هرچند حیا میکند از بوسه ی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست
الفت چه طلسمی است که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست
یکبار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری✨🍃
#ه
شبتون آرام و بدور از دلتنگی
دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست
الفت چه طلسمی است که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست
یکبار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری✨🍃
#ه
شبتون آرام و بدور از دلتنگی
گر عقل پشت حرف دل اما نمیگذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت، وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دستکم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن هم اینچنین
در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت
ما داغدار بوسهی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت، وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دستکم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن هم اینچنین
در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت
ما داغدار بوسهی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثل آتش بیقرارم مثل توفان بیوطن
دیگران از من گریزانند و من از خویشتن!
بیجهت، بیهوده، بیخود، بیسبب، بیفایده
عشق وقتی نیست، معنایی ندارد زیستن
زندگی با همدم نااهل جان فرسودن است
من چنین زندانیام با خویش در یک پیرهن
دوستی پژواک تنهاییست اما همچنان
تا جوابی بشنوی از کوه فریادی بزن
عاقبت در خواب بوسیدم تو را، با این حساب
من به خوشبختی بدهکارم، نه خوشبختی به من
#فاضل_نظری
.
دیگران از من گریزانند و من از خویشتن!
بیجهت، بیهوده، بیخود، بیسبب، بیفایده
عشق وقتی نیست، معنایی ندارد زیستن
زندگی با همدم نااهل جان فرسودن است
من چنین زندانیام با خویش در یک پیرهن
دوستی پژواک تنهاییست اما همچنان
تا جوابی بشنوی از کوه فریادی بزن
عاقبت در خواب بوسیدم تو را، با این حساب
من به خوشبختی بدهکارم، نه خوشبختی به من
#فاضل_نظری
.
دمی از خاک با شوق تجلّی سر برآوردن
نمیارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن
من از شرمندگی چون لالههای واژگون عمریست
به سوی آسمانم نیست روی سر برآوردن
کسی باور نخواهد کرد اعجاز تو را ای عشق!
برای "خودپرستان" تا به کی "پیغمبر" آوردن
تو خضر واقف از غیبی و من موسای بیصبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سر درآوردن
بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید
به قصد کشتن یک نیمهجان صد لشکر آوردن
به غیر از وعدهء پاییز معنایی نخواهد داشت
برای باغ پیغام بهاری دیگر آوردن
یکی از پیلهها لرزید، چشم شمعها روشن!
مبارک باد! از پروانهها خاکستر آوردن
#فاضل_نظری
.
دمی از خاک با شوق تجلّی سر برآوردن
نمیارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن
من از شرمندگی چون لالههای واژگون عمریست
به سوی آسمانم نیست روی سر برآوردن
کسی باور نخواهد کرد اعجاز تو را ای عشق!
برای "خودپرستان" تا به کی "پیغمبر" آوردن
تو خضر واقف از غیبی و من موسای بیصبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سر درآوردن
بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید
به قصد کشتن یک نیمهجان صد لشکر آوردن
به غیر از وعدهء پاییز معنایی نخواهد داشت
برای باغ پیغام بهاری دیگر آوردن
یکی از پیلهها لرزید، چشم شمعها روشن!
مبارک باد! از پروانهها خاکستر آوردن
#فاضل_نظری
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کلامِ تلخ ولی صادقانه را بپذیر
بهانه است؟ چه بهتر! بهانه را بپذیر
چو بَردهای که امیدش به روز آزادی نیست
صبور باش و به تن تازیانه را بپذیر
پرنده بودن خود را مَبر ز یاد ولی
کنون که در قفسی، آب و دانه را بپذیر
نشاط عشق به رنجِ وجود میارزد
ملالِ این سفرِ جاودانه را بپذیر
کسی برای ابد با کسی نمیماند
زمانه است رفیقا، زمانه را بپذیر
#فاضل_نظری
دکلمه: #فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کلامِ تلخ ولی صادقانه را بپذیر
بهانه است؟ چه بهتر! بهانه را بپذیر
چو بَردهای که امیدش به روز آزادی نیست
صبور باش و به تن تازیانه را بپذیر
پرنده بودن خود را مَبر ز یاد ولی
کنون که در قفسی، آب و دانه را بپذیر
نشاط عشق به رنجِ وجود میارزد
ملالِ این سفرِ جاودانه را بپذیر
کسی برای ابد با کسی نمیماند
زمانه است رفیقا، زمانه را بپذیر
#فاضل_نظری
دکلمه: #فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگرچه شمعی و از سوختن نپرهیزی
نبینمت که غریبانه اشک میریزی !
هنوز غصهی خود را به خنده پنهان کن !
بخند؛ گرچه تو با خنده هم غمانگیزی
خزان کجا، تو کجا تک درخت من باید
که برگ ریخته بر شاخهها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت میماند
تو پیش فصل بهاری، نهاینکه پاییزی
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
خدا دلش نمیآمد که از تو جان گیرد
وگرنه از دگران کمنداشتی چیزی
#فاضل_نظری
.
نبینمت که غریبانه اشک میریزی !
هنوز غصهی خود را به خنده پنهان کن !
بخند؛ گرچه تو با خنده هم غمانگیزی
خزان کجا، تو کجا تک درخت من باید
که برگ ریخته بر شاخهها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت میماند
تو پیش فصل بهاری، نهاینکه پاییزی
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
خدا دلش نمیآمد که از تو جان گیرد
وگرنه از دگران کمنداشتی چیزی
#فاضل_نظری
.