سازمان از طرف دفتر گروه بیلدربرگ که در نزدیکی شهر لاهه در کشور هلند قرار دارد؛ انجام میشود. این نهاد بینالمللی ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار دارد. این گروه اولین اجلاس خود را در سال 1954 در هتلی بیلدربرگ واقع در هلند برگزار کرد.
بیلدربرگ با بهرهگیری از رسانهها و منابع عظیم مالی اعضای خود و افراد دست نشانده اش در کشورهای مختلف، قدرت و حکومت در کشورها را به افراد موردنظر خود میسپارد تا به وسیله آنها طرح های جهانی خود را عملی کند. در این راستا از اهرمهایی چون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی، ناتو و... استفاده کرده و مناسبات نظامی همچون جنگ های مختلف و شرایط اقتصادی مانند قیمت نفت و طلای هر سال را تعیین میکند. از سوی دیگر از طریق بازوهای اجتماعی و حقوقی خود در کشورهای مختلف قوانینی را وضع میکند که هرگونه اقدام علیه اهداف خود را خنثی کند. اعضای گروه بیلدربرگ تماماً انتصابی بوده و تعدادشان حدود ۱۳۰ نفر است که از قدرتمندترین و بانفوذترین افراد درزمینهٔ های سیاست، اقتصاد و رسانههای عمومی میباشند. این گروه دارای اعضای دائمی بوده و علاوه بر آن در اجلاسهای سالیانه خود افرادی را به عنوان مهمان نیز دعوت میکند.
بسیاری از اعضای دائم گروه بیلدربرگ سیاست مداران کهنهکار، صاحبان اقتصادهای بزرگ و پادشاهان و اعضای خاندانهای سلطنتی کشورهای غربی هستند. شخصیتهای شرکتکننده یا خود از بزرگ ترین سهامداران کنسرسیوم های نفتی و نظامیاند و یا به نمایندگی از صاحبان و سهامداران بزرگ آن کنسرسیومها در این اجلاسهای سالانه شرکت میکنند. در طی اجلاس، منابع مالی بیلدربرگ کشور برگزارکننده را کاملاً تطمیع میکند. اسامی دعوتشدگان به اجلاس کاملاً محرمانه بوده و کشور میزبان برای جلوگیری از هرگونه ایجاد مشکل در آینده برای دعوت شدگان ویزا صادر نمیکند تا این اسامی در جایی ثبت نشود. این اجلاس عموماً در اطراف شهرهای کوچک اروپایی و آمریکایی تشکیل میشود و دارای هیچ بیانیه افتتاحیه رسمی نیست.
تنها در زمان کوتاهی قبل از مراسم افتتاح اجلاس، بیانیه کوتاهی به نشریات محلی داده میشود تا مردم نسبت به تدابیر امنیتی خاص در روزهای اجلاس آگاهی داشته باشند و محدودیتهای مربوط به این تدابیر را در نظر بگیرند. بعد از نشستهای سالانه بیلدربرگ که معمولاً سه روز به طول میانجامد، قطعنامهای صادر نمیشود و در مورد هیچ موضوعی نیز رأیگیری انجام نمیگیرد و شرکت کنندگان سوگند یاد میکنند که آن چه که در جلسات گذشته است را در هیچ جایی فاش نکنند. بر اساس مدارک موجود، پیوند اروپا و آمریکا به وسیله ناتو، ایجاد بازار مشترک اروپا، روی کار آمدن کسانی چون کلینتون، بلر، اوباما و بسیاری که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفای مارگارت تاچر، وقوع جنگ خلیج فارس، تحول نهضت اروپا، تخریب وجهه ژان ماری لوپن ناسیونالیست در فرانسه، تحریم آرژانتین در جریان جنگ «فالک لند»، تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی، همه و همه در جلسات بیلدربرگ تصمیم گیری شدهاند.
جلسات بیلدربرگ هر سال در یکی از هتل های پنج ستاره دنیا و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی تشکیل میشود. از آنجایی که رمز موفقیت خود را «پنهان کاری» می داند، هیچ رسانه ای حق ورود به جلسات آن را ندارد. هتل مورد نظر 48 ساعت قبل از شروع اجلاس قرق میشود. ماموران امنیتی، در جای جای هتل مستقر میشوند. به آنها دستور داده میشود که هر جنبندهای را در محدوده چند کیلومتری هتل تحت کنترل داشته و در صورت نیاز، افراد مشکوک را به قتل برسانند. کشور برگزارکننده اجلاس، از سوی منابع مالی بیلدربرگ برای رزرو هتل تغذیه میشود. اسامی دعوت شدگان به اجلاس کاملاً محرمانه میماند و کشور میزبان برای دعوت شدگان ویزا هم صادر نمیکند تا نام آنها درجایی ثبت نشود. محتوای اجلاس کاملاً محرمانه میماند و هیچ یک از اعضا حق انتشار مطالب مطروحه در جریان نشستها را ندارد.
یکی از دلایل مخالفت رسانه های آمریکایی با پرزیدنت ترامپ این است که ایشان فراماسونر نبوده و مخالف جریان بیلدبرگ و گلوبالیسم عمل کرده و طرفدار ناسیونالیسم آمریکایی هست.
ادامه دارد...
#واکاوی_ماهیت_ایدئولوژیک_بیلدربرگ
بیلدربرگ یک سازمان جهانی سیاستگذاری ماسونی است که دو شاخه فرعی به نام لژ نیویورک و لژ منچستر دارد. لژ نیویورک روابط اروپا و آمریکا و مسائل آمریکای شمالی را مدیریت میکند و لژ منچستر نیز بخش اروپایی روابط با آمریکا را تحت کنترل دارد.
هدف اصلی این گروه، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد.
هماهنگیهای لازم در این سازمان از طرف دفتر گروه بیلدربرگ که در نزدیکی شهر لاهه در کشور هلند قرار دارد؛ انجام میشود. این نهاد بینالمللی ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار دارد. این گروه اولین اجلاس خود را در سال 1954 در هتلی بیلدربرگ واقع در هلند برگزار کرد.
بیلدربرگ با بهرهگیری از رسانهها و منابع عظیم مالی اعضای خود و افراد دست نشانده اش در کشورهای مختلف، قدرت و حکومت در کشورها را به افراد موردنظر خود میسپارد تا به وسیله آنها طرح های جهانی خود را عملی کند. در این راستا از اهرمهایی چون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی، ناتو و... استفاده کرده و مناسبات نظامی همچون جنگ های مختلف و شرایط اقتصادی مانند قیمت نفت و طلای هر سال را تعیین میکند. از سوی دیگر از طریق بازوهای اجتماعی و حقوقی خود در کشورهای مختلف قوانینی را وضع میکند که هرگونه اقدام علیه اهداف خود را خنثی کند. اعضای گروه بیلدربرگ تماماً انتصابی بوده و تعدادشان حدود ۱۳۰ نفر است که از قدرتمندترین و بانفوذترین افراد درزمینهٔ های سیاست، اقتصاد و رسانههای عمومی میباشند. این گروه دارای اعضای دائمی بوده و علاوه بر آن در اجلاسهای سالیانه خود افرادی را به عنوان مهمان نیز دعوت میکند.
بسیاری از اعضای دائم گروه بیلدربرگ سیاست مداران کهنهکار، صاحبان اقتصادهای بزرگ و پادشاهان و اعضای خاندانهای سلطنتی کشورهای غربی هستند. شخصیتهای شرکتکننده یا خود از بزرگ ترین سهامداران کنسرسیوم های نفتی و نظامیاند و یا به نمایندگی از صاحبان و سهامداران بزرگ آن کنسرسیومها در این اجلاسهای سالانه شرکت میکنند. در طی اجلاس، منابع مالی بیلدربرگ کشور برگزارکننده را کاملاً تطمیع میکند. اسامی دعوتشدگان به اجلاس کاملاً محرمانه بوده و کشور میزبان برای جلوگیری از هرگونه ایجاد مشکل در آینده برای دعوت شدگان ویزا صادر نمیکند تا این اسامی در جایی ثبت نشود. این اجلاس عموماً در اطراف شهرهای کوچک اروپایی و آمریکایی تشکیل میشود و دارای هیچ بیانیه افتتاحیه رسمی نیست.
تنها در زمان کوتاهی قبل از مراسم افتتاح اجلاس، بیانیه کوتاهی به نشریات محلی داده میشود تا مردم نسبت به تدابیر امنیتی خاص در روزهای اجلاس آگاهی داشته باشند و محدودیتهای مربوط به این تدابیر را در نظر بگیرند. بعد از نشستهای سالانه بیلدربرگ که معمولاً سه روز به طول میانجامد، قطعنامهای صادر نمیشود و در مورد هیچ موضوعی نیز رأیگیری انجام نمیگیرد و شرکت کنندگان سوگند یاد میکنند که آن چه که در جلسات گذشته است را در هیچ جایی فاش نکنند. بر اساس مدارک موجود، پیوند اروپا و آمریکا به وسیله ناتو، ایجاد بازار مشترک اروپا، روی کار آمدن کسانی چون کلینتون، بلر، اوباما و بسیاری که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفای مارگارت تاچر، وقوع جنگ خلیج فارس، تحول نهضت اروپا، تخریب وجهه ژان ماری لوپن ناسیونالیست در فرانسه، تحریم آرژانتین در جریان جنگ «فالک لند»، تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی، همه و همه در جلسات بیلدربرگ تصمیم گیری شدهاند.
جلسات بیلدربرگ هر سال در یکی از هتل های پنج ستاره دنیا و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی تشکیل میشود. از آنجایی که رمز موفقیت خود را «پنهان کاری» می داند، هیچ رسانه ای حق ورود به جلسات آن را ندارد. هتل مورد نظر 48 ساعت قبل از شروع اجلاس قرق میشود. ماموران امنیتی، در جای جای هتل مستقر میشوند. به آنها دستور داده میشود که هر جنبندهای را در محدوده چند کیلومتری هتل تحت کنترل داشته و در صورت نیاز، افراد مشکوک را به قتل برسانند. کشور برگزارکننده اجلاس، از سوی منابع مالی بیلدربرگ برای رزرو هتل تغذیه میشود. اسامی دعوت شدگان به اجلاس کاملاً محرمانه میماند و کشور میزبان برای دعوت شدگان ویزا هم صادر نمیکند تا نام آنها درجایی ثبت نشود. محتوای اجلاس کاملاً محرمانه میماند و هیچ یک از اعضا حق انتشار مطالب مطروحه در جریان نشستها را ندارد.
یکی از دلایل مخالفت رسانه های آمریکایی با پرزیدنت ترامپ این است که ایشان فراماسونر نبوده و مخالف جریان بیلدبرگ و گلوبالیسم عمل کرده و طرفدار ناسیونالیسم آمریکایی هست.
ادامه دارد...
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
⭕️ #نگاهی_به_اهداف_و_فعالیتهای #بیلدربرگ_در_سالهای_اخیر
دانیل استولین نویسنده ایی که حوزه اصلی مطالعاتی او گروه بیلدربرگ است معتقد است:
گروهی متشکل از طبقه اشراف جهان و سیاستمداران عمده که اجلاسهای منظم سالانهای را از سال1954به بعد تشکیل میدهند و در مورد سیاستها، طرحهای نظامی، رسانهها و اقتصاد کل جهان تصمیمگیریهایی انجام میدهند. استولین کتابی در مورد اهداف و ساختار این گروه با نام:
#داستان_واقعی_بیلدربرگ انتشار داده است که در آن مینویسد:
"هدف اصلی، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد که تلاش دارد منابع طبیعی زمین را تحت کنترل خود داشته باشد."
#ماهیت_ایدئولوژیک_بیلدربرگ
بیلدربرگ یک شخص نیست. بلکه یک ایده است. ایدهای که انسان را ذاتاً شیطانی می داند. بشریت نمیتواند خود را از دست "قدرتهای متحد" نجات دهد، مگر اینکه به مبارزه با ایده آلیسم ارائهشده توسط آن برخیزد.
درواقع این ایدههای دولتهاست که سیاست هایشان را ایجاد میکند و رأس قدرت است که موجب کشاندن بشریت به جنگ میشود. از همین روست که باید گفت جنگ جهانی دوم برنده واقعی نداشت.
در این جنگ با هزینه شدن زندگی صدها میلیون انسان یک فرد واحد و دار و دستهاش شکست داده شد؛ اما با ایدهای که پشتوانه آن گروه بود مبارزهای انجام نشد و امروز آن ایده دوباره ریشه دوانده و برای تسخیر خط مشیهای اقتصادی، کسبوکار، نظام آموزشی و در نهایت بالاترین نقطه قدرت دولتی خیز برداشته است. "هدف اصلی، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد. این طبقه تلاش می کند منابع طبیعی زمین را کاملاً تحت کنترل خود داشته باشد."
◀️ متاسفانه فریب بزرگ این گروه چنین است که در ظاهر از ایده های انسانی و شعارهای خوشایند مردم استفاده میکنند اما در واقع چیزی دیکر را قالب می کنند؛ و با امکاناتی که دارند جوامع را بصورت گروهی و یکپارچه فریب داده و به کاری که دوست دارند وادار می کنند.
نمونه آشکار جریانی بود که بنام انقلاب در ٥٧ به خورد مثلا روشنفکران و مردم ایران دادند .
جوانان و گروههایی که به کمونیسم باور داشته و چپی بودند را با شعار مرگ بر آمریکا فریب دادند.
ملی گرایان را با شعارهای لیبرالیستی و آزادی و دمکراسی فریب دادند.
مذهبی ها را با اسلام و اجرای شریعت فریفتند و شرایطی درست کردند که کمونیستی که ضد دین بود در پشت یک مرجع تقلید مرتجع شیعی سینه زد.
چنان کردند که یک ملیگرا! دست در دست گروه اخوندی گذاشته و حتی حزب ملی مذهبی ساخت و شترگاوپلنگ درست کرد، و برایشان فیلسوفانی تراشید که خود را نواندیش دینی خواندند. حتی شاید برخی از اینها خود ندانستند تئوری آنها ساخته و پرداخته کیست.
نیروهای لیبرال را با مردم سالاری و آزادیهای فردی و دشمنی با دیکتاتوری فریب دادند.
آنچنان این گروهها را فریب داده و کلاه سرشان گذاشته و با کشیدن بخشی از جامعه، بهمراه اوباشان در وسط خیابان صحنه سازی کردند، که هنوز بعد از چهل سال برای ریشه یابی این توطئه، دنبال بررسی جامعه شناسانه آن هستند و عوامل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی واقعی برای آن هستند و نمی توانند باور کنند یک انقلاب واقعی در یک جامعه با یک مقاله در یک روزنامه دولتی، و ظرف مدتی کوتاه، در یک فضای امن و آرامش کامل، یکدفعه شروع نمی شود و با صدهها دروغ و فریب انقلابیون! در یک نیمسال، چنان سریع به پیروزی نمی رسند که حتی گروههای فریب خورده، فرصت سازماندهی خود را پیدا نکرده و بعد از پیروزی فورا از صحنه رانده می شوند.
هنوز نمی توانند توجیح کنند چطور تصویر رهبرشان در ماه دیده شد و چطور لاخ ریشش از لای قرآن درآمد و چطور سینما رکس آبادان سوخت و بنام دولت وقت زده شد، و چطور هزاران دروغ بزرگ در مورد شکنجه های سازمان اطلاعات و امنیت به خورد مردم داده شد و چه ربطی بین گرسنگان آفریقا و جامعه ایران بود. چطور برادر شاه قاتل پهلوان تختی شد و خواهر شاه قاچاقچی بین المللی گشت؛ در کل چطور شد که ظرف سه ماه یک پادشاه به طاغوت و دیکتاتور تبدیل شد، در حالی که در همان زمان قبل از سوئس و اروپا به زنان حق رای داده بود، و همان رهبری که دمکراسی و آزادی خواهان پشت او سینه زده و با شاه جنگیدند، یادشان رفت که او با حق رای زنان مخالف بود .
این یکی از عملکردهای این گروه شیطانی است که هنوز هم بسیاری نمی توانند آن را باور کنند، و هنوز بیان این واقعیات را به دایی جان ناپلئون ربط می دهند و اصلا فکر نمی کنند خود این سریال که این مثل را برزبانها انداخت، برای چه ساخته شد، و هدفش پنهان کردن نقش چه کسانی بود، و همچنان همان فریب را بعد از چهل سال خورده و تکرار می کنند.
فریبهای بزرگ را چنان میزنند که فریب خوردگان حتی برای حفظ آبروی خود هم که شده، نمی توانند بپذیرند که فریب خورده اند و تصور میکنند خودشان واقعا کاری انجام داده اند.
دانیل استولین نویسنده ایی که حوزه اصلی مطالعاتی او گروه بیلدربرگ است معتقد است:
گروهی متشکل از طبقه اشراف جهان و سیاستمداران عمده که اجلاسهای منظم سالانهای را از سال1954به بعد تشکیل میدهند و در مورد سیاستها، طرحهای نظامی، رسانهها و اقتصاد کل جهان تصمیمگیریهایی انجام میدهند. استولین کتابی در مورد اهداف و ساختار این گروه با نام:
#داستان_واقعی_بیلدربرگ انتشار داده است که در آن مینویسد:
"هدف اصلی، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد که تلاش دارد منابع طبیعی زمین را تحت کنترل خود داشته باشد."
#ماهیت_ایدئولوژیک_بیلدربرگ
بیلدربرگ یک شخص نیست. بلکه یک ایده است. ایدهای که انسان را ذاتاً شیطانی می داند. بشریت نمیتواند خود را از دست "قدرتهای متحد" نجات دهد، مگر اینکه به مبارزه با ایده آلیسم ارائهشده توسط آن برخیزد.
درواقع این ایدههای دولتهاست که سیاست هایشان را ایجاد میکند و رأس قدرت است که موجب کشاندن بشریت به جنگ میشود. از همین روست که باید گفت جنگ جهانی دوم برنده واقعی نداشت.
در این جنگ با هزینه شدن زندگی صدها میلیون انسان یک فرد واحد و دار و دستهاش شکست داده شد؛ اما با ایدهای که پشتوانه آن گروه بود مبارزهای انجام نشد و امروز آن ایده دوباره ریشه دوانده و برای تسخیر خط مشیهای اقتصادی، کسبوکار، نظام آموزشی و در نهایت بالاترین نقطه قدرت دولتی خیز برداشته است. "هدف اصلی، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد. این طبقه تلاش می کند منابع طبیعی زمین را کاملاً تحت کنترل خود داشته باشد."
◀️ متاسفانه فریب بزرگ این گروه چنین است که در ظاهر از ایده های انسانی و شعارهای خوشایند مردم استفاده میکنند اما در واقع چیزی دیکر را قالب می کنند؛ و با امکاناتی که دارند جوامع را بصورت گروهی و یکپارچه فریب داده و به کاری که دوست دارند وادار می کنند.
نمونه آشکار جریانی بود که بنام انقلاب در ٥٧ به خورد مثلا روشنفکران و مردم ایران دادند .
جوانان و گروههایی که به کمونیسم باور داشته و چپی بودند را با شعار مرگ بر آمریکا فریب دادند.
ملی گرایان را با شعارهای لیبرالیستی و آزادی و دمکراسی فریب دادند.
مذهبی ها را با اسلام و اجرای شریعت فریفتند و شرایطی درست کردند که کمونیستی که ضد دین بود در پشت یک مرجع تقلید مرتجع شیعی سینه زد.
چنان کردند که یک ملیگرا! دست در دست گروه اخوندی گذاشته و حتی حزب ملی مذهبی ساخت و شترگاوپلنگ درست کرد، و برایشان فیلسوفانی تراشید که خود را نواندیش دینی خواندند. حتی شاید برخی از اینها خود ندانستند تئوری آنها ساخته و پرداخته کیست.
نیروهای لیبرال را با مردم سالاری و آزادیهای فردی و دشمنی با دیکتاتوری فریب دادند.
آنچنان این گروهها را فریب داده و کلاه سرشان گذاشته و با کشیدن بخشی از جامعه، بهمراه اوباشان در وسط خیابان صحنه سازی کردند، که هنوز بعد از چهل سال برای ریشه یابی این توطئه، دنبال بررسی جامعه شناسانه آن هستند و عوامل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی واقعی برای آن هستند و نمی توانند باور کنند یک انقلاب واقعی در یک جامعه با یک مقاله در یک روزنامه دولتی، و ظرف مدتی کوتاه، در یک فضای امن و آرامش کامل، یکدفعه شروع نمی شود و با صدهها دروغ و فریب انقلابیون! در یک نیمسال، چنان سریع به پیروزی نمی رسند که حتی گروههای فریب خورده، فرصت سازماندهی خود را پیدا نکرده و بعد از پیروزی فورا از صحنه رانده می شوند.
هنوز نمی توانند توجیح کنند چطور تصویر رهبرشان در ماه دیده شد و چطور لاخ ریشش از لای قرآن درآمد و چطور سینما رکس آبادان سوخت و بنام دولت وقت زده شد، و چطور هزاران دروغ بزرگ در مورد شکنجه های سازمان اطلاعات و امنیت به خورد مردم داده شد و چه ربطی بین گرسنگان آفریقا و جامعه ایران بود. چطور برادر شاه قاتل پهلوان تختی شد و خواهر شاه قاچاقچی بین المللی گشت؛ در کل چطور شد که ظرف سه ماه یک پادشاه به طاغوت و دیکتاتور تبدیل شد، در حالی که در همان زمان قبل از سوئس و اروپا به زنان حق رای داده بود، و همان رهبری که دمکراسی و آزادی خواهان پشت او سینه زده و با شاه جنگیدند، یادشان رفت که او با حق رای زنان مخالف بود .
این یکی از عملکردهای این گروه شیطانی است که هنوز هم بسیاری نمی توانند آن را باور کنند، و هنوز بیان این واقعیات را به دایی جان ناپلئون ربط می دهند و اصلا فکر نمی کنند خود این سریال که این مثل را برزبانها انداخت، برای چه ساخته شد، و هدفش پنهان کردن نقش چه کسانی بود، و همچنان همان فریب را بعد از چهل سال خورده و تکرار می کنند.
فریبهای بزرگ را چنان میزنند که فریب خوردگان حتی برای حفظ آبروی خود هم که شده، نمی توانند بپذیرند که فریب خورده اند و تصور میکنند خودشان واقعا کاری انجام داده اند.