تیتر غرب
18.8K subscribers
27.7K photos
6.84K videos
148 files
8.19K links
"تیتر غرب" یک رسانە‌ی مستقل و پروفشنال است.

لطفا مطالب خود را به آیدی زیر ارسال نمایید

👇👇👇👇👇



@Mehabad_Roj

تبلیغات= @Mehabad_Roj
Download Telegram
#داستان_شب 🌙

🛕#قلعه_مستحکم

روزي پيش گوي پادشاهي به او گفت: در روز و ساعت مشخصي بلاي عظيمي براي پادشاه اتفاق خواهد افتاد.
پادشاه از شنيدن اين پيش‌گويي خوشحال شد.
چراکه مي‌توانست پيش از وقوع حادثه کاري بکند.
پادشاه به‌سرعت به بهترين معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم‌ترين قلعه را برايش بسازند.معماران بي‌درنگ، بي‌آنکه هيچ سهل‌انگاري و معطلي نشان بدهند، دست‌به‌کار شدند. آن‌ها از مکان‌هاي مختلف سنگ‌هاي محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام يک روز پيش از روز مقرر قلعه آماده شد.
پادشاه از قلعه راضي شد و با خوش‌قولي و شرافتمندانه به همه معماران جايزه داد.
سپس ورزيده‌ترين پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.

پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پيش‌گو، وارد اتاق سري شد که از همه‌جا مخفي‌تر و ايمن‌تر بود؛ اما پيش از آن‌که کمي احساس راحتي کند، متوجه شد که حتي در اين اتاق سري هم چند شعاع آفتاب ديده مي‌شود.
او فوراً به زيردستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف‌هاي اين اتاق سري را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از اين راه‌ها هم جلوگيري شود.
سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده‌خاطر شده است. چراکه گمان کرد خود را کاملاً از جهان خارج، حتي از نور و هوايش، جدا کرده است.معلوم است که پادشاه خيلي زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد.

پيش‌گويي منجم پادشاه به حقيقت پيوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پيش‌گو رقم خورده بود.
معني اين داستان را مي‌توان به قلب انسان‌ها ازجمله خود ما تشبيه کرد.
در دل ما هم قلعه بسيار محکمي وجود دارد.
اين قلعه با مواد مختلفي محکم‌تر از سنگ ساخته‌شده است.
اين مواد چيزي به‌جز خشم و نفرت، گله و شکايت، خودخواهي، غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبيني و ... نيستند.
با اين مواد واقعاً هم مي‌توان قلعه دل را محکم و محکم و بازهم محکم‌تر کرد و ديگران را پشت درهاي آن گذاشت.همان‌طور که اين پادشاه عمل کرد.
قلعه قلب ما



@TITR_GHARB
#داستان_شب 🌙

🛕#قلعه_مستحکم

روزي پيش گوي پادشاهي به او گفت: در روز و ساعت مشخصي بلاي عظيمي براي پادشاه اتفاق خواهد افتاد.
پادشاه از شنيدن اين پيش‌گويي خوشحال شد.
چراکه مي‌توانست پيش از وقوع حادثه کاري بکند.
پادشاه به‌سرعت به بهترين معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم‌ترين قلعه را برايش بسازند.معماران بي‌درنگ، بي‌آنکه هيچ سهل‌انگاري و معطلي نشان بدهند، دست‌به‌کار شدند. آن‌ها از مکان‌هاي مختلف سنگ‌هاي محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام يک روز پيش از روز مقرر قلعه آماده شد.
پادشاه از قلعه راضي شد و با خوش‌قولي و شرافتمندانه به همه معماران جايزه داد.
سپس ورزيده‌ترين پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.

پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پيش‌گو، وارد اتاق سري شد که از همه‌جا مخفي‌تر و ايمن‌تر بود؛ اما پيش از آن‌که کمي احساس راحتي کند، متوجه شد که حتي در اين اتاق سري هم چند شعاع آفتاب ديده مي‌شود.
او فوراً به زيردستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف‌هاي اين اتاق سري را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از اين راه‌ها هم جلوگيري شود.
سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده‌خاطر شده است. چراکه گمان کرد خود را کاملاً از جهان خارج، حتي از نور و هوايش، جدا کرده است.معلوم است که پادشاه خيلي زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد.

پيش‌گويي منجم پادشاه به حقيقت پيوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پيش‌گو رقم خورده بود.
معني اين داستان را مي‌توان به قلب انسان‌ها ازجمله خود ما تشبيه کرد.
در دل ما هم قلعه بسيار محکمي وجود دارد.
اين قلعه با مواد مختلفي محکم‌تر از سنگ ساخته‌شده است.
اين مواد چيزي به‌جز خشم و نفرت، گله و شکايت، خودخواهي، غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبيني و ... نيستند.
با اين مواد واقعاً هم مي‌توان قلعه دل را محکم و محکم و بازهم محکم‌تر کرد و ديگران را پشت درهاي آن گذاشت.همان‌طور که اين پادشاه عمل کرد.
قلعه قلب ما

#تیتر_غرب

🆔@TITR_GHARB‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌