دلـــی یا دلـــبری ، یا جـــان و یـا جانان ، نمیدانم
همه هستی تویی ، فی الجمله ، این و آن نمیدانم
#عراقی
همه هستی تویی ، فی الجمله ، این و آن نمیدانم
#عراقی
ای یاد تو آفت سکونِ دل من
هجر و غم تو ریخته خون دل من
من دانم و دل که در فراقت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من
#عراقی
هجر و غم تو ریخته خون دل من
من دانم و دل که در فراقت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من
#عراقی
دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمی دانم
همه هستی توئی فی الجمله این و آن نمی دانم
نمی یابم ترا در دل نه در عالم نه در گیتی
کجا جویم ترا آخر ، منِ حیران نمی دانم
#عراقی
همه هستی توئی فی الجمله این و آن نمی دانم
نمی یابم ترا در دل نه در عالم نه در گیتی
کجا جویم ترا آخر ، منِ حیران نمی دانم
#عراقی
🍁
جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی؟
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی؟
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
.
ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
#عراقی
ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
#عراقی
عشق، شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
گفتگویی در زبان ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد
#عراقی
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
گفتگویی در زبان ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد
#عراقی
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
شاد کن جان من، که غمگـــین است
رحم کن بر دلم، که مسکـــین است
روز اول کــه دیدمش گفـــتم:
آنکـــه روزم سیه کند ایـــن است
#عراقی
رحم کن بر دلم، که مسکـــین است
روز اول کــه دیدمش گفـــتم:
آنکـــه روزم سیه کند ایـــن است
#عراقی
کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم
بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم
نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی
ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم
ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی
مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم
تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری
مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره
نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق
تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت
نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
عراقی میسپارد جان و میگوید ز درد دل:
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
#عراقی
بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم
نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی
ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم
ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی
مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم
تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری
مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره
نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق
تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت
نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
عراقی میسپارد جان و میگوید ز درد دل:
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
#عراقی
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
باد میپیمایم و بر باد عمری میدهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟
چون ندارم همدمی، با باد میگویم سخن
چون نیابم مرهمی، از باد میجویم شفا
#عراقی
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
باد میپیمایم و بر باد عمری میدهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟
چون ندارم همدمی، با باد میگویم سخن
چون نیابم مرهمی، از باد میجویم شفا
#عراقی
دارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غَمش پیوسته
آیا بود آنکه بار دیگر بینم
با یار نشسته و ز غم وارسته؟
#عراقی
از یار جدا و با غَمش پیوسته
آیا بود آنکه بار دیگر بینم
با یار نشسته و ز غم وارسته؟
#عراقی
خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان طلعت نیکوی تو
فرخ آن بیدل، که یابد هر سحر
از گل گلزار عالم بوی تو
#عراقی
#صبح_بخیر_دوستان_عزیزم
بامدادان طلعت نیکوی تو
فرخ آن بیدل، که یابد هر سحر
از گل گلزار عالم بوی تو
#عراقی
#صبح_بخیر_دوستان_عزیزم
بیا، که بیتو به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی
بیا، که جان مرا بیتو نیست برگ حیات
بیا، که چشم مرا بیتو نیست بینایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی
بیا، که جان مرا بیتو نیست برگ حیات
بیا، که چشم مرا بیتو نیست بینایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای دوست بیا، که بی تو آرامم نیست
در بزم طـرب بیتو می و جـامم نیست
کــام دل و آرزوی مـن دیـدن تـوست
جــز دیـدن روی تو دگــر کـامم نیست
#عراقی
در بزم طـرب بیتو می و جـامم نیست
کــام دل و آرزوی مـن دیـدن تـوست
جــز دیـدن روی تو دگــر کـامم نیست
#عراقی
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟
چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟
من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟
جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم...
از پی دوستی تو به بلا افتادم
حاصلم از غم عشق تو نه جز خون جگر
من بیچاره به عشق تو کجا افتادم؟
پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر
که بشد کار من از دست و ز پا افتادم
تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟
چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟
چند نالم ز عراقی؟ چه کند بیچاره؟
که درین واقعهٔ بد ز قضا افتادم..
#عراقی
.
نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟
چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟
من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟
جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم...
از پی دوستی تو به بلا افتادم
حاصلم از غم عشق تو نه جز خون جگر
من بیچاره به عشق تو کجا افتادم؟
پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر
که بشد کار من از دست و ز پا افتادم
تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟
چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟
چند نالم ز عراقی؟ چه کند بیچاره؟
که درین واقعهٔ بد ز قضا افتادم..
#عراقی
.
ای جان من، از دل خبرت نیست، چه سود؟
در عالم جان رهگذرت نیست، چه سود؟
جز حرص و هوی، که بر تو غالب شده است
اندیشهٔ چیز دگرت نیست، چه سود؟
#عراقی
در عالم جان رهگذرت نیست، چه سود؟
جز حرص و هوی، که بر تو غالب شده است
اندیشهٔ چیز دگرت نیست، چه سود؟
#عراقی