نگو قصه آخرش مرگ منه
داره چشمات منو آتیش میزنه…
نگو از تلخی دنیا سیرم
نگو میرم، نگو که میمیرم
ای گل بهارم، دشت لاله زارم
قلب داغدارم، سنگ بی مزارم
درد موندگارم، روز ناگوارم زخم بی شمارم، زهر روزگارم!”

همیشه می لنگه یه جای زندگیم
الهی من بمیرم برای زندگیم!!!!”

با چراغی همه جا
گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس هیچ کسی اینجا
به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جا نشین تو در این سینه خداوند نشد”

به جز اینکه نمیفهمم چرا هوا هنوز گرمه، امروز روز خوبیه.

پاییز🍂

Sen benim en gerçek hayalimsin..!

ممکن نیست سخاوتمند تر از یک زن باشی،
اگر به او امینت دادی برای تو “وطن” خواهد شد.
-نزار قبانی

نیاز دارم برم جزیره ی هرمز،
رو یکی از سنگای کنار دریاش بشینم
چشمامو ببندم و فقط نفس بکشم.

-او هم شمارا میخواست؟
به اندازه یک قرن ساکت ماند
بعد گفت: “ هیچوقت مطمعن نشدم!”
-فریبا وفی