ز عجز تکیه به دیوارِ آه خود کردیم
شکسته حالی خود را پناه خود کردیم
ز نورِ عاریتِ ماه چشم پوشیدیم
نگاهبانی شام سیاه خود کردیم...
محمد قهرمان
🔶🔸@third_script
شکسته حالی خود را پناه خود کردیم
ز نورِ عاریتِ ماه چشم پوشیدیم
نگاهبانی شام سیاه خود کردیم...
محمد قهرمان
🔶🔸@third_script
❤1
أقول للعصفورِ
إن صادفتها يا طيرْ
لا تنسني ,وقلْ : بخيرْ
أنا بخير
أنا بخير
مازال في عيني بصر !
مازال في السما قمر !
به گنجشک میگویم
اگر "او" را دیدی
از یاد مَبَر مرا
و ای پرنده! بگو به او
که من خوبم
که خوبم
تا به چشمم نور است
و در آسمانم ماه...
محمود درویش
به فارسی
حمید حجازی
#عربیات
🔶🔸@third_script
إن صادفتها يا طيرْ
لا تنسني ,وقلْ : بخيرْ
أنا بخير
أنا بخير
مازال في عيني بصر !
مازال في السما قمر !
به گنجشک میگویم
اگر "او" را دیدی
از یاد مَبَر مرا
و ای پرنده! بگو به او
که من خوبم
که خوبم
تا به چشمم نور است
و در آسمانم ماه...
محمود درویش
به فارسی
حمید حجازی
#عربیات
🔶🔸@third_script
👍1
در آرزوی بوس و کنارت مُردم
وز حسرت لعل آبدارت مُردم
قصّه نکنم دراز، کوتاه کنم
بازآ بازآ کز انتظارت مُردم
حافظ
رباعیات
🔶🔸@third_script
وز حسرت لعل آبدارت مُردم
قصّه نکنم دراز، کوتاه کنم
بازآ بازآ کز انتظارت مُردم
حافظ
رباعیات
🔶🔸@third_script
کرم ابریشم وقتی در پیله گرفتار ماند و مدتی در دور خود پیچید و تنید از برکت آن تلاشها و پیچشها پروانه در میآید. ولی انسان مادرمُرده برعکس. وقتی در لُجِّهی افکار گرفتار گردید دیگر روی رستگاری نخواهد دید و مانند محکومی که وزنهی آهنین به پایش بسته و در دریا انداخته باشند مدام در گرداب حیرت و سرگردانی فروتر میرود...
دارالمجانین
محمدعلی جمالزاده
(۲۳ دی ۱۲۷۰ – ۱۷ آبان ۱۳۷۶)
🔶🔸@third_script
دارالمجانین
محمدعلی جمالزاده
(۲۳ دی ۱۲۷۰ – ۱۷ آبان ۱۳۷۶)
🔶🔸@third_script
👍1
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
حافظ
عشق از اول سرکش و خونی بوَد
تا گریزد هر که بیرونی بوَد
مولانا
ندانستم که این سودا مرا زینسان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند پر خون
مولانا
🔶️🔸️@third_script
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
حافظ
عشق از اول سرکش و خونی بوَد
تا گریزد هر که بیرونی بوَد
مولانا
ندانستم که این سودا مرا زینسان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند پر خون
مولانا
🔶️🔸️@third_script
❤1
❤1
به بویِ نافهای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
حافظ
تا شدم حلقه به گوشِ درِ میخانهی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارکبادم...
حافظ
🔶️🔸️@third_script
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
حافظ
تا شدم حلقه به گوشِ درِ میخانهی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارکبادم...
حافظ
🔶️🔸️@third_script
❤1
حُدی
(نغمهٔ ساربان حجاز)
ناقهٔ سیار من
آهوی تاتار من
درهم و دینار من
اندک و بسیار من
دولت بیدار من
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
دلکش و زیباستی
شاهد رعناستی
روکش حوراستی
غیرت لیلاستی
دختر صحراستی
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
در تپش آفتاب
غوطه زنی در سراب
هم به شب ماهتاب
تند روی چون شهاب
چشم تو نادیده خواب
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
سوز تو اندر زمام
ساز تو اندر خرام
بی خورش و تشنه کام
پا به سفر صبح و شام
خسته شوی از مقام
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
شام تو اندر یمن
صبح تو اندر قَرَن
ریگ درشت وطن
پای ترا یاسمن
ای چو غزال ختن
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
مه ز سفر پا کشید
در پس تل آرمید
صبح ز مشرق دمید
جامهٔ شب بر درید
باد بیابان وزید
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
نغمهٔ من دلگشای
زیر و بمش جانفرای
قافلهها را درای
فتنه ربا فتنه زای
ای به حرم چهرهسای
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
*حُدی: آوازی که ساربانان برای اشتران خوانند.
*ناقه: شتر ماده را نامند.
* قَرَن: نام قبیلهای است از اعراب که اویس قرنی از آنجاست.
اقبال لاهوری
(۹ نوامبر ۱۸۷۷ – ۲۱ آوریل ۱۹۳۸)
🔶🔸@third_script
(نغمهٔ ساربان حجاز)
ناقهٔ سیار من
آهوی تاتار من
درهم و دینار من
اندک و بسیار من
دولت بیدار من
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
دلکش و زیباستی
شاهد رعناستی
روکش حوراستی
غیرت لیلاستی
دختر صحراستی
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
در تپش آفتاب
غوطه زنی در سراب
هم به شب ماهتاب
تند روی چون شهاب
چشم تو نادیده خواب
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
سوز تو اندر زمام
ساز تو اندر خرام
بی خورش و تشنه کام
پا به سفر صبح و شام
خسته شوی از مقام
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
شام تو اندر یمن
صبح تو اندر قَرَن
ریگ درشت وطن
پای ترا یاسمن
ای چو غزال ختن
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
مه ز سفر پا کشید
در پس تل آرمید
صبح ز مشرق دمید
جامهٔ شب بر درید
باد بیابان وزید
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
نغمهٔ من دلگشای
زیر و بمش جانفرای
قافلهها را درای
فتنه ربا فتنه زای
ای به حرم چهرهسای
تیزترک گام زن منزل ما دور نیست
*حُدی: آوازی که ساربانان برای اشتران خوانند.
*ناقه: شتر ماده را نامند.
* قَرَن: نام قبیلهای است از اعراب که اویس قرنی از آنجاست.
اقبال لاهوری
(۹ نوامبر ۱۸۷۷ – ۲۱ آوریل ۱۹۳۸)
🔶🔸@third_script
و گفت: شریفهمَّت باش، که به همّتِ شریف به مقام مردان توان رسید نه به مجاهدت.
#تذکره_الاولیاء
ذکر شیخ جعفر خلدی
🔶️🔸️@third_script
#تذکره_الاولیاء
ذکر شیخ جعفر خلدی
🔶️🔸️@third_script
دوباره آسمانات را از من مگیر
بگذار پوستِ منوّر من
شکوه من باشد
اکنون که عشق
زیر آسمانی که مرا میرباید
چمنهای صبح را میبافد
و تهدیدها مچاله میشوند وُ باز
دریاچهها افلاک را میبلعند وُ باز
نفرتها در تاریکیهای رفته
میمیرند...
شاپور بنیاد
( ۱۸ آبان ۱۳۲۶ – ۱۲ بهمن ۱۳۷۸)
🔶🔸@third_script
بگذار پوستِ منوّر من
شکوه من باشد
اکنون که عشق
زیر آسمانی که مرا میرباید
چمنهای صبح را میبافد
و تهدیدها مچاله میشوند وُ باز
دریاچهها افلاک را میبلعند وُ باز
نفرتها در تاریکیهای رفته
میمیرند...
شاپور بنیاد
( ۱۸ آبان ۱۳۲۶ – ۱۲ بهمن ۱۳۷۸)
🔶🔸@third_script
میروم به کوچههای خلوت و عزیز
میکشم به پشت هر حصارِ کهنه دست
کوچهها تهی ست
بر جبینشان
با خطوطِ غم نوشتهاند:
هیچ کس در انتظار مَقدَم تو نیست...
علی باباچاهی
(زادهٔ ۲۰ آبان ۱۳۲۱)
🔶🔸@third_script
میکشم به پشت هر حصارِ کهنه دست
کوچهها تهی ست
بر جبینشان
با خطوطِ غم نوشتهاند:
هیچ کس در انتظار مَقدَم تو نیست...
علی باباچاهی
(زادهٔ ۲۰ آبان ۱۳۲۱)
🔶🔸@third_script
❤1
به بویِ نافهای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
حافظ
گفتم گره نَگْشودهام، زان طُرِّه تا من بودهام
گفتا مَنَش فرمودهام، تا با تو طَرّاری کند
حافظ
🔶🔸@third_script
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
حافظ
گفتم گره نَگْشودهام، زان طُرِّه تا من بودهام
گفتا مَنَش فرمودهام، تا با تو طَرّاری کند
حافظ
🔶🔸@third_script
علی ضیا: از نظر تو رابطهی خوب چه رابطهایه؟
الهام نامی: به نظرم، دیالوگ داره توش،
آدما با هم خیلی حرف میزنن...
🔶🔸@third_script
الهام نامی: به نظرم، دیالوگ داره توش،
آدما با هم خیلی حرف میزنن...
🔶🔸@third_script