نوشتگاه
4.78K subscribers
12.4K photos
2.65K videos
40 files
545 links
اولين پست كانال
https://telegram.me/textplace/2
Download Telegram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
ذهن، مخلوق جالبی است.
گفتگوهای او، معنی برای اتفاقات می سازد و احساس را می آفریند.
نگاهی به تجربه هایتان بیندازید؛
آیا جز این است که هر زمان رنجیده اید، تفسیری غمناک از رخدادِ پیش آمده کرده اید؟!
لحظات عاشقانه ی خود را به یاد آرید؛
حس مستی و شادی... از کجا آمده بود؟
قلب؟!
در قلب، مگر اضافه بر خون و رگ و... قسمتی دیگر هم وجود دارد که تولید احساس کند؟

ذهن، آفریده ی شگفتی انگیزی است.
به تعبیر من، تجلی خدا در آن است؛
می آفریند و می سازد.
می تواند از واقعیتی، درد بسازد؛
می تواند درمان!
لوئیز هی دقیقا به همین موضوع اشاره می کند:
بیماری، در ذهن ما پدید می آید، نه جسم ما!
کرونا، سرطان یا هر بیماری به ظاهر سختی، در ذهن ما دردناک، سخت یا ترسناک تفسیر شده است.

من می گویم: این پدیده ها می آید تا نسبت به تندرستیم آگاه تر شوم.
من می گویم: این پدیده ها می آید تا دوباره به یاد آورم، قلبم برای چه کسانی می تپد؟
شکفتن گل صورتم را به چه کسی هدیه کنم؟
کوه وجودم را تکیه گاه که کنم؟
من می گویم:
خلق شده ام تا زندگی کنم، عشق بورزم و بگویم:
دوستتان دارم
زندگیم با حضور شما، رنگ و آهنگ دارد.

شما چه می گویید؟
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
وقتی با احساس‌مان ارتباط کامل داریم که در لحظه چه حسی به ما می‌گذرد،
وقتی اشراف به پیدایش آن حس‌ها داریم که دلیل به‌وجود آمدنش چه بوده است،
یا به دنبال سبب آن هستیم،
وقتی علت آن را به‌جای سرزنش کردن بقیه، در خودمان ببینیم که چه بودیم و چه کردیم که باعث این ناخوشایندی در خودمان یا رفتارِ نابه‌هنجارِ اطرافیان شدیم،
وقتی نسبت به آن‌چه بودیم و کردیم، هوشیاریم اما به‌جای خطاکار کردن و ماندن در غمِ آن کمبود، خودمان را بخشیده‌ و درسش را گرفته‌ایم،
آن هنگام است که به ذات خود برگشتیم؛
مثل آب، زلالیت کودکی خود را بازیافتیم.
همچو آیینه، درون و بیرون‌مان یکی شده است
و مانند آفتاب، گنج وجودمان را هویدا کردیم؛
و این گنج، یعنی شناخت همه‌ی چیزها و کسانی که نیروی ما را مضاعف می‌کند،
برق را در چشمان‌مان جاری می‌کند،
ذهن را خلاق و زاینده می‌کند،
احساسات ما را بارور می‌کند و دوباره احساس، گنج درون را روشن‌تر می‌کند.
من به این چرخه‌ی مولد، عشق می‌گویم؛
عشق به همنوع
عشق به جنس دیگر
عشق به موجودات زنده
و حتی عشق به کار..
عشق، آفریننده روشنایی است.
عاشق باشیم...
#پیام_صوفی
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
به یلدا فکر می‌کردم و خاص بودنش.
به اینکه، چه دورها را نزدیک و چه دوری‌ها را تازه می‌کند.
چه بلندای زیبایی است در عین کوتاه‌قامتیِ حضورش!
دلربایی‌اش، اشتیاق و انتظار است، نه یک دقیقه‌ تجربه افزونش.
اشتیاق به برف زمستان
و انتظارِ سرمای در راه.
یلدا را من عاشقی فرزانه می‌بینم که آغوشش را به زمستان سرد باز کرده است؛ سوز هوای یخ‌زده و خم شدن شاخه‌های درختان، زیر موهای سپید برف...
از آغوش بازش، همراه شدن دیدم... نه فقط همراه شدن که استقبال با هر آنچه که رخ خواهد داد؛
نه اعتراضی، نه شکوه‌ای، نه غم فروخورده‌ای، نه بغض در گلویی، نه به خواب‌رفتنی، نه به خواب‌زدنی، نه پریدنی و نه هیچ چیز دیگر...
فقط مشتاقانه، شاهد عبور زمان و پیشامدهاست.
تسلیم زمین و زمان است.
تسلیم کائنات.
با آرامش و آسودگی خاطر...

چقدر یلدا را دوست دارم.
سلوکش، خدایی است.
جز خدا، چه کسی آغوشش باز است به محبوبش با همه‌ی جفاها و خطاهایش؟

من‌ِ محبوبش که بارها در ناملایمت‌های زندگی، خودم را باختم و به محض اولین سوز سرمای زندگی، آغوشم را بستم که سردی روزگار اذیتم نکند.

باید از یلدا بیاموزم.
از اشتیاقش به زمستان.
از استقبالش از سرما.
که جانم را بگشایم به همه چیز و همه کس.
خوشایند و ناخوشایند....
که عاشق به انتها نگاه نمی‌کند؛
همراه می‌شود با زمان و مشتاق اتفاقات پیش رو است.
#پیام_صوفی
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
«کم بدبختی دارم، تو هم هی خوش‌تیپ‌تر شو لعنتی☺️»

نگاهم خیره به صفحه مانده بود؛
بعد از دو سال و اندی دوباره چشمانم با اسمش، آشتی کرده بودند.
خندیدم و به خودم گفتم:
"پس بهتر شدم؟"
دو سه ثانیه نگذشته بود که خنده‌های روی لبم ماسید، وقتی یادِ رفتنش افتادم؛
چه راحت بهم گفته بود:
«آرزوهایم از توان تو خیلی بیشتره.
مواظب خوبیا و دل مهربونت باش»
برایش نوشتم:
"توان یار نو، قد رؤیاهات هست؟"
یک استیکر 😔 برایم فرستاد و گفت:
«علی رو خیلی دوس داشتم؛ اما خونواده‌ام مخالفت کرد؛ منم نمی‌دونم با کی لج کردم که تو رو کشوندم تو زندگیم؛
فک می‌کردم زود ازت خسته می‌شم اما...»
حرفش را بریدم:
"اما تو رسیدی به منظورت.. بُلِت گرفت.. خونواده‌ات علی رو پذیرفت!"
چند ثانیه‌ای هیچ نگفت و نگفتم..
انگار، چشم در چشم هم انداخته بودیم و او با نگاهش، خواهش می‌کرد.
نوشت:
«منو می‌بخشی؟ نبخشیم، حق داری؛ چون خودمم، خودمو نبخشیدم»
نوشتم: "تو که رودخونه بودی؛ بخشنده و جاری"
😐 را فرستاد و گفت: «رودم، باتلاق شده؛ دیگه جریان نداره.»
نوشتم: "کامل می‌فهمم. چون خودمم یه وقتایی مرداب می‌شم؛ یادم می‌ره عبورم برا چیه"
پرسید: «برا چیه؟»
گوشی را برداشتم و شماره‌اش را گرفتم:
-" واسِ اینه‌که یادم نره آدمم، اشتباه می‌کنم و همین اشتباهاس که بزرگم می‌کنه.
این تو جایگاه خدا رفتن که نباید هیچ خطایی بکنم، خود باتلاقه... می‌مِکِه منو!
مُشرک بودن، مگه جز اینه؟"
دلم برای صدای بارونی‌‌اش رفت، وقتی با بغض گفت:
حرفات همیشه گنجه؛
پیا.......
هق هق نگذاشت میم‌ آخر پیام را بگوید و فقط ازش شنیدم:
خودمو بخشیدم...

چند روز بعد، پیغامی برایم آمد که:
من و علی چند ماهه جدا شدیم؛ هیجان رسیدن که خوابید، دیدیم چقدر از هم دوریم؛
پیام؛ از همون خدایی که یه‌دونس، می‌بخشه و مهربونه،
خواستم، منو بهت برسونه...
باهات صحبتی در این زمینه نکرده؟☺️😍
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
شاید تا همین چند سال پیش، اگه کسی بهم کمبود رفتاریم رو می‌گفت، به شدت از گستاخیش خشمگین می‌شدم که چطور به خودش اجازه داده در مورد من نظر بده؛
کمی که گذشت، می‌نشستم روبه‌روی طرف و اگه‌ با مهربونی صحبت می‌کرد، می‌شنیدمش و بخش‌های منطقی حرفاشو می‌پذیرفتم.

اما الان، شنواییم رو سلیقه‌ای نمی‌کنم.
می‌شنوم و تا ساعت‌ها یا حتی روزها به حرف‌هاش فکر می‌کنم و به خودم می‌گم:
«پسر همه که کامل نیستن!
همه که بی‌نقص نیستن.
ببین دنیا، دنیای عیب و نقصه!
ببین اگه قرار بود کامل باشی، دنیا دیگه دنیای تغییر نبود!
چی یاد می‌گرفتی و چه جوری رشد می‌کردی توو این دنیا؟
این دنیا می‌چرخه تا بهت یاد بده تو هیچی نیستی.
این غرور و خودخواهی کوفتی چیه که این‌جوری دور گردنت پیچیدی و داری خودت رو خفه‌ می‌کنی که
"من همینم که هستم"
چرا برای این‌که ظاهرت زیباتر بشه، حاضری دماغ و چشم و و هزار جای دیگه خودت رو عمل کنی، اما به رفتار که می‌رسه، با صدای بلند می‌گی:
منو با همین اخلاق گندم، رو سرتون بذارین!
این خودِ خودشیفتگی و خودخواهیه»

یه تله ذهنی هست تو روان‌شناسی به نام "خویشتن‌داری ناکافی" که معمولاً با خودشیفتگی جفت می‌شه و کلیتش اینه که:
افراد مبتلا، قادر به تحمل هیجان و تکانه‌های خود نیستند (معمولا احساس‌های ناخوشایند مثل خشم و و...)
و در زندگی برای دستیابی به اهداف بلندمدت آتی، مشکلات عدیده‌ای دارند؛
چون حاضر نیستند لذت و رضایت آنی رو جهت نیل به رضایتی عمیق‌تر به تأخیر بندازند.
اون‌ها تأکید اغراق‌آمیزی بر اجتناب از ناراحتی دارند و ترجیح می‌دن از درد و مسئولیت پذیری اجتناب کنند؛ حتی به قیمت از دست دادن رابطه‌هاشون.
و جالب اون‌که پایه‌ی درمان این تله، یه چیزه: پذیرش
اما نه اون پذیرشی که با خودشیفتگی و استحقاق مطرح می‌شه که: من همینم و بقیه منو همین مدلی بپذیرن!
بلکه به این معنا که کمبودهاشون رو بشنوند و
بدون تعصب، نگاه عمیق‌تری به خود بندازند که چی شده این کوتاهی در رفتارم اومده یا دیده می‌شه؛
به معنای مسئولیت پذیریه نه مسئولیت گریزی و توقع که هر کسی ما رو می‌خواد، باید کثافات ما رو قبول کنه!

پذیرش یعنی با نگاه عشق به محبوب و کمبودهاش نگریستن.
یعنی من تو رو با آنچه هستی، دوست دارم، می‌پرستم
نه برعکسش...
که در رابطه سالم،
هر دو طرف پذیرش دارند.
پذیرشِ عیب و کمبود، اولین قدم واسه تحوله...

#پیام_صوفی
@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
یه سخنرانی گوش می‌کردم با این مضمون که مردم با سرعت و شدت زیاد، به سمت حماقت پیش می‌روند! منتها با نمایش و نقاب رشد و آگاهی.
به قول دکتر عبدالکریم سروش:
«آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کنند»
مقوله‌ی خودیاری و رشد و... هم می‌تونه چاقوی دو منظوره باشه.
هم نجات بده، هم بمیرانه.
مربیم همیشه در مورد استیوجابز همینو می‌گه که: "نمی‌دونم جابز بیشتر به بشریت خدمت کرد یا خیانت!"
حالا در مورد بستر و فضای رشد و آگاهی و کلاس‌ها و سمینارهایی که مثل قارچ در حال سبز شدن‌اند هم، می‌شه این سوال رو از خودمون بپرسیم:
"من چه استفاده‌ای ازش کردم؟
انسان‌تر شدم یا دیو تر؟"

کجاها، نقابی به وجودم می‌زنم که رفتار غیرانسانیم رو با ادبیات آگاهی بپوشونم و فریاد بزنم:
«درست و غلطی جایی نیست!»
کجاها، دروغ می‌گم و به‌جای دیدن اشکال رفتاریم، انگشت اشاره‌ام رو به سمت دیگری می‌گیرم که:
«تو، با فضای فشار و اجبارت، منو وادار به دروغ کردی!»
از کی، خیانت می‌کنم-حالا به هر شکل و سیاقش-بعد ادعا می‌کنم:
«این نگاه توهه که می‌گی خیانت! من یه چت ساده با فلانی کردم یا یه قهوه فقط باهاش خوردم.»
چه مدتیه هیجان و شور اولیه رابطه‌ی عاطفی که-به نام عشق به خوردمون دادن- خوابید،
فیلَم یاد هندستون دیگه‌ای میفته و می‌گم:
«آزادی کجاست؟ وفاداری که با اجبار باشه، مفت گرونه! من باید، بهترین انتخابو داشته باشم.»
د‌ِ آخه مگه قراره اون هیجان اولیه که خیلیشم هورمونی و فرافکنیه، تا ابد باقی بمونه؟
پس با این حساب، هر دو ماه یکبار باید از این رابطه رفت توو اون رابطه...
یا شایدم، یه ۴ ۵ مدل رابطه مختلف داشت تا خدای نکرده، دلمونو نزنه!!

کجای رشد اینا رو می‌گه؟
اینا، همون ویترین و نقابْ قشنگَ ست که ما رو غافل کرده از انسانیت....
از مسئولیت‌پذیری
از توجه و حضور به همه‌ی ارزش‌های انسانی مثل صداقت، شفافیت، عشق، تعهد، آزادی و...
نگاهمون رو برده به اولویت‌گذاری اون‌ها.
که اول و مهمتر فلان ارزشه!
بقیه لازمه در راستای اون پدید بیاد و چون هیچ‌وقت یکی به تنهایی جای همه رو پر نمی‌کنه، کمال‌خواهی و ایده‌آل‌گرایی منفی شکل می‌گیره و از همون یکیش هم می‌مونیم.
تند تند رابطه‌ها رو حذف می‌کنیم و استعفا می‌دیم به هوای یه رابطه بهتر! آرامش بیشتر! عشق و جذابیت موندگارتر!
و مثل یه چرخه‌ی معیوب، هی این سیکل رو تکرار می‌کنیم.

شاید نگاهمون رو ببریم به چرایی بقای این چرخه، چگونگیشم از بین بره.
چراییش ساده اما عمیقه: «توجیه»
توجیه،
باتلاقیه که ما رو کم‌کم می‌مِکِه به درون پر از لجن و خیلی سخته از اون بیرون اومدن.
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه وقتاییم هست آدم بین دو راهی گیر می‌کنه و هر چی بالا پایین می‌کنه، بیشتر گیج می‌شه که کدومو انتخاب کنه!
خیلی سخته؛
و از اون سخت‌تر گذروندن اون لحظاته؛
دلشوره‌ای مثل کَنِه، می‌چسبه به روانت که نکنه فلان انتخاب رو کنم، اشتباه باشه و با سر تو دیوار برم.

رفیق من؛
تا صبح قیامتم توو اتوبان نگرانی دلت، هی بری و بیای
جز دلهره‌ی بیشتر، چیزی به خودت اضافه نمی‌کنی..
آروم باش، معشوق زیبای خدا.
اگه عقلتو تکوندی و دیدی خوبی و بدیای هر دو راه، مثل همه؛
شک کردی که کدوم در رو باز کنی،
چنگ نزن بهشون!
با قلبی مطمئن بشین و دلتو بسپار به کائنات.
طولی نمی‌کشه که راه سومی برات باز می‌شه؛
یه در سوم که به خوابم نمی‌دیدی.
فقط توکل کن بهش عزیزم.
مگه خودش نگفته؟
«وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ»
«من می‌دونم چی تو دلت می‌گذره»

پس نگران نباش؛
اون می‌دونه تو چی می‌خوای؛
بهش اعتماد کن
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بالاخره بعد از یکسال و اندی، به سراغ منم آمد؛
مهمانی ناخوانده که غمگینانه در خانه‌ی دلم آرام گرفت.
چه ناسزاها نشنیده و چه نفرین‌ها نشده بود که: «تو از کجا آمدی و آمدنت بهر چه بود؟!»
کرونا رو می‌گویم...
که برای من نه منحوس است و نه پلید.
نه دشمن است و نه به خون من تشنه.
موجودی که چه ساخته‌ی دست آدم باشد چه طبیعت، قاصدی است که فقط نقش و مأموریتش را ایفا می‌کند.
نقشش در این عالم چه می‌توان باشد؟
و مأموریت من در قبال با او چیست؟
یک نگاه این است که وجود خود را بیازارم و بیالایم که چرا من؟
و همین گلایه‌ و شِکوه‌ها، تاریکم کند در چاه ویل تنهایی
و نگاه دیگر این باشد:
همه‌ی هستی در نظم و مدار خودش، در حرکت است.
هیچ چیز بیهوده و عبثی وجود ندارد.
هیچ چیز نفرین شده‌ای هم نیست.
حتی شاید موجودی به نام شیطان یا ابلیس یا...هم، مأموریت خود را انجام می‌دهد
تا منِ انسان بیاموزم مسئولیتم چیست و
رسالتم از آفرینش چه بوده است؟
تا بتوانم دنیایی زیباتر بسازم.
تا تجربه کنم، تنهایی را؛
که تنها عاشق می‌شوم
تنها ایمان می‌آورم
و تنها می‌میرم...

و همه‌ی آن چون خطی است در دفتر او،
برای من مبارک است.
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌دونی چیه؟ اصلاً بی‌خبر بیا...
بدون اینکه پیام بدی و تماسی بگیری!
بدون اینکه پیکی، خبری، امیدی بفرستی و انتظار به چشمونم ببخشی!
بدون اینکه ساز دلم رو کوک کنی و شور براش بیاری!
یکی از این روزها،
که توو دنیای خودم، فریدون گوش می‌کنم و چای به می‌خورم،
بی‌هوا زنگ خونه رو بزن
و بگو:
هوات اومد؛
حوای تو،
نفس من
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رها شدن و طرد شدن،
مثل گم شدن یک کودکه تو یه شهر شلوغ!
مثل نوزاد چهار پنج ماهه است که تو عصر طوفانی پاییزی از تنهایی ترسیده و هیچ دفاعی جز گریه نداره.
طرد شدن، بازآفرینیِ خاطرات تلخ کودکیه که بارها مادر یا پدر رو با سردی و بی‌توجهی، از دست‌رفته می‌دیدیم اما پناهی جز آغوش‌شون نداشتیم.
سالها گذشت و در آغاز دوره‌ی دل‌بستن، جذب فردی شدیم که دقیقاً شبیه مراقبای کودکی‌مون بود و او هم پس از فتح قله‌ی وجودی‌مون، با رها کردن‌‌ و بی‌تعهدی، ما رو در چاه تاریک یوسف انداخت!
کودک درون ما به همین دلیله که از طرد شدن غمگینه و از ناامنی می‌ترسه؛
حالا فقط لازمه با تمام ناتمام‌مون، با همه‌ی وجودمون، در آغوش بگیریمیش و بهش بگیم:
«نگران نباش، من دیگه بزرگ شدم و کنارتم.
تو دیگه تنها نیستی.»

همراه شجاع من،
دوست پر احساسم،
دوباره بلند شو و با افتخار به اونی‌که همدل و امنه، زخمای تنها شدنت رو نشون بده و ازش مهر بخواه؛
یه گوش شنوای با درک.
متحد شو باهاش؛
که اونم اطمینان کنه به تو و نشون دادن زخماش.
آدمی که امنه،
حامیه و متعهده؛
از زخمات فرار که نمی‌کنه -هیچ- مرهمشم می‌شه تا همیشه.
دنبال محبوب امن زندگیت باش.
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«به من چه؟»
پرسش نیست!
یه سبک زندگیه؛
یه نگاه آگاهانه است به تفاوت، پذیرش و حرمت.
اگه انتخاب من مخالف دیدگاه توهه،
راهی که برگزیدم، جنوبه و تو طرفدار شمالی،
من عاشق خورشیدم و تو آسمون برفی،
احترامه که مثل بارون، شامل همه می‌شه.
احترام به فکر؛
احترام به انتخاب؛
احترام به مرزای آدما
و همین مفهوم راحت، بسیار سخته توو درک و اجرا؛
آخه دلمون پر از دلسوزیه نسبت به کسانی که دوسشون داریم؛
یا آتشفشان شکایته از آدمایی که ناآگاهن!
چون فکر می‌کنیم این منطق ماست که درست و کامله.
ماییم که خیلی می‌فهمیم.
و این ماییم که باید اونا رو از خواب غفلت بیدار کنیم!
همین فکر باطله که برخلاف ظاهر فریبنده‌اش تفرقه میندازه و جدامون می‌کنه از هم؛
مایی که همه از یه روح دمیده شدیم.

خورشید زاده،
به من چه که توی نازنین، به کدوم دین و آیین، اعتقاد داری؟
به من چه که پوشش و ظاهرت چه جوریه و چرا؟
به من چه که تحصیلاتت چقدره؟
به من چه که چرا ازدواج کردی یا نه؟
به من چه طرفدار کدوم حزب سیاسی هستی، رأی می‌دی یا نه؟
به من چه، به من چه و به من چه ....
من تو رو با آنچه هستی، دوست دارم.
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگه آدم از این دنیا چی می‌خواد؟
پایی که قرارِ بی‌قرارِ سرت شه؛
دستی که گمگشته‌ی خرمن موهات شه؛
چشمی که پیدا شده‌ی نگاهت شه؛
صدایی که معمار خرابات جانت شه؛
احساسی که بادبان قایق روحت شه؛
ساده‌اش کنم:
همدلت باشه، همراه و رفیقت؛
تو زمانای سخت روزگار،
دستاشو حلقه کنه دور کمرت و با طنین قشنگش، گوشاتو بنوازه که:
اگه ناآرومی و غمگین، تنگ در آغوشم گیر که این جا رو امن‌ترین نقطه دنیات می‌کنم.

به قول گلی جان ترقی:
«عشق چیست؟
جز آنکه زن همدمی باشد برای مرد
و مرد تکیه‌گاهی برای زن؛
یعنی فهم و اجرای این نیم‌خط آن‌قدر سخت است که همه تنهایند؟»
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی بعد از گفتگو باهاش، متوجه شدی رابطه برای اون خیلی باارزش و مهمه،
تصمیمتو بگیر؛
وقتی اشتیاق و احساسشو دیدی
و گرفتی که اون با تمام وجودش تو رابطه اومده،
تصمیمتو بگیر؛
وقتی فهمیدی اون می‌دونه از رابطه چی می‌خواد و چشم‌اندازش چیه،
تصمیمتو بگیر؛

عزیز جان،
ما در برابر با زندگی‌مون مسئولیم؛
اما از اون مهم‌تر مسئولیت‌مونه در قبال با آدمایی که باهاشون ارتباط برقرار می‌کنیم.
اگه نمی‌دونیم از یه رابطه چی می‌خوایم،
هدف چیه و خواسته‌هامون چیاست،
چه ارزشهایی برامون اولویت داره،
یا اگه می‌دونیم و می‌بینیم طرف با ما همسو نیست،
شفاف بهش بگیم تا احساس خوب نبودن یا ناکافی بودن با کلی سؤال و ابهام بی‌جواب، توو ذهنش کاشته نشه.
گفتن این‌که: «حس و انرژیِ دوست‌داشتنت برام نیومد»
بیشتر یک مکانیزم دفاعیه که جنبه‌ی دلیل‌تراشی و توجیه داره؛
چون اگه چهره و رفتار ظاهریش برامون دلنشینه، تو دل رابطه است که همگام با شناخت عقلانی، احساس رو نیز بارورش می‌کنیم.
عشق ساختنیه؛ نه اومدنی.
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
تو فوتبال، همیشه گلزنا به چشم میان و اونا تیتر اصلی اخبار و روزنامه‌ها می‌شن؛
اما کمتر کسیه که از پلی میکرا یا بازیسازا یاد کنه و عامل موفقیت یک تیم رو، به اونا نسبت بده.
تو سینما هم همین طوره.
بازیگر، سوپراستار می‌شه و کارگردان بنام،
اما نویسنده است که مغفول می‌مونه.
فیلم، خوب می‌فروشه و تو این بُرد، داستانِ جذاب و سنجیده‌‌اش، فراموش می‌شه؛
نه تنها تو ورزش و سینما که تو همه‌ی زمینه‌های زندگی، این اتفاق رخ می‌ده.
مثل آهنگ آستان جانان استاد مشکاتیان که به زیبایی روی حنجره‌ی ملکوتی استاد شجریان نشسته
یا
معماری بی‌نظیر میدون نقش‌جهان اصفهان به دستان استادان علی‌اکبر و محمدرضا اصفهانی که به شهرت و کام شاه‌عباس رسیده
و ...
من به این ندیده‌ها، نامرئی‌های زندگی می‌گم که مغز متفکر و قلب تپنده‌ی جریان‌هان، ولی از چشم‌ها پنهانند.
حالا نه این‌که بخوام ارزش فوروارد، بازیگر، خواننده یا هر تمام‌کننده‌ای رو که نگاه‌ها روی اونه، کم کنم؛
نه اصلا؛
چون گفتگو و اعتقادم، به مقایسه نیست.
فقط از توجه و حضور روی نامرئی‌های زندگی صحبت می‌کنم.
نه تنها آدم‌های نامرئی که ارزش‌های نامرئی هم؛
یا بهتر بگم ارزش نامرئی!
ارزشی که همچو ریشه‎ است و بزرگ‌مون می‎کنه تا روشنایی؛
زیبایی به ظاهر و رفتارمون می‎ده
و رابطه ساز زندگیه.
اما این عشقه که پرچم‌دار رابطه می‌شه و از یادمون می‌بره، دلیل پایداری و بقاش، بودن همین ارزش نامرئیه.
و اون "احترامه"
احترام به همنوعانم با عقاید و سلیقه‎های مختلف؛ ‎
که ممکنه همسو با انتخاب‎های من نباشن.
احترام به همه‌ی موجودات با زندگی آزاد‌‎شون در طبیعت؛
که برای لذت خودم، اون‎ها رو به بند و قفس نکشم.
احترام به خودم با استوار بودن روی مرزها و ارزش‌های زندگیم؛
که به‎خاطر تأیید نشدن یا بی‌حرمتی به شخصیت و ساختار زندگیم، مرزهامو جابجا نکنم و برچسب "خوب نیستم" به خودم نزنم.
من از احترام به پروردگار و کائناتش حرف می‎زنم؛
که صبور باشم به پیشامدهای تلخ و ناگوار؛
که صبر، اوج احترام به حکمت اوست.
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱
و تو زیبایی
نه بخاطر انحناهای بدنت!
بلکه بخاطر انحناهای مرزهای تفکرت؛
بخاطر شجاع بودنت؛
برای ایستادن و ساختن زندگیت با همه‌ی شرایط سخت؛
برای مستقل بودنت؛
بابت احترام به خودت و استوار بودن روی ارزشهات؛
به‌خاطر پذیرش و حرمت به عقاید آدم‌های مختلف؛
برای شک کردن به باورهای کهنه‌ات؛
برای قلب مهربونت
و برای ...
تو زیبایی رفیق
#پیام_صوفی
(با الهام از متنی قدیمی)

@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
دکتر الهی قمشه‌ای تو یکی از سخنرانی‌هاش می‌گفت:
«آرزو دلیل بر استعداده؛
وقتی آدم آرزو می‌کنه که ای کاش من چنین و چنان شوم، بدونید که حتماً می‌تونه بشه وگرنه آرزو نمی‌کرد»
حضرت مولانا هم تو یکی از ابیات شگفت‌انگیزش فرموده:
"کین طلب در تو گروگان خداست
زان‌که هر طالب به مطلوبی سزاست"
یعنی اینکه:
"تو پیشاپیش خواسته‌هاتی؛
جلوتر از آرزوهات؛
و چون بهشون رسیدی، می‌‌شناسی‌ و میلش در تو نمایان شده."
با یه سوال، شفاف‌تر می‌کنم:
آیا وقتی برنده‌ای و مدال به گردن داری،
باز هم تقلا برای برنده شدن می‌کنی؟
یا مثلا وقتی تو دریایی، دنبال آب می‌گردی؟
درک همین قاعده، بازی زندگی رو عوض می‌کنه.
ممارست‌های بیهوده رو ازت می‌گیره و امید و اطمینان بهت می‌ده.
چون خودِ خواستن، رسیدنه.
خودِ تجسم، ساختنه.
خودِ بودن، داشتنه.
فقط و فقط لازمه ایمان و توکل داشته باشی.
ایمان به هوش هستی و آفریدگارِ قهار اون.
ایمان به خرد لایتناهی‌ که برای ادراکِ دو ارزش، زمان رو پرده افکنده روی خواسته‌‌ها؛
یکی، شناخت و بودن با صبر و شکیبایی که ما رو از ارضای آنی لذت‌هامون بگیره.
سریع به‌دست اوردن هر چیز، کم‌کم هیجان آدمی رو خاموش می‌کنه و فِسردگی میاره.
و دوم هم، برای آموختنِ زیادْ خواستن و زیاد طلب کردن از اوست.
که در واقع گناه انسان به خواستنش نیست!
به کم خواستنشه.
به نشناختن گوهر الهیشه که چه هستیم و چه می‌تونیم بخواهیم.
میکل آنژ می‌گه:
«تراژدی بزرگ زندگی در این نیست که ما چیزهای بزرگی بخواهیم و اون‌ها را بدست نیاریم؛
بلکه تراژدی بزرگ زندگی اینه که ما چیزهای کوچکی بخواهیم و اون‌ها را به‌دست بیاریم»
نکته‌ی شگفت‌انگیز این نعمت -یعنی زیاد خواستن و داشتن- در اختیار و سپردن عاملیت به ماست.
اختیارِ پرده‌برداری زمان و در آغوش گرفتنِ خواسته‌ها.
فقط لازمه ندای درونی الهی‌مون رو بشنویم و در راستای اون حرکت کنیم.

حالا سوال این‌جاست که تا الان چقدر برای خواسته‌ها و امیال قلبی‌مون شکرگزار بودیم؟
برای حرکت‌هامون؛
برای داشته‌هایی که هنوز زمان به آغوش گرفتنش نرسیده...
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توکیو رستورانی داره به نامِ «سفارش اشتباه»
که گارسون‌های اون‌جا آلزایمر دارن و مشتری‌ها با یه غذای متفاوت، شگفت‌زده می‌شن 🤗
شبیه همین دنیای خودمون!
انگار که فرشته‌هاش آلزایمر دارن و چیزهایی بهمون داده می‌شه که انتظارشو نداریم.
شادی‌ها و سُرورهای در نزده؛ اتفاقات تلخ و ناگوار؛
و .....

اما در این شگفتانه‌هایی که اختیار تغییرش با ما نیست، چقدر شده به‌جای شِکوه و اعتراض-که جز تلخ کردن کام‌، اثر دیگه‌ای نداره-
خودمون عامل یک اتفاق یا خبر امیدبخش و شادی‌آفرین باشیم؟
خلق یک اثر هنری،
انتشار تصاویر دلپذیری از طبیعت زیبای خدا،
به اشتراک‌گذاشتنِ فضای معصومانه‌ی کودکان و...
جز ما، چه کسی دنیا رو قشنگ‌تر می‌کنه؟
به قول زنده‌یاد #حمید_مصدق:
من اگر برخیزم،
تو اگر برخیزی،
همه بر می‌خیزند.
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی، خویشتنی....
#پیام_صوفی
@payamsoufi
Instagram
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتابایی که الان می‌خونیم،
عادتایی که الان داریم،
آدمایی که الان باهاشون در ارتباطیم،
غذاهایی که الان می‌خوریم و کارایی که الان می‌کنیم،
نقطه‌ایه که پنج ساله دیگه اون‌جاییم!
نقطه‌ای که یا سرخوش و مست بودنشیم یا پشیمون و حسرت‌به‌دل.
هیچ آینده‌‌ی دلخواه و دلربایی، بدون توجه به لحظه‌ی اکنون پدید نمیاد.
توجه به انتخابِ آدم‌های لایق‌ برای دوست داشتن؛
توجه به نشست و برخاست با افراد هم‌هدف و همراه؛
توجه به خوردن غذاهای سالم‌؛
توجه به دیدن و قدردان بودن داشته‌ها و نداشته‌ها.
توجه به خلوت و شکرگزاری محبوب.
و خندیدن؛ خیلی خندیدن....
جانان من،
انتخاب و استمرار اکنون تو، آینده‌اتو می‌سازه..
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"دورت بگردم"
یک جهان‌بینی و سبک زندگیه؛
یک هدف متعالی؛
در واقع همون "به گِرد یار می‌گردم" مولاناست که فرموده:
«شراب شوق می‌نوشم، به گرد یار می‌گردم»
گشتن دور یار، مثل پروانه‌ایه که در آتش سوزان شمعش می‌سوزه و حضرت عطار مژده‌ی به کمال رسیدنش رو داده.
چون لحظه به لحظه مرگ رو در آغوش می‌کشه و ثانیه به ثانیه، متولد می‌شه.

چه زیباست این نو شدن و اشتیاق مدام؛
اگه کسی رو دارین که دورتون می‌گرده
و به گردش می‌گردین،
یه نفس، شکرش رو بگید
که به جوهر و گوهر زندگی رسیدین.
#پیام_صوفی

@payamsoufi
Forwarded from پیام صوفی (Payam)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیجان، نشانه‌ی زنده بودن است؛
نشانه‌ی تپندگی و تحرک.
اما نوع، شدت و تداوم آن است که سازندگی می‌آورد یا ویرانی؛
مثلاً در آغاز آشناییِ یک رابطه‌ی عاطفی، چه میزان عشق را در وجودمان احساس و تا کِی آن را حفظ می‌کنیم؟
آیا از آن‌دسته هستیم که همراه با فراز و فرودش پیش می‌رویم یا توفانی شروع می‌کنیم و بعد از مدتی، از ادامه‌ی راه منصرف می‌شویم؟
در این زمانهای بی‌ثباتی و بی‌قراری‌،
آیا جز این است که هر گاه به دنبال پایداری و کامل‌خواهی بوده‌ایم، دچار بی‌قراری و اضطراب شده‌ایم؟
به قول #مولانا:
«جمله‌ی بی‌قراریت، از طلب قرار توست
طالب بی‌قرار شو، تا که قرار آیدت»
طالب بی‌قرار بودن یعنی فرض را بر بی‌ثباتی و ناپایداری دنیا گذاشتن.
یعنی تغییر جهت ذهن از کامل‌جویی به لذت‌جویی در مسیر.
مسیری که ویژگیش بی‌قراری و پستی و بلندی‌ست.
فقط لازم است شروع کنیم و در این راه استمرار داشته باشیم؛
کتاب‌خواندن، ورزش، رژیم غذایی، رابطه‌عاطفی و هر فعالیت اثرگزار دیگر، اگر کوتاه و سطحی انجام شود، به حتم ویرانگریش بیش از سازندگی خواهد بود.
زندگی کارآمد به توالی و عادات مؤثر احتیاج دارد نه اقدامات و رفتارهای مؤثر!
#پیام_صوفی

@payamsoufi