ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب
زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر
تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب...
فخرالدین عراقی
🔶🔸@third_script
تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب
زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر
تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب...
فخرالدین عراقی
🔶🔸@third_script
فنای افقها بر چهرۀ تو نقش بست
و از ميان برون شدی
و در خلوت جمع قدم نهادی
اما تو ای سمندر تنهایی
تو ، در آتش خواهی سوخت..!
هوشنگ ایرانی
🔶🔸@third_script
و از ميان برون شدی
و در خلوت جمع قدم نهادی
اما تو ای سمندر تنهایی
تو ، در آتش خواهی سوخت..!
هوشنگ ایرانی
🔶🔸@third_script
بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود...
نادر ابراهیمی
Lost Parasol,1902
#painting by Arthur Hacker
🔶🔸@third_script
نادر ابراهیمی
Lost Parasol,1902
#painting by Arthur Hacker
🔶🔸@third_script
خورشید رفتهاست
ولی آبها هنوز رنگیناند
گویی یاد خورشید را
همچنان با خود دارند
و دریا از عشقی سخن میگوید
که آن را هنوز به تاریکی شب
نسپردهاست...
بیژن جلالی
( ۳۰ آبان ۱۳۰۶ – ۲۴ دی ۱۳۷۸)
🔶🔸@third_script
ولی آبها هنوز رنگیناند
گویی یاد خورشید را
همچنان با خود دارند
و دریا از عشقی سخن میگوید
که آن را هنوز به تاریکی شب
نسپردهاست...
بیژن جلالی
( ۳۰ آبان ۱۳۰۶ – ۲۴ دی ۱۳۷۸)
🔶🔸@third_script
بله، عکسها را، عکسهای مشکوک را پاره کنید و جان خود را نجات بدهید!
و بعد که همهچیز تمام شد، دیگر سند و مدرکی باقی نماند، نباید خیال آدمی راحت باشد؛ ذهن، ذهن که نه، حافظۀ آدمی خطرناکترین سندهاست. مگر دانشمندان نگفتهاند که حافظه شبیه عکاسی است. پس خاطره خطرناکتر از عکس هم هست. حافظه خطرناکتر از همهچیز است.
آشفتهحالان بیداربخت
غلامحسین ساعدی
(۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴)
🔶🔸@third_script
و بعد که همهچیز تمام شد، دیگر سند و مدرکی باقی نماند، نباید خیال آدمی راحت باشد؛ ذهن، ذهن که نه، حافظۀ آدمی خطرناکترین سندهاست. مگر دانشمندان نگفتهاند که حافظه شبیه عکاسی است. پس خاطره خطرناکتر از عکس هم هست. حافظه خطرناکتر از همهچیز است.
آشفتهحالان بیداربخت
غلامحسین ساعدی
(۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴)
🔶🔸@third_script
آدم نمیتواند تحمل کند،
بالأخره باید داشت،
انسانی را باید داشت که غم انسان را دریابد...
نامه به طاهره کوزهگرانی
غلامحسین ساعدی
(۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴)
🔶🔸@third_script
بالأخره باید داشت،
انسانی را باید داشت که غم انسان را دریابد...
نامه به طاهره کوزهگرانی
غلامحسین ساعدی
(۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴)
🔶🔸@third_script
شد تیره در هوای تو شمع وجود ما
اشکی به دیده ی تو نیاورد دود ما
رفتی ز دست ما و نمردیم ای دریغ
تا چیست بیوجود تو سود وجود ما
ما موج کوچکیم و درین بحر بیکران
نادیده ماند قوس نزول و صعود ما...
حسین پژمانِ بختیاری
(۵ آذر ۱۲۷۹ –۳ آذر ۱۳۵۳)
🔶🔸@third_script
اشکی به دیده ی تو نیاورد دود ما
رفتی ز دست ما و نمردیم ای دریغ
تا چیست بیوجود تو سود وجود ما
ما موج کوچکیم و درین بحر بیکران
نادیده ماند قوس نزول و صعود ما...
حسین پژمانِ بختیاری
(۵ آذر ۱۲۷۹ –۳ آذر ۱۳۵۳)
🔶🔸@third_script
آن بِه که دل از تو برکنم تا برهم
دست از تو به دیگری زنم تا برهم
چون بر سر من پای نداری به وفا
نام تو ز خود بیفکنم تا برهم
انوری
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
دست از تو به دیگری زنم تا برهم
چون بر سر من پای نداری به وفا
نام تو ز خود بیفکنم تا برهم
انوری
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
❤1
شب به ره میرود اینک دیریست
وندرین گوشهی غم
هیچکس نیست خبر گیرد از حالِ کسی
غیرِ یادِ تو
که چون میجوشد
ذره از ذرهی من میپوشد...
محمداسماعیل شاهرودی
( ۱۰ بهمن ۱۳۰۴ – ۴ آذر ۱۳۶۰)
🔶🔸@third_script
وندرین گوشهی غم
هیچکس نیست خبر گیرد از حالِ کسی
غیرِ یادِ تو
که چون میجوشد
ذره از ذرهی من میپوشد...
محمداسماعیل شاهرودی
( ۱۰ بهمن ۱۳۰۴ – ۴ آذر ۱۳۶۰)
🔶🔸@third_script
❤1
گلهای رنگارنگ (۵۴۲)_عهدیه و ایرج
@bazmemousighi
گلهای رنگارنگ
شماره 542
باصدای عهدیه - ایرج
دستگاه : ماهور
گوینده : آذر پژوهش
آهنگ : جواد معروفی
نوازندگان: پرویز یاحقی، جهانگیر ملک، مجید نجاحی
🔶🔸@third_script
شماره 542
باصدای عهدیه - ایرج
دستگاه : ماهور
گوینده : آذر پژوهش
آهنگ : جواد معروفی
نوازندگان: پرویز یاحقی، جهانگیر ملک، مجید نجاحی
🔶🔸@third_script
داری سرِ آن بتا که باشی یارم
تا دل ز همه جهانیان بردارم
در صحبت تو تخمِ نکویی کارم
تا نگذاری مرا ترا نگذارم
انوری
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
تا دل ز همه جهانیان بردارم
در صحبت تو تخمِ نکویی کارم
تا نگذاری مرا ترا نگذارم
انوری
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
❤1
❤1
❤1
سفر کردم به هر شهری دویدم
چو شهرِ عشق من شهری ندیدم
به غیر عشق آواز دهل بود
هر آوازی که در عالم شنیدم
مولانا
🔶🔸@third_script
چو شهرِ عشق من شهری ندیدم
به غیر عشق آواز دهل بود
هر آوازی که در عالم شنیدم
مولانا
🔶🔸@third_script
❤1
گر آمدنم به خود بُدی، نآمدمی
ور نیز شدن به من بُدی، کِی شدمی
بِه آن نَبُدی که اندر این دِیر خراب
نه آمدمی، نه شدمی، نه بُدَمی..؟
خیام
رباعیات
🔶🔸@third_script
ور نیز شدن به من بُدی، کِی شدمی
بِه آن نَبُدی که اندر این دِیر خراب
نه آمدمی، نه شدمی، نه بُدَمی..؟
خیام
رباعیات
🔶🔸@third_script
❤1