تهران مانند زنی است که پاهایش را با لوَندی روی هم میاندازد، عطر فرانسوی میزند، سیگار کِنت میکشد، عینک دودی میزند، ودکا لایم میخورد، بیکینی میپوشد و حمام آفتاب میگیرد، اما وقتی پای صحبتش بنشینید از اُملی و سبک مغزی و بلاهت و وراجی و پرادعایی و شلختگی او، آدم تا سر حد مرگ ملول میشود..!
کارنامه چهل ساله
محمّدعلی اسلامی نُدوشَن
(۳ شهریور ۱۳۰۳ – ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱)
🔶️🔸️@third_script
کارنامه چهل ساله
محمّدعلی اسلامی نُدوشَن
(۳ شهریور ۱۳۰۳ – ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱)
🔶️🔸️@third_script
👏1
اتوبوسی آمده از تهران
یکی از صندلیهایش خالی است
قطاری میرود از تبریز
یکی از کوپههایش خالی است
سینماهای شیراز پر از تماشاچی است
که حتما ردیفی از آن خالی است
انگار یک نفر هست که اصلن نیست
انگار عدهای هستند که نمیآیند
شاید، کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم...
بیژن نجدی
( ۲۴ آبان ۱۳۲۰ - ۴ شهریور ۱۳۷۶)
🔶️🔸️@third_script
یکی از صندلیهایش خالی است
قطاری میرود از تبریز
یکی از کوپههایش خالی است
سینماهای شیراز پر از تماشاچی است
که حتما ردیفی از آن خالی است
انگار یک نفر هست که اصلن نیست
انگار عدهای هستند که نمیآیند
شاید، کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم...
بیژن نجدی
( ۲۴ آبان ۱۳۲۰ - ۴ شهریور ۱۳۷۶)
🔶️🔸️@third_script
❤1
خاکی و تو را مُشکِ خُتن دانستم
خاری و تو را گُل و سمن دانستم
دردا! که من آنم که تو میدانستی
افسوس! تو آن نهای که من دانستم
عمادی شهریاری
(درگذشته 573/582ق)
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
خاری و تو را گُل و سمن دانستم
دردا! که من آنم که تو میدانستی
افسوس! تو آن نهای که من دانستم
عمادی شهریاری
(درگذشته 573/582ق)
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
بختم از خواب درنمیآید
کار بی بخت بر نمیآید
سالِ عمرم به سر رسید و هنوز
روزِ صبرم به سر نمیآید
عمادی شهریاری
(درگذشته 573/582ق)
🔶️🔸️@third_script
کار بی بخت بر نمیآید
سالِ عمرم به سر رسید و هنوز
روزِ صبرم به سر نمیآید
عمادی شهریاری
(درگذشته 573/582ق)
🔶️🔸️@third_script
❤1
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غمِ توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟
رودکی
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
شادی به غمِ توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟
رودکی
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
❤1
اَیّامِ گُل، چو عمر، به رفتن، شتاب کرد
ساقی به دورِ بادهٔ گلگون، شتاب کُن
بویِ بنفشه بشنو و زُلْفِ نگار گیر
بِنْگَر به رنگِ لاله و عَزْمِ شراب کُن
حافظ وِصال میطَلَبَد از رهِ دُعا
یا رب! دعایِ خستهدلان، مُسْتَجاب کُن
🔶🔸@third_script
ساقی به دورِ بادهٔ گلگون، شتاب کُن
بویِ بنفشه بشنو و زُلْفِ نگار گیر
بِنْگَر به رنگِ لاله و عَزْمِ شراب کُن
حافظ وِصال میطَلَبَد از رهِ دُعا
یا رب! دعایِ خستهدلان، مُسْتَجاب کُن
🔶🔸@third_script
❤1
در سنبلش آویختم از روی نیاز
گفتم: منِ سودازده را کار بساز
گفتا که: لبم بگیر و زلفم بگذار
در عیشِ خوش آویز، نه در عمرِ دراز
حافظ
رباعیات
🔶🔸@third_script
گفتم: منِ سودازده را کار بساز
گفتا که: لبم بگیر و زلفم بگذار
در عیشِ خوش آویز، نه در عمرِ دراز
حافظ
رباعیات
🔶🔸@third_script
آن بت که ز من کشیده دامن دارد
دی گفت کسی که عزم رفتن دارد
فرمان نکند گرش بگویم که مرو
کو شیوهی آبِ دیدهی من دارد
عایشه مُقریه
(قرن هشتم ه.ق)
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
دی گفت کسی که عزم رفتن دارد
فرمان نکند گرش بگویم که مرو
کو شیوهی آبِ دیدهی من دارد
عایشه مُقریه
(قرن هشتم ه.ق)
رباعیات
🔶️🔸️@third_script
❤1
وگفت: حقیقت معرفت آن است که دوست داری او را به دل، و یاد کنی او را به زبان، و همّت بریده گردانی از هر چه غیر اوست.
تذکرة الاولیاء
ذکر احمد خِضرویه
🔶🔸@third_script
تذکرة الاولیاء
ذکر احمد خِضرویه
🔶🔸@third_script
❤1
هر پنجرهای زیبا است،
اگر تو میان قاب آن
طلوع کنی…
کاوه گوهرین
( ۱ مهر ۱۳۳۴ خورشیدی در اهواز – ١٠ شهریور ١۴٠٢)
🔶🔸@third_script
اگر تو میان قاب آن
طلوع کنی…
کاوه گوهرین
( ۱ مهر ۱۳۳۴ خورشیدی در اهواز – ١٠ شهریور ١۴٠٢)
🔶🔸@third_script
❤1
هر چیز، تازهاش نیکوست،
مگر دوست
و شراب کهن...
کاوه گوهرین
( ۱ مهر ۱۳۳۴ – ١٠ شهریور ١۴٠٢)
🔶🔸@third_script
مگر دوست
و شراب کهن...
کاوه گوهرین
( ۱ مهر ۱۳۳۴ – ١٠ شهریور ١۴٠٢)
🔶🔸@third_script
❤1
تو
انتخاب من نبودی
سرنوشتم بودی
تنها انگيزهی ماندنم
در اين زندگی بی اعتبار...
عبّاس معروفی
(۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ – ۱۰ شهریور ۱۴۰۱)
🔶🔸@third_script
انتخاب من نبودی
سرنوشتم بودی
تنها انگيزهی ماندنم
در اين زندگی بی اعتبار...
عبّاس معروفی
(۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ – ۱۰ شهریور ۱۴۰۱)
🔶🔸@third_script
هر دو گم شدیم
من در پایانِ یک رویا
تو در یک شعرِ بی پایان...
واهه آرمن
Silent Passage
John Harvey.
🔶️🔸️@third_script
من در پایانِ یک رویا
تو در یک شعرِ بی پایان...
واهه آرمن
Silent Passage
John Harvey.
🔶️🔸️@third_script
❤1
عشق، چیز گریه آوریست
و اگر ابرها عاشق نشوند
خشکسالی، همه ما را خواهد کُشت...
سیاوش خاکسار
🔶️🔸️@third_script
و اگر ابرها عاشق نشوند
خشکسالی، همه ما را خواهد کُشت...
سیاوش خاکسار
🔶️🔸️@third_script
❤1
دلِ عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
بابا طاهر عریان
دوبیتی
🔶🔸@third_script
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
بابا طاهر عریان
دوبیتی
🔶🔸@third_script
اگر دردم یکی بودی چه بودی
وگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
ازین هر دو یکی بودی چه بودی
بابا طاهر عریان
دوبیتی
🔶🔸@third_script
وگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
ازین هر دو یکی بودی چه بودی
بابا طاهر عریان
دوبیتی
🔶🔸@third_script
❤1
و گفتی:
دستی فارغ و دلِ ساکن،
و هر جا که خواهی میشو...
تذکرة الاولیاء
ذکر ابراهیم خوّاص
🔶️🔸️@third_script
دستی فارغ و دلِ ساکن،
و هر جا که خواهی میشو...
تذکرة الاولیاء
ذکر ابراهیم خوّاص
🔶️🔸️@third_script