🌹متن و اشعار ناب 🌹
918 subscribers
25.7K photos
11.3K videos
79 files
520 links
افراد معمولی به دنبال سرگرمی هستند و

افراد فرهیخته به دنبال یادگیری

به حضورتان مفتخریم

🔻 انتقاد ، پیشنهاد : 👈 @Uzar1350

روز و روزگارتان زیبا

لینک گروه متصل به کانال : https://t.me/joinchat/AAAAAFDCI0Gx29kgc_lVSA
Download Telegram
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت

#حضرت_سعــــدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی


آزمودم درد و داغ عشق، باری صد هزار
همچو من معشوقه یک ره آزمودی کاشکی


نغنویدم زان خیالش را نمی‌بینم به خواب
دیده‌ی گریان من یک شب غنودی کاشکی


از چه ننماید به من دیدار خویش آن دلفروز
راضیم راضی چنان روی ار نمودی کاشکی


هر زمان گویم ز داغ عشق و تیمار فراق
دل ربود از من نگارم جان ربودی کاشکی


ناله‌های زار من شاید که گر کس نشنود
لابه‌های زار من یک شب شنودی کاشکی


سعدی از جان می‌خورد سوگند و می‌گوید به دل
وعده‌هایش را وفا باری نمودی کاشکی

#حضرت_سعــــدی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‏

آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

ای روی دلارایت مجموعه‌ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم

با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم

ای خوب‌تر از لیلی بیم‌ست که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم

یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم

در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم

دستی ز غمت بر دل پایی ز پیَ‌ت در گل
با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم

در خفیه همی‌نالم وین طرفه که در عالم
عشاق نمی‌خسبند از ناله پنهانم

بینی که چه گرم آتش در سوخته می‌گیرد
تو گرم‌تری ز آتش من سوخته‌تر ز آنم

گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید من زنده به جانانم

#حضرت_سعــــدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر شب هجـران مـرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمہ بہ پهلوے دوست

هر غزلم نامه‌ایست صورت حالے در او
نامہ نوشتن چہ سود چون نرسد سوے دوست

لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحرگیر
سحر نخواهد خرید غمزہ جادوے دوست


#حضرت_سعــــدی

‌‌‎‌‌
       
حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد در سرایی را

خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را

#حضرت_سعــــدی
ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب
  
مانند تو آدمی در آباد و خراب
باشد که در آیینه توان دید و در آب


#حضرت_سعــــدی
#الف
هر کسی را نتوان گفت که صاحب‌نظر است
عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است


نه هر آن چشم که بینند سیاهست و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است


هر که در آتش عشقش نبود طاقتِ سوز
گو به نزدیک مرو کآفتِ پروانه پَر است


گر من از دوست بنالم نفَسم صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز خود باخبر است


آدمی صورت اگر دفع کند شهوتِ نفس
آدمی‌خوی شود، ور نه همان جانور است


شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌تر است


من خود از عشق لبت فهم سخن می‌نکنم
هر چ از آن تلخ‌ترم گر تو بگویی شکر است


ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است


من از این بند نخواهم به درآمد همه عمر
بندِ پایی که به دست تو بود تاج سر است


دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است...

#حضرت_سعــــدی🖋️🖋️


🌿☀️