🍁 دلتنگی 🌲
🍂 دلتنگ بودن هیچ ربطی به آخرین زمانی که همو دیدن نداره هر وقت کاریو انجام دادی وآرزو کردی ای کاش اون هم کنارت بود یعنی دلتنگی
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🍂 دلتنگ بودن هیچ ربطی به آخرین زمانی که همو دیدن نداره هر وقت کاریو انجام دادی وآرزو کردی ای کاش اون هم کنارت بود یعنی دلتنگی
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
💫 دل ☀️
🌈 دلم یه سایه میخواهد که چتری باشد از مهر ،وفاداری،برای خواندن ،ماندن ،برای ماندن ومردن
دلم آرامشی میخواهد ،از جنس لمسِ عشق میخواهد،،،دلم آرامشی مطلق برای لحظه ای دوری از اندوه هزاران غصه میخواهد
دلم یک عشق میخواهد که بنشیند ،بگوید،،،دل دهد،،قلبم نرنجاند،،،بماند ،نشکند آغوش باشد وعشق باشد
دلم یک شانه میخواهد ،،،که بگذارم سرم را ،،،به رویش سر دهم گریه، ،بگویم حرف های آخرم را
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🌈 دلم یه سایه میخواهد که چتری باشد از مهر ،وفاداری،برای خواندن ،ماندن ،برای ماندن ومردن
دلم آرامشی میخواهد ،از جنس لمسِ عشق میخواهد،،،دلم آرامشی مطلق برای لحظه ای دوری از اندوه هزاران غصه میخواهد
دلم یک عشق میخواهد که بنشیند ،بگوید،،،دل دهد،،قلبم نرنجاند،،،بماند ،نشکند آغوش باشد وعشق باشد
دلم یک شانه میخواهد ،،،که بگذارم سرم را ،،،به رویش سر دهم گریه، ،بگویم حرف های آخرم را
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🌿 کجایی 🌈
🎋 وقتی دلم از غصه میگیرد کجایی..
وقتی تمام قصه میمیرد کجایی...
بغضی ترک خورده میان چشم هایم ..
آن دم که اشک از چشمم میبارد کجایی...
من را با این دلدادگی ها کوچ دادی ...
در کوچ تو جانی نمی ماند کجایی ....
اینخانه با فهم نبودن آشنا نیست ....
دارد طناب دار می بافد کجایی...
نوشیدن ،یک چاییبی تو درد دارد ...
این چایی چشمان تورا میخواهد کجایی...
شب زنده داری ها بوی تو دارند ...
این چشم ها شب ها نمیخوابد کجایی...
تو رفته ای از دیروز تا فردا بیایی...
حرفی بگو ،،فردا نمی آید کجایی...
شعری برایم خوانده بودی تا نمیرم ...
دیگر کسی شعری نمی خواند کجایی....
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🎋 وقتی دلم از غصه میگیرد کجایی..
وقتی تمام قصه میمیرد کجایی...
بغضی ترک خورده میان چشم هایم ..
آن دم که اشک از چشمم میبارد کجایی...
من را با این دلدادگی ها کوچ دادی ...
در کوچ تو جانی نمی ماند کجایی ....
اینخانه با فهم نبودن آشنا نیست ....
دارد طناب دار می بافد کجایی...
نوشیدن ،یک چاییبی تو درد دارد ...
این چایی چشمان تورا میخواهد کجایی...
شب زنده داری ها بوی تو دارند ...
این چشم ها شب ها نمیخوابد کجایی...
تو رفته ای از دیروز تا فردا بیایی...
حرفی بگو ،،فردا نمی آید کجایی...
شعری برایم خوانده بودی تا نمیرم ...
دیگر کسی شعری نمی خواند کجایی....
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
💫 خسته ام 🎋
☘️ یکنفر اینجا دلش تنگ است باور میکنی ؟
یک گذر بر قلب او یکبار دیگر میکنی ؟
یکنفر دارد هوای پرکشیدن ،در دلت
یک سفر ،شهباز من ،با این کبوتر میکنی؟
ماه من ،چشمان زیبایت مرا دیوانه کرد
با منِ دیوانه ،ای زیبای من ،سر میکنی ؟
گل بده در باغ دل ،تا جان دهم در پای تو
گل بده ،کاشانه ی دل را معطر میکنی ؟
ساعتی پیشم نشین ،من خسته ام از زندگی
خستگی را از تنم با بوسه ای در میکنی ؟
گوش من لج میکند، وقتی که حرف از رفتن است
صحبت رفتن،تو با این آدم کر میکنی ؟
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
☘️ یکنفر اینجا دلش تنگ است باور میکنی ؟
یک گذر بر قلب او یکبار دیگر میکنی ؟
یکنفر دارد هوای پرکشیدن ،در دلت
یک سفر ،شهباز من ،با این کبوتر میکنی؟
ماه من ،چشمان زیبایت مرا دیوانه کرد
با منِ دیوانه ،ای زیبای من ،سر میکنی ؟
گل بده در باغ دل ،تا جان دهم در پای تو
گل بده ،کاشانه ی دل را معطر میکنی ؟
ساعتی پیشم نشین ،من خسته ام از زندگی
خستگی را از تنم با بوسه ای در میکنی ؟
گوش من لج میکند، وقتی که حرف از رفتن است
صحبت رفتن،تو با این آدم کر میکنی ؟
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🌱 عشق ☀️
🌾 عشق آن درد عمیقی است که از جان نرود
عاشق آن است که هرگزپی درمان نرود
حق بر این بود که در وادی بی منطقِ عشق
آن که دشوار به چنگ آمده به آسان نرود
رد پایی است که در برف به جا مانده از او
کاش تا جان به تنم هست زمستان نرود
آخرین جمله که پیش از سفرش یادم هست
قسمش بود که میگفت باران نرود
کیست مردی که به یعقوب بگوید این را
یوسفش عاشق مصر است به کنعان نرود
گاه پایان سفر عاقبتش کوری ماست
لطفعلی رو خبرش کن که به کرمان نرود
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot
🌾 عشق آن درد عمیقی است که از جان نرود
عاشق آن است که هرگزپی درمان نرود
حق بر این بود که در وادی بی منطقِ عشق
آن که دشوار به چنگ آمده به آسان نرود
رد پایی است که در برف به جا مانده از او
کاش تا جان به تنم هست زمستان نرود
آخرین جمله که پیش از سفرش یادم هست
قسمش بود که میگفت باران نرود
کیست مردی که به یعقوب بگوید این را
یوسفش عاشق مصر است به کنعان نرود
گاه پایان سفر عاقبتش کوری ماست
لطفعلی رو خبرش کن که به کرمان نرود
نویسنده: #Hadis
🌎 telecloob.ir
🆑 @telecloob_bot